خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

3 دی ماه 1393 ـ 24 ماه دسامبر 2014  

ایران و جهان در گذارِسالِ نو

شاهین فاطمی

د         در پایان سال همیشه فرصتی است برای بازنگری و سبک سنگین کردن آنچه در سال پیش گذشته و پاره‌ای گمانه ‌ززنی‌ها دربارهء آنچه در پیش است. ما ایرانیان دور از میهن دو بار در سال از این فرصت بهره‌مند می‌شویم. در حالی که عید ملّی و باستانی ما نوروز است، نمی‌توان در خارج زیست و از محیط کار و زندگانی خود بیگانه بود. از این رو نه تنها  سال نو میلادی را به هموطنان مسیحی‌مان تهنیت می‌گوئیم بلکه خود را در شادی و سرور آنها شریک می‌دانیم.

 ا       اگر می ‌توانستیم حوادث میهنی را سوا و مستقل از رویدادهای جهانی بررسی کنیم کارمان ساده‌تر می‌شد و به هر یک جداگانه می‌پرداختیم. اما از آنجا که اقتصاد و سیاست کشورها در جهان امروز بیش از همیشه در هم تنیده‌اند و کنشی در یک کشور می‌تواند واکنش ‌های متفاوتی را در دیگر کشورها موجب شود، در بسیاری موارد بررسی رویدادهای میهنی در انزوا از حوادث جهانی نه امکان ‌پذیراست و نه سودمند.

د      در صحنهء جهانی، برای نخستین بار پس از سقوط کمونیسم، جنگ سرد دیگری میان جهان آزاد و بلوک نه چندان آزاد روسیه، چین و اقمار آنها در شرف تکوین است. متأسفانه برخلاف پیش‌بینی عجولانه فرانسیس فوکویاما، عواقب فروپاشی دیوار برلین موجی بود که عالم‌ گیر نشد. شاید بهتر باشد بگوئیم بذری بود که جز در اروپای مرکزی در سرزمین دیگری هنوز سبز نشده است. در روسیه، جوانه نزده، خشک شد چون با آب و هوای ناملایم آن سرزمین استبداد زده احساس بیگانگی می‌کرد. روس‌ها که زیر فشار کمونیسم نه آزادی داشتند و نه نان کافی، با دیکتاتور”محبوب” خود به نوعی تفاهم رسیده‌اند که تا زمانی که بتواند رفاه اقتصادی را تضمین کند، گوسفند وار از او اطاعت و حمایت خواهند کرد. اکنون باید دید اگر سیر نزولی بهای نفت و تحریم‌های غرب ادامه پیدا کند آیا “محبوبیت” رهبر  دوام خواهد آورد یا او هم مثل دیگر دیکتاتورهای وابسته به مسکو دست به دامان پلیس و سرکوب و اعدام خواهد شد؟

ر      روسیه تنها کشوری نیست که سرنوشت سیاسی‌اش با اقتصادش گره خورده است. چین هم که هنوز خود را کمونیست می‌خواند، سرنوشتی مشابه دارد. در انتهای راه آزادی اقتصادی تدریجی یا به آزادی سیاسی خواهد رسید و یا به طغیان و دگرگونی. کشورهای کره جنوبی، اندونزی و برزیل تنها نمونه‌های این سرنوشت نیستند. در سال نو دور از احتمال نیست که هندوستان، این کهن‌ترین و اصیل‌ترین دمکراسی آسیا، در پرتو ارزان ‌تر شدن بهای انرژی و بازیابی آهنگ رشد بالای خود بتواند به چین نشان دهد که پیشرفت اقتصادی الزاماً با آزادی و دمکراسی در تضاد نیست.

د     در غرب، اقتصاد آمریکا مثل اینکه خواهد توانست لنگان لنگان خرک خویش به منزل برساند اما حتی تا این حد هم امیدی به آیندهء اقتصادی اروپا احساس نمی‌شود.  با این حال، اتحادیه پولی اروپا هنوز زنده و در حال گسترش است.  روز اول سال نو میلادی 2015  کشور لیتوانی (Lithuania) یورو را به عنوان پول رسمی کشور رایج خواهد کرد. اما هم‌زمان با مشکلات اقتصادی یونان که در حال انفجار است و تداوم رکود اقتصادی در فرانسه، ایتالیا و اسپانیا، نمی‌توان با اطمینان خاطر بحران اقتصادی اروپا را پایان یافته تصور کرد.

 

از هر چه بگذری روزگار خویش تلخ‌تراست

د     در سال پیش رو داستان غم‌انگیز و زیان‌بار مذاکرات هسته‌ای، اگر عقلی در میان باشد، قاعدتاً باید حل شود. اما هر گونه اطمینان خاطری در این مورد ممکن است با یأس و ناامیدی پایان پذیرد. پرونده و سابقهء جمهوری اسلامی نشانگر آن است که در مذاکرات بین‌المللی زمانی  فکر راهیابی به مخیله‌شان خطور می‌کند که دیگر دیر است و همهء امکانات را از دست داده‌اند، و جز باخت مطلق گزینه‌ای باقی نمانده است. ه

تجربهء پایان شرم‌آور پروندهء گروگان‌گیری که با تقدیم تحفه‌ای به مناسبت ادای سوگند ریاست جمهوری به ریگان بسته شد و قبول عجولانهء قطعنامهء خفت‌بار 589 که به جنگ شش ساله پایان بخشید، به عنوان نمونه‌هائی نه چندان درخشان از مهارت‌های دیپلماتیک این رژیم به ثبت رسیده است.

ب      با فضائی که شخص خامنه‌ای و اطرافیان اش ایجاد کرده‌اند، حتی اگر سرانجام نوعی توافق در مذاکرات جاری حاصل شود،  آیا روحانی و ظریف خواهند توانست توافقنامه‌ای را که در آن حق غنی‌سازی برای ایران منع و یا شدیداً تحدید شده است با خود به ایران ببرند؟ آیا هم اکنون که سرانجام در درون‌مرز حداقل دو نفر شهامت آن‌ را یافته‌اند که سیاست خانمان‌سوز هسته‌ای را به چالش بکشند و هزینه زیان ‌بارش را بیشتر از جنگ شش ساله اعلام کنند، پاسخ مردمی را که تا کنون فریفته‌اند چگونه خواهند داد؟

 

فرار از جهنم سرکوب، فقر و تبعیض

د     در سالی که گذشت موج جلای وطن جوانان از مرز پرگهر کماکان ادامه داشت. هر روز و هر ساعت از هر گوشه کشور گروهی از جوانانف بدون آن که بدانند به کجا می‌روند و چه سرنوشتی در انتظارشان است، از بهشت آخوندها و جهنم انسان‌ها فرار می‌کنند.ه

ه        هرگاه که این ارقام و آمار را نگاه می‌کنم از خود می‌پرسم آیا این یک صد و پنجاه تا دویست هزار جوانی که از جهنم جهل و استبداد می‌گریزند از مشکلات زندگانی در “خارج” که خود گرفتار در بحران شدید اقتصادی است آگاهند؟ فرار آنها از جمهوری وحشت و خشونت به سوی آینده‌ای مبهم، در ذهن من متاسفأنه روز یازده سپتامبر 2001 و آنهایی را که از پنجره‌های دو بُرج سوزان از ارتفاع‌های نزدیک به هزار متر به برون پرواز می‌کردند تداعی می‌کند.ه

آ          نگاه که دیگر صبر و تحمل انسان به پایان می‌رسد، هر خطر و مشکلی را به جان خریدار می‌شود. از این رو هرروز که می‌گذرد بر سیل پناهندگان از خاورمیانه افزوده می‌شود و متأسفانه شرایط برای هموطنان ما مشکل‌تر. به هر یک از پناهگاه‌های پناهندگان که بروید تعداد زیادی از جوانان ایرانی را در میان دیگر آوارگان گریخته از جنگ، فقر و حکومت‌های جابر مشاهده خواهید کرد. در این زمستان سخت‌تر از دل سنگ آخوند و مرزبانان پلیس راه، آیا کسی به فکر این پناهندگان بی‌گناه خواهد بود؟

ح       حکومت اسلامی نه تنها در فکر چاره‌ای برای مسأله فرار مغزها و جلای وطن جوانان تحصیل ‌کرده، یعنی پر ارزش‌ترین سرمایهء ملی کشور، نیست بلکه فرار جوانان از کشور را عملاً تشویق می‌کند. حتی یک بار شنیده‌اید که خامنه‌ای یا دیگرمسئولان حکومتی از این فاجعه اظهار نگرانی کنند؟

آ       آنچه مسلم است جهان کماکان به سوی آزادی و رفاه بیشتر در حرکت است. آنچه در منطقه و جهان می‌گذرد هر روز بیشتر از روز پیش نوای امیدبخش آزادی و حقوق بشر را طنین‌انداز می‌کند. پایه‌های رژیم مذهبی ظلم و استبداد در ایران پوسیده است و مانند دیگر رژیم‌های توتالیتر و دیکتاتورمنش مانند شیر برفی، از درون ذوب می‌شود و یک‌باره فرو خواهد ریخت. نظامی که پایه‌های آن بر مبنای تبعیض، ظلم و فساد بنا نهاده شده است محکوم به زوال و نابودی است. باید از هم اکنون به فکر آینده و دوران بازسازی معنوی، انسانی و اقتصادی کشوربود.

پاریس، دوشنبه 22 دسامبر 2014

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه