خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

24 دی ماه 1393 ـ 14 ماه ژانويه 2014  

چالش دین و دولت در ایران

کوروش اعتمادی

پیشگفتار:

          «حزب شیعی» و یا به تعبیر دیگر؛ اجتماع بهم پیوسته روحانیون شیعه که از آغاز ورودشان به ایران چون تشکلی «سامان» یافته، و هم پیمانی با شاهان صفویه و توجیه ایدئولوژیکی حکومت آنها، در پی بازیافتن هویت دینی و اجتماعی بودند که در عصر خلافت خلفای راشدین به هیچ انگاشته شده بود. این «حزب شیعی» که حال خود را در کالبد روحانیت شیعه باز یافته، اگر چه بدنبال رفع تبعیضات اجتماعی، سیاسی و دینی اهل تسنن بر علیه تشیع در طول تاریخ بوده، ولی در پی آن نیز میبود تا با بهره جستن از برسمیت یافتن اندیشه شیعیگری کاربردی ایدئولوژیک از اسلام در بارگاه شاهان صفویه به نمایش بگذارد. از این رو است که حکومت صفویان حکومتی ایدئولوژیک مبتنی بر تشیع دوازده امامی میگردد که اساس آن قداستگرایی شیعه است که از آن زمان به بعد اسلام شیعه با حکومت و سیاست عجین و هموزن میگردد.

          مّا در دوره قاجار «حزب شیعی» برهبری روحانیت، در کنار توجیهات ایدئولوژیکی از حکومتها، به کاربُرد تاکتیکی از اسلام روی میاورد. فقر، استبداد و نفوذ و سُلطه خارجیان بر ثروتهای ملی مردم ایران موجب افزایش نارضایتی مردم در سطحی عمومی میگردد و روحانیت شیعه که از دیرباز همیشه خود را بخشی از حکومت برشمرده، پیش از هر چیز نگران از عاقبت سیاسی و دینی خود میگردد که بمدت چهار قرنی است با سیاست درآمیخته است. از این رو در پهنه قیام مردم بر علیه استبداد شاهان قاجار، روحانیون بدنبال گشودن دریچه های آرامشی میگردند که مردم را براه سازش با شاه قاجار بکشانند تا بُرج وبارو دینی و قدرت سیاسی آنها در امان و محفوظ باقی بماند.

          ز این رو دوران صفویه و قاجار برای روحانیت شیعه از آنجهت مطلوب بود که هر گونه تحول سیاسی، فرهنگی و یا اقتصادی و نظامی از جانب حکومتها منجر به تضعیف موقعیت و جایگاه روحانیون و تشیع علوی در سطح جامعه و ساختار قدرت نگردید، برخلاف آن اقدامات اصلاحی اقتصادی، حقوقی و فرهنگی که در دوران نخستین شاه پهلوی اقتدار روحانیت در عرصه سیاست را به هماوردجویی فراخواند.

1. اسلام، بمثابه اندیشهء سیاسی؟

          یا براستی ترجمان ایرانیان از اسلام پس از سیطره خلافت خلفای اهل تسنن موجب گردید تا اسلام وارداتی شیعه در عصر صفویهء در قالب دین دولتی درآید و اسلام در ایران تبدیل به نحلهء فکری برای تصاحب کاملِ قدرت سیاسی گردد؟ و یا اسلام از نخستین روز زایش اش، بنا به ذاتش، سودای حکومت داشته تا ابزار توجیه سُلطه گرانی گردد که برای سامان بخشی حکومتی تمامیتخواه از هیچ اقدام سرکوبگرایانه ای خودداری نورزند؟ از منظر تاریخی، آیا اسلام ذات و عملکردی همچون دین دارد، بر معنویات انسان تکیه میزند، قصد ورود به حوزهِ سیاست را ندارد و یا اساساً اسلام ماهیتی سیاسی و نگاهی معطوف به قدرت دارد تا بر پایه اصولِ نامتغییری جامعه ای را بنا سازد که ادعا میگردد تحقق پذیر برای همهء دوران میباشد؟ 

          در حقیقت این آن پرسشهایی است که پیش رو است تا با گذر بتاریخ و بررسی تحولات سیاسی کشورمان، جایگاه و نقش واقعی اسلام در رابطه با قدرت و مسائل دنیوی را بازبینی کرده و اینکه در نهایت جامعه با توّجه به ماهیت و عملکرد اسلام در طول تاریخ در ایران چه تدبیرِ منطقی را برای مقابله با این تفکر برمیگزیند.

 

2. اسلام در گذر تاریخ

          اسلام شیعه در ایران ما را بیشتر به دورانی رجعت میدهد که خاندان تازه به قدرت رسیده صفوی برآن میشود تا برای مقابله با نفوذ و توسعه طلبی امپراطوری تُرکان عثمانی، بنیادهای حقوقی، فرهنگی، سیاسی و مذهبیی را در ایران برپا دارند که از آن دوران تا بامروز حضور و نفوذی مستقیم در ساختار حکومتها دارد. بگونه ای با تشکیل حکومت صفوی، اسلام شیعه بعنوان دین رسمی در ایران پذیرفته میشود که بخشاً نیز سرچشمه آغاز کشمکش شیعه با اهل تسنن میشود که دیر زمانی است فرهنگ کین خواهی این دو گرایش اسلامی علیه یکدیگر منطقه خاورمیانه را به آتش کشیده و زندگی شهروندانِ این پهنهء جغرافیایی را آغشته خون و جنون کرده است.

          پیش از آن شیعه دوازده امامی در قالبِ اقلیتی اپوزیسیونال علیه سنی گرایی، فرصتی نمی یافت که از هویت دینی خود به دفاع برخیزد که با پیوند با حکومت صفویه و برسمیت شناخته شدنش چون دین دولتی، هویت اجتماعی مییابد و از آن زمان به بعد در اندیشهء توسعهء قلمرو سیاسی و ایدئولوژیکی خود نیز برمیاید.

          امّا این جایگاه سیاسی در فراز و نشیب تاریخ تحولات سیاسی ایران در پنج قرن اخیر با فروز و فرودهایی همراه بوده است تا مقطع انقلاب مشروطه که باز روحانیون شیعه فرصتی یافتند تا برای جبران تحمیل دو شکست ایران در مقابل روسها در آغازهِ قرن هیجدهم و «همگام » شدن ریاکارانه با اعتراضات مردم علیه استبداد شاهان قاجار، از لاک انزوا سر برآورند تا غوغای «سرافرازی» در پهنه سیاست بپا کنند.

          از همان آغاز جنبش مشروطه خواهی، بخشی از مراجع تقلید شیعه بر آن میشوند تا با انقلابیون باورمند به قانونمند کردن سیاست و جامعه همراه گردند، و برخی همچون گذشته صلاح را در آن می بینند همداستان با حکومتیان از استبداد شاهی دفاع کنند. چرا که آنان میدانند مشروطه خواهی و قانونمدار شدن ایران آنهم بر پایهء اصول قوانین مدنی، بنیادهای سیاسی، فرهنگی و دینی آنان را بشدت متزلزل و جایگاه سیاسی روحانیت شیعه در حکومت را تضعیف خواهد کرد. امّا علیرغم همهء تلاشهای روشنفکران و انقلابیون صدر مشروطیت و دوگانگی و دوآلیسم فکری آیات عظام با خواست و اهداف واقعی انقلاب مشروطه، بالاخره اقتدار و نفوذ اسلامگرایی اهل تشیع بر مجلس و روند قانونگذاری مجلس مشروطه تحمیل میگردد و مشروطه با مشروعه به ناچار در نخستین مجلس برآمده از اراده مردم تن به سازش با یکدیگر میدهند.

          در نخستین مجلس مشروطه، نظارت و بازبینی پنج روحانی سرشناس زمان بر قوانین مورد نظر مجلس که ممکن است مغایرتی با شریعت اسلام داشته باشند جائز برشمرده میشود که بنظر میرسد تبلور اندیشه برسمیت یافتن نهاد «شورای نگهبانی» باشد که امروز نیز حق نظارت استصوابی بر قوانین را وظیفه خود میداند. در همان نخستین مجلس صدر مشروطه نوعی اُلفت و هم پیمانی بین جامعه روشنفکری با روحانیت شیعه شکل میگیرد که تحولی است جدید در عرصه سیاست ایران. بدین معنا که از این پس روحانیون شیعه برای تثبیت جایگاه خود در ساختار حکومت، نیازی به هم پیمانی شاه و دربار ندارند چرا که خارج از اندرون شاهان نیروی اجتماعی دیگری پرسه میزند که گاه قدرتمندتر از شاهان، ملایان را به مطامع سیاسی شان نزدیک ترخواهند کرد.

          و نیز از آن سو بخشی از نیروهای «عرفی» جامعه مخالف با سلطه گری شاهی، تلاش میورزند با کمک و بهره جستن از نفوذ معنوی روحانیت شیعه در بین اقشار گوناگون اجتماعی، در اندیشهء بسیج نیرویی شوند که قادر باشند شاه و حکومت اش را به چالش جدی در نحوء اداره سیاسی کشور فراخوانند.

 

3. نخستین مجلس مشروطه مشروعه

          انقلاب مشروطه پیش درآمد تحولات سیاسی جدیدی در کشورمان بود. برای نخستین بار مجلسِ قانونگذاری بر پا میگردد تا با در هم آمیختن قوانین مدنی با شریعت، آن «مدینهء فاضلهء» اسلامی مورد نظر روحانیون در جامعه به حقیقت تبدیل گردد. پیش از آن روحانیون اهل تشیع عهده دار وظایف معینی در ساختار حکومت بودند. آنها در بدو ورودشان به ایران و پس از تفاهم با شاه صفوی پذیرفته بودند که با گرفتن امتیازاتی در حوزه های حقوقی، آموزشی و اقتصادی و برسمیت شناخته شدن تشیع بعنوان دین رسمی ایرانیان، به توجیه و دفاع از قدرت شاه و حکومتش دست به تبلیغات وسیع در سطح کشور بزنند و نه چیزی فراتر از آن. حال با وقوع انقلاب مشروطه و موقعیت کنونی آنها در مجلس مشروطه، نقش آنها در ساختار حکومت دگرگون میشود. آنان برای نخستین بار موفق میشوند بطور مستقیم به کانون بالاترین مرجع قانونگذاری کشور راه یابند و با کسب حق نظارات کاملا بر قوانین و تغییر قوانین مخالف با شرع، راه و روش اداره سیاسی کشور را بر پایه شریعت اسلام هدایت کنند.    

          ولی از سویی دیگر مطرح میگردد که حق نظارت و یا ابراز مخالفت روحانیون در مجلس با قوانین غیر مشروعه، بمعنای دخالت آنها در امور سیاسی کشور نمیبود، چرا که شرایط جدید سیاسی در ایران پس از انقلاب مشروطه ماهیت سیاسی دولتها را تغییر داده و دولتها هر چه بیشتر تمایل به عرفی شدن سیاست میداشتند و مجلس قادر به باز نگه داشتن این روند تغییر نمیبود. و نیز تأکید میشود همزمان شاهد رشد گرایش فکری در بین روحانیون اهل تشیع بودیم که تداخل دین در سیاست را بزیان دین دانسته و این دسته از روحانیون که اغلب از مراجع شناخته شده زمان خود میبودند اظهار میداشتند؛ دخالت دین در حوزه قدرت، لطمات جبران ناپذیری بر حیثت و اعتبار دین وارد خواهد کرد. گفته میشود آنها تنها وظیفه ای را که برای منادیان دین جایز برمیشمُردند، تنها حق نظارت بر قوانین و برنامه های حکومت بوده که مغایرتی با شریعت نداشته باشند.

          در همین رابطه این پرسش مطرح است؛ آیا نظارت و دخالت پنج روحانی در تغییر قوانین تصویب شده در مجلس که بزعم آنها مخالف با شریعت میبودند، دخالت دین در امور دولت و حکومت محسوب نمیگردد؟

          امّا باور عمومی دیگری وجود دارد که تأکید دارد؛ نزاع دین و حکومت پس از انقلاب مشروطه بویژه در دوران نخستین شاه پهلوی ناشی از چالش بزرگی است که همیشه ما بین دین و حکومت وجود داشته است.

 

4. تهدید اقتدار سیاسی روحانیت در عصر پهلوی

          نخستین شاه پهلوی پس از جلوس اش بر تخت شاهی با هدف مدرنیزاسیون کردن ساختار حکومت و جامعه، موجب انشقاق بیشتری در درون جامعه روشنفکری میشود. از آنسو که بخشی از جامعه روشنفکران به حمایت از برنامه های سیاسی او برمیخیزند تا با پیشبرد اقدامات اصلاحی مدنی در کشور، دست روحانیت شیعه را از قدرت کوتاه و بعبارتی دیگر آنها را خانه نشین کنند. امّا بخشی دیگر همچنان بر اساس سنت باقی مانده از انقلاب مشروطه، بدون در نظر گرفتن عواقب هم پیمانی با روحانیون شیعه، همداستان با آنها در جهت تقویت جبهه مخالفین شاه برمیایند.

          نخستین شاه پهلوی متهم میگردد که بر علیه مطالبات بر آمده از انقلاب مشروطه عمل میکند که بنظر میرسد منظور همان از میان برداشتن امتیازات سیاسی روحانیون شیعه در ساختار حکومت و لغو حق نظارت آنها بر قوانین در مجلس باشد که روند مدرنیزاسیون در کشور را مانع میشدند. در این جدال سخت، شاه جدید از هیچ اقدام تنبهی بر علیه نفوذ روحانیت شیعه در سیاست و جامعه  فرو گذار نمیکند و علیرغم همهء مخالفتها نسبت به برنامه های سیاسی اش جهت عرفی کردن نهادهای اداری، سیاسی، حقوقی و فرهنگی جامعه، او در مقابل ملایان کوتاه نمیاید.

          نخستین شاه پهلوی روحانیت شیعه را مانعِ بزرگی جهت پیشبرد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود دانسته، و علت مخالفتهای شاه پهلوی علیه روحانیون شیعه و از سویی دیگر روحانیت شیعه با برنامه های سیاسی او بمعنای اختلافات جدی دو نهاد حکومت و دین علیه یکدیگر میبود که حال هر یک پس از انقلاب مشروطه در پی حفظ و کسب امتیازات معین سیاسی در ساختار حکومت بودند. در واقع اصلاحات فرهنگی، اجتماعی و حقوقی نخستین شاه پهلوی سهم قدرت روحانیون در حکومت را بطور جدی به چالش کشیده و مجلس همچنان بزرگترین دژِ دفاعی اهل تشیع علیه عرفیگرایی در جامعه محسوب میگردد.

          نخستین شاه پهلوی اگر چه کمر همت را در راستای تغییرات بنیادی در حوزه های فرهنگی، آموزشی، اقتصادی و نظامیگیری بسته بود، امّا در جهت تحقق اصلاحات سیاسی گامهای مؤثری را با استواری برنداشت و همین امر سبب شد تا دیو مذهب در فرصتی مناسب از درون چراغ سحر و جادو دوباره تنوره کشد. در واقع افول مُدرنیسم و عرفیگرایی در سیاست و جامعه در دوران دو پهلوی، پیش از هر چیز ناشی از عدم توسعه سیاسی در سطح کشور میبود. و از آنجا که تجربه چهار صد سال استبداد شاهی شاهان صفوی و قاجار امکان رشد و ماندگاری «حزب شیعی» و روحانیت شیعه در عرصه سیاست و جامعه را سبب شده بود، عدم توسعه سیاسی در دوران دو پهلوی نیز موجب ماندگاری و رشد اسلام شیعه و مراکز تشیع در حوزه سیاست، فرهنگ، اخلاق در کشورمان شد که نتیجه بارز آن یورش روحانیون شیعه به مراکز قدرت در سال 1357 بود.

 

5. پیدایش خشونت گرایی در شیعه

          رشد و نفوذ اندیشه شیعه گری در دوران دومین شاه پهلوی بسیار گسترده تر از دوران نخستین شاه پهلوی بود، بویژه آنکه پس از شهریور 1320 مراکز آموزش اسلامی مجدداً فعالیت های خود را آغاز میکنند، گسترش مییابند و تعداد دانش آموختگان این مراکز نسبت به گذشته بطور چشمگیری فزونی میگیرند. بسیاری بر این باور هستند که اگر دو شاه پهلوی از همان آغاز کار در کنار اصلاحات اقتصادی، حقوقی و اجتماعی خود، اصلاحات سیاسیی را در راستای رشد دمکراسی پی میگرفتند، امروز سرنوشت ایران در پنجه های خونین مشتی ملا در هم کوفته نمیشد. استدلال پیرامون این فرضیه این است که توسعه سیاسی و برقراری دمکراسی در ایران این امکان را برای عموم مردم و نهادهای سیاسی و مدنی فراهم میاورد تا با حضوری گسترده در سطح جامعه و نقد اسلام بعنوان ایدئولوژی سرکوبگرایانه، موجب شناخت و آگاهی طبقات جامعه از واقیعت ها و اهداف اسلامگرایان میشد تا جامعه شهروندی ایران اینگونه در سال 57 دربند افکار ضد دمکراتیک روحانیون به اسارت گرفته نمیشد. و بقولی اگر دمکراسی در جامعهء آنروز ما نهادینه میشد، احزاب مُدرن و نهادهای مدنی شکل میافتند و سازمانهای حقوق بشر میتوانستند با حضور خود در سطح جامعه و به نقد کشیدن اندیشه استبداد، مانع رشد اندیشه اسلامگرایی بمثابه خاستگاه ایدئولوژیکی جنبشی غیر دمکراتیک در کشور شوند.

          امّا در کنار رشد کمّی مراکز آموزشی و بسیج مذهبیون از طریق مساجد و تکایا، باز شاهدِ بروز یک دوآلیسم سیاسی و فکری در بین روحانیت شیعه نیز هستیم که سر آغاز آن پیشتر به دوران انقلاب مشروطه باز میگردد. در دورِ اخیر هم، همزمان با تثبیت سیادت پهلوی ها بر ایران، برخی از مراجع تقلید چون آیت الله حائری و بروجردی خواستار کناره جویی دین از حکومت و حوزه سیاست میگردند و برخی هنوز بر اساس سنت کار روحانیون در صدر مشروطه، خواهان حضور و نفوذ دین در عرصه سیاست و قانونگذاری میباشند. اگر چه در بحبویه واقعهء 28 مرداد تعدادی از روحانیون اسم و رسم دار جانب شاه را گرفته و از دخالت در حوادث آنروز پرهیز کردند، ولی در مقابل بخشی از روحانیون شناخته شده خواستار دخالت دین در حوزه سیاست شدند و هرگز دین را جدا از مسائل سیاسی ارزیابی نکردند.

          این دوگانگی فکری در اندیشه شیعه گری و تمایل دخالت دین در اداره امور سیاسی موجب گردد تا پس از حادثه 28 مرداد بخشی از طلاب شیعه از مراکز دین جدا شده و مستقلاً علیه شاه و دربار و یا منتقدان به شیعه گری وارد فاز نظامی از ستیز شوند. اندیشهء «فدائیان اسلام» برهبری نواب صفوی و واحدی که پیش از هرچیز متأثر از اندیشه های دینی سید محمد قطب بنیانگذار اخوان المسلیمن در مصر میبود،عرصه سیاست ایران را آلوده خشونتِ خونینی کرد که گویی فرهنگ سیاسی مدنی در این سرزمین جایگاهی برای عرض اندام ندارد .

          طلاب رانده شده از مراکز دینی در قم رو بسوی تهران شتافتند تا با حلقه زدن بدور آیت الله کاشانی که در مرتبه مرجعیت تقلید آنروز مقام شامخی را هم نمیداشت، ماشین ترور و آدمکشی خود را برای تحقق یک حکومت اسلامی شیعه در ایران براه بیاندازند.

 

6. بررسی علل رشد جنبش اسلامگرایی در ایرانِ معاصر

1.       آیا باز گشودن دستِ مراکز و مراجع دینی جهت تبلیغات گسترده آنهم با انگیزه و هدفِ نفوذ و دخالت دین در حوزهِ امور حکومتی و زندگی اجتماعی مردم از عوامل بازدارنده رشد و نهادینه شدن دمکراسی ارزیابی نمی کنید؟

2.       آیا سستی حکومت مرکزی و نهادهای دولتی در مقابلهء با مداخله جویی مراجع و مراکز دین در امور سیاسی کشور و زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه، زمینه ساز توانمندهای منادیان دین جهت تصاحب قدرت حکومتی بحساب نمیاید؟

3.       آیا حمایت و هم پیمانی جامعهء روشنفکری و نیروهای عرفی جامعه با روحانیت شیعه در مقاطعی از وقوع جنبشهای اعتراضی مردمی  در برنشاندن روحانیت شیعه در قدرت سیاسی مؤثر واقع نشد؟

4.       راهکارهای بازدارنده عدم دخالت اسلامگرایان در حوزهء قدرت و برقراری آزادی و نهادینه کردن دمکراسی در جامعه را چگونه ممکن میدانید؟

          اینها در واقع آن پرسشهایی است که پایان بخش گفتمانی است پیرامون چالش دین و دولت در ایران که بمدت پنج قرنی است صحنه سیاست و زندگی اجتماعی جامعهء شهروندی ایران را دستخوش رخدادهای ناگواری کرده است که نتایج تخریبگرایانه آن چون زهر مهلکی در تار و پود این کشور شیوع یافته است. در یک چنین شرایط نابهنجار سیاسی و اجتماعی، پیش از هر چیز این جامعهء روشنفکری ایران است که میباست قامت راست کند و برای برون رفت از این بحران جانگداز تدابیری را مورد نقد و بررسی قرار دهد. 

 

7. نتایج

          روشن است در طی پنج قرن بطور معمول چهار نیروی سیاسی، اجتماعی و دینی در دوره های گوناگون تاریخی، در ستیز و ائتلاف با یکدیگر نقش آفرینی در امور سیاسی ایران داشته اند. این چهار نیروی سیاسی، اجتماعی و مذهبی؛ مردم، شاه، روحانیت و روشنفکران بوده اند. در بازنگری تاریخِی در این پنج قرن، جایگاه این نیروهای در رابطه با ائتلافهای سیاسی ثابت نبوده و بطور متناوب تغییر کرده. یکدوره روحانیت شیعه متحد شاه علیه جامعهء بوده و در مقابل ائتلاف مردم با روشنفکران صف آرایی کرده و در دوره ای روشنفکران و روحانیت در توافق و ائتلاف سیاسی علیه شاه برآمده اند. در دوره ای از تاریخ معاصر ایران، زمانیکه اقدامات اصلاحی حکومت مرکزی قصد تغییرات بنیادی در کشور را مورد توجه داشته، جامعهء روشنفکری به حمایت از قدرت مرکزی برخاسته و روحانیت شیعه ناچار گردیده نگاه خود را به سمت جامعهء شهروندی معطوف دارد. و در دوره ایکه تضاد شاه و جامعه روشنفکری تعمیق یافته، شاه ناچار میگردد برای مقابلهء با رشد عرفیگرای رادیکال فضای تبلیغاتی بیشتری برای نیروهای مذهبی بازگشاید. و از سویی با تعمیق یافتن اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک جامعه روشنفکری با حکومت مرکزی و تمایل هر چه بیشتر جامعه روشنفکری به اندیشه های سیاسی غیر دمکراتیک، آنها را بطور طبیعی متحد سیاسی مذهبیونی میکنند که در شعار و رفتار باورمند به آئین سیاسی غیر دمکراتیک میباشند.

            در دوران دو شاه پهلوی هرگز دیوار جدایی بین دین و حکومت بر پا نگردید و اگر در این راستا اقداماتی هم انجام گرفت ناکافی و غیر مؤثر بود، چرا که این دیوار سست و فاقد ظرفیت های لازم برای استواری بود. مواد ضروری این دیوار آزادی احزاب سیاسی و نهاد های مدنی و مطبوعات آزاد میبود. به بیان دیگر توسعه سیاسی.

            امّا از سویی دیگر با توجه به همهء کاستی ها در مقابله با رشد اسلامگرایی، نمی بایست همهء کوتاهیها را متوجه دولتهای مرکزی دانست. در مقاطعی از تاریخ مبارزات اجتماعی مردم، مشاهده میشود بخشهایی از جامعه روشنفکری ایران هم همصدا با نیروهای مذهبی برای تقابل با حکومت مرکزی با یکدیگر هم پیمان شده. گاه قدرت حاکمه هم در مقابلِ خشونت لجام گسیخته مذهبیون علیه جامعه و جامعه روشنفکری پا پس کشیده و در پیشگاه آنها سرتکریم فرود آورده که این امر بیشتر موجب ترغیب و گستاخی مذهبیون برای برپا سازی حکومت سرکوبگر دینی خود شده.  حکومت مرکزی هرگز قدرت و خشونت کوبنده مذهبیون را جدی نگرفت و امکانی هم برای نیروهای دمکرات و سکولار جامعه فراهم نیاورد که به مقابلهء با هیولای مذهب بپاخیزند که بنا دارد حیات سیاسی و اجتماعی این سرزمین را در دستهای مخوفش درهم شکند.

            حال این پرسش در سپهر آینده سیاسی ایران مطرح است که یک حکومت سکولار و دمکراتیک برای پیشبرد و استقرار دمکراسی و مقابله با اندیشه های سیاسی غیردمکراتیک که در آمیخته با آئینها و دستورالعملل های دینی میباشند، چه راهکارهای عملی را میبایست برگزیند تا آزاد اندیشی نهادینه شود و از توسل به زور و خشونت علیه هر تفکری پرهیز گردد؟ به ویژه آنکه میدانیم اسلامگرایی بمثابهء اندیشه ای سیاسی همیشه در صحنه سیاست ایران حضوری جدی و غیر دمکراتیک داشته است و دارد، و همچون هر دستگاه ایدئولوژیک غیردمکراتیک در طول تاریخ در جنایت علیه بشریت یدی طولانی داشته است.  این پرسشی است روشن و دشوار، بویژه پیش روی هر جنبش و حکومتی سکولار دمکرات که قصد دارد آزاد اندیشی را بنا به سرشت سکولاریسم در کشور پهناور ایران فرا گستر کند.

            بواقع راهکارهای عدم دخالت دین در حوزهِ سیاست را چگونه میبایست تئوریزه و متحقق ساخت؟ آیا تأکید قاطع بر ممنوعیت مراکز دین و ایدئولوژیها سرکوبگرایانه در حوزهِ سیاست، که آزمونهای ناخرسندی را هم در طول تاریخ از خود به نمایش گذاشته اند، باز گشای دریچه دمکراسی و آزادی به روی جامعه نخواهد بود؟

 

این مطلب خلاصه ای است از چهار گفتمان رادیویی در رادیو مانی که عبارتند از:

1- http://www.radiomani.com//music/2014/november/hafteh1//siasi%20korosh%20etemadi%20reza%20alavi%20jahangir%20laghaei%20reza%20hosain%20bor%201nov14.mp3

2 -http://radiomani.com//music/2014/november/hafteh4//siasi%20etemadi%20alavi%20hosain%20bor%20kianzad%204vov14.mp3

3 - http://www.radiomani.com//music/2014/dezember/hafteh3//siasi%20etemadi%20alavi%20hosainbor%20shieh%20va%20ghodrat%203dez14.mp3

4 - http://www.radiomani.com//music/2015/jan/hafteh2//siasi%20Koroush%20Etemadi%20reza%20alavi%20hosain%20bor%202jan15.mp3

 

 

 

 

نظر خوانندگان

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

 

 

 

بازگشت به خانه