|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
هوشنگ اميراحمدی
با توجه به محرمانه بودن مذاکرات گروه پنج به علاوه یک بر سر برنامه هسته ای ایران، حدس و گمان در مورد ساختار توافق نهایی یا امتیازاتی که اعطا می شود مشکل خواهد بود.اما، به هر حال، یک چیز روز به روز واضحتر می شود: «قرارداد هسته ای» نهائی شامل «قراردادهای کوچک» بسیاری خواهد بود که به وسیله آنها، برنامه هستهای ایران در عوض آزادسازی گام به گام پول های بلوکه شدهء نفت و برداشتن برخی از تحریمها، آرام آرام تا یک سطح نمادین تنزل پیدا می کند. اين روش که «استراتژی ذوب کردن» نام دارد، با توجه به این که آمریکا و ایران در مقابل تقاضاهای به سرعت تسلیم نمی شوند این استراتژی روز به روز برای دو طرف جذابتر می شود؛ زیرا آنها می دانند که مخالفان شان يک «توافق جامع» را توافقی بد و بنابراین غیرقابل اجرا خواهند دانست. گذشته از اینها، از لغت "جامع" توقعات زیادی می رود و خود این مفهوم تبدیل به یک مانع شده است. به عنوان نشانه ای از این که این استراتژی در جریان است، می توان به این موضوع اشاره کرد که دو طرف عملاً از نتایج بزرگ اجتناب می ورزند و به صورت ذره ذره با هم مصالحه می کنند.
برای دولت روحانی، این شیوه کمک می کند تا امتیازات داده شده از دید افراطی های داخلی پنهان بماند، در حالی که به صورت همزمان به امتیازات ناچیزی که از آمریکا به دست آورده می شود شکوه و عظمت داده شود.
برای دستگاه اجرایی اوباما نيز این شیوه کمک می کند تا فشار اعمال شده از طرف کنگره و شرکایی مانند اسرائیل و عربستان سعودی، که تقاضای اقدامات شدیدتر علیه ایران را دارند، به حداقل برسد.
بنابراین، با وجود چنین مخالفان سرسختی، رسیدن به یک توافق جامع با سرعت بالا، برای دو طرف، اگر نگوییم غیر ممکن، سخت بوده است و خواهد بود.
ایران و «پنج به علاوه یک»، که در نوامبر 2014 ضربالعجل دوم خود برای رسیدن به یک توافق جامع را (که بر اساس برنامهء اقدام مشترک ژنو مصوب نوامبر 2013 تعيين شده بود) از دست داده بودند، برای حفظ روند پیشرفت قطره ای، پس از یک سکون کوتاه مدت، مذاکرات ژنو را از سر گرفتند. اولین ضرب العجل برای جولای گذشته تنظیم شد، يعنی تنها با فاصلهء چهار ماه از ضرب العجل دوم. اکنون ضرب العجل سوم برای اول جولای 2015 تنظیم شده است که هفت ماه پس از دومی است. گزارش ها نشان می دهد که ایران تحت فشارهای اقتصادی، خواهان مدت کوتاه تری بود اما فرانسه دیگر کشورها را متقاعد کرد که به یک زمان طولانی تر نیاز است. از دید گروه پنج به علاوه یک، حال که ایران خلع سلاح هسته ای شده است، فوریت برای رسیدن به یک توافق جامع دیگر ضرورت ندارد.
مطمئناً بـُعد زمانی یک موضوع حیاتی است زیرا طرفین به زمان بیشتری نیاز دارند تا تعیین کنند که در مرحلهء بعدی می توانند به چه توافقات دیگری در جهت دستيابی یک قرارداد جامع مطلوب برسند. به هر حال، برای انجام چنین کار پایهای، ایران، و به ویژه آمریکا، نیز می باید مخالفان سرسخت خود را قانع کنند؛ مخالفانی که تنها در صورتی رضایت می دهند که پیشرفت ها مذاکرات در جهت منافع سیاسی آنها باشد.
این موانع همچنین زمانی که طرفین بر سر «برنامه اقدام مشترک (JPA)» مذاکره و توافق کردند نيز وجود داشتند اما آن توافق، که با عجله حاصل شده بود)، دارای يک ويژگی موقتی و فوری بود و به جای یک «توافق "جامع"» بیشتر به صورت یک «چهارچوب کار» ساخته شده بود. در واقع، «برنامه اقدام مشترک» نخستین نشانه ضمنی در جریان بودن "استراتژی ذوب کردن (کم کم محو کردن) به صورت يک پیش فرض" بود.
در آن برنامه ایران متعهد شد تا "هیچوقت" و "تحت هیچ شرایطی" سلاح های هسته ای نسازد و حتی در جستجوی سلاحهای هستهای هم نباشد. ایران همچنین متهعد شد تا بیشتر اورنیوم غنی شده 20 درصدی خود را از بین ببرد، سانتریفیوژهای در حال کار را به نصف کاهش دهد، تمامی سانتریفیوژهای IR2 پیش رفتهء خود را از عملیات حذف کند، مقدار اورانیوم غنی شده را به کمتر از 10000 کیلوگرم محدود کند، کار بر روی نیروگاه آب سنگین اراک را متوقف کرده و اصلاحات آن را بپذیرد، غنیسازی در تاسیسات زیرزمینی فردو را متوقف کند و اجازهء بازرسی نامحدود سازمان بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را بدهد.
در عوض، به ایران قول داده شد که در برابر کوچک کردن و متوقف کردن برنامه هستهای اش، می تواند به کمتر از 5 درصد پولهای بلوکه شدهء نفت خود دسترسی پیدا کند و به صورت موقتی از برخی تحریمها در امان باشد. قابل توجه اينکه این لیست شامل تحریمهای موجود بر روی بانکداری، نفت و قطعنامه های سازمان ملل متحد نبود.
حال، همانطور که آژانس بینالمللی انرژی اتمی تایید کرده است، ایران به تمامی تعهدات خود در ماه های بعد از امضاء «برنامه اقدام مشترک» عمل کرده است. و اگرچه در «برنامه اقدام مشترک» به قصد احتمالی ایران در پیش از سال 2003 برای رسیدن به سلاح اتمی صریحاً اشاره نشده بود، ایران تلاش کرده است تا از طريق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی این موضوع مورد مناقشه را نيز برطرف کند اما در این رابطه توفیقی نداشته است.
آژانس تقاضای بازرسی از سایتهای نظامی معین و دسترسی به دانشمندان و اسناد مشخص نشده را دارد. در اين مورد ایران اطلاعات گستردهای را ارایه داده است، بازرسی از سایت پارچین را میسر ساخته و همچنین اجازه دسترسی به منطقهء مریوان (که ایران مظنون به استفاده از مواد انفجاری خاصی در آنجا است) را هم داده است. اما، در عین حال، ایران تأکید دارد که هیچ گونه اسناد سری ای وجود ندارد و مصاحبه با دانشمندان می تواند منجر به شناسایی و در نتیجه ترور آنان همانند گذشته شود.
گروه پنج به علاوه یک (عمدتاً آمریکا) هم تعهدات خود را انجام داده است اما اين کار با سرسختی انجام شده است. مثلاً، در یک مورد، آمریکا (با استفاده از "روزنهای" در «برنامه اقدام مشترک»9 حتی تحریمهای جدیدی را بر روی تعدادی از مؤسسات ایرانی اعمال کرده که، به قول امريکا، از مقررات تحریمهای اين کشور تخطی کرده بودند.
بهر حال، و بر خلاف این ميل به همکاری، تقاضاهای حداکثری آمریکا و مقاومت سرسختانهء ایران مانعی برای مذاکرات پی در پی بوده اند. در مورد اينکه چرا ایران و «گروه پنج به علاوه یک» در نوامبر گذشته در رسیدن به یک توافق جامع شکست خوردند دلیلی که ارایه می شود این است که آنها نتوانستند بر روی مقیاس و چشمانداز نهایی ظرفیت غنیسازی ایران و همچنین بر روی محدوده و زمان بندی آزاد سازی تحریمها برای ایران به توافق برسند. خبر پشت پردهء من اما این است که آقای خامنه ای در داراز مدت خواهان استفاد از سانتریفیوژ های IR8 و غنی سازی صنعتی است. مناقشه بر روی برنامههای موشکی ایران هم به طور حتم یک مانع دیگر بوده است.
برای آمریکا، ملاحظات مربوط به ظرفیت غنیسازی ایران مستقیماً با «زمان فرار» (يعنی زمانی که طول می کشد تا ایران به صورت مخفیانه به یک بمب هستهای برسد) رابطه دارد. برای ایران، اما ضرورت برداشتن تحریمها بیشتر ناشی از یک نگرانی اقتصادی است؛ چرا که اين عمل باعث ساکت شدن تندروهائی در ایران می شود که مدام اظهار می کنند که ایالات متحده قابل اعتماد نیست. متقابلاً، با توجه به فقدان اعتماد به رژیم اسلامی، گروه پنج به علاوه یک به دنبال یک توافق "ضد گلوله" است که توانایی ایران را، در هر زمانی، در امر رسیدن پنهانی به بمب اتمی و موشک های دارای قابلیت حمل آن از بین ببرد. این موضوع نیازمند آن است که ایران به یک «ظرفیت غنی سازی سمبولیک» و برنامههای موشکی کوچکتری محدود شود. برای رسیدن به این شرایط "عادی"، آمریکا بر این موضوع پافشاری می کند که تحریمهای کلیدی، شامل مصوبههای سازمان ملل متحد (که به بقیهء تحریم های اساسی و خواسته ها علیه ایران مشروعیت می بخشند) بايد پابرجا بمانند.
همهء این دلايل"متعارف" در مورد اينکه چرا طرفين نمی توانند به یک توافق جامع برسند منطقی و درست هستند اما بیان کنندهء تمامی داستان نیستند. نگرانی عمیقتر طرفين در این مذاکرات آن است که هر يک چگونه توافقی را که به آن خواهند رسید به خورد مخالفان داخلی و خارجی خود بدهند؛ مخالفانی که همواره هر توافقی را بصورت یک "توافق بد" خواهند دید.
در اين مورد برای آنها تنها یک راه حل مطمئن وجود داشته است: اجتناب از یک «توافق جامع» و اجازه دادن به اينکه مذاکرات جاری، در ازای آزادسازی ذره به ذره تحریمها، بصورتی پیوسته و آرام آرام برنامه هستهای و احتمالاً برنامههای موشکی ایران را ذوب (محو) کند. همچنین این "استراتژی ذوب (محو) کردن به صورت پیش شرط" در عین ممانعت از سقوط فاجعهبار مذاکرات، باعث حفظ "حیثیت» و از ميان نرفتن «سرمایهء زمانی» عظیمی می شود که طرفین بر روی مذاکرات هستهای گذاشتهاند.
بنابراین، بر خلاف "اختلافات گسترده"، طرفین بر حدوث "پیشرفت های چشمگیر" تأکید کرده و با تمدید مجدد مذاکرات موافقت نموده اند.
به هر حال، برای گام برداشتن به جلو، همواره بايد توافقات کوچک دیگری می صورت بگیرند. در اين راستا، «برنامهء اقدام مشترک» بسط داده شده و مجموعهء جدیدی از امتیازات مورد موافقت قرار گرفته است. بر این اساس، ایران متعهد شده تا از بخشهای معین دیگری از برنامهء هستهای خود دست بردارد و، در عوض، به درصد کوچک دیگری از پولهای بلوکه شده نفت خود دسترسی پیدا کند. مشخصاً، ایران موافقت کرده است تا باقیماندهء اورانیوم غنی شده 20 درصدی خود را از بین ببرد، توسعه و تحقیق بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته را متوقف کند، از تکنولوژی غنی سازی لیزری دست بکشد و به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه دهد تا تعداد بازرسیهای سرزده خود را دو برابر کند.
مهمتر از همه، گزارش شده است که ایران حتی پیشنهاد آمریکا در اين مورد را بررسی يا پذيرفته است که بخشی از اورانیوم غنی شده (با درصد پایین) خود را به روسیه منتقل کرده و سپس آن را به شکل میلههای سوختی دريافت کند. در صورت صحت این موضوع، این امتیاز نشانهای خواهد بود از اینکه با ذوب (محو) شدن برنامهء هستهای، انقلاب اسلامی نیز به مرور محو خواهشود؛ چرا که هدف کلیدی انقلاب 1979 «استتقلال" ملی» بود؛ شعاری که اقدامات استعماری علیه ایران را نشانه گرفته بود. یکی از چنین اقدامات، که گفته می شد باعث عقب ماندگی کشور شده بود، تقسیم بینالملی نیروی کار بود که، بنابر آن، ایران مجبور بود مواد خام و نیمه تمام توليدی خود را برای تبدیل شدنبه محصولات نهایی توسط قدرتهای بزرگ، صادر کند. .
آخری تمديد مذاکرات شامل یک تاکتیک جدید و جالب نیز هست: به جای تعیین یک ضربالعجل هفت ماهه، در واقع دو ضربالعجل در اين مدت گنجانده شده است؛ یکی برای رسیدن به یک "چهارچوب سیاسی" و دیگری برای رسیدن به یک "توافق جامع". این ابتکار عمل بسیار جالب است، زیرا از يکسو رسیدن به چهارچوبی سیاسی ساده تر خواهد بود و، از سوی ذيگر، دسترسی به آن نوید دهنده قریب الوقوع بودن یک موفقیت عمده محسوب خواهد بشد که، متقابلاً، اعطای امتیازهای بعدی را سادهتر کرده و، به صورت چشمگیری، "استراتژی ذوب کردن به صورت پیش شرط" را تقویت می کند و به مذاکرات کمک می رساند تا به سمت یک ضربالعجل دیگر در آینده حرکت کند.
از آنجایی که «استرتژی رسيدن به يک توافق جامع" شکست خورده است، "استراتژی ذوب کردن به صورت پیش شرط" تبدیل به "استراتژی ذوب کردن به صورت طرح" شده است؛ روندی که این ادامهء مذاکرات کمک می کند. بنابراین، دور بعدی مذاکرات نیز ممکن است به "توافق جامع" نیانجامد، بلکه به یک تمدید و توافق کوچک دیگر، و تعیین ضربالعجل بعدی با دورهء زمانی طولانیتر، منجر شود که در آن بازهء زمانی چندین ضرب العجل بعدی نيز گنجانده شونده باشد. به عبارت دیگر، مذاکرات به سادگی به پايان نمی رسند و به سادگی هم منجر به یک توافق جامع نمی شوند، بلکه به صورت گام به گام ادامه پیدا می کنند و توافق های کوچک را ایجاد می کنند..
تنها
عنصر
خاص در این سناریو
وجود «رهبر
معظم»است
که
می تواند،
با
نزديک شدن
امتیازها به "خطوط قرمز"
اش
حمایت خود
از
دولت حسن روحانی را
در مورد ادامهء
روش ذوب
کردن
دريغ کند.
یکی از چنین خطوط قرمزی، به برنامههای موشکی ایران مربوط می شود. همان طور
که در یک مصاحبه مهم به وسیله نمایندهء
مجلس (محمود نبویان) با رجانیوز
گزارش شده،
ایران موافقت کرده است تا در مورد موشکهایش بحث کند اما تقاضا
برای کوچک کردن این برنامه به معنی فشار برای "خلع سلاح" ایران
محسوب شده
و منجر
به شکست مذاکرات می شود.
آنگونه
که نبویان افشا کرده، جان کری در طول
ملاقاتش با محمدجواد ظریف،
وزیر امور خارجه ایران،
در عمان "از بسیاری از
خطوط قرمز ایران عبور کرده است"؛
به طوری که ظریف مذاکرات این نشست را با پایان یافته قلمداد
کردن
توافقات
ترک
کرده است. اما،
متعاقباً،
ديده شد که
ایران به مذاکرات وین برگشته
و
با
دادن
امتیازات هستهای بیشتری در ازای
دريافت
پول بیشتر موافقت کرده
است.
به احتمال زیاد
رسيدگی به مسئلهء «بمب
زمانی برنامهء
موشکی
ايران»
به مذاکرات جاری
و بعدی
موکول شده است.
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.