|
|
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
روایت ندامت يک امريکائی از اعتماد به خمینی
کامبیز فتاحی
در بین آمریکاییهایی که به انقلاب ایران خوش بین بودند و از آن حمایت میکردند، شاید هیچ کس به اندازه «ریچارد فالک»، استاد برجستهء حقوق بین الملل دانشگاه پرینستون، به معنی واقعی کلمه به آیتالله خمینی اعتماد نکرده و از این کار پشیمان نشده باشد.
پروفسور فالک میگوید که بعضی دانشجویان ایرانی را میشناخت که در زندانهای شاه به دست ساواک شکنجه شده بودند؛ به همین خاطر، او در دههء 1970 میلادی به شدت در عرصهء حقوق بشر ایران فعال شده بود.
با بالا گرفتن اعتراضات ضد سلطنتی، ریچارد فالک هم به موج انقلاب پیوست. او و دو فعال آمریکایی دیگر در اواسط دی ماه سال 57 برای مشاهدهء وقایع ایران به تهران میروند و به نشانهء همبستگی با خواستههای مردم، در تظاهراتی هم شرکت میکنند.
آنها سپس در نوفل لوشاتوی فرانسه به دیدار آیت الله خمینی میروند و جلسهء پرسش و پاسخ مفصلی با رهبر انقلاب برگزار میکنند.
شور و هیجان مردم معترض و دیدار با رهبر انقلاب، این حقوقدان بین المللی را چنان تحت تاثیر قرار داد که، پس از بازگشت به آمریکا، قلم را برداشت و مقالهای تحت عنوان «اعتماد به خمینی» در روزنامهء نیویورک تایمز به چاپ رساند که در آن، ضمن دفاع از آیت الله خمینی، پیش بینی کرد که انقلاب ایران «الگوی به شدت مورد نیاز حکمرانی رئوفانه برای یک کشور جهان سوم را به ما عرضه کند».
از قضای روزگار، مقاله روزی چاپ شد که صادق خلخالی، حاکم شرع دادگاههای انقلاب، در پشت بام مدرسه رفاه در تهران، «اعدامهای انقلابی» سران حکومت سابق را شروع کرده بود. آن اعدامها سرآغاز روند خشونت باری شد که خیلی زود دوستان انقلابی آقای فالک در طیف لیبرال و چپ را هم از گردونهء قدرت حذف کرد. این اتفاقات چنان سرخوردگی و ندامتی در وی به وجود آورد که چند سال بعد، در همان نیویورک تایمز، مقالهء «تقبیح جنایات خمینی» را به چاپ رساند.
ریچارد فالک، 84 ساله، این روزها در شهر «سانتا باربارا»ی کالیفرنیا زندگی میکند. او به خاطر انتقادهای صریح اش از سیاستهای اسرائیل شهرت جهانی دارد و تا چندی پیش، نمایندهء ویژهء سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر فلسطین بود.
نظرات انتقادی این فعال حقوق بشر علیه سیاستهای اسرائیل و آمریکا معمولاً بازتاب گستردهای در رسانههای جمهوری اسلامی دارد ولی دگرگون شدن دیدگاه او دربارهء آیت الله خمینی تا به حال به درستی به اطلاع مخاطبان ایرانی نرسیده است.
وقتی که در کالیفرنیا به دیدار آقای فالک رفتم از او دربارهء علت انتخاب تیتر جنجالی «اعتماد به خمینی» برای مقالهء اولش پرسیدم؛ گفت، سردبیران نیویورک تایمز تیتر را روی مقاله گذاشته بودند.
دیدار با آیت الله خمینی
آقای فالک در روز دوم بهمن 57 به تنهائی به دیدار رهبر انقلاب نرفته بود؛ دو فعال معروف به نامهای «رمزی کلارک»، وزیر دادگستری پیشین ایالات متحده، و «فیلیپ لوس»، فعال مدنی ضد جنگ، هم با او به نوفل لوشاتو آمده بودند تا به عنوان منتقدان سیاست خارجی کارتر، با آیت الله خمینی جلسهء پرسش و پاسخ داشته باشند.
در زیر خیمهای که آن روز در حیاط منزل آیت الله خمینی برپا شده بود، ریچارد فالک یک روحانی «مترقی» و «آزادی خواه» را به خاطر میآورد که از طریق دستیار جوانش صادق قطبزاده - که چند سال بعد به اتهام توطئه ترور بنیانگذار جمهوری اسلامی اعدام شد - میگفت که به بازیهای سیاسی و قدرت علاقهای ندارد.
آقای فالک میگوید: «او گفت که سیاستمدار نیست ولی وارد عرصهء سیاسی شده زیرا بین مردم و شاه جوی خون راه افتاده است. گفت مشتاقانه منتظر است - فکر کنم این دقیقاً عبارتی بود که به کار برد - که زندگی طلبگی را از سر بگیرد، به قم برگردد و در آینده سیاسی کشور مداخله نکنده«.
آقای فالک، مانند اکثر هواداران آیت الله خمینی، کتاب «ولایت فقیه و جهاد اکبر» را ـ که مجموعهای از سخنرانیهایش بود ـ نخوانده بود. نگاهی گذرا به کتاب نشان میدهد او تا چه حد به روحانیونی که وارد سیاست نمیشدند به دیدهء تحقیر نگاه میکرده و بر این موضوع که باید «فقها» زمام امور حکومت را در دست بگیرند تأکید داشته است.
آیت الله خمینی نوشته بود: «شما به حوزهء علمیه نگاه کنید، آثار همین تبلیغات و تلقینات استعماری را مشاهده خواهید کرد. افراد مهمل و بیکاره و تنبل و بیهمتی را میبینید که فقط مسئله میگویند و دعا میکنند و کاری جز این از آنها ساخته نیست». او افزوده بود: «ما مکلف هستیم که اسلام را حفظ کنیم. این تکلیف از واجبات مهم است؛ حتی از نماز و روزه واجبتر است. همین تکلیف است که ایجاب میکند خونها در انجام آن ریخته شود.«
«نقشهاش را پنهان کرده بود؟»
آیت الله خمینی این حرفها را حداقل هشت سال پیش از پیروزی انقلاب در دوران تبعید در نجف عراق زده بود. اما او در نوفل لوشاتوی فرانسه - در حالی که مشاوران جوان در غرب تحصیل کردهای چون ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده و ابوالحسن بنی صدر دور و برش را گرفته بودند - نظرات بسیار معتدلی را به رسانهها و میهمانان خارجی ارائه میکرد.
به همین دلیل، پس از پیروزی انقلاب، روشی که او و شاگردان اش در حزب جمهوری اسلامی در پیش گرفتند خیلیها را شگفت زده و مأیوس کرد. حامیان انقلاب، مانند آقای فالک، انتظار نداشتند مرجع تقلید بسیار پرطرفداری که آن روزها بیرق مبارزه با استبداد را در دست گرفته بود و میگفت در حکومت اسلامی مارکسیستها در ابراز عقیده آزادند و در حجاب زنان اجباری در کار نخواهد بود، بخواهد «ولی فقیه بلامنازع ِ» یک حکومت دینی شود و با قلع و قمع رقبا، قدرت را به انحصار خودش و حلقهء روحانیان در آورد.
آقای فالک میگوید: «آیا او (آیت الله خمینی) نقشهاش را پنهان کرده بود؟ یا اینکه بعد از بازگشت به ایران تازه متوجه شد که چقدر طرفدار دارد و نظرش عوض شد؟»ه
در آمریکا اما فقط فعالانی مانند آقای فالک نبودند که فکر میکردند آیت الله خمینی در حال هدایت ایران به سوی یک نظام دموکراتیک است. یک سال پیش از فروپاشی حکومت پهلوی، سفارت آمریکا در تهران که اعتراضات را از نزدیک دنبال میکرد نیز در گزارش ِ «ایران: شناخت نهضت اسلامی شیعه» به واشنگتن گزارش کرده بود که نهضت اسلامی تحت رهبری نمادین آیت الله خمینی به اصول شایسته سالاری و اجماع پایبند و از ویژگیهای دموکراتیک برخوردار است.
در گزارش آمده: «بنا بر اصل اجماع، به نظر میرسد که در نهضت اسلامی، حاکمیت به طور دسته جمعی باشد نه اینکه به یک فرد - حتی شخصی مانند "امام" خمینی که برابرتر از دیگران است - واگذار شود... بر اساس برنامهء نهضت، مقدر به نظر میرسد که شخصیتهای سیاسی و نه روحانیان در روند سیاستگذاری نقش غالب را ایفا کنند».ه
گزارش را ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا، امضا کرد و به واشنگتن فرستاد، اما نویسندهء اصلی آن، دیپلمات جوان تری به نام جورج لمبراکیس، رئیس بخش سیاسی سفارت بود که در ماههای آخر حکومت شاه بیسر و صدا تلاش میکرد با رهبران آیندهء ایران تماس برقرار کند تا روابط دو کشور پس از سقوط شاه ادامه یابد.
مقامات سفارت آمریکا - مانند ریچارد فالک و دوستان اش - با چهرههای میانه روئی مانند آیت الله محمد کاظم شریعتمداری، مهدی بازرگان و عباس امیرانتظام ملاقات کرده بودند و تصور میکردند آیت الله خمینی را هم خوب شناختهاند.
از تهران تا نوفل لوشاتو
پنج روز پیش از آنکه شاه تاج و تخت سلطنت را بگذارد و برود، ریچارد فالک، رمزی کلارک و فیلیپ لوس به دعوت مهدی بازرگان، دبیرکل نهضت آزادی، به ایران رفتند تا اوضاع را از نزدیک مشاهده کنند. این سه نفر رسانههای آمریکا را طرفدار شاه میدانستند و معتقد بودند که برای درک بهتر انقلاب باید آن را از نزدیک لمس کرد.
سفر حقیقت یابی آنان روز پنجشنبه (21 دی 57) شروع شد و در ظرف اقامت 10 روزه، با اکثر بازیگران اصلی انقلاب دیدار کردند.
در سفارت آمریکا، ویلیام سالیوان را دیدند و از اختلاف نظر عمیق او با کارتر خبردار شدند و اینکه به عقیدهء او: «ارتش ایران مانند یک جانور زخمی شده و غیرقابل پیش بینی است.»
عصر 26 دی که شاه کشور را ترک کرده بود، آقای فالک و دوستان اش در ساختمان تقریباً خالی نخست وزیری به دیدار شاپور بختیار، نخست وزیر تازه رأی اعتماد گرفته رفتند که به آنها گفت: «من برای ادارهء کشور برنامه دارم، انقلابیون چیزی جز آرمانهای گنگ و مبهم ندارند.»
ریچارد فالک میگوید که بختیار امکان بازدید آنها از زندان اوین را فراهم کرد.
در اوین، سه آمریکایی از درد و رنج آخرین گروه از زندانیان سیاسی آگاه شدند، از جمله دیداری با مسعود رجوی (از رهبران سازمان مجاهدین خلق) داشتند که به گفته ریچارد فالک، در بند زندانیهای مذهبی بود و به خاطر قدیمی بودن و با اجازهء مسوولان اوین، اجازه یافتند که برای وی ناهاری هم حاضر کند.
پیش از ترک ایران، فالک و و دوستان اش در قم با آیت الله شریعتمداری و در تهران با آیت الله طالقانی نیز گفتگو کرده بودند.
منصور فرهنگ، سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد، که از دوستان قدیمی آقای فالک است به بیبیسی فارسی میگوید که مترجم آنها در دیدارشان با آیت الله طالقانی بوده است.
آقای فرهنگ میگوید که او و سه فعال آمریکایی پیش از دیدار با آیت الله طالقانی، به نشانهء همبستگی با خواستههای مردم در تظاهرات بزرگی که آن روز در خیابان شاه رضا (انقلاب) برگزار میشد، شرکت کرده بودند.
با پایان اقامت 10 روزه، آقای فالک و دوستان اش به آمریکا باز میگردند، اما در راه بازگشت، ظاهراً بنا بر توصیه مهدی بازرگان، توقف کوتاهی در فرانسه میکنند تا با رهبر انقلاب هم دیداری داشته باشند.
نگرانی از مداخلهء ارتش
ریچارد فالک میگوید که جلسه پرسش و پاسخ با رهبر انقلاب چند ساعت طول کشید. علیرغم گذشت 36 سال از آن دیدار، آقای فالک هنوز آیت الله خمینی را خوب به خاطر دارد.
او میگوید: «جدی، باهوش و با تمرکز فکری بالا بود. نسبتاً علاقهمند به ایدههای مختلف و دلنشین. (برخوردش) نه متخاصم بود نه دوستانه، یک چیزی بین این دو حالت که درک اش دشوار بود.»
سه آمریکایی آمده بودند تا از نظرات آیت الله خمینی مطلع شوند، اما آن طور که آقای فالک میگوید، رهبر انقلاب پیش دستی کرد و از آنها پرسید چقدر احتمال دارد کارتر ارتش ایران را به سرکوب گسترده مخالفان تشویق کند.
او میگوید: «به نظر میرسید که مشغلهء ذهنی آیت الله خمینی این بود که آیا ما انتظار داشتیم وقایع سال 1953 که محمد مصدق را از قدرت سرنگون کرد تکرار شود؟»
وی میافزاید: «آن طور که خاطرم هست از واژهء کودتا استفاده نکرد ولی میترسید یا نگران بود که آمریکا برای معکوس کردن روند سیاسیای که در حال رخ دادن در ایران بود، دست به اقدامی بزند.»
برخلاف تصور آیت الله خمینی، رئیس جمهوری آمریکا هیچگاه گزینهء کودتا برای حفظ حکومت شاه را در دستور کار قرار نداده بود زیرا از بروز جنگ داخلی در ایران هراس داشت؛ سناریویی که، به باور واشنگتن، میتوانست به نفع شوروی و گروههای مسلح چپ مانند چریکهای فدایی یا مجاهدین خلق تمام شود.
به خاطر نگرانی از افتادن ابتکار عمل به دست چپها بود که آیت الله خمینی نیز برای صدور فرمان جهاد و مبارزهء مسلحانه با حکومت عجلهای نداشت، ولی با قاطعیت از هرگونه مصالحه با شاه یا بختیار خودداری میکرد.
ریچارد فالک هنوز این زیرکی تاکتیکی آیت الله خمینی را در خور ستایش میداند و او را یک انقلابی واقعی توصیف میکند.
او میگوید: «آیت الله خمینی درک کرده بود که اگر انقلاب میخواهید، نباید مصالحه کنید. او پیروزی هشتاد درصدی یا شصت درصدی را نپذیرفت، میخواست صد در صد پیروز شود».ه
آقای فالک میگوید که آیت الله خمینی همچنین از فرصت استفاده کرد تا به میهمانان آمریکایی یادآوری کند که هویت انقلاب، اسلامی است نه ملی.
ریچارد فالک میگوید: «پرسید چرا ما پیش او آمدهایم، چرا در چنین شرایط متلاطمی به ایران رفته بودیم؟ پاسخ ما این بود که آمدهایم تا انقلاب ایران را بهتر از آنچه در آمریکا به ما گفته میشد درک کنیم.»
وی میافزاید: «همان موقع بود که آیت الله خمینی حرف مان را قطع کرد و گفت این یک انقلاب ایرانی نیست. اسلامی است؛ برای تمام جهان اسلام اهمیت دارد.»
«بهائیان در ایران جایی ندارند»
بخشی از گفتگوی مفصل ریچارد فالک و دوستانش با رهبر انقلاب در «پرتال امام خمینی»چاپ شده. بنا بر نوشتهء این وب سایت، آنها از آیت الله خمینی سوال میکنند که وقتى شیعه به قدرت برسد چگونه عمل خواهد کرد؟
رهبر انقلاب در جواب میگوید: «تمامى انسانها در مذهب تشیع آزادند، مستقل هستند. و بر حسب تشیع، با تمامى ملتها و دولت هایى که با حکومت تشیع خوش رفتارى و احترام متقابل کنند، اگر مذهب تشیع بر جایى غلبه کند، آن گونه عمل میکند که حکومت هاى آنها هرگز چنین رفتارى ندارند.«
ریچارد فالک کنجکاو بوده که در حکومت مد نظر آیت الله خمینی با دو اقلیت یهودی و بهایی چطور رفتار خواهد شد. آقای فالک خودش یهودی ست و نگران آیندهء جامعهء حداقل هفتاد هزار نفری یهودیان ایران بوده؛ جامعهای که بسیاری از انقلابیون آنها را نزدیک به حکومت پهلوی میدیدند.
او میگوید: «چیزی که آیت الله خمینی دقیقاً گفت این بود که یهودیان یک دین واقعی دارند؛ فکر کنم از این عبارت استفاده کرد که اهل کتاب هستند و تا زمانی که عمیقاً درگیر سیاستهای اسرائیل نشوند، میتوانند در ایران آینده باقی بمانند... این عبارت را بکار برد که برای ما غم انگیز خواهد بود که (یهودیان) ایران را ترک کنند.»
برآورد میشود پس از انقلاب حدود 80 درصد شهروندان یهودی، ایران را ترک کرده و به آمریکا، اروپا یا اسراییل مهاجرت نقل مکان کرده باشند.
ریچارد فالک همچنین از دوستان انقلابی خود شنیده بود که بهاییان در سطوح ارشد دربار، ارتش و ساواک حضور فعال دارند، به همین خاطر کنجکاو بود که آیت الله خمینی چه نظری دربارهء آنها دارد.
آقای فالک میگوید: «او گفت که بهاییت یک دین واقعی نیست، فرقه است. آنها تظاهر میکنند که بعد از محمد، پیامبری آمده است. گفت که (در ایران) جایی ندارند. توضیح بیشتری نداد، اما گفت که بهاییان در ایران جایی ندارند.«
چند هفته از پیروزی انقلاب نگذشته بود که که تخریب و مصادره مراکز و اماکن دینی بهاییان در سراسر کشور از تهران و شیراز گرفته تا اصفهان، یزد و بابل شروع شد. در جمهوری اسلامی پیش از آنکه مشاغل دولتی یا تحصیل در دانشگاهها برای بهاییان ممنوع و صدها نفر از آنان زندانی یا اعدام شوند، ابتدا بیشتر قبرستان هایشان در شهرهای کوچک و بزرگ هدف قرار گرفت و با خاک یکسان شد.
تغییر نظر اساسی
پس از حدود دو هفته تحقیق و تفحص در تهران، قم و نوفل لوشاتو، ریچارد فالک و دوستان اش به آمریکا باز گشتند. آقای فالک چند روز بعد چکیدهای از نظرات و مشاهدات اش را در مقالهء «اعتماد به خمینی» در نیویورک تایمز مورخ ۱۶ فوریه ۱۹۷۹ منتشر میکند.
استاد حقوق بین الملل دانشگاه پرینستون نوشته بود که محافظه کاران هشدار میدهند آیت الله خمینی میخواهد ایران را 1300 سال عقب ببرد و یک «حکومت دینی فاشیستی» به راه بیاندازد؛ این حرف را باور نکنید، زیرا او قصد دارد سیاست را کنار بگذارد و به قم نقل مکان کند و «در آنجا به عنوان راهنما یا اگر لازم شد منتقد نظام جمهوری عمل خواهد کرد.«
ریچارد فالک در آن مقاله نوشته بود: «تصویری که از وی (آیت الله خمینی) به عنوان فردی خشکه مغز، مرتجع و متعصب ترسیم شده است خوشبختانه قطعاً غلط به نظر میرسد. مسئلهء دلگرم کنندهء دیگر این است که همهء همراهان او افراد میانه رو و ترقی خواه هستند.«
آقای فالک در سفرش به ایران در بین حامیان و دستیاران آیت الله خمینی، صادق خلخالی را ندیده بود و نمیدانست که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب قرار است 'دادگاه های عدل اسلامی' تشکیل شود.
شب قبل از آنکه نیویورک تایمز مقالهء «اعتماد به خمینی» را چاپ کند، به دستور صادق خلخالی (حاکم شرع دادگاه های انقلاب) و تایید آیت الله خمینی، سرلشکر منوچهر خسروداد (فرمانده هوانیروز)، سرلشکر رضا ناجی (فرماندار نظامی اصفهان)، سپهبد مهدی رحیمی (فرماندار نظامی تهران) و ارتشبد نعمت الله نصیری (رییس ساواک) در پشت بام مدرسه رفاه اعدام شدند.
حذف فیزیکی «جنایتکاران»، «مفسدان فی الارض» و «خائنین به ملت» تازه شروع شده بود. بنا بر آمار سازمان عفو بین الملل، در شش ماه اول پس از پیروزی انقلاب حداقل 438 نفر در ایران اعدام شدند که اکثراً از مقامات حکومت پهلوی بودند.
آن اعدامها، به خصوص در بین جناح رادیکال و چپ، از جمله اعضای سازمانهای فدائیان و مجاهدین خلق، طرفداران زیادی داشت، که البته خود آنها در فاصلهء کوتاهی درگیر جدال سیاسی و نبرد نظامی با حزب حاکم شدند و از سوی آیت الله خمینی و هواداران اش «ضد انقلاب» نام گرفتند و سرکوب شدند.
در نهایت، انتظاراتی که پروفسور فالک و دوستان اش در مورد حقوق بشر و آزادی سیاسی از آیت الله خمینی و انقلاب داشتند، برآورده نشد. تا زمانی که حکومت نوپا چهار ساله شود تعداد اعدامهای «اعلام شده» در ایران هم حداقل به 5447 رسیده بود؛ و دوستان و آشنایانی که آقای فالک به خاطر آشنایی با آنها به آیت الله خمینی اعتماد کرده بود، یا مانند مهدی بازرگان به اتهام سازش با آمریکا از قدرت کنار زده شده یا مثل ابوالحسن بنی صدر متهم به خیانت شده و از ایران فرار کرده بود. مقالهء «اعتماد به خمینی» این فعال حقوق بشر هم او را در رسانههای آمریکا آماج حملات لفظی منتقدانی قرار داده بود که به ساده اندیشی متهم اش میکردند.
استاد حقوق بین الملل دانشگاه پرینستون در واکنش به انتقادات و در دفاع از نظرات اش در نیویورک تایمز (دوشنبه پنج مارس ۱۹۸۴ ـ 15 اسفند 62) مقالهء «تقبیح جنایات خمینی» را منتشر کرد.
او نوشت: «من طبعاً از مسیری که انقلاب ایران در پیش گرفته است عمیقاً غمگین شدهام. تجربهء تلخ ایران میتواند چیزهای بسیاری به همهء ما بیاموزد. فقط میتوانم بگویم که اکثریت قریب به اتفاق ایرانیهایی که به حقوق بشر و دموکراسی پایبند بودند، برای رهایی از دوران تاریک (حکومت پهلوی) از انقلاب استقبال کردند.»
ریچارد فالک افزود: «برنامهء خمینی برای ایرانِ پس از شاه مبهم بود. او بسیاری از پیروان خوش قلب و دلسوز خود را فریب داد و بعد آنها را سرکوب کرد. خودش هم در مراحل مختلف تغییر موضع داد و به دلایل مختلف جمهوری اسلامی را به یک مسیری اهریمنی هدایت کرد.«
3فوریه 2015 - 14 بهمن 1393
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2015/02/150202_u01-revolution-falk?SThisFB&fb_ref=Default
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.