تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو مقالات   |   فهرست نويسندگان و مطالب شان   |   آرشيو صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

جمعه گردی ها

يادداشت های هفتگی اسماعيل نوری علا

esmail@nooriala.com

جمعه 19 تير ماه 1394 ـ 10 ماه ژوئيه 2015

دست آوردهای يک کنار هم نشستن

تازه از راه رسيده ام و هنوز باورم نمی شود که ديگرباره از آن همه همراهان موافق اين همه دور افتاده ام. به سومين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران در شهر فرانکفورت آلمان رفته بودم و دو سه روزی را در ميان کسانی گذراندم که اکنون آشنايان مهربان من اند؛ با آن در آغوش کشيدن های گرم، دست دادن های پر از اميد، و گفتگوهائی که تا سقف بلند شب ادامه می يافت. در آنجا من خود را به نوعی ميزبان ياران نيز می ديدم؛ چرا که کميتهء برگزاری اين کنگره به من مأموريت داده بود که دعوت نامه ها را، از طرف آنان، با نام خود امضاء کنم. اينگونه بود که يکی دو پاسخ ناموافق و ده ها نامهء پر از مژدهء آمدن، يا عذرخواهی از نيامدن، همه خطاب به من نوشته شده بود و می ديدم که کنگره باعث شده است تا شاهزاده و سياستمدار حرفه ای، شاعر و آهنگساز، مفسر سياسی و کنشگر حقوق بشر، جملگی مرا خطاب قرار داده اند. پس بايد بعنوان ميزبان - يا سخنگوی ميزبانان - با يکايک آمدگان به گفتگو و خوش آمد گوئی می نشستم و همين گفتگوها بود که دلم را سرشار از اميد و وجودم پر از انرژی کرده است.

از نظر من، نسبت به دو کنگرهء دو سال گذشته، کنگرهء امسال به طرز محسوسی منسجم تر اجرا می شد و حرکتی تدريجی اما مستمر به سوی نوعی همگرائی دلگرم کننده در آن مشهود بود. در هيچ گوشه ای از سالن برگزاری کنگره تنش و اضطراب خاصی به چشم نمی خورد و جريان محسوس همدلی و همآوائی همچون رودخانه ای زلال در ميان ما حرکت داشت.

و اکنون که کنگره به پايان رسيده و هر يک از ما به خانه برگشته ايم بد نمی بينم که مروری داشته باشم بر آنچه برای کنگره تدارک ديده شده بود و آنچه در عمل به تحقق پيوست و، از اين طريق، خلاصه ای از نقاط قوت و ضعف اين گردهمآئی را، البته از ديدگاه کسی که به اين جريان تعلق خاطر دارد و به ناچار نمی تواند بی طرف باشد، بيان کنم.

 

کنگره در پی چه بود؟

       «کميتهء برگزاری کنگره های سالانهء سکولار دموکرات های ايران» خود را نهادی مستقل از همهء سازمان های سياسی (و از جمله از «نهاد هماهنگی چنبش سکولار دموکراسی ايران») می داند و اين کنگره را چنين تعريف می کند: «مکان و امکانی برای گردهمآئی باورمندان به ضرورت استقرار حکومتی سکولار دموکرات در ايران که، داوطلبانه و با خرج جيب خود، برای مبادله فکر و نظر، اما در اصل برای آشنائی با يکديگر و به دست آوردن شناختی ژرف تر نسبت به آنانی که، گاه برای موافقت و گاه بمنظور ابراز مخالفت، در دنيای مجازی اينترنتی درگيرشان می شويم. اين آشنائی های حضوری  می توانند در حد يک ديدار ساده و کنجکاوانه بمانند و يا به همکاری های بيشتر و نهادسازی های تشکيلاتی مختلف بيانجامند».

       بدين لحاظ، برگزار کنندگان کنگره مصرّند که نه جريانی از پيش تعيين شده در کار باشد و نه لازم آيد که کنگره قطعنامه ای صادر کند. مهم آمدن داوطلبانه و به خرج جيب خويش است، همراه حشر و نشر با کسانی که در پايه های نظری اصلی فعاليت های خود با ما شريک و همراهند.

       برای کنگرهء امسال اما، کميتهء برگزاری تصميم گرفته بود تا، در راستای انسجام بخشی به جريان گفتگوها، اين پرسشی عمومی را با شرکت کنندگان در ميان بگذارد که «چرا سکولار دموکرات ها هنوز متحد نشده اند؟» نظر آن بود که شرکت کنندگان در کنگره بکوشند دلايل عدم توفيق ِ تا کنونی ِ کوشندگان ِ سکولار دموکرات را در وصول به اتحادی شايسته برای ساختن آلترناتيوی مؤثر و کارا به دست آورند.

       همچنين، برای هر يک از چهار نشست کنگره، موضوعی انتخاب شده بود که جملگی بواقع حوزه های مختلف موانع اتحاد در عمل عليه حکومت اسلامی را در بر می گرفتند. بعبارت ديگر، حوزه های شناخته شدهء اختلاف نظر را قرار بود در اين کنگره مورد بحث و بررسی قررار دهيم. به همين دليل، در سراسر عمر کنگره می شد، با خط کش همان پرسش اول، پيش رفت و پسرفت، و پيروزی و ناکامی دست اندرکاران سکولار دموکراسی را ارزيابی کرد.

 

نگاهی به آنچه گذشت

       کنگره با سرود ايران و در برابر پرچم سه رنگ شير و خورشيد نشان کشورمان گشوده شد. ابتدا شهناز شاهبخشی، مسئول کميتهء محلی کنگره گزارش کوتاهی از فعاليت های اجرائی را ارائه داده و به اين نکته اشاره کرد که برادرش، شهرام، بجرم فروش روزنامه، نـُه سالی در زندان به سر برد و سپس در جريان قتل عام دههء شصت اعدام شد. او اضافه کرد که اگر روحی وجود داشته باشد روح برادرش حتماً از اينکه او وقت و انرژی اش را برای راه اندازی اين کنگره صرف کرده راضی و خشنود است.

       آنگاه دکتر حسن کيانزاد، رئيس کميتهء برگزاری کنگره پيرامون دلايل و آرزوهائی که شالوده ساز اين کنگره بوده اند سخن گفت و در پايان از دکتر سيروس آموزگار، نويسنده، حقوقدان، استاد دانشگاه، سياستمدار، شخصيت پيشکسوت مطبوعات ايران و عضو کابينهء سکولار دموکرات دکتر شاپور بختيار، دعوت کرد تا بعنوان رئيس افتخاری کنگرهء سوم اين کنگره را با سخنان خود بگشايد.

       دکتر آموزگار، که سخنوری شيرين بيان و زرف انديش است، با تصديق اهميت پرداختن به سکولاريسم در متن دموکراسی خواهی، برای کنگره آرزوی موفقيت کرد. آنگاه، در پی تنفسی چند دقيقه ای، کار نشست های چهارگانهء کنگره آغاز شد. طبق تصميم کميتهء برگزاری نظامت نشست های کنگره با حسن اعتمادی بود که اين کار را با درايت و مهارت انجام داد.

       در نشست نخست (صبح شنبه 13 تير ماه 1394)  به بحث دربارهء موانع و ضرورت های اتحاد نيروهای سکولار دموکرات در راستای ايجاد آلترناتيو نشستيم. اين مبحث را دکتر حسن ماسالی، که عمری را در مبارزه گذرانده و در اين سال ها می کوشد حاصل تجربيات تلخ و شيرين اش را با نسل های پس از خود در ميان بگذارد، گشود.

       در بعد از ظهر آن روز، با توجه به جريان مذاکرات جاری حکومت اسلامی با کشورهای پنج به اضافهء يک، به اختلاف نظرها در مورد «فعاليت ها و قراردادهای خارجی ِ حکومت اسلامی و وظيفهء متحد اپوزيسيون سکولار دموکرات» پرداختيم. سخنران اصلی اين بخش دکتر رضا تقی زاده بود که چند و چون توافقات را ارزيابی کرده و نتايج احتمالی آن را مورد بررسی قرار داد.

       صبح يکشنبه به گفتگو دربارهء اختلاف نظرها بر سر دو مفهوم «حفظ تماميت ارضی ايران و عدم تمرکز، همچون پيش شرط های استقرار سکولار دموکراسی در ايران» گذشت. سخنران اين جلسه کورش اعتمادی بود که سال ها است در مورد نحوه مديريت نامتمرکز کشورهای دموکرات مطالعه کرده و با انواع گزينه های راهکاری اين مقوله آشنا است. اين نشست بلندترين، شلوغ ترين و پر هيجان ترين نشست کنگره بود.

       در جلسهء پايانی از «مشکل "فقدان زمين بی طرف" از يکسو و عدم توجه به تفاوت های مسائل داخل و خارج کشور، از سوی ديگر» سخن گفتيم و نتايج تفرقه انگيز اين غياب را مرور کرديم. سخنران اصلی اين جلسه دکتر شهريار آهی بود که در سال های اخير کوشش بسياری در راستای انسجام دادن به «اتحاد برای دموکراسی» و اتخاذ «انتخابات آزاد» بعنوان استراتژی محوری برای برگذشتن از حکومت اسلامی داشته است.

       پيش از پايان کنگره تعداد کسانی که اعلام داشته بودند به فرانکفورت می آيند به 86 نفر رسيده بود. از اين عده 11 نفر موفق نشدند که بيايند اما تعداد کسانی که بدون اطلاع قبلی آمدند به 61 نفر رسيد. در مجموع 136 نفر به تفاريق در جلسات کنگره حضور داشتند و از ميان آنها در حدود 50 نفر در جريان بحث های اچهار نشست شرکت فعال داشتند.

       همچنين حضور دکتر سيروس آموزگار، بعنوان رئيس افتخاری کنگره، همراه با دکتر اسماعيل خوئی، رئيس دو کنگرهء قبلی، و نيز شرکت جمعی از شخصيت های سياسی فعال و سرشناس بر وزن و اعتبار کنگره افزوده بود.

       متأسفانه امسال هم در پخش زنده و مستقيم برنامه های کنگره چندان موفق نبوديم و روشن بود که در سال های آينده بايد از کادر فنی مجرب و وسائل حرفه ای تری استفاده کنيم. اما، با حضور دو فيلمبردار، موفق شديم کل جريان کنگره را ثبت کنيم و هم اکنون دوستان فنی ما مشغول تر و تميز کردن پرونده های صوتی ـ تصويری هستند و کل جريان کنگره بزودی روی سايت آن قرار خواهد گرفت.

 

کوششی در جمع بندی

       کميتهء برگزاری کنگره مرا موظف کرده بود که در پايان کنگره نوعی جمع بندی کلی يا گزارش کلی کميتهء برگزاری را از جريان مطالب رد و بدل شده ارائه دهم. در اين مورد من سخنانم را با طرح اين نکته آغاز کردم که متأسفانه هيچ يک از نشست های کنگره پاسخ روشنی به پرسش کلی کنگره («چرا سکولار دموکرات ها هنوز متحد نشده اند؟») نداده است و اغلب سخنرانان و شرکت کنندگان در بحث ها،، با کنار نهادن اين پرسش، به طرح نظرات کلی خود پيرامون مسائل مختلف مبتلابه جامعهء ايرانی پرداخته اند. اما، در عين حال، و بعلت همين روش، ميز خطابهء کنگره به صحنهء نمايشی تبديل شد که کاراکترهائی با عقايد مختلف و گاه متضاد بر روی آن حضور يافته و نظرات خود را بيان داشته و مورد تشويق يا رد حاضران قرار گرفتند و، بدين ترتيب، دلايل متحد نشدن سکولار دموکرات ها بصورت عينی، و آشکار در برابر چشم حاضران در نشست و نيز تماشاگران پخش مستقيم راديو - تلويزيونی به تماشا نهاده شد. بعبارت ديگر، ناظران ديدند که، مثلاً، چگونه اختلاف بر سر «نوع حکومت» يا «نوع ادارهء کشور» ـ که هيچ کدام در خارج کشور و پيش از انحلال حکومت اسلامی قابل حل و توافق نيستند ـ بر همهء مشترکات چند گانهء فعالان سياسی (نظير دموکراسی، سکولاريسم، تقسيم قدرت، ابتنای به اعلاميهء جهانگستر حقوق بشر و انتخابات آزاد) سايه افکنده و آنها را بی حاصل کرده و، در عين حال، موجب شده است که اغلب احزاب منطقه ای و سراسری اسم و رسم دار، و برخی از شخصيت های متعصب، از آمدن به کنگره خودداری کنند.

       اما کنگره بی شک دارای دست آوردهائی چند نيز بود که از جملهء آنها می توان به موارد زير اشاره کرد:

       - وصول پيام های درخشان مهندس عباس امير انتظام و مهندس کورش زعيم و توجهی که هر دوی آنان به فعاليت سکولار دموکرات های خارج کشور نشان داده بودند، از ساخته شدن پلی ما بين داخل و خارج حکايت داشت. اين موفقيت بزرگی برای سکولار دموکرات های انحلال طلب خارج کشور، در مقابله با موجی از ايراد گيری ها نسبت به فقدان رابطه مابين داخل و خارج کشور محسوب می شد.

       پيام کوتاه مهندس امير انتظام، به شرح زير، گويای صريح اين واقعيت است:

       «دوستان و هم اندیشان گرامی؛ از اینکه شما در غربت اندیشه وطن در سر دارید و برای آینده این کشور بلازده چاره جویی می کنید، سپاسگزارم و قدردانی می کنم. من افسوس می خورم که با شرایطی که دارم نمی توانم در کنار شما باشم. تنها خواستی که دارم اینست که همبستگی خود حفظ کنید. این راه درست را پی بگیرید، که شاید روزی بتوانیم دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر را با کمک شما در ایران عزیزمان برقرار کنیم. شاد و موفق باشید».

       - تأکيدی که حاضران در مورد داشتن رابطه با سازمان ها و نهادهای اروپائی داشتند نيز تا حدود زيادی راه آيندهء سکولار دموکرات ها را، برای تثبيت خود بعنوان يک نيروی گستردهء سياسی، روشن ساخت.

       - و بالاخره، با توجه به اينکه در جريان مبارزاتی کنونی، فاعل (يا انجام دهنده)ی انواع افعال پيشنهادی معلوم نيست و، بدون معلوم شدن آن، هر پيشنهادی به صورت يک برنامهء بی مجری باقی می ماند، نظر اکثريت حضار آن بود که اگر بتوان در برابر حکومت اسلامی «آلترناتيوی سکولار دموکرات» آفريد در آن صورت افعال پيشنهادی ما نيز دارای فاعلی خواهند بود که می تواند جريان مبارزه را تسريع کند. به عبارت ديگر، توافق بر سر ضرورت ايجاد يک آلترناتيو سکولار دموکرات از جمله دست آوردهای کنگره بود. من در اين مورد نظر جنبش سکولار دموکراسی را چنين جمع بندی کردم: «اکنون تصديق ضرورت استقرار يک آلترناتيو سکولار دموکرات برای برانداختن حکومت اسلامی بشکل مهمترين معيار تشخيص خادم از خائن در آمده است. يعنی اکنون باور به ضرورت ايجاد "آلترناتيو" يک فريضه و خدمت ملی است.

       من، بعنوان سخنگوی نهاد هماهنگی جنبش سکولار دموکراسی ايران، تعهد ارکان اين نهاد را نيز، برای کوشش در راستای تفهيم ضرورت آلترناتيو سازی و حرکت به سوی آن بيان داشتم و توضيح دادم که ما اين راه را با انرژِی و اميد آغاز کرده ايم و ادامه خواهيم داد. در واقع کنگره در کليت خود دستور کار نهاد هماهنگی جنبش را به روشنی مشخص کرده بود و ما می دانستيم که موظفيم تا کنگرهء آينده زمينه را برای اعلام موجوديت آلترناتيو سکولار دموکرات و انحلال طلب حکومت اسلامی آماده ساخته و نتايج مشخص فعاليت های خود را به کنگرهء چهارم گزارش دهيم.

 

بازخوردها

       با پايان گرفتن کنگره، و تا همينجا، تعداد زيادی نامه به دست من رسيده است که هر يک به نوعی موافقت خود را با جمع بندی بالا بيان داشته اند. مثلاً، بهمن زاهدی، سردبير سايت اينترنتی حزب مشروطه ايران (ليبرال)، در مقاله ای خاطر نشان کرده است که:

       «در دو سال گذشته، زمانی که سکولار دموکرات در سالروز جنبش مشروطیت کنگرهء خود را برگزار می‌کردند، از خود می‌پرسیدم که آیا سکولار دموکرات‌ها با اندیشهء مشروطه‌ خواهی آشنایی دارند؟ امسال توانستم تجدد گرایی مشروطه‌ خواهان را در سکولار دموکرات‌های ایران تجربه کنم. انسان ‌گرایی و حقیقت ‌گرایی صدر مشروطیت را می‌توان در اندیشه‌های نوین سکولار دموکرات‌های ایران لمس کرد. به همین جهت از شرکت در کنگرهء آن‌ها بسیار خرسند شدم و می‌توانم تصور این را داشته باشم که گذشته را فراموش کرده و به‌سوی آینده‌ء مشترکی حرکت داشته باشیم که طی آن تمامی اندیشه‌های ایرانی توان رشد کردن را داشته باشند».

       بهزاد صمیمی که با علاقه، اما در سکوت، مذاکرات دو روزه را تعقيب می کرد، نوشته است:

       «پیام شخصیت های مبارز و خوشنامی مانند آقای امیر انتظام و آقای کوروش زعیم به کنگره بسیار دلگرم کننده است و بر درستی سمت و سوی تلاش های چند سالهء بخش خارج از کشور سکولار دمکرات ها صحه می گذارد. این مهمترین ویژگی این کنگره در رابطه با داخل کشور بود. نتیجه اینکه در داخل کشور کنشگران سیاسی ِ با سابقه، و حتی مردم عادی ِ بدون سابقهء کار سیاسی و سازمانی، نه فقط فعالیت سکولار دموکرات های ایرانی در خارج از کشور را زیر ذره بین دارند، بلکه به ضرورت و اهمیت تداوم فعالیت این بخش تاکید می کنند».

       حميدرضا برهانی، کوشندهء سياسی مقيم بلژيک، اينگونه توضيح داده است که:

       «بسیاری از شرکت کندگان ـ با کارنامه ای پر از تلاش برای کنشگری علمی و کوله باری مملو از کتاب ها، مقالات و اطلاعات جمع آوری شده ـ یادآوری می کردند که دیگر برای ادارهء سرزمین مان، ایران، حکومتی مذهبی را مناسب نمی بینند. تقریباً 90 در صد شرکت کنندگان در این کنگره همصدا بودند که بیش از این نمی توان حکومت مذهبی را تحمل کرد و برای ساختن سرزمین مان، و همچنین برای از میان برداشتن تبعیض های مختلف، از جنسیتی و مذهبی گرفته تا نژادی، ملیتی یا عقیدتی و سیاسی، راهی بجز اجرای سیستم سکولاریسم دمکراتیک نمی توان در مقابل حکومت مذهبی پیشنهاد نمود».

       و آقای زمان فيلی، نويسنده و شاعر کرد زبان مان اضافه کرده است که:

       «کنگرهء سکولار دموکرات های ایران، که سومین نشست خود را در فرانکفورت برگزار کرد، شاهدی نیک بر این حقیقت است که دادخواهی ‌های مردم ایران تنها با گذار از حکومت اسلامی امکان‌ پذیر است؛ و اینکه این مهم نیز میسر نمی‌شود مگر اینکه ـ با هر اندیشه و نظر که داريم ـ در کنار هم بنشینیم و برای ایجادِ "آلترناتیو" به بحث و گفتگو بپردازیم. این امرِ مهم در این کنگره اتفاق افتاد، و فعالانِ سیاسی و مردمِ عادی با هر تفکری در کنار هم نشستند تا بیان کننده‌ء عزمی راسخ جهتِ رسیدن به آرمانِ آزادیِ ایران باشند.»

       و بگذاريد مطلب اين هفته را با بخشی از خطابهء مهندس کورش زعيم به پايان برم، آنجا که در قالب يک سخنرانی غيابی در کنگره و در پی تحليل اوضاع وحشتناک کنونی وطن مان می گويد:

       «هدف ما، که قشر روشنفکر و آینده نگر کشور را تشکیل می دهیم، از این گردهمایی ها این است که به یک همگرایی دیدگاهی برسیم که: "برای کشورمان چه می خواهیم؟" ما دموکراسی می خواهیم؛ یعنی فرمانروایی مردم بر مردم برای مردم و با رأی مردم؛ یعنی یک نظام سیاسی که هیچگونه وابستگی ایدئولوژیک، ابزاری، نژادی، یا فرقه ای نداشته باشد؛ یعنی مردم کشور آزاد باشند به هر عقیده و مذهب و فرقه و نظام سیاسی یا اقتصادی باور داشته باشند؛ یعنی یک نظام مردمسالار متکی به رأی اکثریت با حفظ حقوق اقلیت، برابری همهء شهروندان در برابر قانون، آن هم تنها قانونی که نمایندگانی که با رأی آزاد مردم برگزیده شمی شوند تدوین کرده باشند؛ قانونی که: میان اکثریت و اقلیت، این مذهب و آن مذهب، با دین و بی دین، زن و مرد، این نژاد و آن نژاد، و این نیاکان و آن نیاکان، تفکیک و تبعیضی قایل نشده نباشد؛ که در ظل آن هیچ سازمان یا شهروندی نتواند نسبت به آزادی و حقوق شهروندی دیگری تجاوز کند، که اصول بیانیهء جهانی حقوق بشر چراغ  راه حکومت و جامعهء برخاسته از آن باشد.»

       باری، بدينسان، می توانم چنين نتيجه بگيرم که به استناد اجماع اين نظرها است که ما سکولار دموکرات ها، با دلی پر از اميد، سالی ديگر از فعاليت و مبارزه و روشنگری را در راه ايجاد ايرانی آزاد و آباد آغاز می کنيم.

 

با ارسال اي ـ ميل خود به اين آدرس می توانيد مقالات نوری علا را هر هفته مستقيماً دريافت کنيد:

NewSecularism@gmail.com

مجموعهء آثار نوری علا را در اين پيوند بيابيد:

http://www.puyeshgaraan.com/NoorialaWorks.htm

صفحهء نوری علا در فيس بووک:

https://www.facebook.com/esmail.nooriala.5

 

بازگشت به خانه

 

99999