تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

13 شهريور ماه 1394 ـ  4 ماه سپتامبر 2015

روغن روی آش سوریه!

شهباز نخعی

shahbaznakhai8@gmail.com

روزشمار معکوس برای موعد بررسی "برجام" توسط کنگره امریکا در حالی آغاز شده که با گذشتن شمار سناتورهای دموکرات موافق آن به حد نصاب 41 رأی موافق – که حتی می تواند با ابستروکسیون رأی مخالف اکثریت جمهوری خواه سنا و کنگره را خنثی و نیاز به وتو را منتفی کند -، خیال باراک اوباما در مورد پیروزی بر رقیبان در کنگره تا حد زیادی راحت شده و او می تواند ادعا کند که "میراث" خود را به ثبت جهانی و تاریخ رسانده است. 

اما، این "میراث" به رغم بسیار گران بودن – فقط یک قلم 250 هزار کشته، 4 میلیون پناهنده و 7 میلیون آواره و بی خانمان در سوریه – چندان هم بی مدعی و مخالف نیست و بی گمان آینده نشان خواهد داد که واقعیت های تلخ چندان هم با خوشبینی آقای اوباما سازگار نیست.

مبنای به جا گذاردن این "میراث" موضوعی است که ستون فقرات استدلال باراک اوباما در دفاع از توافق هسته ای را تشکیل می دهد: "اگر این توافق انجام نمی شد، گزینهء دیگری جز جنگ نبود"! این استدلال، که برچسب جنگ طلبی بر پیشانی مخالفان توافق می زند، مبنای عقلانی محکمی ندارد زیرا از سویی نشان نمی دهد چرا گزینه دیگری جز جنگ وجود نداشته و از سوی دیگر، به دلیل تناقض های موجود در توافق، و پیچیدگی های بسیار در اجرای آن، و به ویژه به خاطر آرایش سیاسی، به احتمال قوی جدید در امریکا، این را نیز نمی تواند تضمین کند که الزاماً از جنگ پرهیز خواهد شد. فزون بر این ها، ادعای پرهیز از جنگ، با توجه به جنگ ویرانگری که در 4 سال گذشته در سوریه جریان دارد و سیل پناهجویان آن در حال حاضر در صدر اخبار است، بی پایه و مضحک می نماید. 

بازتاب سستی استدلال باراک اوباما را می توان در نظر مردم امریکا نسبت به "برجام" در آخرین نظرسنجی انجام شده یافت. بر مبنای این نظرسنجی، به نقل از تارنمای "ایران پرس نیوز": «یک نظرسنجی که توسط مرکز تحقیقاتی پیو در هفته اول سپتامبر انجام شده نشان می دهد که در حال حاضر تنها 21 درصد از مردم امریکا از توافق هسته ای حمایت می کنند. بر اساس این نظرسنجی، 78 درصد جمهوری خواهان، 29 درصد دموکرات ها و 47 درصد از افراد مستقل مخالف توافق با رژیم ایران هستند».  این تخالف افکار عمومی با طرز فکر و استدلال آقای اوباما بسیار پر معنا است و نشان می دهد که به احتمال بسیار زیاد "میراث" او وارثی که از آن نگهداری کند نخواهد داشت و او در هنگام ترک کاخ سفید در پایان سال آینده باید آن را ـ به مصداق زبانزد عامیانهء "بیخ ریش صاحب اش" ـ با خود ببرد. 

در نگاه به تاریخ، می توان برای "میراث" آقای اوباما سابقه ای مشابه یافت. این سابقه، عملکرد نویل چمبرلن، نخست وزیر انگلستان در فاصلهء سال های 1937 و 1940 است. چمبرلن خود مانند آقای اوباما جایزهء صلح نوبل نگرفته بود اما برادرش آستین چمبرلن در سال 1925 به این جایزه دست یافته بود و ای بسا که خود نیز در سودای به دست آوردن آن بود. این سودا و تأکید بر تجربهء تلخ جنگ جهانی اول، او را به این باور رسانده بود که با تعلل و مماشات با آدولف هیتلر می توان جلوی یک جنگ دیگر را گرفت. دانشنامهء "ویکی پدیا" در این مورد می نویسد: «بر مبنای همین باور در 29 سپتامبر 1938 توافقنامه مونیخ را با هیتلر امضاء کرد که به موجب آن بریتانیا و فرانسه، در غیاب نمایندگان جمهوری چکوسلوواکی، پذیرفتند که منطقهء سودتنلند چک به آلمان هیتلری واگذار شود. او با این کار می پنداشت که به صلح دست یافته است». 

اهمال، تعلل و مماشات چمبرلن به رغم توهم او در تأمین صلح، موثر واقع نشد و یک سال پس از "توافق مونیخ" هیتلر ابتدا به بقیهء چکوسلوواکی و در پی آن به لهستان حمله و این کشورها را اشغال نمود: «با زیاده طلبی های هیتلر که اوج آن تصرف باقی ماندهء چکوسلوواکی بود، او [جمبرلن] به اشتباه بودن سیاست مماشات پی برد. بنابراین پس از حمله آلمان به لهستان، خواهان دفاع بریتانیا از لهستان و ورود آن به جنگ با آلمان نازی شد». 

چمبرلن از این بخت مساعد برخوردار بود که مدتی طولانی شاهد نتایج فاجعه بار سیاست مماشات و انفعال خود نباشد و 6 ماه پس از کناره گیری از نخست وزیری، درسن 71 سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.  بعید به نظر می آید که باراک اوباما هم از چنین بختی برخوردار باشد زیرا سال آینده در هنگام ترک کاخ سفید حدود 55 سال خواهد داشت و قاعدتاً باید سال های سال شاهد نتایج فاجعه بار انفعال و مماشات خود، به ویژه در مورد سوریه باشد. 

تا آنجا که از مجموع خبرهای مربوط به تحرکات میدانی و دیپلوماتیک منطقه و سوریه می توان دریافت، در هفته های آینده دگرگونی هایی در وضعیت جنگ خونبار و ویرانگر سوریه ایجاد خواهد شد و کارزار گسترده روابط عمومی کنونی در مورد پناهندگان سوری می تواند پیشدرآمدی در این زمینه برای آماده سازی افکارعمومی باشد.

حکومت آخوندی نیز این تغییرجهت را دریافته و نسبت به آن احساس نگرانی می کند. سیمای اين حکومت در یک تحلیل می گوید: «محافل سیاسی و رسانه ای غرب در حال آماده سازی افکار عمومی برای اجرایی کردن اقدام نظامی علیه سوریه هستند». 

لحن کارگزاران حکومت آخوندی نیز تغییر یافته و در حالی که تا چندی پیش به تکرار اعلام می کردند که تا "آخر" در کنار بشار اسد ایستاده اند، اکنون به گزارش "آسوشیتد پرس" در تاریخ 8 سپتامبر: «روحانی در کنفرانس مشترک با رییس جمهوری اتریش در تهران گفت که آمادهء گفتگو با امریکا، عربستان سعودی و کشورهای با نفوذ دیگر دربارهء آیندهء سوریه است». 

حکومت آخوندی حق دارد نگران باشد و رنگ عوض کند زیرا همهء شواهد حاکی از آن است که بر روی آتش سوریهء ویران شده، آشی برایش در حال پختن است که رویش یک وجب روغن ایستاده است!

 18 شهریور 1394

بازگشت به خانه