تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
جنبش سکولار دمکراسی؛ همچون آلترناتیو حکومت اسلامی
کورش اعتمادی
وجود چند دیدگاهِ در خصوص آینده و جایگاه سیاسی «جنبش سکولار دمکراسی»، در رابطه با نهاد قدرت (دولت و حکومت)، پس از فروپاشی حکومت اسلامی امری است طبیعی. این چندگانگی، در دیگر جنبش های رهائی بحش جهان، همچون امروزِ «جنبش سکولار دمکراسی»، همیشه مطرح بوده است. از این رو «جنبش سکولار دمکراسی» ایران هم فارغ از این روند طبیعی تفاوت نظر پیرامون ماهیت و رابطهء «جنبش سکولار دمکراسی» با نهاد دولت پس از حکومت اسلامی نمی تواند باشد. امّا آنچه که در حال حاضر در ارتباط با روند مبارزاتی «جنبش سکولار دمکراسی» می بایست بیشتر مورد توجه قرار گیرد، تأکید بر همپیمانی گسترده تر «سکولار دمکرات های انحلال طلب» در زیر سقف «جنبش سکولار دمکراسی»، و یافتن راهکارهای مبارزاتی برای تسریع بخشی سقوط حکومت اسلامی با هدف استقرار حکومتی با محتوای سکولار دمکراسی است. آنچه که در اینجا تأکید می شود؛ حکومتی سکولار دمکرات با محتوای سکولاریسم و نه گزینش نوعی از حکومت سکولار دمکرات که امری است بعهدهء جامعه که در رفراندومی دمکراتیک و آزاد، شکل ساختاری حکومت سکولار دمکرات آینده ایران را بر خواهد گزید.
جنبش سکولار دمکراسی، همچون آلترناتیو حکومت اسلامی
پروسهء انتقال قدرت و مدیریت سیاسی جامعه پس از جمهوری اسلامی، از خلال برگزاری انتخابات آزاد، به آکتورهای سیاسی عضو در «جنبش سکولار دمکراسی» و یا دیگر احزاب سکولار دمکرات در جامعهء سیاسی ایران محول خواهد شد. منظور احزاب و نهادهای سیاسی است که بخشی از آنها هم اکنون زیر مجموعهء «جنبش سکولار دمکراسی» محسوب می شوند. از این رو منطقی خواهد بود اذعان کنيم که «جنبش سکولار دمکراسی» در همه حال شاخص ترین آلترناتیو دولتی پس از حکومت اسلامی را در خود دارا می باشد. بعبارتی دیگر، «جنبش سکولار دمکراسی» هم ابزار به زیر کشاندن حکومت اسلامی از «عرش آسمانی» است و هم مجهز به مرکزیت قدرتمند دمکراتیک برای انتقال قدرت به احزابی سیاسی است که باورمند به دمکراسی سکولار اند. از این رو می بایست تأکید داشت؛ «جنبش سکولار دمکراسی» در همه حال آلترناتیو حکومت اسلامی است.
احزاب و نیروهای سیاسی سکولار دمکرات عضو در «جنبش سکولار دمکراسی» و یا خارج از آن، بخش مهمی از قدرت اجرایی «جنبش سکولار دمکراسی» ایران در ساختار قدرت پس از سقوط حکومت اسلامی محسوب می شوند که از خلال یک انتخابات آزاد و دمکراتیک، با توجه به نسبت آرایی که از سوی جامعه کسب می کنند، مسئولیت های سیاسی دولتی را در اختیار می گیرند. این نیروهای سکولار دمکرات موظف هستند بر اساس مبانی حقوقی قانون اساسی سکولار دمکرات ایران، از تحمیل باورهای مسلکی و ایدئولوژیِ خود در ادارهء امور جامعه پرهیز کنند و نیازهای مردم و طبقات اجتماعی را بر پایهء برنامه های سیاسی مدّون شدهء روز به پیش برند. اگر ما پذیرفته ایم که همین احزاب سیاسی سکولار دمکرات اند که مسئولیت های سیاسی اجرایی در دولت سکولار دمکرات آینده را بعهده خواهند گرفت، و بخش مهمی از «جنبش سکولار دمکراسی ایران» محسوب می شوند، آنگاه چرا بايد هراس بخود راه دهیم که «جنبش سکولار دمکراسی» فاقد قدرت اجرایی در قوهء مجریه (دولت) کشور در آینده است؟
در پروسهء این تحولات سیاسی، آنچه که پیش از هر چیز به وظیفهء اصلی «جنبش سکولار دمکراسی» مرتبط می گردد، تغییرات بنیادی حقوقی در ساختار حکومت است و آن هم تأکید و اصرار «جنبش سکولار دمکراسی» در تدوین و تصویب قانون اساسی سکولار دمکراسی ایران در مجلس مؤسسان منتخب از سوی جامعه است. در واقع «جنبش سکولار دمکراسی» فراسوی دولت و دستگاه های اجرایی کشور قرار گرفته است و دیده بانی هوشیار در حفاظت از قانونمندی ها و قوانین حقوقی سکولاریسم و دمکراسی در جامعه و در ساختار حکومت است. بعبارتی دیگر، «جنبش سکولار دمکراسی» تغییرات و چرخش های انحرافی در ساختار حکومت را مورد توجه قرار می دهد و نهادهای سیاسی عضو در «جنبش سکولار دمکراسی» مسئولیت ادارهء دولت سکولار دمکرات را بعهده خواهند گرفت.
این را هم لازم است یادآور شوم که در «پیماننامهء عصر نو» نیز تأکید شده است که یکی از وظایف نخستین «جنبش سکولار دمکراسی» فراخواندن همهء نیروهای سکولار دمکرات به زیر سقف «جنبش سکولار دمکراسی» جهت همگرایی برای استقرار حکومتی سکولار دمکرات می باشد. کاملاً روشن است که وظیفهء همهء «سکولار دمکرات های انحلال طلب» می بایست در این جهت معطوف گردد که در مقابل این حکومت اسلامی، آلترناتیو سکولار دمکرات آن را به واقعیت تبدیل کنند. منظور حکومتی سکولار دمکرات که در همهء ابعادش، بویژه در خصوص نماد ظاهری آن، توافق عمومی جامعه را پشت سر داشته باشد. و روشن است که تعيین کنندهء شاخصهء نماد ظاهری حکومت سکولار دمکرات آینده ایران، رفراندوم عمومی است که از سوی آحاد جامعهء شهروندی ایران قطعی خواهد شد و نه از سوی «جنبش سکولار دمکراسی». آنچه که در رابطه با اعلام موجودیت حکومتی سکولار دمکرات از سوی «جنبش سکولار دمکراسی» مطرح است، نه تعیین همهء شاخص های یک حکومت سکولار دمکرات (زیر ساخت های حکومت و نماد ظاهری آن) بلکه منظور محتوای حکومت است که میبایست سکولار و دمکراتیک باشد که بازتاب این تحول، همان قانون اساسی سکولار دمکراتیکی است که در مجلس مؤسسانِ پس از جمهوری اسلامی، تدوین، تصویب و تکلیف آن قطعی خواهد شد.
ماهیت و ترکیب جنبش سکولار دمکراسی
اگر خواسته باشیم استراتژی کنونی «سکولار دمکرات های انحلال طلب» تا رسیدن به اهداف سیاسی شان را جدول بندی کنیم، چنین می توانیم گفت:
- گرد آوردن همهء «سکولار دمکراتهای انحلال طلب» در زیر سقف «جنبش سکولار دمکراسی» ایران.
- تدوین و یافتن راهکار به زیر کشاندنِ حکومت اسلامی.
- تدارک انتخابات مجلس مؤسسان و تدوین و تصویب قانون اساسی سکولار دمکرات ایران توسط آن مؤسسان.
- فراهم آوردن شرایط یک انتخابات آزاد و دمکراتیک که احزاب سکولار دمکرات «جنبش سکولار دمکراسی» از خلال آن قادر باشند با کسب آرا از سوی جامعه، مسئولیت اداره دولت و جامعه را بعهده
گیرند.
- و سپس بازگشت «جنبش سکولار دمکراسی» به جایگاه همیشگی خود در قالب اپوزیسیونی دمکراتیک و سکولار برای دفاع از مطالبات دمکراتیک مردم و حکومت سکولار دمکرات، و مقابلهء با اقدامات و برنامه های محتمل غیر دمکراتیک دولتی که خود در رسیدن بقدرت آن، نقش اصلی را ایفاء کرده است.
روشن است که همهء «سکولار دمکرات های انحلال طلب» در زیر این سقف مبارزاتی مشترک، از یک طیف و خانوادهء سیاسی همگون نمی باشند. آنان به سازمان ها و نهادهای سیاسی، مدنی و فرهنگی گوناگونی تعلق دارند که هر یک برای خود «آرمانشهر» و نظام حکومتی خاص با ویژگی های کاملاً متفاوت از یکدیگر را در نظر گرفته اند. امروز هم اگر به ترکیب «نهاد جنبش سکولار دمکراسی» و یا دیگر گرایش های سکولار دمکرات انحلال طلب در جامعهء سیاسی ایران نظری اجمالی بیاندازیم، بسادگی متوجه خواهیم شد که در این بین نمایندگان گرایش های سیاسی مختلفی از جامعهء سیاسی ایران حضور دارند که هر یک به لحاظ نگاه و باورشان به حکومت و ساختار نوع نظام سیاسی آیندهء ایران در همهء عرصه ها، از جمله روابط اقتصادی و روبنای سیاسی حکومت، بطور جدی متفاوت از یکدیگر می اندیشند. عده ای خواستار یک نظام حکومتی سکولار پادشاهی پارلمانی اند و طیفی دیگر جمهوری خواهان سکولار دمکراتند که اساساً و تاریخاً با حکومت پادشاهی در تضاد کامل می باشند و حکومت آیندهء ایران را یک جمهوری پارلمانی سکولار دمکرات در نظر گرفته اند. بالطبع در این بین نیروهای سیاسی دیگری وجود دارند که کماکان خود را در جناح چپ «جنبش سکولار دمکراسی» ارزیابی می کنند و خویشتن را یا سوسیالیست و یا سوسیال دمکرات های چپ و یا لیبرال اعلام می دارند. برخی از کنشگران درون «جنبش سکولار دمکراسی » خود را متعلق به مناطق قومی ایران بر می شمارند و برای آنها حل مسائل قومی در درجهء نخست اهمیت قرار دارد. در عين حال در بین همین طیف سیاسی نيز گرایش های سیاسی متفاوت وجود دارند که به لحاظ فکری و ایدئولوژیک و برنامهء سیاسی برای آیندهء ایران بسیار ناهمگون با یکدیگر می باشند. در بین این طیف سیاسی هم میتوان گرایش جمهوریخواهی، و هم پادشاهی خواهی و یا سوسیال دمکراتهای چپ و لیبرال یافت.
پس آنچه که در این گیرودار می شود نتیجه گرفت این است که «جنبش سکولار دمکراسی ایران» به لحاظ تنوع اندیشهء سیاسی ترکیبی بسیار متنوع و ناهمگونی را تشکیل میدهد. این نحله های گوناگون سیاسی پیشتر از این زاویه با یکدیگر در تقارن فکری هستند که نگاهی کاملا ً متفاوت در رابطه با ساختار و نوع حکومت سکولار دمکرات آینده ایران نسبت به یکدیگر دارند. حال این پرسش مطرح است چگونه جنبشی با چنین ترکیب نامتقارنی قادر است بر سر همهء شاخصه های یک حکومت سکولار دمکرات واحد (بویژه نماد ظاهری حکومت سکولار دمکرات) با ویژگی های یکسانی با یکدیگر به توافق برسد؟
استراتژی جنبش سکولار دمکراسی ایران
تلاش جهت تشکیل یک آلترناتیو سکولار دمکرات، شاخص ترین استراتژی «جنبش سکولار دمکراسی» محسوب می گردد، بدين منظور که «جنبش» در دوران قبل از انحلال حکومت ابزاری قدرتمند برای به زیر کشاندن حکومت اسلامی بوده و پس از رژیم اسلامی نيز تداوم حضور قدرتمند نهاد اپوزیسیونال سکولار دمکرات در سطح جامعه باشد؛ نهادی که خارج از حوزهء قدرت قادر باشد از دمکراسی و سکولاریسم پاسداری کند.
بزبانی دیگر، « جنبش سکولار دمکراسی» آلترناتیو حکومت اسلامی است چرا که در وحلهء نخست خواستار انحلال رژیم اسلامی می باشد. امّا « جنبش سکولار دمکراسی»، بنا به ترکیبت ناهمگون نیروهای سیاسی در درون خود، بسادگی قادر به رسیدن یک توافق جمعی در خصوص فرم حکومت سکولار دمکرات آینده ایران نخواهد شد. چرا که در مقابل این پرسش از سوی نیروهای سیاسی متشکل در «جنبش» قرار خواهد گرفت که «جنبش سکولار دمکراسی» همچون یک آلترناتیو در مقابلِ رژیم اسلامی، چه نوع حکومت سکولار دمکراتی را در ایران مستقر کند که پاسخگوی مطالبات و آروزهای سیاسی جمهوری خواهان سکولار دمکرات، پادشاهی خواهان سکولار دمکرات و یا انواع هواداران جمهوری های سوسیالیستی چپ و لیبرال در جنبش باشد؟ این، در واقع، بازتاب طبیعی اندیشه های سیاسی متشکل در «جنبش سکولار دمکراسی» است که هر یک برای تحقق آرمان های سیاسی خود در تکاپوی دست یافتن به «آرمانشهر» خود می باشند، وضعيتی که به لحاظ محتوا و فرم متفاوت از یکدیگر هستند.
و نیز اگر ما پذیرفته باشیم تعریف حکومت و دولت دو مقولهء مجزا از یکدیگرند و هر یک از آنها از ویژگی های ويژه ای برخوردار بوده و در فاصله های سیاسی کاملاً متفاوتی از یکدیگر قرار گرفته اند، آنگاه ضرورت دارد که به این موضوع بیاندیشیم که تشکیل و برپایی دولت و یا استقرار حکومت سکولار دمکرات با معیارها و راهکارهای معینی امکان پذیر است.
حکومت ها متشکل از مجموعهء نهادهای زیرساخت و روبنای سیاسی و دستگاه های ایدئولوژیک معینی هستند. در هر ساختار حکومتی، دولت دستگاه اجرایی است که یکی از زیر مجموعه های دستگاه حکومتی محسوب می شود. بعبارتی دیگر، حکومت همان نظام و سیستم سیاسی حاکم بر کشور است که با نهادهای زیر ساخت و روبنای سیاسی معین خود تعریف می شود؛ روبنائی سیاسی که گاه شکل سمبولیک و یا تصمیم گیرنده در کل ساختار سیاسی حکومتی را دارد و بیان کنندهء ماهیت سیستم سیاسی است. در بین نظام های سیاسی رایج در جهان سه نظام حکومتی شاخص ترین همه هستند؛ جمهوری و نظام حکومتی پادشاهی پارلمانی و رژيم سلطنتی. که جمهوریت نظام و یا پادشاهی بودن آنها، آن بخش از روبنای سیاسی محسوب می گردد که بیانگر محتوا و ماهیت سیستم سیاسی و یا نظام حکومتی است.
حال این پرسش مطرح است که اگر هدف «انحلال طلبانِ سکولار دمکرات» همانا انحلال حکومت اسلامی و استقرار حکومتی سکولار دمکرات است، آن حکومت سکولار دمکرات به لحاظ ساختار، چه در زیر ساخت های سیاسی و چه در روبنای سیاسی اش، از چه ویژگی های سیاسی برخوردار است؟ آیا این حکومت سکولار دمکرات یک نظام سیاسی حکومتی جمهوری پارلمانی است و یا یک نظام سیاسی حکومتی پادشاهی پارلمانی است؟
حتی اگر در جایی «انحلال طلبان سکولار دمکرات» بنا دارند پیش و یا پس از انحلال رژیم اسلامی، اداره دولتِ در تبعید و دولتِ موقتِ دوران گذار را در اختیار گیرند، این پرسش مطرح است که چگونه ممکن است نیروهای سیاسیی که به لحاظ ایدئولوژیک و برنامه های سیاسی کاملاً متفاوت از یکدیگر می اندیشند، به چنان تفاهم سیاسی دست یابند که ادارهء یک دولت در تبعید و یا یک دولت موقت پس از انحلال جمهوری اسلامی را برای مدتی در اختیار گیرند؟
من امیدوارم طرح موضوع باز موجب نگردد که دوستان بیاندیشند که من منظورم این است که «جنبش سکولار دمکراسی» فاقد ظرفیت های لازم برای ادارهء دولت می باشد؛ چه در دوران تبعید و چه در دوران گذار به دمکراسی. اساساً اینگونه نیست. من در بخش نخست صحبتم تأکید داشتم که احزاب سکولار دمکرات عضو در «جنبش سکولار دمکراسی» و یا خارج از آن، که بدنه اصلی «جنبش سکولار دمکراسی» ایران را تشکیل می دهند، وظیفه دارند پس از فروپاشی جمهوری اسلامی، از خلال یک انتخابات آزاد و دمکراتیک قدرت اداری سیاسی دولت و جامعه را در اختیار گیرند. امیدوارم از این پس مسئله سوء تفاهم از اینکه گفته می شود من منکر عدم حضور «جنبش سکولار دمکراسی» در ادارهء دولت هستم تا این لحظه برطرف شده باشد. من بارها تأکید کرده ام این وظیفهء مهم بعهده احزاب سکولار دمکرات خواهد بود که خود بخش مهمی از «جنبش سکولار دمکراسی» محسوب می شوند. آنچه که من قصد دارم با طرح موضوعات فوق مطرح کنم، چاره اندیشی از هم اکنونی «جنبش سکولار دمکراسی» برای دست یازيدن به راه حل های سیاسی کم هزینه، برای گذر از حکومت اسلامی حاکم بر کشورمان است.
و نیز تأکید من از طرح این مسائل بیشتر از این جهت است که ساختار تشکیلاتی «جنبش سکولار دمکراسی»، آنگونه که «پیماننامه عصر نو» بر آن اصرار می ورزد، متشکل از مجموعهء نهادهای سیاسی، فرهنگی و مدنی است که زیر مجموعه های «جنبش سکولار دمکراسی» محسوب می شوند و این نهادها به لحاظ اهداف سیاسی در رابطه با ساختار و برنامه های سیاسی دولت و حکومت با یکدیگر اختلاف نظر دارند. البته این اختلاف نظر امر طبیعی و شایسته ای است، چرا که بدون این تفاوت های نظری در بین احزاب و نهادهای سیاسی در رابطه با برنامهء ادارهء دولت و جامعه، دمکراسی مفهومی نخواهد داشت. چرا که دمکراسی رقابت آزاد و متمدنانه احزاب و ایدئولوژی های سیاسی است که هر یک برای ادارهء جامعه سعی میکنند، برای کسب آرای بیشتر از سوی مردم، بهترین برنامه سیاسی را ارائه دهند. ولی آنچه که نیز در این گفتمان برای من بیشترین اهمیت را دارد این است که در همه حال می بایست حساب و کتاب «جنبش سکولار دمکراسی» را با حساب و کتاب همهء سازمان ها و تشکل های عضو در آن جدا کرد. و روشن است همگرایی بین همهء نیروهای سکولار دمکرات در زیر سقف «جنبش سکولار دمکراسی» تا مقطع انحلال حکومت اسلامی و تصویب یک قانون اساسی سکولار دمکرات وجود دارد. ولی پس از پشت سر گذاشتن این مراحل است که احزاب و نیروهای سیاسی سکولار دمکرات در «جنبش سکولار دمکراسی» در فکر و تدارک تشکیل یک دولت سکولار دمکرات برخواهند آمد و «جنبش سکولار دمکراسی» به دفاع از آرمان های سکولاریسم به حوزهء خارج از قدرت خواهد رفت.
رابطه «جنبش سکولار دمکراسی» با قدرت
«جنبش سکولار دمکراسی» به لحاظ ترکیب متنوع سیاسی اش که متشکل از احزاب و نحله های سیاسی گوناگون است، خود دارای این ظرفیت و نیت سیاسی است که از هم اکنون بر سر چگونگی تحقق نوع حکومت سکولار دمکرات آینده ایران و یا تصاحب قدرت دولتی بیاندیشد و به راه حل های منطقی دست یابد. روشن است «جنبش سکولار دمکراسی» از هم اکنون تا آینده در خود نیروهای سیاسی ای را متشکل کرده است که هم قادر هستند تشکیل «دولت در تبعید» و هم «دولت موقتِ» در دوران گذار را بعهده گیرند. طبیعی است که این ظرفیت های سیاسی همان تشکل های سیاسی عضو در «جنبش سکولار دمکراسی» می باشند که هم سکولارند و هم دمکرات و وظیفه ای هم جزء این ندارند که با احترام گذاشتن به قواعد بازی دمکراسی، تصدی قدرت دولتی را در برنامه های سیاسی خود بگنجانند. و وظیفهء پاسداری از حکومت سکولار دمکرات بعهدهء «جنبش سکولار دمکراسی» خواهد بود که فراسوی دولت و دیگر دستگاه های حکومت از حکومت سکولار دمکرات پاسداری خواهد کرد.
نتیجه
«جنبش سکولار دمکراسی» مردم ایران ابزار احقاق حقوق دمکراتیک مردم ایران و حافظ دمکراسی و سکولاریسم در آینده خواهد بود. قدرت را به اهل قدرت واگذار کنید و ابزار مقاومت و مبارزه مردم را به دست مردم بسپارید که همان «جنبش سکولار دمکراسی» است.
علیرغم همه ارادتی که به همهء احزاب سکولار دمکرات ایران دارم میبایست یک چیز را به صراحت بیان دارم؛ من هرگز به هیچ حزب سیاسی با همهء ادعاهای دمکراسی خواهانه ای که دارد اطمینان قلبی و قطعی ندارم. آنها امروز که خارج از قدرت هستند ادعای آزادیخواهی و دمکراسی خواهی می کنند، ولی فردا که در قدرت بر می نشینند رفتار دیگری با مردم دارند. آنها فردا بخشی از نهاد قدرت می شوند و قدرت همیشه در مقابل خواست و مطالبات دمکراتیک جامعه می ایستد.
ما میبایست این تقسیمات سه بعدی جامعه را پذیرا باشیم؛ دولت، جامعه و بازار. در هر شرایطی جامعه دارای تضاد منافع با دولت و بازار است. و جامعه برای احراز حقوق خود در مقابل دولت و بازار می بایست در پی ساختن ابزار مقاومتی باشد و آن ابزار مقاومت، جنبش مدنی – سیاسی است که سامان دهندهء قدرت مقاومت مردم در مقابل دولت و بازار است. و «جنبش سکولار دمکراسی » در واقع آن نیروی مقاومت جامعه است که امروز و نیز فردا بنا دارد در کنار جامعه از منافع آحاد جامعه در مقابل دولت و بازار به مقاومت برخیزد. «جنبش سکولار دمکراسی» نهادی موقت برای مدت زمان معینی نیست. ندای دادخواهی مردم در مقابلهء با زور، دولت و بازار است و این ندا همیشگی است.