تأسيس: 14 مرداد 1392 | در نخستين کنگرهء سکولار های ايران | همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
رنگ اپوزیسیون قلابی
جهانشاه رشيديان
اسلام سیاسی هنوز با هزینه کردن ثروت های ملل زیر سلطه، و به قیمت خانه خرابی روز افزون مردم، در حال تعرض در منطقه است. حاکمان اسلام در ایران مقداری از غنائم تاراج شده را صرف سرکوب داخلی و صنعت لابی و اپوزیسیون سازی در خارج می کنند. سرکوب در داخل بر کسی پوشیده نیست ولی جبههء رژیم در خارج متنوع و رنگارنگ است. در کنار رنگ شناخته شدهء سیاه، رنگ های فریبندهء سرخ، سبز، بنفش را هم رژیم در کیسه دارد. روانشناسیِ رنگ و تأثیر آن در سیستم عصبی و احساسات سال هاست که مورد استفاده اماکن درمانی، تفریحی، احزاب سیاسی و بنگاه های تبلیغات قرار می گیرد.
فعالین جبههء رژیم در خارج جریاناتی هستند که در باتلاق رژیم اسلامی به حیات انگلی خود ادامه می دهند و در صورت خشکیدن باتلاق در آن مدفون می شوند. شناخته ترین آنان جریان موسوم به توده و اکثریت، سبز صادراتی، رأی دهندگان به روحانی در خارج، اتحاد جمهوری خواهان، بخشی از جبههء "شیعه"ی ملی، و عناصر مزدوری در غرب هستند که البته رسانه های خود یا حامی رژیم را برای فعالیت در اختیار دارند.
اگر چه اسلام سیاسی یک جریان راست لمپنی است و از زمان پیدایش آن در 1928 در مصر، اخوان المسلمين، الگوهای خود را از فاشیسم موسولینی در ایتالیا و سپس نازیسم از آلمان می گرفته، کماکان به دلیل ضدیت آن با دموکراسی غرب مورد توجه قطب جهانی کمونیسم بوده است. سر انجام در ایران هم از ابتدای شیوع خود در سال 57 مورد حمایت چپ سنتی و استالینی دو قطب جهانی شوروی و چین قرار گرفت. افراد و جریانات وابسته به این دو قطب نیز موظف به مزدوری برای رژیم شدند ــ هنوز هم، با وجود دگردیسی، از بقای رژیم اسلامی حمایت می کنند.
حمایت جبههء "چپ" در چند سال اول انقلاب با ماشین سرکوب رژیمِ "امام" و جنایتکارانی مانند خلخالی، خامنه ای، بهشتی در سینه تاریخ ثبت است. اینان هنوز هم در باتلاق رژیم دست و پا می زنند و از امثال میرحسین موسوی، خاتمی، روحانی... حمایت می کنند. فعالیت افراد جبههء "چپِ" رژیم تنها به دلیل جیره و مواجب شخصی آنان نیست بلکه به دلیل سال ها همکاری با رژیم، در صورت سقوط آن خود و ایدئولوژی آنان هم روی نیمکت مقصرین در دادگاه مردمی محاکمه خواهند شد.
رژیم در کنار این چپ "ضد امپریالیستی" شبکه ای هم بنام "ملی" مذهبی دارد که آخوندهای کراواتی مانند بازرگان، یزدی، شورای رهبری جبهه ملی، جریانات دانشجوئی اسلامی، برخی از "هنرمندان"، روزنامه نگاران صادراتی... را در آن جا سازی کرده تا نقش اپوزیسیون را هم بازی کنند. تمام این جریانات جرثومه های اسلام سیاسی هستند که در سال های 40 و 50 تا مقطع انقلاب 57 در ایران رشد کردند، چون استبداد شاه آنان را بدیلی در برابر چپ می دانست و برخوردی جدی با آنان نمی کرد.
اگرچه در جنگ قدرت جناح های رژیم گاهی برخی مزدوران رژیم قربانی می شوند و یا به عنوان مهرهء سوخته کنار گذاشته می شوند، ولی رژیم پیوسته در حال بسیج افرادی جدید با ترفندها و رنگ های متنوع است. رژیم در کنار غنائم چند صد میلیاردی و اختلاس های کلان، که گاهی در جنگ قدرت بین مافیای رژیم گوشه هائی از آنان افشا می شوند، کماکان بیشترین سرمایهء ملی را در راه مبارزه با ملت در بند ایران، صدور تروریسم، تبلیغات اسلامی، نیروی سرکوب در داخل و جبههء عریض و طویل خود در خارج می کند. از بشار اسد و حزب الله تا ده ها گروه ترویستی در منطقه و هزاران آقازاده و "روشنفکر" مزدور در غرب جیره خواران رژیم غارتگر اسلامی هستند.
ملت ایران امروز عملاً مورد تعدی، غارت، تجاوز و سرکوب سیستماتیک رژیم اشغالگر اسلامی است. رژیم نکبت بار اسلامی جرثومه بجا مانده از دوران شوم تجاوز سپاه نومسلمانان عرب است و امروز همان خصلت اشغالگرانه و دشمنی با مردم و فرهنگ ایران را در تمام قوانین اش نشان می دهد. دستگاه تبلیغاتی رژیم هم دیگر قادر به تحریف این دشمنی نیست، به همین دلیل مزدوران رژیم در خارج با ظاهر و ادبیاتی ملی، چپ، و سکولار موظفند نقش اپوزیسیون ایرانی را بازی کنند. بطوری که در ظاهر معترض به رژیم اسلامی ولی با این جنگ زرگری اعتماد اقشاری را جلب تا مانع خشم انقلابی مردم شوند. امروزه بهانهء این اپوزیسیون قلابی خطر خارجی است تا بنحوی تداعی کند که رژیم اسلامی، با وجود مشکلات، کماکان ضامن استقلال کشور ما است.
ترفند جبههء رژیم در رسانه های توده - اسلامی عمده کردن امپریالیسم، استعمار، تجزیه طلبان..، و خلاصه دشمن خارجی است - اخیراً چند کشور عربی در منطقه هم به لیست آنان اضافه شده. دشمن اصلی این جبهه طبیعتاً اپوزیسیون برانداز ایرانی از هر گرایشی است که مورد اهانت، افترا و تخریب شخصیت سیستماتیک آنان است تا حدی که، به گفتهء مقامات مسئول، تنها یک ارتش 35 هزار نفری سایبری در دنیا مجازی علیه اپوزیسیون فعال است.
جبههء رژیم را با هر رنگ و ترفندی شناسائی و فعالیت انان را خنثی کنیم. این جبهه فریبکار است بطوریکه ممکن است از جناحی از رژیم به نفع جناحی دیگر انتقاد کند ولی این سیاه بازی ها یک هدف ثابت دارند و آن حمایت از کلیت رژیم و بقای عمر انگلی آن است. مسلماً داشتن چنین جبهه ای رنگارنگ و متنوع برای حیات انگلی رژیم حیاتی است ولی برای مردم ایران بویژه اپوزیسیون خارج از کشور یک معضل است. شاید رژیم ضد بشری و ضد ایرانی اسلامی که کارنامه ای صد برابر سیاه تر از داعش دارد نمی توانست بدون فعالیت جبههء خود در غرب به این سادگی مورد قبول دمکراسی های غرب، سازمان ملل و سرمایه داران خارجی باشد.