تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
خبرگزاری تابناک گفته است از صبح روز هفتم آذر 1395 آماده سازی طبخ 80 هزار کیلو آش به عنوان «بزرگترین طبخ آش» در رکورد جهانی به مناسبت 28 صفر، در شیراز در حال برگزاری بوده است. این گونه کارها بیش از یک دهه است که در ایران رونق گرفته است.
یکی از میراثهای دوران احمدینژاد که همچنان زنده است تب رکورد زنی برای ثبت در کتاب گینس است، رکوردهایی که نه از تلاش فردی و گروهی خاص برای نشان دادن ظرفیتهای انسانی (مثل رکوردهای ورزشی) و نه از تلاش برای بهبود وضعیت زندگی بشر (مثل مبارزه با بیماریها یا ارتقای بهداشت و تغذیه) حکایت دارند. هفتهای در ایران نیست که رکوردی زده نشود: کیک 90 طبقه در شیراز، سیخ کباب کوبیدهٔ 26 متری، نقاشی چهار کیلومتری در مشهد (با موضوع مهدویت) و همدان (با موضوع زندگی پیامبر اسلام)، ساندویچ 1500 متری شتر مرغ در تهران، فرش دستباف پنج هزار متر مربعی، بزرگترین ته دیگ دنیا، بزرگترین آش دنیا در شیراز، آش رشتهٔ نذری با 110 دیگ در شهرکرد، بزرگترین پرچم دنیا، و رکوردهای دیگری که صرفا با هدف عددسازی زده میشوند. جالب اینجاست که اکثر این رکوردها با امور مذهبی و مناسبتهای شیعه سروکار دارند و رکورد زنیها نوعی تبلیغات مذهبی نیز به حساب میآیند.
وقتی با دقت در این آمارها یا «ترینها» نظر کنیم میبینیم که ساندویچ 1500 متری در واقع همان 5000 ساندویچ 30 سانتیمتری است، کیک 90 طبقه همانا 30 کیک سه طبقه است که روی هم گذاشته شدهاند، فرش پنج هزار متری همانا 150 قطعه فرش 10 متر مربعی است، و سیخ کباب 26 متری همانا ۵۲ سیخ کباب نیم متری است. میتوان هزاران مورد از این رکوردها را با کنار هم قرار دادن اعدادی که هر روز در زندگی عادی اتفاق میافتد (مثل نان ۱۰۰۰ متری سنگک که همانا هزار نان سنگک یک متری است) تولید کرد و مایهٔ مباهات و افتخار عوام الناس شد.
این ارقام فقط به کار شگفت زده کردن عوام میآیند بدون اینکه هیچ تاثیری در بهبود زندگی آنها داشته باشند. در جامعهای که عامه گرایی به فرهنگ سیاسی تبدیل شود طبعا از این ابرازها برای تحت تاثیر قرار دادن عموم استفاده میشود تا ادعا شود که «ما هم ملتی هستیم»، «دستاورهای بزرگی داریم که دیگران (کتاب گینس) آن را ثبت میکنند» و «میتوانیم با این دستاوردها فخر فروشی کنیم.»
این فرهنگ رکوردزنیهای بیخاصیت و بدون کارکرد معقول که هزینهٔ آن از سوی شهرداریها، سپاه و دیگر نهادای عمومی پرداخت میشود از کجا پیدا شد و چرا تداوم یافته است؟
غرور ملی
دولت احمدینژاد و پایگاه نظامی-امنیتی آن با همراهی بیت رهبری به دنبال آن بودند که همهٔ ارزشهای دوران اصلاح خواهی (دمکراسی، آزادی رسانهها، حاکمیت قانون، رشد نهادهای مدنی، و پاسخگویی حکومت) را یکباره بشویند و مردم آنها را فراموش کنند. برای این شستشو لازم بود ایدهها و برنامههای دیگری به جای آنها عرضه شود. یکی از آنها خلاصه کردن همهٔ داستان پیشرفت و توسعه در برنامهٔ هستهای بود که در نهایت پس از دهها میلیارد دلار هزینه و صدها میلیارد دلار خسارت ناشی از تحریمها به توافق هستهای و توقف بخشهایی از آن انجامید.
برای دادن احساس غرور به مردم طبعا باید آنها احساس میکردند که سری در میان ملتها بلند کردهاند و چیزی از آنها کم ندارند. در چارچوب همین هدف بود که
۱) مدارک قلابی آکسفورد و کمبریج و هاروارد خلق شده و به خورد خلائق داده شد،
۲) آمارهای شگفت انگیز برای نشان دادن پیشرفت کشور به جامعه ارائه شد،
۳) از احمدینژاد یک سلبریتی با شعارهای خارق العاده (مدیریت جهانی) و کاپشن و اتومبیل خاص ساخته شد، و
۴) در عرضهٔ اجتماعی نیز یکباره کتاب گینس کشف شده و تلاش برای پر کردن صفحات آن با نام ایران آغاز شد.
همهٔ اینها قرار بود ذهن مردم را اشغال کند و نتوانند به موضوعات دیگر مثل تاراج منابع کشور توسط نظامیان و امنیتیها و دورغ و تقلب و چپاول جاری فکر کنند. به همین دلیل نهادهای نظامی و امنیتی و دستگاههای تبلیغاتی و عمومی نزدیک به آنها (مثل شهرداریها) همچنان به رکورد شکنی گینسی مشغول هستند.
وقتی نتوان یا نشود با پیشرفت و توسعه و اخلاق و انسان دوستی به خود افتخار و مردم را بسیج کرد طبعا باید برای آنها جایگزینهایی پیدا کرد. اقشاری که به حکومت وفاداراند و میدانند ادعای دمکراسی و آزادی و پیشرفت علمی در ایران دروغ است طبعا به رکوردهای دیگری رو میکنند.
نقش دولت و نهادهای عمومی
رکورد زنیهای گینسی در ایران یک پدیدهٔ اجتماعی صرف نیست که اگر بود گرچه فایدهٔ چندانی نداشت اما ضرری هم به کسی نمیزد؛ اما مشکل آنجاست که دولت و نهادهای عمومی در برگزاری آنها نقش موثری دارند. مقامات در مراسم رکوردزنیها حضور دارند؛ محل برگزاری این گونه مراسم و امنیت آنها توسط حکومت تامین میشود؛ و بودجهٔ بسیاری از آنها توسط نهاهای دولتی و عمومی تامین میشود در حالی که از هر گونه مراسم شادی و میتینگهای سیاسی و مدنی جلوگیری میشود؛ شهرداریها و نهادهای دولتی و حکومتی معمول بخش قابل توجهی از هزینهٔ این گونه مراسم را تامین میکنند.
رکوردهایی که باید مورد توجه قرار گیرند
ایران تحت جمهوری اسلامی در مصرف گاز طبیعی، مبتلایان به سرطان، افت آبهای زیر زمینی در برخی مناطق، خشک شدن دریاچهها و رودها، آلودگی هوای شهری، اتلاف انرژی، فرار مغزها، مصرف تریاک، ارقام اختلاس، و اعدام سرانه و اعدام نوجوانان نیز رکورد زده است. اما کمتر کسی از علی خامنهای که با این دستاوردها هنوز خود را امیدوار به آینده معرفی میکند میپرسد بر اساس کدام آمارها و روندها به آینده خوش بین است. دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی به جای تمرکز بر روندهای نگران کننده که در رکوردهای مذکور خود را نشان میدهند بر رکوردهای بیفایده و نمایشی متمرکز هستند.
فروش امنیت
در میان همهٔ ناکاراییها، فسادها، دروغها، تقلبها و سرکوبهای جمهوری اسلامی تنها کالایی که برای دستگاههای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی مانده افتخار به امنیت قبرستانی کشور در دستگاههای تبلیغاتی است. حکومت با اغراق بر تهدید داعش (بدون جنگیدن با آن) و دمیدن بر بوق دشمنی ایالات متحده (بدون هیچ نشانه و شاهد) تلاش دارد عدم جنگ در ایران را به پای موفقیتهای خود بگذارد. در این مورد نیز حکومت دارد هیچ (فقدان جنگ) را به مردم به عنوان دستاورد خود میفروشد.
برگرفته از سايت رادیو فردا