تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
نامه به ترامپ خیانت به چیست؟
شراگیم زند
اعمال فشار کشورهای غربی به جمهوری اسلامی اگر تاثیری بر بهبود وضعیت حقوق بشر داشته باشد و یا باعث ایجاد تغییراتی در ساختار نظام جمهوری اسلامی شود، چیزی نیست که بتوان به این دلیل که بخشی از فشارها خواه و ناخواه بر زندگی مردم عادی ایران نیز تاثیر میگذارد، ان را به کل تخطئه کرد و کسانی که خواهان اعمال این فشارها هستند را مزدور و خائن به وطن خطاب نمود... همانطور که طیف وسیعی از جامعه صرفا فشارهای اقتصادی را میبینند و به حق نگران مثلا گرانی و تورم و یا نایاب شدن یک داروی خاص بر اثر تحریم ها و مانند آن هستند، طیف دیگری هم هستند که فشارهای اجتماعی را میبینند و نگران اعدامها و زندانیان سیاسی و حقوق زنان و یا اقلیتها در ایران هستند... این دسته دوم همانهایی هستند که قدرت گرفتن و پذیرفته شدن جمهوری اسلامی در جوامع جهانی و عادی سازی رابطه اش با جهان بدون اینکه در حوزه حقوق بشر ملزم به رعایت چیزی شده باشد را به معنای داشتن برگ سبز از طرف جامعه جهانی برای سرکوبهای داخلی و تثبیت تبعیض و ستم در داخل ایران میدانند... البته که این دیدگاه میتواند درست یا غلط باشد و بشود سر این موضوع بحث کرد که آیا افزایش فشار به جمهوری اسلامی در قالب بعضی تحریم ها منجر به عقب نشینی حکومت در برخی حوزه های حقوق بشری میشود یا نه، اما اینکه بدون در نظر گرفتن دغدغه های اینچنینی، این افراد را به کل خائن و وطن فروش معرفی کنیم و حتی با دستکاری صورت مساله، نامه آنها خطاب به ترامپ را که مشخصا در مورد تحریم های هدفمند علیه سپاه و نهادهای سرکوبگر امنیتی ست، "دعوت به تحریم مردم ایران" و "دعوت به جنگ" و مانند آن معرفی کنیم و با این شیوه همدلی و همراهی بیشتری برای لعن و نفرین ایشان به دست بیاوریم نه درست است و نه اخلاقی... گرچه متاسفانه تجربه نشان داده معمولا به این شیوه تاختن، بسیار موفقیت آمیز است و واژه های"جنگ طلب" و یا "طرفدار تحریم مردم ایران" همیشه باعث تهییج و تحریک افکار عمومی علیه افراد و جریان ها در محیطهای مجازی بوده است.
البته بدیهی ست که بلندگوهای رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران چنین کنند و بخشی از اپوزسیون ایران را که خواستار کمترین مماشات و سازش جامعهM جهانی با جمهوری اسلامی ست، خائن به وطن و طرفدار تحریم و بدبختی مردم ایران و جنگ طلب و مانند ان معرفی کنند، ولی وقتی این ادبیات و برچسب زنی ها از سوی خود ما نیز به عنوان بخشی از جریان دموکراسی خواه در ایران (و یا خارج از ایران) صورت می گیرد این باعث تاسف و نگرانی ست... چرا که در چنین وضعیتی که خواسته ی همه ی ما برقراری دموکراسی در ایران است می شود نقد داشت به این جریان که مسیری که می روند اشتباه و یا حتی احمقانه و فاجعه بار است... گو اینکه جریان های ضد سلطنت در اوایل انقلاب نیز همه شان خط مشی یکسان نداشتند ولی هدف همه شان یکی بود و مثل ما با یکدیگر درگیر نبودند... اما خیانت واژه سنگینی ست که بسیار آسان خرجش می کنیم.
من نیز نفس نامه نوشتن برای ترامپ آن هم با چنین پیامی را از اساس اشتباه و تا حدی ساده لوحانه میدانم و معتقدم که انتشار این نامه در چنین شرایطی نه تنها باعث قطبی شدن بیشتر فضا و جنگ و جدل های فرساینده در بین اپوزسیون جمهوری اسلامی خواهد شد بلکه به خاطر وجهه بسیار منفی ترامپ در بین اقشار مختلف، به خصوص قشر تحصیلکرده و روشنفکر، تقاضای اینچنینی از رئیس جمهور آینده آمریکا در قالب یک نامه سرگشاده تف سربالا برای امضا کنندگان ان است و هیچ فایده ای بر آن مترتب نیست... شخصیت ترامپ اصولا شخصیتی نیست که بشود تصور کرد میتواند نگران وضعیت حقوق بشر در ایران و یا جنگ در منطقه خاورمیانه باشد... او بر اساس منافعی که متوجه کشورش و همپیمانانش است رویه خودش را (که میتواند مسامحه و یا عدم مسامحه با ایران باشد) در پیش خواهد گرفت و این وسط نامه نگاری فعالین حقوق بشر که برایش خط مشیء تعیین کنند و یا به او چیزی توصیه نمایند، نه تنها اثری در عمل نخواهد داشت که باعث خواهد شد دغدغه های حقوق بشری، در یک چنین فضای مسموم و آشفته ای (که به وجود آمدنش کاملا قابل پیشبینی بود)، به گوشه رینگ برده شود و چپ و راست از پرچمداران و پیروان نظریه "جزیره ثبات" مشت بخورد... در این بلبشو دست بالا در همراه کردن افکار عمومی با رسانه های رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی و نیز کسانی خواهد بود که گرچه بروز نمیدهند اما شاید مدینه فاضله شان شکل گرفتن چیزی شبیه عربستان سعودی باشد... حکومتی ثروتمند، قدرتمند، دوست با جهان با خیابانهایی که شیک ترین و گران ترین محصولات غرب را عرضه میکنند و بهترین امکانات پزشکی دنیا و مجهز ترین خطوط هوایی جهان را در اختیار دارد و در میان اینهمه زیبایی و رفاه و تجمل، اگر نصف روزنامه نگارانش هم در زندان باشند و یا با شمشیر در میادین شهر گردن بزنند و یا زنان در آنجا حق رانندگی نداشته باشند صدایی از هیچ کشوری در نیاید... البته که روی دیگر این سکه هم کره ی شمالی میتواند باشد (البته در شرایط خاصی که ایران خود را با سلاح هسته ای در برابر جهان روئین تن کرده باشد.)... ولی باید بپذیریم که نه "عربستان" شدن ایران و ایستادن با دستان خون آلود در کنار ابرقدرتها با لبخند، مطلوب انسانهای آزاده و دموکراسی خواه است و نه بسته شدن درهای ایران و قطع رابطه با جهان و ادامه روند سرکوب و خفقان... اگر آنها خائن به آرمانهای مشترکمان هستند ما نیز خائنیم و اگر ما خائن نیستیم آنها نیز خائن نیستند.
امضاء کنندگان این بیانیه ممکن است اشتباهاتی در تحلیل های خود داشته باشند... گو اینکه ما نیز ممکن است اشتباهاتی در تحلیل هایمان داشته باشیم... اشتباه، اشتباه است و میشود نظرات و راهکارهای مختلف برای رسیدن به یک هدف واحد را نقد کرد و بحث کرد و در نهایت نیز با یکدیگر هم نظر نشد... اما خیانت و وطن فروشی وصله ای نیست که مثل آب خوردن به هر چهره ای که به مسیری دیگر برای رسیدن به هدف واحدمان معتقد است بتوان چسباند... نه رفتن به پای صندوق و رای دادن به امثال ری شهری در شرایط خاص خیانت و وطن فروشی ست و نه درخواست از جامعه جهانی برای فشار به جمهوری اسلامی... این نکته را اگر بفهمیم و لعن و نفرین خود را اینچنین آسان و بی دردسر خرج یکدیگر نکنیم شاید موثر تر و سریع تر بتوانیم (البته با کمی سختی و تلاش بیشتر) به سمت دموکراسی حرکت نمائیم.
یکشنبه، 25 دسامبر 2016