تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

20 دی ماه 1395 ـ  9 ژانويه 2017

ما و نامه به ترامپ

رحیم همتی*

       احزاب مدرن راجع به مسائل بزرگ که مربوط به زندگی مردم باشد بدون پرده ابراز نظر می کنند و بدین گونه خودشان را در معرض قضاوت عموم قرار داده و موجب بحث و گفتگو راجع به مسئله موردنظر می شوند. قوانین احزاب مدرن چنان شفاف هست که بایستی میزان درآمدشان را نیز اعلام کرده و این که چگونه و از کجا به دست آورده اند!

       اعلام نظر آشکار موجب کنش و واکنش آرا و افکار مخالف در احزاب مختلف شده و به سطح عموم در جامعه کشیده می شود، و برآیند آن در احزاب به گفتگو کشیده و موجب پیدایش راهی مطمئن برای رسیدن به هدفی مشخص می شود.

       «دوستان لیبرال»، که من چند نفرشان را از نزدیک می شناسم، بدون لکنت نظرات شان را اعلام کردند و در معرض عموم قرار دادند. این می تواند یک دستاورد باشد مبنی بر این که آنها اولین گام تشکل مدرن را، که همان شفافیت است، یاد گرفته اند و اگر این روش در سایر جریانات و گروه ها وجود داشت چه بسا تا بحال صاحب یک حزب مردمی در خارج از مرزها بودیم که بتواند گامی جهت خلاصی از رژیم منحوس که کمترین خسارت را برای مردم و کشور در بر داشته باشد بر دارد.

       اين دوستان می توانستند، بدون ابراز نظر آشکار، نامه بنویسند و درخواست کنند و فرداها «ویکی لیکس ها» نیز آنها را برملا؛ همانند آقایانی که به نام اپوزیسیون هم از رژیم می خورند هم از کشورهای دیگر درخواست کمک و حتی برای بورس برای فرزندان شان می کنند.

       اينکه آن نامه می خواهد درخواست حمله نظامی باشد و یا خواهان کرهء شمالی کردن ایران، موضوغ بحث من نیست. بحث در این است که می شود از آن نامه بعنوان تلنگری هم بهره جست، جهت خودآگاهی و آگاهی بخشی! - این که آگاه شویم و تکلیف خودمان را مشخص کنیم، که چه هستیم و چه می خواهیم و چه کرده ایم؟

       به راستی آیا «وطن بر باد ده» ها همان دزدان سپاه پاسداران و مزدوران خامنه ای نیستند؟ آیا آنها میلیاردها دلار از سرمایهء مردم بینوا را غارت نکرده اند؟ اگر هستند، ما که مخالف جنگ و حملهء خارجی هستیم چه راهکاری توانسته ایم برای بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی مردم و همچنین در مقابله با این دزدان ارائه دهیم؟ چرا نتوانسته ایم طی چهل سال قدمی جلوتر بر داریم؟ چرا نتوانسته ایم یک درصد از جمیعت پنج میلیونی خارج از کشور را متشکل کنیم که حال با نوشته شدن اين نامه، به قول مفسران و تحلیل گران، آنها را وطن فروش خوانده و ندای وامصیبتا و واوطنا سر دهیم؟؟

       این نامه عیان کرد که حکومت حاکم بر ایران نه تنها هیچگونه اپوزیسیون متشکل و مستقلی ندارد بلکه فقط عده ای پوتین و فیدل و قاسم سلیمانی پرست منتظر کنشی هستند برای حمله بدون فکر و گفتگو! دهان ها باز، چشم ها بسته، و فکرها تعطیل!

       دوستان! اگر دوستدار ایران هستیم باید گفتگو کنیم، باید بغض ها را کنار بگذاریم، باید برای نجات از دیو سیاه استبداد و زندگی مردم، برنامه ارائه دهیم، با نابود باد این و زنده باد آن ایران درست نخواهد شد، باید خرد جمعی را بعنوان یگانه راه رسیدن به جامعه ای آزاد و امن قبول کنیم و به آراء مخالف احترام بگذاریم.

       در جامعهء ایده آل من «آمریکا دوستان» هم حزب دارند و «خامنه ای دوستان» هم؛ به شرط محاکمه در دادگاهی عادل و اثبات بیگناهی آنان.

______________________________

* يادداشت رحیم همتی، فعال سیاسی مقیم آلمان: بنده در داخل کشور نگاهی سوسیال دموکراتی داشته و همچنان هم همان نگاه را دارم، و به افکار مخالف ام همیشه احترام گذاشته ام.

بازگشت به خانه