تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

22 دی ماه 1395 ـ  11 ژانويه 2017

آدرس غلط خامنه‌ای

همن سیدی

       خامنه‌ای ادعا کرده که اگر ایران در سوریه دخالت نمی‌کرد، می‌بایست در تهران و خراسان و اصفهان با 'بدخواهان و فتنه‌گران که دستمایه‌ء دشمنی آمریکا و صهیونیسم هستند،' می‌جنگید.

تحریف تاریخ در حکومت اسلامی قدمتی طولانی دارند اما این اولین بار است که تاریخ زنده، یعنی تاریخ چند سال گذشته، هم تحریف می‌شود. در چند نگاه کوتاه به رویدادهای چند سال گذشته جهان عرب و سوریه می‌پردازیم تا هم ابعاد دروغ و تحریف روشن شود و هم این سوال مطرح شود کسانی که رویدادهای تاریخ زنده را تحریف می‌کنند چطور می‌توان به روایت تاریخ هزار و چندصد سال پیش شان اعتماد کرد؟

       یک: آنچه از فروردین 1390در سوریه روی داد دقیقاً در ادامهء همان رویدادهایی بود که در زمستان 1389 در تونس و مصر و لیبی، و تا اندازه‌ای اردن و مراکش، روی داد. سه مورد اول منجر به سقوط حکومت ها شد و در دو مورد آخر نوعی تفاهم یا سازش میان حکومت و اپوزیسیون شکل گرفت.

خامنه‌ای بدون استثناء از همهء رویدادهای زمستان 1389 حمایت کرده بود و تنها به جای اصطلاح رایج 'بهار عربی' آن را بیداری اسلامی نامیده بود. رگه‌هایی از حقیقت در ادعای خامنه‌ای هم بود چرا که هم اکثریت مردم در این کشورها مسلمان بودند و هم احزاب اپوزسیون اصلی هم احزاب اسلامی بودند.

هر چند شعارهای اولیه، یعنی 'نان و آزادی'، ربطی به خواسته‌های اسلامی نداشت اما واقعیتی است که حکومت های مربوطه، حکومت هایی فاسد، دیکتاتور و با اجرایی ناموفق از سکولاریزم بودند و همین هویتی اسلامی به اپوزیسیون داده بود (کما اینکه اجرای ناموفق اسلامی در ایران، هویتی سکولار به اپوزیسیون آن داده است).

       دو: هیچگونه تفاوتی ماهوی میان حکومت اسد در سوریه و حکومت بن علی و مبارک و ‌قذافی در تونس و مصر و لیبی وجود نداشت. خواسته‌های معترضین، مطالبات احزاب اپوزیسیون و همچنین بافت اجتماعی جوامع آنها هم کاملاً شبیه هم بود. اما خامنه‌ای که همهء حرکت های قبلی را «بیداری اسلامی» نامیده بود، اعتراضات سوریه را «توطئه دشمن» نامید؛ انگار از آن جوان تونسی که خودش را آتش زد تا میلیون ها انسانی که در این چندین کشور به خیابان ها آمده بودند همه مأمور سیا بودند تا مقدمات رسیدن اعتراضات به سوریه را فراهم کنند!

       سه: قبل از پرداختن به سیاست اشتباه ایران از فروردین 1390، لازم است اشاره‌ای مختصر به دستاوردهای بهار عربی، حتی برای ایران هم، داشته باشم. اولین دستاورد بهار عربی این بود که امکان میدان داری را از جریاناتی مانند طالبان و القائده گرفته بود و در واقع برای مدتی این جریان های افراطی منزوی شده بودند. جنس آنها از جنس انفجار و تخریب بود نه از جنس تظاهرات و نافرمانی مدنی و بازیگری جریان های اجتماعی. ادامهء این روند می توانست ایران را با قدرت های قابل اعتمادتری در منطقه طرف کند تا با جریان های خطرناکی چون طالبان و القائده.

       دومین دستاورد می توانست رهایی از رقیبان سکولار و متحد غرب باشد. محمد مُرسی، با همهء اختلافاتی که ممکن بود با ایران داشته باشد باز، هم از حسنی مبارک و هم از عبدالفتاح السیسی برای ایران بهتر بود. این دستاورد به نوعی می‌توانست شامل تعویض در متحد ایران در سوریه هم باشد. هر قدرت دیگری در سوریه می توانست منافع ایران – مخصوصاً امکان کمک ایران به حماس و حزب الله - را تأمین کند. نه تنها جریان های اسلامی با منافع ایران در این زمینه مشکلی نداشتند بلکه حتی اپوزیسیون ملی و لیبرال هم علیه اسرائیل، که بخشی از خاک سوریه را اشغال کرده، می توانست متحدی برای ایران باشند.

       در واقع بهار عربی در سوریه فرصتی برای ایران بود که از شر یک متحد دیکتاتور، سکولار و نمایندهء اقلیتی کوچک از مردم سوریه رها شود و با متحدی اندکی مردمی تر و اسلامی تعامل کند. این به تقویت جایگاه ایران در جهان عرب و سنی هم می انجامید. حضور یک بازیگر کوچک در جهان سنی نظیر حماس بسیار به وجه فراشیعی و اسلامی و ضد اسرائیلی ایران کمک کرده بود، حضور یک حکومت سوریهء سنی و متحد ایران هم به مراتب از دوران اسد برای حکومت اسلامی بهتر می‌شد.

       چهار: اما خامنه‌ای با خوانشی غلط از تحولات سوریه، اولاً به مدت شش سال در جهنم سوریه گیر کرده است، ثانیاً نفرت جهان عرب و جهان سنی را برای ایران خریده است، ثالثاً تنها حلقهء ارتباط خود با جهان سنی، یعنی حماس را از دست داده و رابعاً - از همه مهمتر - مجدداً بستر را برای ظهور دوبارهء القاعده (با نام «جبهة‌النصره» در سوریه) و عنصری خطرناک تر از القائده (یعنی داعش) فراهم کرد. در حالی که این گونه گروه ها در دوران بهار عربی منزوی شده بودند.

       خامنه‌ای روی حافظه های ضعیف مردم زیادی حساب کرده است. داعش در اوائل سال 1393ريال یعنی سه سال پس از سرکوب خونین مردم در سوریه، ظهور کرد و در تابستان 1393 توانست موصل و بخش هایی دیگر از عراق و سوریه را اشغال کند و به تهدیدی جدی علیه ایران و متحدان اش تبدیل شود.

       پنج: بهار عربی و تحولات سوریه قرار نبود منجر به حمله و جنگ در تهران و اصفهان و خراسان شود اما سیاست های غلط ایران کاری کرد که همهء ایران در سال های آینده در معرض جنگ سرد و حتی گرم شیعه و سنی باشد، سرمایهء ملت های منطقه صرف خرید اسلحه‌های گران و فروش نفت ارزان شود، اسرائیل هم در آرامش کامل، به سیاست های خود در قبال فلسطینی‌ ها ادامه دهد.

       در فرصتی دیگر به نقش مخرب قاسم سلیمانی، و حتی گمراه کردن خامنه‌ای توسط او، و همچنین فقدان فضایی که می توانست منجر به 'نرمش قهرمانانه'ی ایران در سیاست منطقه‌ای ایران شود، و نقش رسانه‌ها و نخبه‌ها در شکل گیری این 'فقدان' خواهم پرداخت.

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=77581

بازگشت به خانه