تأسيس: 14 مرداد 1392     |    در نخستين کنگرهء سکولار های ايران     |      همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

29 دی ماه 1395 ـ  18 ژانويه 2017

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

حادثهء پلاسکو کار کيست؟

          فاجعه آتش سوزی عظیم و فروریختن اولین بنای رفیع تهران که منجر به کشته و مجروح شدن گروهی از آتش نشانان شجاع و از جان گذشته و هموطنانمان گردید موقعیتی برای خودنمایی جمعی از مسئولان ریز و درشت در برابر دوربین های خبری تلویزیون فراهم آورد!

          شهردار مشهدی تهران در حالی که لباس اطو کشیده و مرتب و خوش دوخت منقوش به آرم امدادگری به تن کرده بود در جلوی دوربین های تلویزیونی هرگونه مسئولیت شهرداری در این فاجعه ملی را رد کرد و یک عدد از معاونین وی اعلام کرد که شهرداری قبلا بارها در خصوص مخاطراتی که این برج عظیم تجاری را تهدید می کرد به مالک و مالکان اخطار داده بود!

          سازمان آتش نشانی هم که از زیر مجموعه های شهرداری است اعلام کرد براساس مکاتبات موجود قبلا بیش از 30 بار به این ساختمان اخطار داده شده است!

          اما هیچ کدام از این مدیران و مسئولان نگفتند که اگر این برج خطرآفرین بوده و 30 بار به مالک و مالکان آن اخطار داده شده و آنها این اخطارها را نادیده گرفته اند چرا شهردار سلحشور و ماموران تکاور شهرداری که به محض دیدن یک دستفروش مثل اجل معلق روی سر او فرود آمده و بساط دستفروشی اش را بین خود تقسیم می کنند، و یا همانطور که بارها دیده شده دستفروش بخت برگشته را جلوی چشم فرزندش به قتل می رسانند، با تخلفات خطرآفرین موجود در این برج تجاری برخورد نکرده اند!

          شهرداری تهران به محض مشاهده کوچک ترین تخلف ساختمانی بلوک های سیمانی بزرگی را با جراثقیل جلوی ورودی منزل و مغازه شهروندان قرار می دهد و تا زمانی که مالک نسبت به پرداخت جریمه مورد تقاضای شهرداری و رفع خلاف اقدام نکند این موانع سیمانی (معروف به نیوجرسی) را بر نمی دارد!

          اگر تخلفات حادثه ساز و خطرآفرین و مرگبار موجود در ساختمان پلاسکو قبلا دیده شده بود و به اعتراف مسئولان شهرداری 30 مرتبه به مالک و مالکین تذکر کتبی داده و آنها توجه نکرده بودند چرا شهرداری براساس وظیفه ذاتی خود و براساس قوانین و مقررات موجود با این تخلفات و بی توجهی مالک برخورد قانونی نکرده، و وظیفه خود را انجام نداده بود!

          شهردار تهران با حضور در جلوی دوربین های خبری تلویزیون در حالی که لباس امدادگری - تبلیغاتی به تن داشت هرگونه مسئولیت شهرداری را در این فاجعه رد کرد و گفت خوشبختانه کار آوار برداری به خوبی پیش می رود و شهرداری قبلا نسبت به خطرآفرین بودن این برج اخطار داده بود!

          تله وزوزون هم به عمد روی سال ساخت این برج زوم کرده بود و یک در میان در برنامه های خبری خود می گفت این برج پنجاه سال قبل ساخته شده و قدیمی بوده است؛ و معلوم بود که ناشیانه می خواهد گناه آتش سوزی و فرو ریختن آن را به گردن سال ساخت و قدیمی بودن ساختمان بیندازد!

          با این استدلال همهء ساختمان های قدیمی عالم نظیر برج یکصد طبقه امپایر استیت نیویورک و برج ایفل پاریس و کلیسای نوتردام و کرملین مسکو و برج پیزای ایتالیا و شهر ممنوعه چین هم که قدیمی و کهن سال هستند باید در آتش بسوزند و فرو بریزند!

          آتش سوزی موقعیت خوبی شد تا حاجی اسحاق، معاون اول خوش تیپ رئیس جمهور، هم جلوی برج در حال سوختن با خبرنگاران گفتگو کند و خودی نشان بدهد.

          وزیر کش ور هم که بود و نبودش در جلوی ساختمان در حال سوختن بلااثر بود ادای رهبران جهان را که در موقع بروز حوادث فجیع مسافرت خود را ناتمام می گذارند و به مرکز بر می گردند مسافرت خود را به یکی از قراء و قصبات کشور ناتمام گذاشت و خود را جلوی ساختمان در حال سوختن رساند و با خبرنگاران مصاحبه کرد!

          حاجی دکتر حسن روحانی هم که از وی به عنوان رئیس دولت نام برده می شود و انشای خوبی دارد پیام تسلیتی برای بازماندگان جان باختگان فرستاد، که جای تشکر دارد!

          اما این حادثه دردناک و اسفبار نکات جالب توجه ای هم داشت که یکی از آنها بیانگر سطح فرهنگ و درک و احساس مسئولیت شهروندان متمدنی بود که با حضور خود در صحنه حادثه به گرفتن سلفی و فیلم مشغول شدند و حتی دسته جمعی روی ماشین آتش نشانی رفته بودند تا از زاویه بهتری عکس یادگاری بگیرند!

          همچنین معلوم شد اگر در کشورهای دیگر بودجه زیادی را صرف خرید تجهیزات اطفای حریق و حتی هلی کوپترهای آتش نشان می کنند تا از بالا به کانون آتش حمله و آتش را مهار کنند، در مملکت ما با استفاده از نبوغ و استعداد نیروهای خلاق (!) نیازی به اینگونه تجهیزات نیست و می توان با شلنگ و از روی بالابرهای معمولی مثل آب دادن باغچه به طرف آتش آب پاشی کرد!

          شهرداری تهران اگر آن دویست و بیست هزار میلیاردی را که از جیب شهروندان تهرانی به صاحبان قدرت و ازمابهتران املاک مرغوب هدیه و هبه کرد صرف ایمن سازی چنین بناها و یا خرید تجهیزات آتش نشانی کرده بود امروز شاهد فرو ریختن برج پلاسکوی تهران که یادآور فروریختن برج های تجارت جهانی نیویورک بود نبودیم!

          باری، از آنجا که حالیه همهء مسئولان شهرداری و آتش نشانی و دولت و مدیران ریز و درشت اعلام برائت از داشتن کوچک ترین گناهی در بروز این حادثه کرده اند، لاجرم باید انگشت اتهام را به طرف صهیونیزم بین المللی گرفت و سازندهء برج، مرحوم حاجی حبیب القانیان، را که یک نفر یهودی صهیونیست بوده مسئول این آتش سوزی دانست! حساب اش هم ساده است: در واقع اگر در دههء چهل حاجی القانیان این برج را نساخته بود و ساختمان پلاسکو در تهران وجود نداشت لاجرم آتش سوزی هم رخ نمی داد و کسی هم کشته نمی شد و مسئولین و مدیران کشور هم زیر سئوال نمی رفتند!

          آخرین خبرها حاکی است شهردار تهران و چند مسئول بلندپایه شهرداری تصمیم داشته اند به سبک مدیران ژاپنی شکم خود را پاره کنند (هارا کیری) و چند مدیر در سایرنهادهای مسئول هم خواسته اند به سبک مدیران کره ای و چینی استعفا داده و به روستاهای خود برگردند اما با میانجیگری اطرافیان خود منصرف شده و تصمیم گرفته اند در پست های خود باقی بمانند و از زندگی مدیریتی و حقوق های نجومی و استفاده از امکانات سخاوتمندانه و زی طلبگی در پنت هاوس های چند ده میلیون دلاری شمال شهر تهران لذت ببرند!

 

ابتکار خارق العاده در خاموش کردن آتش برج پلاسکو!

          در بالای برج های بلند مرتبه تامین محل مناسب (باند فرود) جهت هلی کوپتر امداد از الزامات اولیه بنا است. همچنین اخیراً در بیرون ساختمان راه فرار اضطراری چسبیده به بنای اصلی تعبیه می شود که همه طبقات به آن راه دارند. در تمام طبقات و راهروها شیلنگ آتش نشانی و منبع مواد اطفای حریق پیش بینی شده است. در شهرهای مدرن جهان بواسطه گسترش عمودی شهرها و وجود برج های بلند مرتبه مراکز آتش نشانی به بالا برهای هیدرولیکی و تجهیزاتی که تا بیش از پنجاه طبقه بالا می روند تجهیز شده اند و برای تخلیه فوری ساکنان ساختمان های بلند، هلی کوپترهای نجات بیست و چهارساعته آماده خدمت رسانی هستند. برای خاموش کردن آتش و رساندن آتش نشانان به ارتفاعات بالا هلی کوپترهای آتش نشان در پایگاه ها مستقر هستند و علاوه بر آن هلی آمبولانس (آمبولانس هوایی) با تجهیزات بیمارستانی و جراح و پرستار همواره اماده خدمت در مواقع لزوم می باشند!

          خوشبختانه در مملکت ما از این لوس بازی ها وجود ندارد و بودجه مملکت و عوارض شهروندان بخت برگشته را بجای صرف کردن در این قبیل گشادبازی های غیر ضروری صرف تبلیغات در انتخابات ریاست جمهوری و دادن تخفیف در واگذاری املاک شهرداری و عمومی به خواص و از ما بهتران می کنند!

در واقع آتش سوزی اخیر در برج پلاسکو نشان داد با ابتکار عمل و عقلی که مسئولان ما دارند نیآز به بالا برهای مرتفع و هلی کوپتر برای خاموش کردن آتش طبقات بالای برج های مرتفع نیست و از همین پائین و از سطح خیابان می شود سر شلنگ را در دست گرفت و به طرف آسمان آب پاشید!

          در عکس صحنه پاشيدن آب با شلنگ از کف خیابان به طبقات فوقانی برج پلاسکو را مشاهده می کنید!

 

خاک بر سر شدن داوطلبانه عضو شورای شهر!

          باری، در روزهای اخیر، و در حالی که هنوز پس از یک هفته که دود و آتش از ویرانه های برج پلاسکو زبانه می کشد، بازار انتقاد این مسئول از آن مسئول و این مدیر بی لیاقت و سیاسی کار از آن مدیر بی لیاقت تر سخت گرم است و هر کس می کوشد با بکارگیری توپخانهء خبری و مطبوعاتی و رسانه ای خود گناه ندانم کاری و سوء مدیریت خودش را به گردن رقیب بیندازد!

          بعد از سوختن ساختمان رفیع و زیبای پلاسکو، که نماد ورود ایران به عصر مدرن بود، و خاکستر شدن گروهی از هموطنان در گرمای بالای 600 درجهء ناشی از این آتش سوزی:

          - شهردار تهران، که مسئول اصلی فاجعه است، از خود سلب مسئولیت کرده و می گوید ما اخطار های لازم در مورد خطر آفرین بودن ساختمان را صادر کرده بودیم ولی مالک (بنیاد مستکبران!) توجه نکرد.

          - آق مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران هم، که نان اسم و شهرت برادر شهیدش را می خورد و هم رای و همراه شهردار مشهدی تهران است، از شورای شهر رفع مسئولیت می کند. وزارت کار و نهادهای دولتی هم شهرداری را مسئول می دانند!

          - سازمان آتش نشانی هم تازه یادش آمده که این سازمان با کمبود فاحش بودجه جهت خرید لوازم اطفای حریق مواجه است و قابلیت رسیدن به طبقات بالا برای اطفای حریق را ندارد!

          - شورای شهر هم می گوید بودجهء لازم و مورد نیاز جهت خرید وسایل و لوازم آتش نشانی را تصویب کرده بود اما شهرداری پول کافی برای دادن به آتش نشانی را نداشته است!

          - در روزهای اخیر انتقاد از اعضای شورای شهر هم بسیار بالا گرفته و مردم تهران می گویند اگر اعضای این شورا بجای آنکه با گرفتن امکانات سخاوتمندانه و مجانی و پول و زمین جهت تاسیس مجتمع های استخر و سونا و بدن سازی و باشگاه های ورزشی از شهرداری تهران و حمایت از مشهدی شهردار تهران، در شورا به فکر مردم بخت برگشته تهران بوذند و کمبودهای شهر را در شورا مطرح و شهردار را به خاطر انجام کارهای نمایشی و تبلیغات انتخاباتی شخصی بجای وظایف محوله قانونی استیضاح می کردند یک روز در میان شاهد فجایع انسانی و مالی نظیر حادثه شهران و فرونشست زمین در اطراف کارگاه های متروی تهران و جاری شدن سیل در تونل مترو و آتش سوزی پلاسکو نبودیم!

          خلاصه "خر تو الاغ" عجیبی است و همهء کسانی که در این حادثه اسفبار مقصر اصلی و یا شریک جرم هستند می کوشند خود را بی گناه نشان داده و به قول معروف توپ را به زمین حریف بیندازند!

          و اما در کنار این صحنه های تراژیک و تاسفبار اقدامات بعضی از مسئولان و مدیران کشور در حضور در ویرانه های پلاسکو و ابراز همدردی با خانواده های قربانیان و گرفتن عکس یادگاری (سلفی) قابل توجه است!

          بعضی از مدیران برجسته، به محض ورود به صحنهء حادثه و مشاهده آوار برداری کارگران با بیل و کلنگ، یاد ایام عملگی خود در قبل از انقلاب افتاده و خدا را شکر کردند که فعلگی و تخلیهء چاه را کنار گذاشته و مقامات عالیه گرفته و مجبور به مشارکت در آوار برداری نیستند!

          جمعی از مسئولان هم با گذاشتن کلاه ایمنی بر سر خود اظهار داشتند که این کلاه ها بسیار سبک تر از کلاهی است که سر مردم گذاشته اند!

          عده ای هم که مردم عادی کوچه و بازار و جوانان را به خاطر عکس گرفتن (سلفی) نکوهش می کردند خود به گرفتن سلفی جهت گذاشتن در صفحات مجازی پرداختند!

÷از همه جالب تر خاک بر سر کردن داوطلبانه یکی از اعضای سلفی باز شورای شهر بود که برای ابراز همدردی با صاحبان و مستاجران و کسبهء پلاسکو، که مال و دارایی خود را از دست داده و خاکستر نشین شده اند، خود را در گل و لای فرو برد!

 

محض اطلاع!

          چهار عدد از اعضای شورای ده بزرگ طهران ورزشکار حرفه ای بازنشسته و از کارافتاده (دو عدد کشتی گیر - یک عدد رزمی کار - یک عدد وزنه بردار!) هستند و هیچ تخصصی در امور شهرسازی و مدیریت شهری و شهر نشینی ندارند و فقط به داشتن هیکل درشت و زور بازو مفتخر و مجهز هستند!

توضیح اینکه اکثریت اعضای شورای شهر تهران اصولا تهرانی نیستند و برای دستیابی به زندگی بهتر از قراء و قصبات به تهران کوچ کشیده اند!

 

همچنين: زائیدن مردان زیر بار خرج زندگی افزایش یآفته است!

          نمایندگان مجلس شلم شوربا در نشست علنی نوبت صبح روز یکشنبه 26 دی ماه 1395در جریان بررسی مواد ارجاعی لایحه برنامه ششم توسعه کل کشور با ماده 118 این لایحه با 136 رأی موافق، 36 رأی مخالف و 2 رأی ممتنع از مجموع 206 نمایندهء حاضر موافقت کردند.

          در بند (ب) ماده 118 این لایحه آمده است از تاریخ تصویب این قانون کلیه مردان شاغل در بخش‌های دولتی و عمومی غیردولتی که صاحب فرزند می شوند از دو هفته مرخصی اجباری (تشویقی) برخوردار می‌شوند!

          ناظران زایمانی کشور اعطای مرخصی زایمان به مردان (سرپرست خانوار) را به واسطه بالا رفتن آمار زایمان در مردان کم درآمد زیر بار مخارج سنگین زندگی و معیشت روزانه اقدام مفیدی می دانند اما معتقدند تا وضعیت اقتصادی مملکت بهبود نیابد و درآمد و مخارج مردان متعادل نشود مردان همچنان زیر بار هزینه های کمرشکن زندگی بطور روزمره خواهند زائید؛ و براساس نظر متخصصان زنان و زایمان و ماما ها و قابله های سنتی زائیدن پی در پی و بچه انداختن و زه زدن زیر بار مخارج زندگی باعث کور شدن اجاق مردان زائو (!) و حتی افتادگی "رحم" آنها خواهد شد!

          در چند دههء اخیر، بواسطه مدیریت جهادی (جهاد در چپاول و غارت)، بواسیر کم درآمدها بیرون زده بود که اکنون به زایمان هم افتاده اند!

          در عين حال، بعد از تصویب مرخصی زایمان برای پدران شاغل در بخش دولتی، سایر مردان کشور (سرپرست و نان آور خانواده) که قبلاً نمی زائیدند اما حالیه با نداشتن شغل و درآمد، و در زیر بار سنگین مخارج روزمره بواسیرشان بیرون زده و رحم و تخمدان خود را از دست داده اند (!) به استثنا قائل شدن مجلس در اعطای مرخصی زایمان به مردان لب به اعتراض گشوده و می پرسند چرا مجلس فقط به پدران شاغل در بخش دولتی مرخصی زایمان می دهد و سایر مردان زائو را از قلم انداخته است!

          به نظر ما این ایراد وارد نیست و مجلس تصمیم درستی گرفته است زیرا در این مملکت فقط شاغلین در بخش دولتی دارای شعل و کار هستند و این قانون مخصوص شاغلین است. بقیهء مردان کشور که بیکار بوده و سال به دوازده ماه در مرخصی هستند که نیازی به مرخصی بیکاری ندارند!

          شاغلین بخش دولتی هم دو دسته هستند که هر دو دسته نیاز به مرخصی زایمان دارند! دستهء اول کارمندان و کارگران دونپایه و کم درآمدی هستند که باید با حقوق زیر یک میلیون تومان در مملکتی که خط فقر آن بالای 3 میلیون تومان است روزی چندبار زیر بار سنگین زندگی زایمان کنند!

          دسته دوم هم مدیران متدین و با تقوا و نمازخوان هستند که برای خود و همسر و فرزند حقوق های نجومی تعیین می کنند و آخر برج موقع حمل گونی ها و پالت های اسکناس احتمالاً دچار زایمان و بچه انداختن می شوند!

          بنابراین، ملاحطه می کنید که اختصاص مرخصی زایمان به پدران شاغل در بخش های دولتی، که پدر مردم را درآورده اند، از روی تدبیر و کارشناسی بوده است!

 

نقش «ب - ز» در نجات شکارچیان!

          هنگامی که استعمارگران انگلیسی در هندوستان برای شکار ببر می رفتند، جهت جلوگیری از حملات غافلگیرانه ببرها، یک "بز" به همراه خود می بردند و طنابی به دست و پای "ب - ز"ی نگون بخت و گردن اش می بستند تا "ب - ز" نتواند فرار کند و منتظر بماند تا در صورت بروز خطر و حمله ببرها و جانوران وحشی به شکارچیان، اين بدبخت زبان بسته بلا گردان جان شکارچیان (استعمارگران انگلیسی) گردد!

در چنین شرایطی "ب - ز" را رها کرده و جلوی ببر می انداختند تا ببر وحشی دنبال او رفته و صدمه ای به شکارچیان نرساند!

          من هنگامی که این ماجرای تاریخی را از زبان یک استاد دانشگاه دهلی شنیدم بی اختیار یاد "ب - ز"ی معروف خودمان افتادم! امیدوارم شکارچی های زرنگ داخلی که تاکنون دست شان رو نشده است، از بابک زنجانی (معروف به "ب - ز") برای ایفای نقش آن بز نگون بخت هندی استفاده نکرده باشند! و حالا که عده ای از مسئولان عزم خود را جزم کرده اند تا بیش از 3 میلیارد دلار دارایی های غارت شده بیت المال را از حلقوم شکارچیان متبحر داخلی بیرون بکشند "ب - ز"ی معروف را جلوی ببر نیندازند تا با مردن و از بین رفتنش سه میلیارد دلار هم هاپولی گردد!

 

آثار «برجام» روز بروز بیشتر نمایان می شود!

          بنا به نوشته روزنومه جات کم تیراژ کشور واردات دسته بیل آزاد شده است و کشورهای متخاصم تحریم های دسته بیلی را برداشته اند!

          به گزارش خبرگزاری های جمهوری اسلامی و روزنومه جات طبق دستورالعمل روزهای اخیر یک نهاد رسمی دولتی به تعدادی از دستگاه های مسئول در کار واردات کالا، اعلام شده است که حسب درخواست های دریافتی، واردات دسته بیل خراطی و خشک شده از کشور دوست و برادر ارودغان (ترکیه سابق!) برای استفاده در مصارف داخل کشور پس از دریافت گواهی بهداشت گیاهی، بررسی فقدان آلودگی محموله و بازرسی کارشناسان مربوط در مبادی ورودی بلامانع می باشد!

          در اخبار منتشره در روزنومه جات کشور واردات دسته بیل عمداً برجسته نشان داده شده است تا به منتقدان برجام نشان داده شود که دفن کردن نیروگاه آب سنگین اراک در زیر بتن و سیمان و برچیدن سانترفیوژها و سپردن برنامه هسته ای جمهوری اسلامی به بایگانی تاریخ چندان هم بی فایده نبوده، و اگرچه آمریکا تحریم های جدیدی علیه ایران وضع کرده و بانک های عمدهء جهان حاضر به همکاری با حکومت اسلامی نیستند و رئیس جمهور جدید آمریکا هم خط و نشان های جدیدی برای رژیم اسلامی کشیده است اما ترکیه تحریم "دسته بیل" را برداشته و جمهوری اسلامی منبعد در واردات دسته بیل برای چپاندن در آستین مردم آزاد است!

          ایضا برداشتن تحریم دسته بیلی توسط ترکیه، موجب آزادی عمل دولت تدبیر و امید و اخیراً دسته بیل، و وزارت بازرگانی و وزارت راه و شهرسازی و وزارت کشاورزی در انتخاب منبع خرید خارجی و ایجاد تنوع در تجارت خارجی و انتخاب آزادانه فروشنده خارجی می شود و دیگر مجبور نخواهیم بود از نظر دسته بیل به دسته بیل های ظریف و شکننده چینی (که حال اساسی به مصرف کننده نمی دهند!) وابسته باشیم!

          شاید خیلی ها انتقاد کنند و خرده بگیرند که وقتی کار ساخت و ساز در مملکت تعطیل است و کشاورزی و دامداری هم به علت خشکسالی و هجوم کشاورزان و دامداران (چوپانان) به تهران و اشتغال در پست های مدیریتی بالا بکلی نابود شده است چرا باید در قبال صدور نفت و گاز به خارج، دسته بیل واردکنیم؟!

          جواب این انتقادات بی مورد ساده است؛ کاربرد دسته بیل فقط برای کارهای ساختمانی و راه سازی و باغبانی و بیل زدن مزرعه نیست و در ممالکی که تورم بالا و درآمد مردم زیر خط فقر و نارصایتی رو به افزایش و دولت ناتوان از ایجاد رفاه و حداقل نیازمندی های مردم است در مواقع لزوم می توان از دسته بیل برای بستن «منافذ اعتراض مردم» استفاده کرد و یا بجای چوب که سابقاً مورد استعمال بود دسته بیل های تراش خورده و خشک شده و دارای پروانه بهداشتی وارداتی را در آستین مردم کرد!

 

هدیهء 14 میلیارد تومانی یک متهم اقتصادی به زن داداش رئیس جمهور!

          ظاهراً آتش سوزی قطار مشهد و ورود یک فقره ایرباس اجاره ایِ دست دویم و مردن حجت الاسلام رفسنجانی و آتش سوزی عظیم برج پلاسکو و ماجراهای ریز و درشت دیگر، نتوانسته توجه قوه قضائیه را از تعقیب ماجراهای بخور بخور اقتصادی منحرف کند و رسیدگی به پروندهء عشق و حال مفسدین اقتصادی با بیت المال، تحت الشعاع این حوادث قرار نگرفته است!

          انتظار می رفت با تدفین باشکوه حجت الاسلام رفسنجانی، که همهء جناح ها در سر گور آن مرحوم حضور به هم رسانده بودند، وفاق و برادری بین قوای مختلف و ارگان ها و جناح ها و سیاست بازان حرفه ای برقرار شود و کاری به کار هم نداشته باشند و بگذارند این لقمه های چند صد و چند هزار میلیاردی راحت از گلویشان پائین برود و با گرفتن مچ یک دیگر کام هم را تلخ نکنند؛ اما بر اساس اخبار رسیده مهدی هاشمی را بعد از خاک کردن حجت الاسلام رفسنجانی به زندان برگردانده، حکم اعدام بسیجی اقتصادی بابک زنجانی را به خودش ابلاغ کرده و چند متهم دانه درشت و یغماگر خزاین بانکی را هم دستگیر کرده اند!

          در این بگیر و ببند مجددا نام زن برادر رئیس جمهور هم بر زبان مقامات قضایی و نمایندگان مجلس جاری شده و گفته می شود یک غارتگر بانکی کلان که با کمک حسین فریدون (برادر و مشاور ویژه رییس جمهور) دارایی و خزانه بانک ملت شعبه دوبی و چند بانک دیگر را به جیب خود ریخته است به پاس لطف و محبت و اظهار امتنان از برادر رئیس جمهوری، یک باب خانه ویلایی ناقابل برای زن برادر رئیس جمهور در منطقه تجریش تهران به بهای 14 میلیاردتومان خریده است!

          البته، همانطور که مستحضر هستید، در دین مبین اسلام به حفظ آبروی مسلمین توصیه شده است، ولی هر چند روز یکبار مقامات رسمی قضائی و نمایندگان مجلس شورای ملی این توصیه را نادیده گرفته و افرادی را که چند هزار میلیارد تومان و یا چهارصد میلیون درهم امارات و یا چند میلیارد دلار ناقابل پول فروش نفت را با ارث یکی از پدران خود و یا با جهيزیه یا مزد حموم ننه خود اشتباه گرفته و به جیب زده اند افشاء و بی آبرو کرده و تحت تعقیب قضائی قرار می دهند!

          به نظر می رسد دشمن برای لطمه زدن به آبروی نظام اسلامی و نشان دادن ابعاد فساد مالی و اداری و دولتی در جمهوری اسلامی، عمداً این پول ها را به حساب این مومنین نماز شب خوان می ریزد تا باعث رسوایی آنها شود!

          اخیرا کار حق و حساب گرفتن و رشوه خواری و حق العمل کاری به نسوان مومنین و مسئولان کشور رسیده و چون کارگزاران نظام و مدیران برجسته دولت و وابستگان به بزرگان نمی خواهند دست شان به " مال " کثیف و آلوده بخورد، منزل (مومنین از همسر خود به نام منزل اسم می برند!) را جلو می فرستند تا دست به "مال آلوده" بزند و دست اش را کثیف کند!

          یکی از این حوادث فجیع (دست زدن به مال کثیف و آلوده) اخیراً اتفاق افتاده و چند تن از نمایندگان مجلس، از جمله حاج آقا حسینعلی حاجی ‌دلیگانی (نمایندهء مردم شاهین‌ شهر اصفهان) در مجلس شورای اسلامی، با اشاره به ارتباط دانیال ‌زاده، ابر بدهکار بانکی، با حسین فریدون، برادر رئیس جمهور، گفته است که حاج آقا دانیال ‌زاده چندی پیش یک واحد مسکونی را به ارزش 14 میلیارد تومان در میدان تجریش تهران به همسر حسین فریدون (برادر و مشاور ویژه رییس جمهور و صاحب یک شرکت صرافی) هدیه داده است!

          حاج حسینعلی خیال می کند هنوز زمان "قیصر" و "داش فرمون" و دورهء "عقب ماندگی فرهنگی و اجتماعی" است که "زن" ناموس بود و کسی حق نداشت به ناموس (!) دیگران زیر جلکی هدیه بدهد؛ و اگر مرد نامحرمی به متعلقه (منزل!) آقایان هدیه می داد به " غیرت " آنها بر می خورد و ممکن بود خون راه بیفتد! الان فرهنگ مسئولان و مدیران آنقدر بالا زده که وقتی پای پول در میان باشد (آن هم 14 میلیارد تومان!) خود آقایان خانم را به محضر می فرستند تا مفسد اقتصادی برای همسر آنها سند بزند و قبالهء خانه به نام زن شوهردار کند!

          بنده البته اطلاعات حقوقی ندارم ولی تا آنجا که می دانم در این مملکت هر کسی اختیار "مال" خودش را دارد و می تواند مال اش را دست هرکس می خواهد بدهد! یکی داده یکی گرفته، این چه ربطی به وظایف نمایندگی مجلس دارد؟ دو طرف معامله مهم هستند که از این "تعامل " شکایتی نداشته اند. آیا درست است نمایندگان محترم مجلس اینطور آبروی مومنین را در این دست به دست کردن مال بریزند و برای تلویزیون های ماهواره ای خوراک درست کنند؟!

          همچنین این نماینده مجلس، بدون نام بردن از مسئول مشخصی، گفته است: «این فرد (دانیال زاده - ابر بدهکار بانکی) چکی را به مبلغ 250 میلیون تومان برای هزینهء مراسم ختم مادر یکی از مسئولان دولتی پرداخت کرده است!»

          چون تازگی چندین مسئول بلند پایه و میان پایه، نظیر رئیس جمهور و برادرش، و ممد جوات ضخیم وزیر خارجه، مادر خود را از دست داده و یتیم شده اند معلوم نیست این 250 میلیون تومان خرج مراسم ختم مادر کدامیک از مسئولان مادر مرده شده است!

          نماینده مردم شاهین ‌شهر در مجلس شورای اسلامی همچنین گفته است: «دانیال‌ زاده از بدهکاران بزرگ بانکی و از روزنه‌ها و خلع‌ های قانونی برای سوء استفاده‌های خود در این رابطه استفاده می‌کند. به عنوان نمونه، وقتی در یکی از تبصره ‌های قانونی عنوان می‌شود که مشکل بدهی بدهکاران بانکی با بانک‌ها به صورت توافقی حل شود، با پرداخت مبلغی بسیار اندک در ازای معوقات بانکی کلان خود از این تبصره قانونی سوء استفاده و زمینه را برای دریافت وام‌های بعدی خود فراهم می‌کند!»

          اسماعیل سعیدی نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی هم ظهر امروز دوشنبه 4 بهمن ماه (1395) در جمع خبرنگاران پارلمانی گفت: «...شائبه هایی از قبیل ارتباط فردی سودجو به نام دانیال زاده مطرح شده که جز افرادی است که با مدیر عامل بانک ملت و حسین فریدون برادر رئیس جمهور کشور ارتباط دارد. این افراد اعتبارات شرکت پوشش بانک ملت در دبی را به ایران آورده و سود آن را برداشت کرده و باید گفت این شرکت در دبی برای دور زدن تحریم ها تشکیل شده بود و این افراد به شبکه قدرتی متصل هستند که اقدام به انجام این کارها کرده اند. دانیال زاده علاوه بر بانک ملت از بانک های دیگر نیز سوء استفاده هایی کرده که تنها خبر بانک ملت منعکس شده و این فرد با مدیر عامل بانک ملت تبانی کرده و به احتمال زیاد در دیگر بانک ها نیز به روش های دیگری تبانی کرده اند که باید این موضوعات نیز مورد بررسی قرار گیرد.»

          این نمایندهء مجلس از قوهء قضاییه خواستار رسیدگی به انتقال مبلغی درهم از دبی به ایران و تبدیل آن به ریال شد و افزود: «سندی با این تذکر برای ریاست جمهوری ارسال کردیم که این سند مبنی بر چکی 14 میلیاردی بود که با مبلغ این چک یک باب منزل به نام همسر آقای حسین فریدون (برادر رئیس جمهور) خریداری شده است. آنچه که نگرانی ما را بیشتر می کند ارتباط دانیال زاده با برخی از مسئولان است و بر همین اساس 40 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نامه ای امضا کردند مبنی بر اینکه برادر رییس جمهور یعنی آقای حسین فریدون با این فرد ارتباط داشته و خواستار شفاف سازی در این خصوص هستیم».

          با توجه به اینکه حسین فریدون علاوه بر اینکه برادر رئیس جمهور مومن و متقی و دست پاک کشور است خودش هم در دولت شغل دارد (مشاور ویژهء برادر!) و جزو کارگزاران و دولتمردان و مدیران و مسئولان رژیم اسلامی است و دولتمردان و حکومتگران و مسئولان پول را کثیف و چرک دست می دانند و فقط برای خدمت به مردم و مملکت کار می کنند و به هیچ عنوان مانند دولتمردان کشورهای استکباری غرب و صهیونیزم و استعمار انگلیس و سایر ممالک و مسالک عالم اهل گرفتن حقوق های نجومی و گرفتن رشوه از شرکت های نفتی خارجی و دزدیدن کشتی های نفتکش و دکل های نفتی و غارت بیت المال و چپاول دارایی های صندوق ذخیره فرهنگیان و زدن جیب مردم نیستند احتمال دارد اهدای خانه 14 میلیارد تومانی توسط یک بدهکار بانکی به همسر حسین فریدون سرخه ای (برادر رئیس جمهور) به نیت خیر و در جهت خانه دار کردن این خانواده بی خانمان سرخه ای بوده است!

          برخورد قضائی با این خیر و نیکوکار که برای زن برادر رئیس جمهور ویلای 14 میلیاردتومانی خریده است ممکن است باعث دلسردی سایر خیرین در صاحبخانه کردن همسران سایر مسئولان و مدیران کشور گردد!