تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

8 بهمن ماه 1395 ـ  27 ژانويه 2017

هندسهء پنج نوع اسلام و نتایج آن

مجید محمدی

سخن گفتن از اسلام و مسلمانان یا موضع‌گیری کردن در مورد آن‌ها امروز شنا کردن در آب‌های گل‌آلود است و اکثر کسانی که چنین می‌کنند حتی شنا هم نمی‌دانند. اسلام و مسلمان بودن یک پدیده‌ی چندوجهی است که بی‌توجهی به این مشخصه، موجب گمراهی یا خلط می‌شود. برای روشن کردن وضعیت اسلام و مسلمانان در دنیای امروز نخست باید پنج نوع نگاه به اسلام یا پنج نوع اسلام را از هم تفکیک کرد (از هر یک از این اسلام‌ها قرائات متنوعی وجود دارد) و بعد بر مبنای این تفکیک، به مسائل و موضوعات مربوط به اسلام در دنیای معاصر پرداخت.

 

«اسلام»‌ها

پنج وجه از اسلام یا پنج دریچه برای نگاه به اسلام یا رفتار اسلامی را می‌توان با توجه به تاریخ، جغرافیا و نحوه‌ی کنش گروه‌های مختلف مسلمان به خوبی از یکدیگر تفکیک کرد. این‌ها را می‌توان به عنوان قرائت، گفتمان یا رهیافت به اسلام نیز تحت نظر و بررسی قرار داد:

اسلام عبادت: نماز و روزه و دعا و ذکر و غسل و وضو و صد‌ها امر فردی دیگر که به قصد تقرب به خدا انجام می‌گیرد، وجوه عبادی اسلام را تشکیل می‌دهند. پیش‌نیاز این عبادات، اصول کلامی اسلام یعنی توحید و نبوت و معاد هستند. این امور، بخش قابل توجهی از رساله‌های عملیه و شریعت را شکل می‌دهند.

اسلام جماعت: این‌‌ همان اسلام آیینی یا مراسم است. نمازهای جمعه و جماعت و عید قربان و فطر، حج، زیارت، مراسم سینه‌زنی و عزاداری برای مقدسان و نذری، نمودهای این اسلام هستند. در صورت فقدان حکومت دینی و عامل اجبار، اسلام جماعت همانند اسلام عبادت می‌تواند کاملا ارادی یا اختیاری باشد.

اسلام شریعت: شریعت برساخته‌ی فقها، مدارس و مکاتب فقهی است. دین فقهی در عین در بر گرفتن چارچوب‌ها و دستوراتی برای عبادت و جماعت، در پی شکل دادن به امت اسلامی و مدیریت جامعه است. اسلام عبادت و جماعت بدون شریعت ممکن است اما اسلام شریعت بدون دستورات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ممکن نمی‌شود. اسلام شریعت بیشترین تناقضات را با حاکمیت قانون، حقوق بشر، حقوق زنان و آزادی‌های بشر دارد. با اسلام شریعت است که اعدام مرتد، شلاق زدن به روزه‌خوار، سنگسار زناکار، قطع دست و پا و انگشتان، و شلاق زدن به مشروب‌خوار سر و کله‌شان پیدا می‌شود. مدارس معروف در جهان اسلام (‌قم و نجف در اسلام شیعه، و الازهر مصر، زیتونه تونس، حضرموت یمن، قرویین مراکش) عمدتا حاملان اسلام فقهی هستند.

اسلام قدرت: اسلام قدرت، اسبی است زین‌شده برای کسب قدرت سیاسی با تمسک به دین به عنوان ابزاری برای بسیج سیاسی و به راه انداختن جنبش‌های سیاسی و اجتماعی. باورمندان به اسلام قدرت، کسب قدرت را مقدمه‌ی مسلمان واقعی بودن با اجرای احکام اسلام می‌دانند. بدون اسلام قدرت، شریعت در حوزه‌های قضایی و اجتماعی بر روی کاغذ باقی می‌ماند و از خطر آن کاسته می‌شود.

اسلام هویت: این اسلام برای تعین بخشیدن به هویت فردی و اجتماعی برساخته شده است. این هویت در برابر هویت ملی و قومی و حرفه‌ای و جنسی و جنسیتی قرار می‌گیرد. یک زن مسلمان باورمند، قبل از اینکه زن باشد مسلمان است و به همین دلیل همه‌ی احکامی را که به تحقیر زنان منجر می‌شود می‌پذیرد. مسلمانان اروپایی که به داعش می‌پیوندند خود را فرانسوی یا آلمانی و انگلیسی نمی‌دانند و اولین هویت آن‌ها مسلمان بودن است. روش کشف حمل اسلام هویت این است که از فرد پرسیده شود «تو کی هستی» و او بلافاصله بعد از اسمش بگوید من مسلمانم (نه پدر یا مادر هستم، نه امریکایی‌ام، نه کُردم، نه زنم، نه هم‌جنسگرایم، نه وکیل یا معلم یا پزشک هستم). اسلام هویت برساخته‌ی احیاگرانی است که می‌خواهند از جنبش‌ها و دولت‌های ملی‌گرا، دمکراسی‌خواه، سوسیالیست، لیبرال، سکولار و مانند آن‌ها فرا رفته و هویت سیاسی افراد مسلمان را به مسلمان بودن تقلیل دهند. اسلام هویت، فردگرایی و انسان‌گرایی را از فرد مسلمان می‌ستاند. اسلام هویت حتی بیش از اسلام قدرت و اسلام شریعت، غرب‌ستیز است.

 

ترکیب‌های هندسی

اسلام حتی در بعد عبادی آن مخاطره‌انگیز ظاهر شده است چون اکثر مسلمانانی که حتی مسلمانی خود را به اسلام عبادت محدود می‌کنند دیگران را دوزخی تصور کرده نمی‌توانند با دیگران همزیستی داشته باشند. کتاب‌ها و دستورات دینی آن‌ها تعالیمی از این قبیل را انتقال می‌دهد. مبنای عدم تساهل و مدارای اکثر مسلمانان در همین خود-حق-و-بهشتی-پنداری و دیگران را باطل-و-دوزخی پنداشتن است. با این حال، اسلام عبادت مخاطره‌اش از انواع دیگر بسیار کمتر است. این دین، وجه اجتماعی ندارد و در قالب فردگرایی، قابل جمع با دمکراسی و حقوق بشر و لیبرالیسم است. قائلان به این نوع اسلام به زندگی دیگران کاری ندارند و خود را مسوول به بهشت بردن دیگران حتی به زور نمی‌بینند. آن‌ها تنها به تنظیم رابطه‌ی خود با خدا و هستی می‌اندیشند.

کم‌خطر‌ترین قرائت از اسلام به عنوان یک دین جهانی، جمع اسلام عبادت و جماعت است که در عین در بر داشتن کارکردهای اصلی دین یعنی برانگیختن معنویت، التیام‌بخشی و پاسخ‌گویی به حس تعلق، از وجوه خشونت‌آمیز و تنفربرانگیز آن تا حد زیادی خالی است. این‌‌، همان دین مادربزرگ‌هاست و در عین حال می‌تواند دین زنان فمینیستی باشد که امام جماعت می‌شوند و در غیر از نماز، حجاب را نیز رعایت نمی‌کنند. از آنجا که دین و نهادهای دینی قابل حذف از جامعه نیستند، جمع اسلام عبادت و جماعت برای سیاستگذاران اجتماعی و سیاسی، گزینه‌ی نسبتا قابل قبولی به نظر می‌آید چون به نحوی خطر این دین را به حداقل می‌رساند.

خطرناک‌ترین وجه اسلام، هنگامی تعین می‌یابد که سه اسلام شریعت، قدرت و هویت در کنار هم جمع می‌آیند (از این پدیده با عنوان اسلام‌گرایی یاد می‌شود) و حکومت‌هایی مثل داعش، طالبان و جمهوری اسلامی را تولید می‌کند. ترکیب این سه عنصر است که زمینه را برای هراس از اسلام فراهم آورده است. اسلام‌هراسی محصول در هم گره خوردن این سه به صورت ایدئولوژیک است. هنگامی که زور دولت در پشت سر شریعت قرار گیرد برای همگان از جمله دینداران جهنم می‌سازد. تروریسم اسلامی جمع پنج نوع اسلام فوق است به علاوه‌ی این آموزه که برای رسیدن به هدف از هر وسیله‌ای می‌توان استفاده کرد.

اسلام جماعت، شریعت و هویت، هر یک به تنهایی ممکن است خطری برای جامعه ایجاد نکنند اما هنگامی که در کنار هم قرار گیرند زمینه‌ساز اسلام قدرت می‌شوند. اسلام هویت معمولا اولین نشانه‌های اسلام قدرت را آشکار می‌سازد. “بورکینی” [برقع+بیکینی] ممکن است در درون خود متناقض به نظر آید (بودن زنان با حجاب در ساحل در عین نگاه کردن به بدن مردان نامحرم و پدیدار شدن برجستگی‌های بدن زن پس از بیرون آمدن از آب) اما وقتی قدرت در پشت سر آن قرار گرفت می‌شود ساحل تفکیک‌شده برای زنان و مردان. “بورکینی” محصول اسلام شریعت نیست بلکه اسلام هویت را باز می‌نماید.

آنچه از آن تحت عنوان اسلام سنتی یاد می‌شود ترکیبی است از اسلام عبادت، جماعت و شریعت. رفرم یا اصلاح اسلام سنتی متضمن بیرون کشیدن اسلام شریعت از آن است اما اکثر رفرمیست‌های مسلمان به جای انجام این کار، اسلام هویت و قدرت را بدان افزوده و سمی خطرناک‌تر آفریده‌اند. غربی‌ها اگر می‌خواهند اسلام را در جامعه‌ی خود بپذیرند عنصر شریعت آن را باید به صراحت نفی کنند اما در نظام آموزشی و اجتماعی خود باید نتایج و دستاوردهای اسلام قدرت و هویت را به خوبی آموزش دهند. اسلام مدنی به این معنا که با تمدن امروز کنارآمدنی شود، مستلزم نفی قاطعانه اسلام قدرت و هویت و شریعت است.

اسلام روشنفکران دینی، احیاگران دینی یا نواندیشان دینی نیز از مشکلات دیگر شعب اسلام‌گرایی برخوردار است چون گرچه اسلام شریعت را کمرنگ می‌سازد (کاملا حذف نمی‌کند چون عامه‌گرا است و نمی‌خواهد در مقابل عامه موضع‌گیری کند) اما اسلام هویت و اسلام قدرت در آن بسیار پررنگ است. علت اصلی شکست جریان اصلاح‌طلبی در ایران همین قرابت جریان روشنفکری یا نواندیشی دینی با دیگر جریان‌های اسلام‌گراست. انتقاد از فقه نمی‌تواند وجه ممیزه‌ای باشد که نسل جوان گریزان از اسلامگرایی در ایران را قانع سازد.

برگرفته از سايت تقاطع

بازگشت به خانه