تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
دربارهء نامهء سی تن به ترامپ؛ پاسخ به هتاکان
حشمت طبرزدی
مدتی است که سیاسی ننوشته ام و تلاش می کنم به سکوت اجباری ادامه دهم تا به نقطه ی روشن از تصمیم های مهم ملی و بدون امکان برگشت پذیری برسیم تا امکان شکستن آن فراهم شود. اما هجوم های پی در پی جناح چپ، به ویژه چپ اسلامی که اینک اصلاح طلب و تدبیر و امیدی خوانده می شود، به 30 تن از هم میهنان که وجه مشترک آنها آزادیخواه بودن و آگاه بودن و مخالف بودن آنها است، بر آنم داشت تا چند جمله ای را قلمی کنم.
یادم هست 4 سال پیش که حسن روحانی را به عنوان رییس جمهوری آورده و لقب دادند، چند تن از زندانیان سیاسی اصلاح طلب، که در رأس آنها آقای میردامادی قرار داشت، در نامه ای مشابه، از پرزیدنت امریکا درخواست کردند که حال که روحانی آمده، لطفاً همهء تحریم ها را بردارید و آشتی، آشتی... معنای آن نامه این بود که اگر تا دیروز تحریم نیاز بود به این دلیل بود که احمدی نژاد بر سر کار بود، اما امروز که ما اصلاح طلب ها بر سرقدرت برگشته ایم، دیگر نیازی نیست!
من آن زمان آن نامه را نقد کرده و بسیار ساده اندیشانه تلقی کردم اما، بر خلاف مخالفین نامهء 30 تن، به هیچ وجه به نگارندگان آن توهین و فحاشی نکرده و آنها را خائن، وطن فروش، پناه برنده به بیگانه، دریوزگی کنندهء از استکبار و امپریالیزم، قدرت طلب و فرصت طلب ننامیدم. به قول خود اصلاحی طلبان، یا به بیان درست تر استمرار طلبان، این ادبیات را کیهانی دانسته و برای آن، زیبنده دانستم. اما بهر حال پیام آن نامه این بود که تحریم زمانی خوب بود که ما بر سر قدرت نبودیم. زیرا، تا پیش از روی کار آمدن روحانی، همین جناح با لابی های قدرتمند در پی تحریم بیشتر و بلکه از اوباما انتظار حمایت از آنها در برابر جناح حاکم را داشت.
حال اما با آمدن ترامپ، گروه دیگری از هم میهنان که سیاست های ترامپ را بهتر از اوباما در برخورد با قدرت حاکم در ایران می دانند، به او نامه نوشته و خواهان اعمال تحریم های هوشمندانه تر از دوره ی اوباما علیه قدرت حاکم در ایران هستند. آنها خواسته اند که تحریم ها نه مردم ایران که سپاه و دستگاه رهبری حاکم در ایران را نشانه رفته و امکان بازدارندگی در برابر سرکوب مردم و دخالت در منطقه را داشته باشد که حرف درستی است.
شخصاً به یاد ندارم که، جز در مورد مسئلهء حقوق بشر و عدم هماهنگی امریکا با رژیم حاکم بر ایران، بر سر نقض سیستماتیک حقوق بشر نامه ای به پرزیدنت امریکا نوشته و از او در مورد کم و زیاد کردن تحریم حرفی زده باشم. به همین دلیل، و به عنوان يک طرفدار حقوق بشر و دموکراسی، همواره خواهان عدم همکاری و نيز به رسمیت نشناختن رژیم حاکم بر ایران توسط دولت امریکا از طریق هر گونه حمایت مالی یا سیاسی بوده ام و طبیعی است که با آن بخش هایی از نامهء 30 تن که با این دیدگاه من سازگاری دارد قطعا موافق هستم. این حق آزادیخواهان و مخالفان یک رژیم است که از سایر قدرت ها بخواهند که به قدرت سرکوبگر حاکم کمک نکرده و به آن مشروعیت ندهد. شخص آیت الله خمینی حداقل دوبار به پرزیدنت های وقت امریکا نامه نوشت یا پیام ارسال کرد و حتا در سال 57 با کمک امریکا ارتش شاهنشاهی را در دست گرفت.
اما برای من بسیار آموزنده بود که جناحی که خودش را اصلاح طلب و تدبیری می نامد، از طریق دو تریبون قدرتمند جماران و کلمه، که البته هر دو به مثابه رسانه های متصل به قدرت جناحی از رژیم همواره از بودجه های همین کشور منتفع بوده اند، این حق را به خود می دهد تا هر گونه فحش و هتاکی از جنس به قول خودشان «کیهانی» را نثار این 30 تن کند که چرا به ترامپ نامه نوشته و نظرات خود را بیان کرده اند!؟ آنها را خائن، وطن فروش! ضد ملی، بازیچهء استکبار و... نامیده اند. آنها را متهم کرده اد که خواهان دخالت نظامی امریکا در ایران، پاره کردن برجام و تحریم ملت ایران شده اند!
به راستی که این جناحی که امروز از قدرت افتاده و مظلوم نمایی کرده و ظاهراً با طرفداران آزادی همنوایی می کند و، مثلاً، با رفتار و ادبیات دههء 60 و 70 فاصله گرفته، در برابر نظر 30 تن از ایرانیان دگر اندیش و مخالف رژیم چنین بی تحملی و سرکوبگرانه برخورد می کند، چنانچه فردا دوباره قدرت به سمت او شیفت شده و به جای رقیب در جایگاه رهبر و خبرگان و... قرار بگیرد، چه خواهد کرد!؟
هستند بسیاری از روشنفکران و حتا توده ها که بر این باورند که در دورهء گذار از وضعیت کنونی به یک جمهوری آزاد، دموکراتیک، سکولار و غیر تمرکز گرا، این اصلاح طلبان هستند که صلاحیت نیروی جایگزین را خواهند داشت؛ اما من همواره، به دلیل آشنایی نزدیک با ماهیت این جناح، با این امر مخالفت داشته ام. نیرویی که اکنون در موضع اپوزسیون جناح رقیب حاکم است، در روز روشن به مخالفین حکومت اتهام دروغ زده و در عوامفریبی آشکار حرف آنها در نامه به ترامپ را تحریف می کند و آنها را جنگ طلب، ضد ملی، و طرفدار تحریم ملت ایران قلمداد می کند، ممکن است در فردای قدرت از جناح تمامیت خواه حاکم فعلی هزار بار بدتر عمل کند. اینها را آزموده ایم.
به فرض که 30 تن با برجام مخالفت کنند، که البته نکردند، آیا حق چنین ابراز نظری را ندارند؟ «جناح استمرار طلب تدبیری» به خوبی آگاه است که حنایش دير رنگی نداشته و 8 سال و 4 سال فحش به احمدی نژاد برای مردم نان و آزادی و مسکن نیاوردهاست. اینک مردم فقیر و گرسنه و سرکوب شده به حرکت در آمده اند و بعید است که به روضه خوانی های روحانی و رفستجانی دلخوش کنند. پس این جناح شکست خورده تلاش می کند تا با متهم ساختن مخالفین کلیت رژیم، مثلاً راه مفری برای خودش پیدا کند و با مظلوم نمایی به بخشی از عوام القا کند که مخالفین رژیم مشتی جنگ طلب، وطن فروش و خائن هستند، پس به آنها اعتماد نکنید و همچنان به ما گوش بدهید و جز ما، نیرویی وجود ندارد تا شما را از این منجلاب چهل ساله نجات بدهد؛ منجلابی که خود عامل آن بوده اند. این تبلیغات دروغین نزدیک به چهل سال است که از تریبون های رسمی و غیر رسمی رژیم مطرح شده و به مرور رنگ می بازد.
البته ما هنوز، در جنگ قدرت جناح های حاکم، خواهان تقویت این جناح از قدرت افتاده در برابر جناح تمامیت خواه حاکم هستیم؛ اما این نه از حب علی که از بغض معاویه است. در انتظار فرصت تاریخی هستیم تا بساط ستم، درغگویی و ریاکاری و تبعیض از این کشور زخم خورده بر چیده شود. آن روز دیر نیست اما بهتر است «اصلاحی- تدبیری ها»، اینک که در آستانهء شکست دیگری قرار گرفته اند، از تاریخ درس آموخته و به اخلاق سیاسی - اجتماعی اقتدارگرایانه پایان دهند.
خط امام در حال ترک برداشتن است و دوران طلایی، دوران مس و مفرغ بوده و طلایش بدلی بوده است. درود بر منتظری که این بدلی بودن را حتا برای پیروان خط امام آشکار ساخت. کمی از تاریخ بیاموزيد.