تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
آشتی کنان؟
از اصلاح طلبی دوم خرداد چه باقی مانده است؟
سرمقالهء
موضوع «آشتی ملی» که این روزها بی وقفه از جانب «اصلاح طلبان» حکومتی تکرار می شود، اولین بار در روزهای درگذشت هاشمی رفسنجانی، از سوی محمد خاتمی مطرح شد؛ همان وقت که او را از حضور در خیابان و شرکت در مراسم «تشییع» منع کرده و او هم بدون اعتراضی آن را پذیرفته بود. محمد خاتمی برای این که هیچ گونه سوء تفاهمی در مورد درخواست او پیش نیاید، تصریح کرد که این آشتی ملی زیر نظر و تحت رهبری «ولی فقیه» صورت بگیرد. از آن روز به بعد این خواسته - و کما بیش شرط اصلی آن - به طور مرتب و از جمله در نامهء «43 زندانی سیاسی سابق» در تجلیل از هاشمی رفسنجانی، تکرار شده و به نظر می رسد به شعار و روش انتخاباتی اصلاح طلبان در انتخاب دور آتی ریاست جمهوری نیز تبدیل شود.
دو نکته پیرامون این درخواست، مورد توجه این یاددداشت است:
1. اصلاح طلبان حق دارند هر مشی و سیاستی را که دوست داشته باشند، در پیش بگیرند، اما حق ندارند آن چه را که می گویند و می کنند به نام مجموعه ی مردم ایران و تحت نام یک «سیاست ملی» پیش ببرند. اگر انتخابات و محاسبات حکومتی هم ملاک عمل قرار بگیرد، آن ها و شرکایشان در حاکمیت حدود دو سوم آرای عمومی _ در یک شرایط کاملا ضددموکراتیک علیه یک سوم دیگر - را در اختیار دارند. این نسبت در شهرهایی مثل تهران به حدود پنجاه درصد می رسد. سازش آن ها با شرکای حکومتی شان به اعتبار همین نتایج انتخابات رسمی نمی تواند «آشتی ملی» لقب بگیرد، بلکه یک آشتی بین دو جناح از یک حکومت خواهد بود و عده ای دیگر که مشی و سیاست اصلاح طلبان را در شرایط فعلی به هر دلیلی پذیرفته اند، نیز به ان گردن خواهند گذاشت.
اصلاح طلبان حکومتی از خرداد 76 تا به امروز در این عرصه ضددموکراسی و سرکوبگر بوده و به جز خود و شرکای حکومتی شان نیروهای سیاسی و اجتماعی دیگر را به حساب نیاورده و نمی آورند و آن ها را از عرصه ی جامعه «حذف» می کنند. این حذف به اشکال مختلف صورت می گیرد. از سرکوب و زندان و شکنجه و تبعید تا نادیده گرفتن و نادیده انگاشتن.
آقای خاتمی و هوادارانش از همان ابتدا خود و دوستان حکومتی شان را به جای همه ی مردم ایران نشانده اند و از جانب آن ها سخن می گویند.
2. اصلاح طلبان حق دارند هر مشی و سیاستی را که دوست داشته باشند، در پیش بگیرند، مخالفین آن ها نیز حق دارند این مشی را نقد کنند و از جمله بگویند: سیاست اصلاح طلبی حکومتی امروز به پائین ترین سطح خود سقوط کرده و دیگر چیزی از آن که اصلاح طلبانه باشد باقی نمانده است. هیچ چیز بهتر و موثرتر نمی تواند سرنوشت شعارهای اصلاح طلبی را در سیر حرکتی آن از بیست سال پیش تاکنون نشان دهند. اگر جنبش اصلاح طلبی به قصد و با خیال رهایی جامعه از سلطه ی ولایت فقیه آغاز شد و خواست هایی نظیر آزادی احزاب و مطبوعات و زندانیان سیاسی و «جامعه ی مدنی» و «ایران برای همه ی ایرانیان» و شعارهای نظیر این ها را در سرلوحه ی فعالیت های خود قرار داده بود، امروز تلاشش به اینجا رسیده است که بار دیگر به زیر دامن ولایت فقیه برگردد و در زیر این عبا به آرامش رسیده و «سهم حکومتی» خود را بدون دردسر و هزینه دادن دریافت کند.
مضمون پیشنهاد آقای محمد خاتمی، چیزی بیشتر از بازگشت همه ی اصلاح طلبان به زیر عبای ولایت فقیه و آشتی با رقبای حکومتی دیروز نیست. آن ها می خواهند از رقیب حکومتی به شریک حکومتی تبدیل شوند و «سهم حکومتی» خود را - از جمله در انتخابات پیش رو - بیمه کنند. آن ها مجازند به زیر این عبا بازگردند، اما دروغ می گویند اگر آن را «آشتی ملی» تعبیر کنند.
جمهوری اسلامی در عرصه آزادی های سیاسی، آزادی احزاب، آزادی زندانیان سیاسی، مطالبات صنفی و سیاسی کارگران و معلمان، حل مسئله ملی، برابری زنان با مردان، شکاف فقر و ثروت نجومی، حتی یک گام به سوی مردم برنداشته، در همه ی این عرصه ها وضع امروز، بدتر از دوم خرداد سال 76 است. با چنین وضعیتی سخن از کدام «آشتی ملی» زده می شود؟
خوب بود فعالین مدنی، تشکل های کارگری، رهبران فعالیت های اجتماعی، احزاب و سازمان های سیاسی اپوزیسیون هر طور که می توانند بیایند و اعلام کنند در این «آشتی کنان» - اگر هم صورت بگیرد - سهم و نقشی ندارند. سهم آن ها در این حکومت همچنان گرسنگی و سرکوب و استبداد است.