تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
تابستان 67
افشين بابازاده
وقتى چشم باز كرد
صبح آويخته از آسمان
هنوز در تاريكى شب گذشته
به خواب رفته بود.
ديد که
زير نور
فلب اش مى تپد.
بى آنكه درنگى كند
با خودش براه افتاد
رفت و در سايه ايستاد و
به نور خيره شد.
ديد که بوى قهوه،
نفس تصويرها،
و رنگ پريدگی آسمان
رهايش می کنند.
آن سوی پنجره ها
پرنده ها
نوك مى زنند
به جريان برقی
دونده
در رگ سيم هاى خيابان.
نور
با تمام اميدهاى ديروز
با فرداهاى نرسيده
مى تابيد.
بين سقوط آفتاب و
بامدادهاى بى حرف
مى دانست
كه خروس ها
زير همين آفتاب ها بود
كه خواندند
و گرگ ها
در غروب همين آفتاب ها بود که
با نفسى تازه
زوزه كشيدند.
اينگونه شد که
تابستان ٦٧
هر ساله
تقويم ها را سركشى مى كند.