تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

27 امرداد ماه 1396 ـ  18 اگوست 2017

یزدی؛ سیاستمدار بی‌جانشین

مرتضی کاظمیان

          این توصیف، در این روزهای بیماری هولناک و ریشه‌ دوانده و رنج‌زای دکتر ابراهیم یزدی، اغراق نیست: او سیاستمداری بی‌جانشین است؛ چنان‌که بزرگانی چون مهندس مهدی بازرگان یا دکتر پرویز ورجاوند یا داریوش فروهر یا عزت‌الله سحابی منحصر به ‌فرد نشان دادند و فقدان آنان همواره ـ برای جمعیت سیاسی ایشان و نیز جامعهء مدنی ایران ـ محسوس مانده است.

          ابراهیم یزدی (متولد مهرماه 1310) این روزها با سرطانی فراگیر شده در ستیز سخت است. از پس 86 سال زندگی و سال‌ها کشاکش با بیماری‌های خاص، حالا این یکی (سرطان پانکراس دیر کشف ‌شده و عمق ‌یافته) بدترین رخداد برای پیر سیاست است.

          باور کردنی نیست اما حقیقت دارد؛ او دست‌کم هفت دهه است که در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران کنشگری کرده؛ از نیمهء دهه 1320 و با خداپرستان سوسیالیست (نخشب و آشتیانی و دیگران) تا امروز و در مقام دبیرکل مهم‌ترین و شناخته‌ شده‌ترین جمعیت سیاسی فعال در اردوگاه اپوزیسیون داخل کشور.

          در کنشگری اجتماعی، و در میان سه روش مصدق و شریعتی و بازرگان، او «راه سوم» آخری را در عمل، پی گرفت؛ راهی مشابه با روش محمد نخشب در حزب مردم ایران: کنشگری توأمان در حوزهء سیاست و اندیشه‌ ورزی در نقد سنت. هرچند وجه غالب و مشهور یزدی، سیاستمداری او شد و کار حزبی‌اش.

          یزدی برای نزدیک به ربع قرن، کوشیده جای خالی مهندس بازرگان (درگذشتهء 1373) را از منظر روش و منش و بینش خویش، و البته مبتنی بر مرامنامهء نهضت آزادی ایران، پر کند.

          خیزش اصلاحی دوم خرداد 1376 راهبرد و نحوهء مواجهه یزدی را به‌شکل موثری تقویت کرد. او مبتنی بر رویکردهای اصلاح‌ طلبانه و انتخابات‌ محور، هم‌زمان با طرح اساسی‌ترین نقدهای خود به ارکان قدرت، کوشیده از درد و رنج هموطنان خویش بکاهد و تحقق و بسط خیر عمومی را در دستور کار قرار دهد.

          پیشینه و سن یزدی، مانع از احضارهای مکرر و بازجویی‌های درازمدت و محبوس‌ساختن وی نشد؛ آن‌که به‌واسطه‌ی رابطه‌ی دراز مدت و توام با اعتماد آیت‌الله خمینی با وی، تا زمانی که رهبر انقلاب اسلامی در قید حیات بود، بازداشت نشد.

          یزدی اما هم پس از عاشورای خونین 1388 و هم در پاییز 1389، با وجود ابتلا به سرطان و بیماری قلبی و نیاز به مراقبت و درمان، بازداشت و برای ماه‌ها (هر بار افزون بر سه ماه) در سلول انفرادی محبوس شد. بازداشتی که به گزارش خود وی، در جریان آن «نه کتاب، نه قلم، و نه کاغذ»ی در کار بود و «نه حق تلفن به خانواده»؛ ولی همراه بود با «دو نورافکن قوی نصب‌شده بر سقف سلول و روشن در تمام 24 ساعت.»

          تلخ‌کامی‌های زمانه برای کنشگر آزادی ‌خواه و دموکراسی‌ طلب و وطن‌ دوست، کم نبوده؛ آن‌هم با وجود دهه‌ها کنشگری ملی. چنین بود که در مکتوبی تاریخی نوشت: «من نه از زندان می‌ترسم و نه از مرگ، اما شما با این ظلم‌ها وستم‌ها، مقدمات سقوط نظام را فراهم می‌کنید.»

          حکایت تلخ و اسف‌بار سیاستمداری که معتمد رهبر انقلاب اسلامی شد و همراه برجسته‌ی وی در تبعید، و بعدتر وزیر خارجه دولت موقت، بدین‌جا ختم شد که بنویسد: «آقای خمینی در پاریس و در موارد متعدد گفتند که در نظام جمهوری اسلامی، حتی مارکسیست‌ها هم حق ابراز نظر و فعالیت دارند. اکنون کار جمهوری اسلامی به‌جایی رسیده است که فردی مثل من حق حیات ندارد، آرامش از من و خانواده‌ام به کلی سلب شده است. در این سن و سال که بیش از هر زمان نیاز به آرامش داریم، من و همسرم را آزار می‌دهند.»

          با وجود تمام تحدیدها و تهدیدها، یزدی اما از آشتی‌جویی و اصلاح‌گری و نصیحت و توصیه‌ی خیرخواهانه، پا پس نگذاشته؛ هرچند در ابتدای دهه 1390 انذار داد که اگر رهبر جمهوری اسلامی آشتی‌جویی با جامعه را در پیش نگیرد، عوارض آن برای ایران هولناک خواهد بود: «اگر آقای خامنه‌ای مسیر و نتیجه‌ی بازی را به نفع ملت و نظام عوض نکنند، آینده بسیار وحشتناک خواهد بود.»

          نگارنده در میان بازیگران سیاسی مختلفی که در ربع قرن گذشته و از نزدیک با آنان در تماس بوده، کمتر سیاستمداری را به هوشمندی و دانش و اطلاعات یزدی می‌شناسد؛ آن‌که اطلاعات «به‌روز»ی از مسائل سیاسی ایران و جهان دارد و کوشیده همواره در جریان آخرین رویدادها و نظرات باشد. به‌عنوان یک شاهد، در جریان سفری مشترک با ایشان به افغانستان در سال 1386، از زمان سفر در هواپیما برای مطالعه کتابی از هنری کسینجر به زبان انگلیسی سود جست.

          افزون بر این، وی مبتنی بر تجربه و دانش سیاسی‌اش، در حوزه کار گروهی و عملکرد تشکیلاتی نیز بازیگری فعال و خلاق و با روابط عمومی بسیار خوب نشان داده است. چنان‌که با وجود تمام تنگناها و فشارهای تحمیل‌شده به نهضت آزادی در دوران دبیرکلی یزدی، به‌ویژه در ابتدای دهه هشتاد و نیز پس از کودتای انتخاباتی هشتاد و هشت، این جمعیت به هر تمهید، بقای خود را به‌شکل معناداری تداوم بخشیده است.

        نویسنده از صمیم قلب آرزومند سلامتی و تداوم حضور دکتر ابراهیم یزدی در ایران امروز است؛ گو این‌که برکات زندگی او، مستقل از حضور جسمی وی، جاری است و خواهد بود؛ «کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء…»

19 مرداد 1396

http://zeitoons.com/33346

توضيح: انتخاب عکس های زير با سايت چنبش است

بازگشت به خانه