تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
در برابر زنجیرهء ایجاد ترس و سرکوب
وحيد آبان
تو اگر به چیزی انتقاد کنی و یا اعتراض کنی ... تو اگر بنویسی ... اگر نقشی بکشی ... اگر فیلمی بازی کنی ... اگر سازی و آوازی بزنی ... اگر شادی بکنی و بخندی ... تو اگر طرحی بکشی و جور دیگر و خردمندانه و انساندوستانه بیاندیشی ... و تو اگر موی سرت بیرون باشد و ...، تو را به اتهام بر هم زدن امنیت ملی و ضربه زدن به «نظام مقدس اسلامی» که به «قیمت خون شهیدان» بر پا شده است زندانی می کنند تا از تو انتقام بگیرند و دیگران را هم بترسانند که این حریم شکنی ها مجازات و هزینه های سنگین دارد. آن ها می توانند براحتی هر اتهامی به تو ببندند و با چند آیه وسوره شداد ، تو را مفسد فی الارض معرفی و هر موقع دلشان خواست و به هر شیوه غیر انسانی دار بزنند و بکشند.
اما بهانه ها برای ایجاد رعب تنها به متهمین درجه اول بر نمی گردد. بلکه کسانی هم که این متهمین بی گناه را وکالت می کنند ، به جرم های مختلف من در آوردی و ساختگی تحت آزار و حتی زندانی می کنند.
اما باز زنجیره سرکوب در اینجا متوقف نمی شود. تو اگر بعنوان مادر پدر خواهر برادر یا همسر یا فرزند به این همه بی عدالتی و بیرحمی نسبت به عزیزت و جگرگوشه ات اعتراضی بکنی یا جیغی از سر استیصال بزنی ، تو را هم با توهین تمام کتک زده و زندانی می کنند.
اموالتان را هم بین خود ملا خور می کنند. یک صلوات هم برای خودشان میفرستند!
این سیر اصلی حرکت آیت الله ها و مهندسین شان در رویاروی با هر گونه دگر اندیشی، آزاد اندیشی، و انساندوستی در تمام این سال ها بوده است. و ظاهرن کسی را هم جلو دار خود نمی بینند و به اعتراضات هم وقعی نمی نهند. اما همین رفتار ها از چشم مردم ایران که در سرتاسر اين دوران و در هر کوچه و محله زخم آن را بر تن دارند پوشیده نمی ماند.
امروزه تنفر از حکومت ملایان و دروغ های شاخدارشان و نظام سرکوبگر اسلامی شان و فقر گسترده و تحریم های کمر شکن که بخاطر سیاست های جنگی و امام زمانی رژیم بر مردم ایران و اقتصاد ایران تحمیل شده است، پر کنندهء فضای عمومی ایران است. این فضا ، فضای 57 توهم زده و گول خورده و دروغین نیست. این فضای 98 درصد رای به جمهوری اسلامی نیست (که البته این رقم می تواند چند ده درصدی دروغ باشد). این فضای «خمینی ای امام» یا «خامنه ای ای امام» نیست . فضا کاملن بطور واقعی بر عکس شده است.
آیا رهبران و فعالان اپوزسیون می توانند فضا را در یابند و خیلی مسئولانه و متمدنانه و رو به آینده وارد گفتگو پیرامون چگونگی ایجاد یک رهبری مشترک ملی و با پلاتفرمی سکولار دمکراتیک برای دوران گذار بشوند و اعتماد سازی کرده و مردم را برای تغییر آماده و به این بساط پایان بدهند؟
آیا می توانیم؟ یا باید همچنان شاهد ادامه زنجیره های سرکوب و تحقیر هموطنانمان بدلایل پوچ و واهی باشیم و یا باید همچنان شاهد شعله ور شدن شعله های جنگ های بیمار و کور و شنیدن صدای درد و جیغ مردمان در اطراف خود و چه بسا در خود ایران باشیم!