تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

20 شهريور ماه 1396 ـ  11 سپتامبر 2017

بن بست استعدادهای بسيار

شاهين شعبانی

كمتر كشوري مثل ايران را مي توان يافت كه با دارا بودن مردمي آزاديخواه و آزاد انديش و نيروهاي بسيار كارآمد سياسي و دموكرات در خارج از كشور، اسير حاكميت متحجر و مستبد باشد!

اگر چه با وقوع شورش 57 بسياري از مبارزان و نيروهاي وطن پرست به ناچار ترك وطن گفتند، اما از همان ابتدا به مبارزات خود با رژيم اسلامي در خارج از ایران ادامه دادند.

نياز به آزادي و دموكراسي سبب تربيت و شكل گيري مبارزان جوان و خستگي ناپذير در داخل کشور نیز شده است كه در جهت احقاق حقوق اساسي مردم از هيچ تلاشي  حتي به قيمت آزادي و جان خود ؛ فرو گذار نيستند.

سياست كلي جمهوري اسلامي بر خاموش كردن صداي مبارزان به هر طريق ممكن استوار است و در صورت عدم دستيابي به اين هدف، با ايجاد شرايط دشوار در زندگي این مبارزان، آنها را به كوچ اجباري از وطن ترغيب مي كند تا از اين طريق مانع رسيدن صداي آنها به گوش مردم شود.

علي رغم برخورداري جامعه ايراني از چنين استعدادهاي ناب و نيروهاي بالقوه سياسي، عدم دستيابي به دموكراسي و آزادي، مسئله اي عجیب به نظر مي رسد!

در اين نوشتار سعي شده به دلايل كلي عدم هماهنگي اپوزيسيون خارجي با مبارزان داخلي اشاره اي گذرا شود.

 

1- عدم شناخت كامل از جامعه و روحيات ايراني:

عدم توفيق اپوزيسيون در برقراري ارتباط دائمي و ایجاد هماهنگي با ايرانيان داخل كشور، نشان دهندهء نداشتن اطلاعات کافی از روحيات و خلق و خوي جامعه ایرانی است.

حکومت اسلامي نشان داده است كه از شناخت كاملي در اين زمينه برخوردار است و مي تواند با چنين اطلاعاتي هر زمان كه لازم باشد جامعه را وادار به انفعال و هر زمان كه لازم باشد وادار به واكنش نمايد. (شاهد اين مدعا كشاندن مردم به پاي صندوق هاي راي در زمانهاي مقتضي علی رغم میل آنها است!)

برخي از كشورها از جمله آمريكا تحقيقات وسيعي در مورد خلق و خوي ايرانيان انجام داده اند كه با مطالعهء آنها درمي يابيم كه ديگران حتي بيش از خود ما، از نقاط ضعف و قوت ما مطلع هستند!

بهره گيري از نيروهاي متخصص و كارآمد خارج از كشور، بويژه جامعه شناسان، يكي از ملزومات يك مبارزهء آگاهانه مبتني بر اطلاعات است! در دنياي امروز از مبارزهء كور و بي هدف جز پيروزي هاي مقطعي نبايد انتظار ديگري داشت!

 

2- نبود برنامهء مبارزاتي مشخص

هدف تمامي گروه هاي اپوزيسيون، سرنگوني حكومت اسلامي است اما حتي رهبران اين گروه ها نيز نمي دانند از چه طريقي بايد به اين هدف برسند!

تمامي مخالفان جمهوری اسلامی بايد داراي اهداف كوتاه مدت و بلند مدت باشند و برنامه هاي مبارزاتي خود را براي اعضا و سايرين تشريح كنند. مبارزه بايد در قالب يك "پروژه" پيش برده شود و در مقاطع زماني مشخص گزارش كار به رهبران داده شود و در جلسات منظم، ميزان پيشرفت در برنامه و شكست های احتمالی بررسی گردد و در صورت لزوم انحراف ها از برنامه ابتدايی، اصلاح و تغييرات لازم در سرعت بخشيدن به برنامه ها لحاظ گردد.

نمي توان تا آخر عمر فقط به مبارز بودن دلخوش بود! هر پيروزي سبب افزايش انرژي و اميد در مردم و گرايش بيشتر آنها به مبارزه و اهداف مبارزان خواهد شد.

 

3- عدم بهره گيري از تجربيات گذشته و دانش مبارزان نام آور

مبارزان بسياري با سوابق كاملاً موفق و فرهيختگان علمي و فرهنگي بي شماري با استعداد هاي ناب كه روح شان در گروی آزادي ایران است در خارج از كشور زندگی می کنند. عدم هم انديشي با چنين سرمايه هاي گرانقدری كه مي توانند داراي گرايشات فكري و سياسي متفاوت باشند اما همگي عاشق ايران هستند، خود يكي از بزرگترين نقاط ضعف اپوزيسيون خارج کشور است!

ايراد اتهام و تخريب و فحاشي به اين سرمايه ها، صرفا به دليل داشتن افكار و گرايشات سياسي متفاوت با ما، نتيجه اي جز شكست هاي مداوم به همراه نخواهد داشت!

گروه های مختلف اپوزیسیون اگر مدعی دموکراسی و آزاد اندیشی هستند، باید توانایی همکاری و هم اندیشی با سایر گروه ها - برای آزادی ایران - را داشته باشند، در غیر این صورت خواسته و ناخواسته در حال تأمین منافع رژیم اسلامی هستند!

 

4- عدم هماهنگي اپوزيسيون خارجي با مبارزان داخلي

از فعاليت سياسي در غالب اجتماعات چند ده نفري، گاه و بيگاه، در مقابل سفارتخانه هاي حکومت اسلامي و صدور چند بيانيه، قطعاً نمي توان انتظار سقوط يك حكومت را داشت!

از فعاليت در فضاي مجازي كه بيشتر ايرانيان به آن دسترسي ندارند و يا به سختي امكان دستيابي به آن را پیدا می کنند نیز، تنها در حد اطلاع رسانی می توان انتظار داشت!

نداشتن برنامه براي مبارزان داخلي كه نيازمند رهبري واحد هستند و ايراد اتهامات غير واقعي به مردم تحت عناوين "سانديس خور" و "فاحشهء مغزي" و غيره، تنها ديوار بلند بي اعتمادي بين مبارزان داخل كشور و اپوزيسيون خارجي را افزايش مي دهد!

 

5- عدم اطلاع از نيازها و خواست هاي واقعي مردم در داخل كشور

همهء گروه هاي اپوزيسيون خود را نمايندهء اكثريت جامعهء ايراني مي دانند، حال آنكه اين تنها يك ادعاي بي پايه و اساس بوده و هيچ معيار و اطلاعات آماري واقعي در پس خود ندارد!

هيچ گروه اپوزیسيوني به خود زحمت نداده است حداقل از طريق اينترنت نيازها و خواست جامعه ايراني را بررسي و مطالعه كند! در واقع، گروه هاي اپوزيسيون از ترس برملا شدن واقعيات، حاضر به اينگونه تحقيقات نيستند و تنها بر تخيلات خود تكيه مي كنند.

جالب تر اين كه برخي از گروه ها كه حكومت اسلامي را به ديكتاتوري متهم مي كنند، خود براي مردم ايران پیشاپیش رييس جمهور هم انتخاب كرده اند!

باید ابتدا تمامی نیازها و خواست های واقعی مردم بررسی و بر مبنای آن مبارزات به شکل منطقی دنبال شود.

اپوزیسیونی که در داخل حامی ندارد و یا ناشناخته است، قطعاً نمی تواند مردم را به اجماع و اتحاد و مبارزه دعوت کند. این موضوع نیاز به اتحاد بین اپوزیسیون خارجی را صد چندان می کند!

اتحاد موضوع پیچیده و عجیبی نیست! کافی است که گروه ها، منافع کشور و مردم را بر قدرت طلبی های خود ترجیح بدهند! گروه هائی که حاضر به تعامل با سایرین نیستند نمی توانند مدعی دموکراسی باشند و در صورت به قدرت رسیدن، شکل دیگری از دیکتاتوری را به مردم تحمیل خواهند کرد!

 

6- عدم نظارت و كنترل بر عملكرد اعضا و طرفداران

اپوزيسيون نه تنها هيچ برنامهء مشخصي براي مبارزه خود و حتي مردم ايران ندارد، بلكه هيچ نظارتي بر عملكرد اعضا و طرفداران خود نيز تا كنون نداشته است!

عدم نظارت بر عملكرد اعضا و يا اعلام برائت از افراد و گروه هاي سياسي كه خود را منتسب به شاخه هاي مختلف اپوزيسيون مي دانند، سبب شده است كه با حركت ها و روش هاي بسيار افراطي برخي مواجه باشيم كه صرفاً مبارزه را فحاشي و ايراد اتهام و تخريب سايرين مي پندارند!

چنين رفتارهاي غير منطقي كه در سكوت رهبران گروه هاي سياسي رخ مي دهد، تنها به افزايش اختلافات دامن زده و انرژي كه بايد متمركز بر مبارزه با حكومت اسلامي شود را در واكنش متقابل و يا خنثي كردن اثرات این حملات از بين مي برد و اين دقيقاً هدفي است كه حكومت اسلامي آن را با شدت و حدت دنبال مي كند!

 

7- عدم توانايي رهبري حركت هاي مردمي

جنبش موسوم به جنبش سبز كه در واقع يك انقلاب واقعي به شمار مي رفت به دليل نداشتن رهبري سركوب شد.

از آنجا كه اپوزيسيون، مطابق روش همیشگی و انعطاف ناپذير خود، انتخابات سال 88 را تحريم كرده بود، بعد از انتخابات نيز تا مدتي سكوت پيشه كرد و پس از آن، تنها اقدامي كه از طرف گروه هاي مختلف اپوزيسيون صورت گرفت، تلاش برای مصادره حركت مردم به نفع خود بود!

نداشتن هيچ برنامهء مشخص مبارزاتي، براي رخدادهاي اين چنين و صدور اطلاعيه هاي پیاپی به منظور تهييج مردم براي اعتراضات بيشتر در مقابل ماشين كشتار رژيم تنها كاري بود كه بسياري اقدام به انجام آن نمودند.

استفاده از دستنبدها و نمادهاي سبز تا چندين ماه همانند مد در بين مخالفين رواج گرفته و همه گير شده بود و در نهايت جنبش سبز كه مي توانست سر آغاز سرنگوني ر‍ژيم اسلامي باشد، به دليل نداشتن پشتوانه و برنامه و هدف مشخص به تاريخ پيوست.

مشابه اعتراضات مردمي در سال 88 را مي توان در كشور مصر ديد كه تمامي رهبران مخالف حسني مبارك، با هر گرايش فكري و سياسي، تنها بر سرنگوني رژيم مصر تمركز كردند و، با رهبري واحد اين حركت، در پشت قيام مردمي ايستادند و منافع كشور را بر منافع گروهي و شخصي اولويت دادند و سبب سرنگوني يك حكومت ديكتاتوري شدند!

شکست مبارزات سال 88 باید درس خوبی به گروه های مختلف اپوزیسیون داده باشد و برای رویدادی مشابه، با آمادگی کامل و برنامه منسجم حرکات مردم را رهبری نمایند در غیر این صورت، حرکات مقطعی مردم نمی تواند جمهوری اسلامی را با چالشی جدی مواجه نماید!

 

8- حمله به باورها و اعتقادات مذهبي مردم

اگر چه يكي از آفت هاي امروز جامعهء ايراني اعتقاد و باور به خرافات و تبليغات مذهبي مخربي است كه از جانب رژيم اسلامي صورت مي گيرد، اما مبارزه با اين خرافات و باورها كه در روح و جسم بسياري رسوخ يافته، نيازمند يك كار فرهنگي دراز مدت و برنامه ريزي شده است و صرفاً با فحاشي و توهين به باورهاي حتي غلطِ مردم نمی تواند آنها را از چنين آفتي نجات دهد!

عدم كنترل طرفداران و سكوت در مقابل عملكرد آنها، كه در بسياري مواقع با توهين به اعتقادات و باورهاي مردم همراه است، تنها شكاف بين اپوزيسيون و مردم را گسترش مي دهد و حاصلي براي هيچ كس ندارد.

 

با مرور موارد بالا، به نظر مي رسد پس از سال ها مبارزه با ر‍ژيمي كه توانسته است با استفاده از امكانات مالي و فكري فراوان بر روح و روان مردم مسلط شود، نيازمند يك بازنگري اساسي در روش هاي مبارزاتي است، در غير اين صورت نبايد اميدي به موفقيت، حداقل در کوتاه مدت، داشت و در مقابل موفقيت هاي ر‍ژيم در سوار شدن بر موج احساسات مردم، باید تنها شاهد کاهش امید و توان مبارزان بود!

گروه هاي بزرگ و شناخته شدهء اپوزيسيون بايد با همت اشخاص خوشنام، و حتي كمك سیاستمداران ساير دولت هاي دموكراتيك، گرد هم آمده و برنامهء مشخص و يكساني براي مبارزه تدوين نمايند و از اشخاصی که در جهت تفرقه می کوشند اعلام برائت نموده و آنها را بایکوت خبری نمایند. (حتی جوابگوی اهانت ها آنها نباشند زیرا آنها از این طریق برنامه های خود را پیش می برند!)

نمی توان صرفاً به مبارز بودن دلخوش بود و به حرکت در مدار بسته ادامه داد! باید واقعیت ها را ببینیم و ققنوس وار از خاکستر باورها و فعالیت های اشتباه خود برخیزیم و با در پیش گرفتن فعالیت درست و کمک گرفتن از آزادی خواهان سایر کشورها، مردم را امیدوار به تلاش ها و فعالیت های توأم با موفقیت نمود.

اگر توان گفتگو با هموطنان و سایر مبارزان را نداریم، بهتر است تنها به زندگی شخصی خود بپردازیم و مبارزه را بر عهدهء کسانی بگذاریم که توانایی همکاری و ایجاد اتحاد بین ایرانیان را دارند.

https://www.facebook.com/fatehi.shahin/posts/497467627272936

بازگشت به خانه