تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

24 شهريور ماه 1396 ـ  15 سپتامبر 2017

تجربهء تلخ ولایت فقیه در قرن بيست و يکم*

حمید رضا قضاوی

پس از گذشت 37 سال از حکومت باصطلاح مذهبی در ایران و پیامدهای ویرانگر جبران ناپذیر آن بر کشور، جامعه و زندگی مردم، سوال اینجاست که منشا این بدبختی ها چیست، مذهب یا حکومت دینی یا مردم؟ و چگونه میتوان مانع از ادامهء این سیکل معیوب شد؟ به بیان دیگر، نقش روحانیون و افراد مذهبی در انحطات ارزش های اخلاقی و انسانی چیست؟ چرا جنایت، تجاوز به حقوق مردم، فساد، دزدی و غارت بیت المال در حکومت های مذهبی شدیدتر و عملاً غیرقابل کنترل است؟ دلیل دوام حکومت های مذهبی باوجود فساد و جنایت روزافزون چیست؟ و مردم چگونه می توانند از خفقان و ظلم و جنایت این حکومت ها رهایی یابند؟

سازگار نبودن خرافات مذهبی با حقایق علمی مهمترین دلیل انکار عقل و دانش و اشاعهء نادانی و خرافات از سوی حکومت های مذهبی است. در حکومت های دینی، قدرت نه از سوی نهادهای مدنی و اجتماعی کنترل و نه از سوی نهادهای دینی مهار می شود و، در نتیجه، به فساد وسیع و سوء استفاده از قدرت می انجامد که یعنی وضعیت کنونی ایران. در اینجا مهمترین وظیفهء روحانیون مذهبی ساختن روایت و صدور فتوا جهت توجیه فساد، تجاوز و جنایت است که در سیکل معیوب باعث گسترش بی عدالتی، تشدید ظلم و فساد و جنایت می شود. به بیان بسیار ساده، برخلاف آنچه توسط شیادان مذهبی عنوان می شود، حقیقت واقعی این است که دین کاملاً از سیاست جداست.

تعاریف بسیاری از دین توسط نویسندگان مختلف عنوان شده؛ بطور خلاصه گروهی آن را افیون توده ها و گروهی مایهء سعادت بشر نامیده اند. جدای از هرآنچه در تعاریف آمده، تنها چیزی که نمی توان انکار کرد این است که “دین ساده ترین و مهمترین منبع درآمد و بهترین و سودآورترین تجارت هاست”، و بالطبع، “دستورات شرع قابل توجیه ترین دلیل در انجام شنیع ترین جنایات و تجاوزات می باشند”.

و اما حکومت دینی چیست؟ با نگاهی ساده به تاریخ براحتی می توان باین نتیجه رسید که “حکومت دینی نوعی دیکتاتوری همه گیر می باشند که بواسطهء آنها گروهی شیاد، بدون داشتن دانش لازم و کافی، سعی در دخالت، نظارت و کنترل کامل تمام حوزه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی کشور می کنند”. به بیانی دیگر، شرع تا زمانی که در چاردیواری حریم خصوصی و شخصی می باشد ممکن است مایهء سعادت بشر باشد ولی هنگامی که به حکومت، سیاست و جامعه رخنه می کند بشکل فساد و جنایات افسار گسیخته و غیر قابل کنترلی در می آيد که باعث نابودی بشریت می شود. شیوهء حکومت های مذهبی بهره کشی و سوء استفاده از عوام و کنترل و مهار آنها با ایجاد رعب و وحشت از خدا و گسترش خرافات و فقر است. به بیان دیگر، سرمایهء با ارزش روحانیون مذهبی ترس و نادانی مردم است. در حقیقت حکومت دینی همان نظام برده داری است با تغییر اسامی و القاب، اشراف زاده و نجیب زاده به خواص، برده به عوام، و برده داری به ولایت و خلافت!

براستی دلیل انشعاب مذاهب و ایجاد روزافزون فرقه های مذهبی چیست؟ 

بر اساس نظریهء شایع در جامعه، «اختلاف در تشخیص مصداق رهبر و امام» دلیل اصلی انشعاب مذاهب است. ولی واقعیت رشد سرطانی فرقه های مذهبی خلاف این را نشان می دهد؛ زیرا شواهد نشان می دهند که اکثریت قریب به اتفاق فرقه ها جهت کسب انحصاری قدرت و منافع مادی با سوء استفاده افرادی شیاد از نادانی عوام و کج فهمی مردم شکل گرفته است. در مدت هشتاد سال از قیام مختار حداقل 18 فرقه اصلی از مذهب شیعه منشعب شد که همه منسوب به خاندان پیامبر بوده و ادعای نمایندگی خدا باستناد روایات و احادیث مستند از افراد مشابه از یاران و صحابه پیامبر داشتند. به بیان دیگر، شروع اختلافاتِ ظاهراً عقیدتی و مذهبی نه در اصول عقاید بلکه در انحصار ثروت و قدرت است، یعنی خدا و اصول شرع بهترین، آسان ترین و مطمئن ترین راه برای شیادی و کسب قدرت و منفعت می باشند، و بهترین پوشش برای دزدی و فساد و قابل توجیه ترین دلیل برای قتل و جنایت. این مقوله در مقیاس بسیار کوچکتر در بین گروه های قرآنی و دسته های عزاداری مساجد و حسینیه ها قابل مشاهده است. اساس حکومت های مذهبی بر نفاق و دروغ روحانیون و سوء استفاده از نادانی عوام با گسترش خرافات شکل گرفته است. چاپلوسی، تقدس گرایی، معصوميت تراشی و القای کلام به عوام از زبان خدا و پیامبران و معصومین و ترس از خدا و عذاب، رمز پیروزی و دوام حکومت های مذهبی ست. چنانچه شاهدیم قتل عام هزاران نفر بیگناه در سراسر جهان با انفجارهای انتحاری به فتوای عده ای شیاد، با فریب عوام و وعده آمرزش و بهشت.

در ابتدا برای پی بردن به شباهت غیرقابل انکار ولایت پاپ مسيحی در قرون وسطی و ولایت فقیه امروز، به چند نمونه از معروف ترین جملات آسمانی (حدیثِ) برخی از قدیسان (معصومین) و روحانیون کلیسا اشاره می شود که در این 37 سال بارها باشکال مختلف از زبان چاپلوسان حوزه و دانشگاه و مداحان در ایران شنیده شده است: 

1. آگوستین قدیس می گوید: “هر که در هنر و فلسفه ماهر باشد از پایه فاسد و گمراه است زیرا از شهر شیطان است که خداوند آنرا نمی پذیرد”!.

2. روبرت بیلارمین در قرن 17 بیان می کند: “مسیحی کسی ست که از پاپ و اسقف های منسوب به او اطاعت کند”.

3. لوردین در 7 فوریه 1615 می نویسد: “ما پیوسته سوگند خود را مبنی بر اینکه سگان سیاه و سفید آستان پاپ هستیم بیاد داریم”.

4. پاپ اینوکنتیوس سوم در قرن 12 ادعا کرد: “تمام جهان باید زیر نگین ولایت روحانی من باشد”.

و تاریخ همیشه تکرار می شود ولی متاسفانه بشر چنان غرق در نادانی و خرافات است که از آن عبرت نمی گیرد.

این مقاله در 3 بخش تنظیم شده است: تشابه ولایت های مذهبی در قرون وسطی و قرن 21 و علل دوام حکومت های مذهبی و راه حل های نجات کشور از ویرانی بیشتر.*

 

تنها چیزی که از تاریخ قرون وسطی برای مردم بیان می شود، کشتار مسلمانان توسط صلیبیان با فتوای پاپ و دستور فقیهان مسیحی ست. ولی این تنها گوشه ای از واقعیت است.

قرون وسطی، یا قرون تیره، از مهمترین مراحل تاریخ اروپای غربی ست که از سال 400 میلادی تا سال 1400 ادامه یافت. در مدت بیش از 10 قرن، روحانیون و فقیهان مسیحی، و به بیانی دقیق تر «ولایت پاپ»، بر تمام جامعهء اروپا سیطره انداخت. کلیسا ایمان به ولایت پاپ را واجب دانسته و اطاعت از پاپ تنها راه نجات بشر شناخته و معرفی می شد. پاپ با عنوان “قائد اعظم” نام برده می شد و ادعای حکومت بر جهان را داشت. طی سال هائی سیاه خرافات توسط  روحانیون بیسواد مذهبی، با تکیه بر جهل و نادانی مردم، در جامعه رواج پیدا کرد؛ بطوری که هر پدیدهء عجیب که توسط کلیسا و مبلغین مذهبی قابل توجیه نبود (زلزله، طوفان، خورشید گرفتگی) بعنوان عذابی از طرف خدا برای تنبیه کسانی قلمداد می شد که به مسیح، ولایت پاپ و کلیسا ایمان نداشته و از روحانیون مذهبی اطاعت نمی کنند. قاطعانه می توان گفت که سوء استفاده از نادانی مردم و بهره برداری از خرافات با ایجاد ترس و وحشت، مهمترین عامل پیروی مردم از کلیسا بود. همزمان کلیسا با ایجاد جو امنیتی، اختناق و کنترل شدید مردم و دانشمندان، مانع از اطلاع رسانی حقایق و وقایع علمی به مردم می شد. به بیان دیگر، تفکر، علم و آگاهی مهمترین دشمن دین فروشی روحانیون شیاد مذهبی بود.

دراین دوران جامعه به دو گروه اصلی تقسیم می شد:

۱. ثروتمندان، کارخانه داران، صاحبان املاک و اراضی و بیابان ها و کوه ها که شامل روحانیون مذهبی و نظامیان و وابستگان آنها بودند (گروه خواص در  تقسیم بندی حکومت ولایت فقیه)

۲. طبقهء عظیم و گسترده مردم عادی، کارگران، دهقانان که در فقر و تنگدستی بسر می بردند (گروه عوام در تقسیم بندی حکومت ولایت فقیه، یعنی بیش از 80 میلیون جمعیت شامل 244 میلیون خانوار)

در شروع قرون وسطی، علی رغم حرکت موازی و همکاری نزدیک بین نظام سیاسی (دولت) و نظام مذهبی (کلیسا)، تضادهایی بین آنها بچشم می خورد، ولی با گذشت زمان روحانیون مذهبی بتدریج کنترل سیاست و جامعه را در دست گرفتند، چرا که حاکمان سیاسی برای تداوم سلطهء خود نیاز به نوعی عقاید و ایدولوژی داشتند تا با کمک آن بتوانند اعمال و رفتار غیرانسانی خود را توجیه و اقدامات جنایتکارانه خود را مشروع سازند. در این مقوله، چیزی بهتر از سخنان خدا از زبان رهبران و روحانیون مذهبی قادر نبود این ظلم و فساد و دزدی و جنایات را مشروع سازد. در حقیقت پایه های فقهی و شرعی فساد حکومت فراهم شد. به بیان دیگر، کلیسا و روحانیون مذهبی رفتارهای غیرانسانی، فساد، تجاوز و جنایات را تقدیس می کردند و متاسفانه توده های نادان عوام سر تعظیم فرود می آوردند.

بتدریج مرزبندی تفکیک دین و سیاست ازمیان برداشته و کلیسا داعیهء سیطرهء بر عالم سیاست، اقتصاد و جامعه شد. به عبارت دیگر، عملاً بین دین و سیاست وحدت شومی ایجاد شد، بشکلی که پادشاهان و مسئولین سیاسی، نظامی و حکومتی توسط پاپ ها تعیین شده و بالطبع شرع و نظام فلسفی کلیسا مبنای اصلی توجیه و دفاع از حاکمیت فساد و جنایت شد.

به بیانی دیگر، پاپ نه تنها در مقابل هیچ فرد یا سازمانی پاسخگو نبود بلکه صاحب حق مسلم بود که بدون هیچ دلیل هر فرد یا دسته ای را مضر و دشمن تشخیص میداد تکفیر کرده و دستور حصر، زندان، شکنجه و اعدام می داد. هیچکس را امپراطور نمی شناختند مگر آنکه پاپ آن را تأیید می کرد. سوء استفادهء پاپ ها از قدرت دینی و پشتیبانی مردم نادان به نحوی بود که پادشاهان را خلع می کردند. برای نمونه، پس از تکفیر، لعن و خلع امپراطور هنری از سلطنت توسط پاپ گرگوریوس، شاه با فشار مردم مجبور شد با پای برهنه و  لباس پشمین سه روز در درگاه پاپ تقاضای بخشش و توبه کند تا مورد شفاعت نمایندهء خدا قرار گیرد. کلیسا (حکومت) و روحانیون مذهبی کوچکترین نظر مخالف را تحمل نکرده و با انتصاب مخالفین به نیروهای شیطانی، همهء منتقدین را بعنوان دشمنان خدا، کتاب مقدس و مسیح، زندانی، شکنجه و به بدترین شکل ممکن می کشتند. هزاران نقر در دادگاه های تفتیش عقاید (Inquisition) با بدترین شکنجه ها بقتل رسیدند که گناه آنها عبور از اصول عقاید و خط قرمز ولایت پاپ و کلیسا عنوان شد.

با افزایش فساد و جنایات کلیسا و روحانیون مذهبی، گروهی از کشیشان به مخالفت پرداخته و بر حق تشخیص فردی یعنی بنیان آزادی مذهبی تأکید کرده و خواستار اصلاح امور، و نه پایان حکومت مذهبی، شدند (فرقه پروتستان).

ولی حقیقت این است که اصلاح طلبان پروتستان همکار محافظه کاران و اصولگرایان کاتولیک و متحد در عقل ستیزی و تکفیر عوام بوده و عمل هر دو به یک نتیجه منتهی می شد یعنی خرافات، فساد و جنایت (دستور قتل عام آباباتیست ها توسط لوتر رهبر پروتستان ها بدلیل سرپیچی از کلیسا). به بیان بهتر، پروتستان های اصلاح طلب در حقیقت شاحه ای از همان حکومت روحانیون بودند که خود را محق رهبری حکومت دینی می دانستند و برای تثبیت موقعیت و اصلاح امور خود و بدست آوردن منافع بیشتر با رهبران کلیسا مخالفت کرده، و با فریب مردمی که شدیداً از فساد و جنایات حکومت مذهبی متفر شده بودند، باعث دوام حکومت کلیسا شده و بتدریج بر فساد و جنایات افزودند. مگر نه اينکه پروتستان ها در لزوم حکومت مذهبی و وجوب اطاعت بی چون و چرای عوام از فقیهان مسیحی با کاتولیک ها هم عقیده بودند؟ (جنگ قدرت بین فقیهان شیعه در ایران برای کسب مقام عظمای ولایت و قدرت و ثروت انحصاری).

از ویژگی های شاخص این دوران، که با حاکمیت فقیهان و روحانیون مسیحی همراه بود، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1. اجبار مردم به قبول مسیحیت و ولایت پاپ بعنوان تنها نمایندهء خدا در زمین، که دقیقاً برخلاف نظر خدا و مسیج می باشد. چنانچه پیلاطس می گوید مسیح در بارهء حکومت و ادارهء امور جامعه بر اساس وحی و قانون شریعت ادعایی نداشته است و از قول مسیح در انجيل یوحنا، باب 19، آیه 366 گفته شده “پادشاهی من از آن این جهان نیست” (امروز: الزام عملی به ولایت فقیه)

2. اختناق شدید در جامعه و کنترل کامل مردم با ایجاد جو امنینی توسط روحانیون مذهبی (امروز: تهدید، ربودن، زندانی، شکنجه و قتل مردم بیگناه)

3. غارت گستردهء سرمایه های مردم، و تلقین روحانیون مذهبی به عوام برای وقف و  واگذاری همه چیز به کلیسا جهت بدست آوردن فیض الهی و رحمت عیسی مسیح. همزمان، گسترش فقر و بدبختی در جامعه و اجبار مردم گرسنه برفتن به کلیسا برای گرفتن تکه نانی و یا خوردن غذای رایگان (امروز: فقر گسترده و روز افزون در کشور با هدف کنترل جامعه، وابسته کردن مردم به مساجد و اجبار به حضور در راهپیماییها، حسینیه ها و مساجد برای دریافت غذای رایگان بدنبال سخنرانی، مداحی، عزاداری)   

4. نظارت شدید بر مدارس و مراکز آموزشی، و آموزش اجباری تعالیم کلیسا به دانش آموزان، الزام آموزش اوراد کشیشی قبل از شروع آموزش محدود مطالب علمی. همزمان، مردم حق مطالعه کتابهای فاقد مهر تایید کلیسا را نداشتند (امروز: اجبار آموزش وصیت نامه بنیانگذار انقلاب، معارف، تاریخ اسلام، حق ادامه تحصیل در دکتری و فوق فقط برای چاکران ولایت بدون امتحان و علی رغم نداشتن علم لازم) 

5. اعطای مقام "مقدس" به سر اسقف ها و اسقف ها و ساخت مقبره های مقدس بعد از مرگ در مناطق مختلف بعنوان زیارتگاه، بقعه، اماکن متبرکه و مقدس،  همراه با ترویج خرافات و ترغیب مردم برای زیارت و استمداد کمک و شفا با ساختن روایات و داستان های دروغین. برای نمونه سفر روزانه ده ها هزار نفر از راه های صعب العبور به مقبره مقدس توماس بکت Thomas Becket سراسقف کلیسای کانتربری Cantrbury Cathedral در جنوب انگلستان که در تاریخ 21 فوریه 1173 آمرزیده و بعنوان معصوم معرفی شد. (امروز: تولید و ساخت بیش از 16 هزار امامزاده، و بیش از 100 هزار بقعه مقدس در ایران، ساختن روایات از طرف معصومین)

6. کنترل و سانسور نشریات و کتب، بجز کتاب های مروج عقاید پاپ و کلیسا، با چاپ سایر کتاب ها بجرم ترویج افکار گمراه کننده شدیداً برخورد و با پرونده سازی، نویسندگان  زندان، شکنجه و اعدام می شدند. الزام اخذ مجوز چاپ برای کتاب از کلیسا و انتشار فهرست بسیار طولانی از کتاب ها و نویسندگان تحریم شده از طرف کلیسا حتی برای کتاب های مقدس تصحیح شده توسط اطلاح طلبان پروتستان. (امروز: پلمپ روزنامه ها، بستن سایت های خبری، مراکز سانسور، انطباق فیلم ها، نشریات و کتب بر اساس نظر فقها و حکومت در وزارت ارشاد، اطلاعات، سپاه) 

7. توسعهء ساخت کلیسا و مراکز دینی تبلیغ مسیحیت در اروپا و قاره های دیگر (امروز: وجود حدود 100 مرکز رسمی تبلیغات و ارشاد اسلامی با بودجهء رسمی دولتی، توسعهء ساخت مسجد و حسینیه. بعنوان مثال در مدت 7 سال گذشته، ساخت حداقل 600 مسجد فقط در امریکا، در هر مسجد چند طلبه و مداح با حقوق ماهانه 10 تا 25 هزار دلار، تأسیس مسجد بهترین تجارت برای شیادان ورشکستهء بازار با سود و درآمد کلان و بدون زحمت خصوصاً در خارج از کشور و دریافت و مصرف نذورات و صدقات کلان عوام باستناد تکه کاغذی بعنوان مجوز حیف و میل بیت المال از طرف فقیهان).

8. تفتیش عقاید و محاکمه، شکنجه و قتل صدها هزار نفر در دادگاههای مذهبی (امروز: دادگاه های انقلاب- دادگاه ویژه روحانیت، قتل عام بیش از 30 هزار نفر در سال 1367 در زندان های ایران حتی بعد از توبه)

9. تهدید، دستگیری، شکنجه و از بین بردن دانشمندان و مدافعان حقوق مردم برای نمونه تبعید کوپر نیک، اجبار گالیله به توبه و سکوت و حصر خانگی، زنده سوزاندن  برونو، کیهان شناس، و میشل سروه، فیلسوف و زیست شناس با صلیب (امروز: اخراج، زندان، شکنجه و اعدام هزاران نفر از فرهیختگان واقعی و اساتید دانشگاه ها)

10. ممانعت از اتحاد مردم  با گسترش اختلافات قومی و اعتقادی (امروز: گسترش نفرت و اختلافات ملی مذهبی)

11. ایجاد نفرت عمومی به غیر مسیحیان و روشن کردن آتش جنگ های مذهبی (جنگ های صلیبی)، بعنوان نمونهء فتوای «پاپ اورین» برای مسیحیان مبنی بر مقدس و واجب بودن جنگ  و قتل عام غیر مسیحیان خصوصا مسلمانان و یهودیان (و بعضاً مسیحیان اصلاح طلب پروتستان) بعنوان تنها راه آمرزش گناهان و ورود مستقیم کشته شدگان (شهدا) به بهشت (امروز: جنگ در سوریه، یمن، عراق و قتل عام هزاران بیگناه، فریب عوام برای جنگیدن برای ضریح  و رفتن به بهشت ) 

12. ثروت اندوزی پاپ ها، اسقف ها، روحانیون مذهبی، فرماندهان نظامی و افراد منسوب به انها. ثروت کلان کلیسا و روحانیون مذهبی بحدی بود که هیچ امپراطوری توان  رقابت و همترازی با آن را نداشت، و شامل بخشش ها، وقف ها و نذورات عوام به کلیسا و اماکن مقدس برای طلب آمرزش و کسب رضای خدا و مسیح و درآمدهای کلان کشیشان از انجام فرائض و مراسمهای مذهبی و تجارت و معامله های آنها می شد، و اضافه بر آن مالکیت کارخانه ها، املاک، مزارع…  (امروز: 27 سال دزدی، اختلاس و فساد)

13. ربودن، دستگیری، شکنجه و اعدام معترضین، دگراندیشان و گاهاً پروتستان های اصلاح طلب به جرم مخالفت با پاپ بعنوان نماینده خدا و مسیح (امروز: شهیدان پوینده، مختاری،  فروهرها، آقاسلطان، زهرا کاظمی …)

14. ربودن، دستگیری و شکنجه و اعدام مردم از جمله کارگران و دهقانانی که به شرایط سخت زندگی و بیعدالتی معترض بودند به جرم مخالفت با خدا، ولایت پاپ و کلیسا  (امروز: شهیدان ستار بهشتی، روح الامینی، موسوی، زینالی، اختر زند، شبنم سهرابی، صبوری، نورمحمدی، میرزاخان، سلحشور، کریم بیگی، فرشته علیزاده، فاطمه مصباح 13 ساله… و بیش از 200 نفر از مردم بیگناه که بشکل مسالمت آمیز به تقلب در انتخابات اعتراض و توسط نیروهای ضد شورش متشکل از سپاه، وزارت اطلاعات، حزب الله جنوب لبنان - و جدیداً حوثی ها و افرادی از کشمیر، پاکستان، بنگلادش و افغانستان - به فجیع ترین وجه در زندان ها مورد تجاوز و شکنجه قرار گرفته، از پل ها و بلندی ها پرتاب شده، و بیش از 40 نفر در پشت بام منازل خود توسط تک تیراندازان بقتل رسیدند. متاسفانه بسیار معدود والدین برخی از شهدا فرب خورده مقام و ثروت سپاه یزیدند).

15. انتصاب کشیشان و سایر افراد بیسواد در پست های حکومتی. با آنکه تصور می شد تنها طبقهء باصطلاح باسواد در سراسر اروپا کشیشان باشند ولی اکثر آنها حتی قادر  به خواندن و نوشتن هم نبودند [نگاه کنيد به «تاریخ جهان نو»، نوشتهء روزول یالمر. (امروز: بسیاری از وزراء، معاونین، مدیرکل ها و مسولین فاقد مدرک معتبر دانشگاهی و حتی دبیرستانی بوده و یا دارای مدارک جعلی هستند که در صورت افشاء شدن سریعاً بقتل می رسند، قتل کُردان وزیر کشور).

16. ایجاد گروه ها و دادگاه های تفتیش عقاید (امروز: بسیج، گروه های امر بمعروف و نهی از منکر، دلواپسان، فدائیان و حامیان ولایت؛ با حقوق ها و درآمدهای نجومی  از بیت المال. قتل مظلومانهء پزشک فرهیخته دکتر زهرا بنی یعقوب در زندان همدان توسط یک بنّای بسیجی بعنوان مسول گروه امر بمعروف).

17. ساختن روایات و احادیث بیشمار از طرف مسیح و حواریون برای تقدس سازی و پیشبرد اهداف خود با فریب عوام (امروز: اعلام ملاقات هفته ای برخی با امام زمان، باعلی گفتن هنگام تولد! … - لازم است عنوان شود که توقیع امام زمان به علی ابن محمد سمری آخرین نایب در غیبت صغری چنین  است: “چه بسا افرادی از شیعیان ادعا کنند که مرا مشاهده نموده اند، آگاه باشید هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحهء آسمانی چنین ادعایی کند دروغگو، شیاد و افترا زننده است”. کتاب الغیبه شیخ طوسی ص 395، و "احتجاجِ" شیخ طوسی ج 2 ص 297).

18. گسترش خرافات مذهبی در عوام: خودزنی دسته ای مسیحی با شلاق بخاطر کسب رضای خدا و مسیح و فرونشاندن خشم خدا. به فتوای پاپ و دستور روحانیون مذهبی، مسیحیان  خود را چنان با شلاق می زدند تا خون از پشت شان جاری می شد تا بدینوسیله گناهانشان پاک و خشم و عذاب خدا خوابانده شود - دستجات آخته مسیح  GeiBlerzuge - (امروز: دستجات عزاداری و قمه زدن و …)

19. مهار و کنترل عوام و مخالفین بهر نحو ممکن، حتی با غیر انسانی ترین روش ها به فتوای پاپ: اخته کردن عوام بدستور فقیهان برای مهار شرارت های شیطانی و بانزوا کشاندن مخالفین ولایت پاپ. همچنین اخته کردن کودکان و پسران خوش صدای عضو گروه کر کلیساها برای حفظ دائمی کیفیت صدا. (امروز: گسترش اعتیاد و بیماری های جنسی در کشور برای کنترل عوام، ریختن آبرو و از بین بردن حرمت مخالفین در جامعه با تهمت های اخلاقی).

با شروع بیداری مردم و افشای فساد، دزدی، نفاق، شیادی و جنایات حکومت، پاپ و روحانیون مذهبی و کلیسا وجهه خود را از دست دادند و زمینه برای پیدایش نهضت های فکری و علمی تحت عنوان رنسانس (دوران نوزایی Renaissance) فراهم شد که در حقیقت پاسخی به جنایات و خرافه های کلیسا و تلاش روحانیون مذهبی در کسب قدرت مطلق بود (ولایت مطلقه فقیه!). اولین قیام مردم، کشاورزان، دهقانان بعد از حدود یک قرن از شروع حکومت کلیسا انجام شد و بدنبال آن قیام های متعددی بشکل محدود در مناطقی از اروپا در اعتراض به شرایط سخت زندگی، دستمزدهای پایین، فقر و بی عدالتی در جامعه بوقوع پیوست ولی متاسفانه بعلت عدم اتحاد مردم و عدم حمایت همه اقشار جامعه و فریبکاری اطلاح طلبان پروتستان با قتل عام وسیع مخالفین به  فتوای پاپ و روحانیون مذهبی سرکوب شدند.

استعداد روحانیون مذهبی در ایجاد اختلافات قومی، فرهنگی و مذهبی و انجام جنایت، زجر دادن و اختراع وسایل عجیب برای کشتن انسان ها بسیار حیرت آور بود. از جمله شکنجه های قرون وسطایی می توان به اين موارد اشاره کرد: جراحت زندانیان و ریختن سرکه و نمک بر زخم ها، زنده جوشاندن در دیگ، ریختن سرب داغ در حلق، فرو کردن سیخ در بدن، بستن به توپ جنگی، زنده سلاخی کردن و کندن پوست، درآوردن چشم، زنده پختن در داخل گاوهای برنجی، تجاوز با هرم های فلزی، …

در یک نمونه از جنایات کلیسا در عهد سن لویی، 183 نفر "مرتد" را، پس از تحمل سال ها زندان و امید به آزادی بعد از توبه، با فتوای پاپ و اسقف های فاسد زنده در آتش سوزاندند. (مشابه قتل عام هزاران نفر زندانی در سال 67 در زندان های ایران).

بر اساس کتاب علم و دین، در این دوران سیاه بیش از 5 میلیون نفر فقط به جرم فکر کردن و سرپیچی از فرمان و ولایت پاپ بدار آویخته شده و بسیاری در سیاه چال های تاریک و مرطوب سال ها زندانی و مدفون شدند. فقط در طول 18 سال، از سال 1481 تا 1499 میلادی، بدستور دادگاه های قرون وسطی 10220 نفر زنده سوزانده، 6860 نفر زنده سلاخی و شقه شدند و بیش از یک میلیون نفر زیر شکنجه بقتل رسیدند.

       پیامدهای حکومت کلیسا چه بود؟ در واقع عملکرد روحانیون و نیروهای مذهبی در جامعه باعث بیماری، فقر شدید مردم، قحطی در اروپا، نفرت مردم از دستورات دینی و قرار گرفتن آنها در مقابل خداوند و ایجاد گروه های شیطان پرستی شد. مردم ضدیت خود با کلیسا و روحانیون فاسد را بشکل دشنام به خدا و مسیح، آشامیدن خون و وارونه آویزان کردن صلیب نشان می دادند. به بیان دیگر، انحطاط ارزش های اخلاقی، گسترش فساد و جنایت.

 

* اين مطلب بخش اول از يک مقالهء بلند است.

http://www.iranglobal.info/node/58727

بازگشت به خانه