تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

3 مهر ماه 1396 ـ  25 سپتامبر 2017

آی ملت، به داد ما برسید!

عبدالستار دوشوکی

doshoki@gmail.com

حدود چهارصد هزار نفر در سواحل مـَکّـُران، از جاسک گرفته تا گواتر در مرز پاکستان، با کمترین امکانات زندگی، از جمله فقدان آب، برق، گاز، مسکن، مدرسه، بیمارستان و وجود بیکاری و فقر گسترده روزگار سپری می کنند. حدود صد هزار کودک در بلوچستانی که بیش از نیمی از آنها در سواحل مکران هستند از مدرسه ابتدایی و آموزش محروم هستند. بنا به گفته نمایندگان مجلس بین 40% تا 50% از مردم استان سیستان و بلوچستان بیکار هستند. حکومت اسلامی در طی بیش از 38 سال گذشته از ارائه بدیهی ترین خدمات اولیه زندگی به مردمان آن سرزمین عاجز مانده است. در چنین شرایطی حکومت اسلامی قصد دارد  بر اساس طرحی بنام "طرح توسعهء سواحل مکران"، و از طریق مهندسی تغییر بافت جمعیتی، یا بعبارتی "آمایش جمعیتی"، بیش از پنج میلیون نفر را از بقیهء مناطق کشور به سواحل مکران بفرستد تا در آن سرزمین محروم سکنی گزینند. این طرح که ابعاد مختلف نظامی ـ امنیتی دارد توسط نظامیان از جمله ارتش، نیروی دریایی و سپاه با اولویت فوق العاده ای دنبال می شود.  سوال اساسی این است که گسیل اجباری بیش از پنج میلیون بیکار از مناطق دیگر کشور و تصرف اراضی و شهرک سازی اجباری چه توجیه عقلانی یا ملی می تواند داشته باشد؟

تا کنون کنفرانس ها و جلسات بی شماری برای پیشبرد این طرح برگزار شده است. ده ها نهاد حکومتی، شرکت های خصولتی، وزارتخانه ها و ارگان های نظامی و امنیتی متولی این طرح هستند، هرچند که ریاست طرح بر عهدهء معاون وزیر دفاع و تولیت آن با نیروی دریایی است. نه تنها در بین اعضای بی شمار ستاد توسعهء سواحل مکران، بلکه حتی در بین بیش از صد شرکت و نهادهای متعدد حکومتی حتی یک نهاد مردمی و بومی سهامدار یا به نوعی دخیل در این طرح نیست. از مجمع نمایندگان استان سیستان و بلوچستان گرفته تا شوراهای شهر و شهرستان های سواحل مکران، از شهرداری های محلی گرفته تا معتمدین محلی و نهادهای مردمی شهرها و روستاهای سواحل مکران، همگی بعنوان "غیرخودی" و "نامحرم" از مشارکت یا حتی مشاورت در این طرح بصورت کامل حذف شده اند. فقط از حضور برخی از علمای مذهبی در بعضی از مراسم "کلنگ زنی" بهره برداری تبلیغاتی می شود. حتی به گفتهأ رئیس هئیت مدیریهأ شرکت توسعهأ پتروشیمی نگین مکران، از بین ده ها شرکت ، سهم کل استان صفر است.

 این طرح هشت هدف مشخص را دنبال می کند که عبارتند از:

1 ـ گسیل 5 میلیون نفر به سواحل مکران و تغییر  کامل بافت جمعیتی

2 ـ تصاحب یا تصرف زمین های مکران توسط ارگان های مختلف نظام

3 ـ نظامی و امنیتی کردن سواحل مکران توسط سپاه و نیروی دریایی

4 ـ سـُـنی زُدایی و فقرزایی و  به حاشیه راندن بلوچ ها و محو آنها

5 ـ ایجاد استان مکران، یا استان ساحلی، با اکثریت غیربلوچ و شیعه

6 ـ پایه گزاری یک "تمدن جدید علوی" توسط مهاجران غیربومی

7 ـ تقسیم استان فعلی سیستان و بلوچستان به استان های کوچکتر

8 ـ حذف نام بلوچستان و رفع خطر تجزیهء بلوچستان در دراز مدت

اگر به اسناد و مدارک موجود بنگریم (در ویدئویی که لینک آن در زیر این مقاله آمده است به این مستندات رجوع شده است) می بینیم که اصولاً این یک طرح نظامی با ملاحضات شدیداً امنیتی است که توسط نظامیان، بخصوص سپاه، ولی در ظاهر توسط نیروی دریایی  مدیریت می شود و بعنوان طرح آمایش جمعیتی در آینه اقتدار نیروی دریایی نظام حکومت اسلامی  معرفی می شود که در آن مردم بلوچ هیچگونه جایگاه و یا نقشی ندارند.

جالب اینجاست که بر اساس آمار پیش بینی شده در این طرح، سهم نیروهای امنیتی و نظامی در اشتغال این مهاجرین بیشتر از سهم حوزه های اقتصادی در زمینهء انرژی، کشاورزی، صنعت و معدن و بازرگانی و زیرساخت ها است. از تسهیلات آموزشی و درمانی و اجتماعی خبری نیست، که این خود بیانگر ماهیت اصلی و نظامی ـ محور این "آمایش جمعیتی" می باشد.

در یکی از پژوهش ‌نامه های مستند این طرح، تحت عنوان "چرا به توسعهء سواحل مکران و بندر چابهار اينقدر اهميت داده مي شود؟" آمده است: "موضوع اصلي که در رسانه هاي عمومي بدليل ملاحظات امنيتي مطرح نمي شود، ترس مسئولين کشور براي از دست دادن دسترسي ايران به سواحل اقيانوسي درياي عمان و از دست دادن تنها بندر اقيانوسي کشور در آينده نه چندان دور است. ناامني هاي مکرر مناطق شرقي و ترورها و اقدامات تروريستي متعدد و بمب گذاري هاي انتحاري و گروگان گيري سربازان و ...، در کنار رشد غيرطبيعي جمعيت اهل تسنن نسبت به جمعيت شيعه در اين مناطق، به يکباره مسئولين کشور را متوجه اين قضيه کرد که اگر دير بجبند، مناطق شرق و جنوب شرق آنقدر ناامن خواهند شد که امکان بروز شورش هاي مذهبي و به مرور، استقلال- خواهي اين مناطق و جدايي آنها از ايران مطرح خواهد شد". این پژوهش ‌نامه مدعی می شود که "امروزه سيستان و بلوچستان داراي بيشترين رشد جمعيت اهل تسنن است که علي رغم فقر و محروميت، با حمايت هاي مالي و تبليغات مذهبي خارجي (احتمالاً عربستان و امارات) ادامه داشته است، و این کودتاي جمعيتي، امنيت کل ايران را تهديد مي کند، زیرا امروزه در ازاي تولد هر 3 نوزاد شيعه، 16 نوزاد سني در کشور متولد مي شود. مصاحبه هاي متعدد دريادار سياري (فرمانده نيروي دريايي ارتش) و اظهار نظر کمتر فرماندهان سپاه براي توسعهء سواحل مکران در همين راستا قابل تفسير است".

عملکرد بدبینانهء مسئولین این طرح نسبت به مردم بومی بلوچ، و نگاه "غیر خودی" آنها به اهل سنت، و فرآیند پروژه های در حال اجرا برای عملی نمودن "طرح آمایش جمعیتی" کاملاً با دکترین مطرح  شده در پژوهش نامهء فوق سازگاری راهبردی و انطباق درونی و عینی دارد.

متاسفانه در فضای امنیتی بسیار شدید در استان سیستان و بلوچستان امکان مخالفت علنی با طرح آمایش جمعیتی وجود ندارد. نهادهای امنیتی و دولتی تلاش می کنند تا تعدادی از علمای مذهبی، معتمدین محلی و برخی از روشنفکران بلوچ را در گروه هایی تحت عنوان کنشگران سیاسی و اجتماعی بلوچ گرد هم آورند و بر طبل تبلیغات توسعه سواحل مکران بکوبند.

شوربختانه، اجازهء طرح نکاتی بدیهی -نظیر اینکه "چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است" - در استان به کسی داده نمی شود. حال آنکه ساکنان فعلی سواحل مکران بیش از هر کس دیگری مستحق توسعه و امکانات هستند. صدها هزار ساکن فعلی بلوچستان بیکار هستند، و بسیاری از آنها برای امرار معاش ناچار هستند زن و فرزندان خود را رها کرده  و بعنوان کارگر فصلی دوره گرد به شهرهای دیگر کشور بروند، که در آنجاها نیز مورد تبعیض و تحقیر قرار می گیرند. در واقع این زبانزد "همه جای ایران سرای من است" در مورد بلوچ ها صدق نمی کند.  یعنی بلوچ نمی تواند حتی بعنوان کارگر ساده و فصلی در شهرهای دیگر ایران "کارگری" کند؛ ولی دیگران به شهرهای ما می آیند و بر ما ریاست می کنند. و اگر سر سوزنی به این تبعیضات مشمئز کننده اعتراض بکنیم، بلافاصله با انگ های مختلفی نظیر "تجزیه طلب"  و "وهابی" و غیره، همراه با سرکوب مهار گسیخته و زندانی و اعدام شدن مواجه خواهیم شد. حکومت اسلامی عامدانه یا عاجزانه از ایجاد شغل و فراهم نمودن امکانات اولیه نظیر آب، برق، گاز، مدرسه و بیمارستان برای چهارصد هزار بومی سواحل مکران عاخودداری کرده است.

اگر براستی این نظام هنر و توانایی کارآفرینی دارد چرا نتوانسته در طی 38 سال گذشته برای همین چند صد هزار نفر مردم بومی اشتغال و امکانات فراهم آورد؟ با چه منطق و عقلانیتی می توان پذیرفت که این طرح می تواند برای بیش از پنج میلیون جمعیت کار ایجاد کند؟ نظام تلاش می کند تا فقر و فقرا را از حاشیه شهرهای بزرگی مثل تهران و مشهد و اصفهان به حاشیه های ساحلی و دور دست کشور منتقل کند تا از اينگونه مناظر دور بمانند و فقر در حاشیه کشور بدلایل اقلیمی و زیست محیطی و جغرافیایی و غیره توجیه شود.

در گزارش ویدئویی که لینک آن در زیر آمده است، با استناد به مدارک و شواهد و اسناد خود حکومت اسلامی، ثابت می شود که هدف طرح نظامی ـ امنیتی به اصطلاح توسعهء سواحل مکران، توسعه نیست بلکه تغییر کامل بافت جمعیتی و به حاشیه راندن و فقیرتر نمودن مردم بومی آن منطقه و انتقال حاشیه نشینی و فقر از شهرهای بزرگ مرکزی به "حاشیهء کشور" است و لاغیر! به همین دلیل تا دیر نشده،  ملت باید به داد مردم حاشیه نشین و فقیر سواحل مکران برسند.

لینک به ویدئوی اسناد و  منابع و مراجع:  https://www.youtube.com/watch?v=KH_a2sz28Zo&feature=youtu.be

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن - شهریور 1396

بازگشت به خانه