تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
خشونت مردانه و قوانين مذهب بنياد*
گفتگو با تهمینه میلانی
پرسش: فیلم اخير شما، «مَلی و راههای نرفتهاش»، خشونتی شبیه به آنچه در بچههای طلاق ارایه دادهاید، دارد. انگار که جوانِ ملی و راههای نرفتهاش همان کودک بچههای طلاق است. فیلم دو خشونت را نشان میدهد. انگار ما با یک نوع رفتار خشن خوب و یک رفتار خشن بد مواجه هستیم. رفتاری که خانواده ملیحه يا مَلی (ماهور الوند) با وی انجام میدهند به نظر رفتار مثبتی میآید تا اجازه ندهند وی با کسی ازدواج کند که اصلاً همسر ایدهآلی نیست؟
پاسخ: رفتار خانواده مَلی و مخالفت آنها با ازدواج او، نشان کمی از علاقه و بیشتر مخالفت با موقعیت اقتصادی و اجتماعی سیامک دارد. آنها سیامک را در شأن خود نمیدانند. عقاید، خواست و نیاز ملیحه در خانواده خود اهمیتی ندارد و برای همین مصلحت او در نظر گرفته میشود. او، همانند دختران هم طبقهی خودش، باید از نظرات بزرگترها اطاعت کند و وظیفهی خانهداری را بر دوش بکشد؛ و اگر خطایی از او سر زد، تنبیه شود. ملی، بدون هیچ تبحری در زندگی، قصد تغییر این شرایط را دارد، برای همین زمانی که با سیامک آشنا میشود، تصمیم میگیرد همسر او شود تا خود را از شر باید و نبایدهای خانواده و مشت و لگدی که گهگدار نصیب اش میشود رها کند؛ غافل از آنکه بیرون از خانه هم ممکن است شرایط ایدهآل نباشد. این رفتاری است که بسیاری از زنان که در محیطهای بسته بزرگ میشوند و خودباوری و اتکا به نفس کافی ندارند، از خود نشان میدهند. همانند نیّر، که برای فرار از محیط خشن خانه، با مردی بی آزار، افسرده و کم هوش ازدواج کرده است. خشونتی که خانواده مَلی و نیّر به آنها روا میدارند ناشی از کلیشههای تربیتی و تعصب کور است. مراقبت سختگیرانه از موجودی که میتواند آبروی خانواده را به باد بدهد! با همین منطق او را زیر کنترل شدید قرار میدهند. یکی از مخاطبین اصلی این فیلم دخترانی با شرایط مَلی و نیّر است. ما به آنها هشدار میدهیم که که تصور نکنند که اگر با هر راهکاری از محیط تنگ خانه بگریزند، لزوماً موقعیت بهتری مییابند.
پرسش: فیلم ” مَلی و راه های نرفتهاش” نمایشی است از چاله به چاه افتادن، که تنها فرد تصمیم گیرنده مقصر نیست، بلکه عوامل متعددی این موقعیت تلخ را رقم میزنند و در نهایت دود آن به چشم همهی افراد خانواده و البته جامعه میرود. خشونتی که در فیلم نشان داده میشود بسیار آزار دهنده و عریان است. چرا به سمت این حجم از خشونت و اثرات آن رفتید؟
پاسخ: احتمالاً منظورتان حس خشونت و عواقب آن است، وگرنه ما در فیلم صحنه خشن نداریم و بهطور مستقیم خشونت را به نمایش نمیگذاریم. فکر میکنم معصومیت و مظلومیت مَلی، که دختری پذیرنده با سقف آرزوهای کوتاه است، این حس را در شما به وجود آورده است و این عالی است. همانطور که دیدید ما کتک خوردن و یا ضرباتی که به بدن ظریف او فرود میآید را نمایش نمیدهیم. و فقط آثار ناشی از این رفتار خشونت آمیز به تصویر میکشیم. حتی درآفرینش درام هم مراقب بودیم اغراقی صورت نگیرد و، به قول معروف، با نمایش اشک و آه، اشک شما جاری نشود، بلکه با درک شرایط ناگزیر مَلی و شکسته شدن روح و جسم یک انسان بیپناه، درام شکل بگیرد و شما را به فکر وادارد و لازمهی آن حس علاقهی تماشاگران به شخصیت ملی بود که خوشبختانه موفق شدیم.
پرسش: شما بعد از ساخت فیلم "بچههای طلاق" به سمت آثار دیگری همچون "آتشبس" و "دو زن" گرایش پیدا کردید اما بعد از سالها دوباره فیلمی را ساختید که درون مایهء آن خشونت خانوادگی است. با توجه به اینکه برای بیشتر فیلمهای خود پژوهش میکنید آیا همچنان معتقدید که مسئله خشونت خانوادگی بسیار مهم است؟
پاسخ: البته فیلمهای “دو زن”، “واکنش پنجم و “زن زیادی” هم نمایشی از خشونت است، اما نه خشونت فیزیکی. بلکه خشونتی که ردی بر جای نمیگذارد. همچنین موضوع فیلم “نیمه پنهان” هم خشونت اجتماعی و سیاسی است.
به دلایل بسیار و در دوره های متفاوت، مسئولین وزارت ارشاد مانع از ساخت فیلمهایی با محوریت زنان شدند و راه مرا سد کردند. چندین فیلمنامه نوشتم که به آنها پروانه ساخت ندادند، به ناگزیر به علایق ثانویه روی آوردم و فیلمهایی همچون “سوپراستار” و “آتشبس” را ساختم. البته نمیخواهم بگویم ” آتشبس” یا “سوپراستار” را دوست ندارم. آنها فیلمهای قابل توجهی هستند، که هم به لحاظ نگارش و هم ساخت، فیلمهای سختی بودند و من بسیار دوست شان دارم اما الویت من، ساخت فیلم دربارهی زنان است.
مسائل اجتماعی یک شبه رخ نمیدهد و یک شبه نیز به ذهن من راه پیدا نمیکنند. در طول زندگی روزمره، با مطالعه کتب مختلف، رسانهها، تحقیقات و تماس هایی که مردم با من میگیرند با مشکلات اجتماعی آشناتر میشوم. هر مشکل اعم از حضانت، خشونت، بد سرپرستی و… به صورت دستهبندی شده در کامپیوتر و البته ذهن من جای میگیرد. همچنین برای هر موضوعی تقریباً تحقیقات و بررسیهای جداگانهای را به صورت مکتوب و شفاهی جمعآوری میکنم. از میان این تحقیقات ناگهان قصهای خودش را به من تحمیل میکند که نتیجه آن میشود فیلم دو زن یا واکنش پنجم یا فیلمهای دیگرم. فیلم “مَلی و راه های نرفتهاش” نیز از دل همین مطالعات به وجودآمد. و با آنکه به نطر دشوار میآمد اما مرا رها نکرد.
پرسش: چرا دشوار؟
پاسخ: ساخت فیلم دربارهء زنان آسیبدیده، همچون زنان معتاد، خیابانی و روسپی، یا حتی یک زن کار آفرین، سخت نیست، زیرا ویژگیهای داستانی و دراماتیک دارد. اما ساخت فیلم درباره زن خانهدار و زن نجیب خانه خیلی سخت است. چون این نوع زنان از لحاظ شخصیتی اوج و فرود کمی دارند.
ما در فیلم “مَلی و راه های نرفتهاش” مشکلات کوچک و کمرنگ زنان خانهدار را کنار هم قرار دادهایم تا رشد پلکانی شخصیت او و خشونتی که ابعادش بزرگتر میشود را به نمایش بگذاریم. از توهین کلامی وقتی سیامک او را خِنگ صدا میزند یا میگوید: «من عاشق چشمهای خنگ تو هستم»، همچنین قطع ارتباط با خویشان و دوستان مَلی و سرانجام خشونت فیزیکی. تا جایی که مَلی دست به شکایت میزند تا همسرش را بخاطر خشونت فیزیکی به زندان بفرستد.
تا پیش از این، نوع خشونت سیامک ناپیدا بود و مدرکی به جا نمیماند، اما این بار با کبودی و شکستگی داستان تغییر میکند و این سوال را به وجود میآورد که چرا قانونگذار برای شکستن قلب و روح انسانها ارزشی قائل نیست؟ در ادامه، با تنبیه شدن سیامک، او شکل خشونت خود را تغییر میدهد - این بار با نادیده گرفتن و بیتوجهی به مَلی که باز هم ردی به جای نمیماند. معتقدیم که این نوع از خشونت که شکل پیچیدهتری از خشونت فیزیکی دارد گرچه نمایشی نیست، اما تاثیرات بسیار مخربتری دارد. همچنین خشونتهای جاری در جامعه که ممکن است رد فیزیکی به جا نگذارد اما تأثیر مخربی دارد.
نگاهی به دور و بر خود بیاندازید. وقتی در خیابان، مردی در حال رانندگی به زنی که رانندگی میکند، میگوید: «زنیکه چه کسی به تو گواهینامه داده؟!» خشونت است. او بیآنکه به عواقب کلام خود فکر کند، روح زنی را که نمیشناسد، آزرده میکند.
پرسش: آیا خشونتگر متعلق به طبقهء خاصی است؟
پاسخ: البته که نه. او میتواند باسواد یا بیسواد باشد. ثروتمند یا فقیر، مذهبی یا غیرمذهبی. حتی میتواند پدر خوبی باشد اما همسر خود را کتک بزند.
پرسش: از نظر شما چرخهء این خشونت هیچ راه فرار و پایانی برای کسی که اعمال خشونت میکند، ندارد؟
پاسخ: اگر در چرخهی خشونت گرفتار شوید، احتمال ناچیزی وجود دارد که از آن خلاص شوید. مگر آنکه با آگاهی از خودتان و دلایل خشونت، قصد پایان دادن به آن را داشته باشید. خشونتی که سیامک (میلاد کیمرام) انجام میدهد از روی قصد نیست بلکه دادههایی که از دوران کودکی وارد ذهن او شده او را فرد خشنی بار آورده است. اگر دقت کنید در چند صحنه از فیلم، سیامک قصد ندارد همسرش را بزند و به همین منظور به خودزنی روی میآورد اما باز هم در نهایت موفق نیست و به خشونت متوسل میشود.
من با نظر آقای رییسی موافقم که اگر کسی که خشونت میکند، نداند که باید برای آن تاوانی بدهد، قطعاً به رفتار خشن خود ادامه میدهد زیرا این روش را برای خود روش درستی میداند.
پرسش: اما رفتار این فرد فقط در خانه خشن نیست آیا نباید چنین فردی با خود بیاندیشد که چرا این میزان خشن است؟
پاسخ: وقتی خشونت در فرد نهادینه شود، فرد تصور میکند که روش او درست است و همان روش را دنبال میکند. سیامک در ناخوداگاه خود روش پدر را دنبال میکند. او نه تنها رفتارهای خشونتآمیز خانواده، بلکه تمامی اعمالی که انجام میدهد، از آنها یاد گرفته است. حتی تعریف عشق نیز برای وی همان تعریفی است که از پدر و مادرش آموخته است. راه فرار از این چرخه خشونت بستگی مستقیم با این مساله دارد که خشونتگر چه کسی است برای حل این مشکل چه میزان آگاه است. فرد خشن باید ابتدا بپذیرد که این رفتار غلط است و بخواهد که به خود و خانواده و اصلاح رابطه با آنها کمک کند. در غیر اینصورت اگر این مساله را یک امر عادی بداند طبیعی است که هیچ حرکت اصلاحی نخواهد داشت.
چه میزان خشونتی که امروز در جامعه وجود دارد ریشه در مشکلات اقتصادی دارد؟
از دید من، نمیتوان مسائل اقتصادی را دلیل اصلی خشونت خانگی دانست. اما خشونتهای اجتماعی را چرا؟ بهویژه از زمانیکه فاصلهی طبقاتی رو به افزایش گذاشته است، خشونت در سطح شهر بسیار بیشتر دیده میشود. اما فراموش نباید کرد افرادی هم وجود دارند که از لحاظ شغلی و موقعیت اقتصادی مشکلات بسیاری دارند، اما به دلیل آموزههای درست کودکی، رفتار خوبی با جامعه و خانوادههای خوددارند و فادرند مسائل را از هم تفکیک کنند. مثال عملی و علمی این مساله رفتاری است که ما در محیطهای کاری و در خانواده انجام میدهیم. اغلب ما در محیط کار دربرابر خواستهای گاه زورگویانه روسای خود حتی اگر دستور درستی نباشد گرچه حس بدی داریم، اما تمکین میکنیم و هیچ چیز نمیگوییم. اما ممکن است در برابر فرزند خود چنین رفتاری نداشته باشیم. یعنی در مقابل فرادست خشم خود را کنترل میکنیم و در مقابل فرودست آن را رها میکنیم. پس نتیجه میگیریم که گرچه احساس قابل کنترل نیست، اما خشم کاملاً قابل کنترل است. بسیاری از رفتارهای خشن اجتماعی، ریشه در مشکلات اقتصادی ندارد بلکه غالباً ریشه در تربیت نادرست و در قوانین تبعیض آمیز حقوقی دارد که غیرقابل انطباق با زندگی امروز است. وقتی قانون به شکلی کاملاً یک طرفه بیشترین حقوق را به مرد داده است و اگر حقی برای زن قائل شده است، آن را بهصورتی طراحی کرده است که موقعیت فرادست داشته باشد، برای خشونت خط پایانی نمیبینم.
پرسش: منطورتان چیست؟
پاسخ: حقوقی که قانونگدار برای زن در ازدواج در نظر گرفته است همچون مهریه، نفقه، مسکن و … به شکلی است که موجب میشود مرد همیشه در موقعیت فرادست قرار بگیرد. این نگرش به صورت اتوماتیک به مرد قدرت مالکیت زن را میدهد، چون بهنوعی زن را میخرد. وقتی حس مالکیت در مرد به وجود میآید، به خود حق میدهد تا همان رفتاری را بکند که پیش از این در مورد رها کردن خشم به فرزندان عرض کردم. او مالک و رییس است، پس حق دارد. البته این فقط مردها نیستند که خشن هستند بلکه ما زن خشن نیز داریم، اما نسبت آنها کمتر از مردان است. خشونتی که زنان نشان میدهند، بیشتر کلامی است که موجب تحقیر مردان میشود.
در بخش هایی از فیلم به ماهواره و فضای مجازی اشاره کردهاید اما زیاد به تاثیر آنها نپرداختید؟
قطعا روی تربیت و رفتار اقشار خاصی تاثیر گذاشته است، اما نه به آن اندازه که رسانهها و فضای مجازی و تلویزیون اعلام میکنند. طبعا ماهواره به تنهایی نمیتواند علت اصلی رفتارهای غلط باشد اما میتواند تشدیدکننده باشد.
پرسش: دوست مَلی، که نقش آن را آلسا فیروزآذر بازی میکند، به جای مبارزه با خشونت و یا فرار از آن به سمت رابطه با فردی دیگر حرکت میکند و به نوعی خیانت کرده است؟
پاسخ: معتقد نیستم که شخصیت نیر خیانت میکند. او زن زیبا و جوانی است که از محیط خشن و ناامن خانوادهی خود فرار میکند و همسری اختیار میکند که خشن نباشد. اما همسر او گرچه برایش خانه ساخته است، اما قابلیت برآورده کردن نیازهای جنسی و عاطفی او را ندارد. از آنجا که نیّر هم اتکا به نفس و آگاهی کافی در امور اجتماعی ندارد، در جهت پاسخ دادن به نیازهای خود، به زن و فرزند معشوقش، جفا و بهنوعی خشونت روا میدارد که در عرف اجتماعی نامش خیانت است. عمل اوگر چه بهشدت آسیب زاست، اما قابل تأمل است.
متاسفانه از این قبیل ارتباطات مخرب در خانوادههایی که تنها با یکدیگر و در یک دایره بسته معاشرت میکنند، بهوفور دیده میشود اما عزمی وجود دارد که حرفی از آن زده نشود و این قبیل فجایع انکار شود!
پرسش: شماره تماسی که در فیلم نشان میدهید و خانه امن آیا واقعا وجود دارد؟
پاسخ: بله واقعی است. خانه امن یک NGO است که به زنان خشونت دیده و در معرض خشونت کمکهای حقوقی میکند. این مرکز توسط تعدادی از متخصصان حقوقی و روانی با هدف کمک به بهبود جامعه شکل گرفته است. این افراد، چشمداشت مالی ندارند و در جهت سلامت جامعه، مشاوره رایگان میدهند. از آنجا که مراحعهکننده دیدار حضوری با این مشاوران ندارد، بهسادگی مسائل خصوصی خود را با آنها در میان میگذارد و مشاوره میگیرد. جالب است بدانید نام آقای رییسی که در فیلم به مَلی مشاوره میدهد، نام حقوقدانی است از اعضای خانه امن، که با تماسی که با ایشان داشتم، مشاور حقوقی فیلمنامه شدند.
____________________________________________________________
* عنوان اصلی اين گفنگو »وزارت ارشد نگذاشت درباره زنان فيلم بسازم» بوده است.
به نقل از اخبار روز ـ 16 مهر 1396