تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
توضيح سايت جنبش سکولار دموکراسی ايران
سياست روسيه: تضعيف ايران به هر قيمت!
رضا تقیزاده
صدور بیانیه مشترک سه کشور بزرگ اروپایی، آلمان، بریتانیا و فرانسه در حمایت از توافق اتمی ژوییه سال 2015 با ایران، همزمان با انتشار گزارش فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیرامون مراتب پایبندی ایران به تعهدات مندرج در آن، موافقان و مخالفین حفظ «برجام» را در آرایشی خاکستری بار دیگر رو در روی هم قرار داده است.
بنا بر گزارش فصلی تازه آژانس، تا حدودی که به تکالیف و بضاعتهای فنی و حقوقی آن برای بازرسی از تاسیسات اتمی اعلام شده ایران مربوط است، پایبندی ایران به تعهدات «برنامه جامع اقدام مشترک» مورد تائید قرار گرفته است.
گزارشهای فصلی آژانس به شورای حکام ظاهرا محرمانه است، اما بدون استثنا متن کامل آن همزمان با تحویل شدن به شورا در اختیار یکی از خبرگزاریهای معتبر جهان نیز قرار میگیرد.
بنا بر این گزارش تازه، ایران نه تنها به تعهدات خود پایبند مانده که در موارد معین و قابل بازرسی، مانند حفظ حجم اورانیوم غنیسازی شده و ذخیره آب سنگین در اختیار خود، بسیار کمتر از حد مجاز دیده شده.
به عنوان نمونه تا تاریخ پنجم ماه نوامبر جاری، ذخیره اورانیوم غلیظ شده به میزان 3.5 درصد ایران 96.7 کیلوگرم و حجم آب سنگین ذخیره شده 114.4 کیلوگرم بوده که در مورد نخست میتوانست تا میزان 202.8 کیلوگرم و دومی تا 130 کیلوگرم باشد.
موضوع مورد ابهام که گزارش تازه آژانس، مانند گذشته، در مورد آن ساکت مانده و یکی از موارد اعتراض دولت آمریکا نسبت به توافق اتمی نیز هست، فعالیتهای مشکوک به داشتن ابعاد نظامی ایران است که ظاهرا پرونده آن با توافق اتمی بسته شده ولی در متن بسیار پیچیده توافق، در «بند تی»، در ضمیمه شماره یک متن اصلی، مورد اشاره قرار گرفته و به دلیل فقدان تخصص آژانس در این زمینه، پرداختن به آن منحصر به اقدام دولت آمریکا شده است.
در این بند موضوع فعالیتها و در اختیار گرفتن تجهیزاتی مطرح شده که میتوانند در مبادرت به انفجار با قدرت زیاد، ساختن ماشه انفجاری اتمی و مدلسازیهای کامپیوتری برای مبادرت به آزمایش انفجار اتمی مورد استفاده قرار بگیرند و به این دلیل در حوزه فعالیتهای خلع سلاح اتمی قرار دارند حال آنکه حوزه فعالیتهای آژانس ظاهرا فعالیتهای صلحآمیز اتمی است.
در صورت خروج آمریکا
در صورت خروج آمریکا از «برجام» که تکلیف آن به ظن قوی تا چهار هفته آینده روشن خواهد شد، دولت ترامپ دلیلی برای تامین و ادامه پرداخت بودجه ۸ میلیون دلاری آژانس برای انجام بازرسیهای متعارف از تاسیسات اتمی اعلام شده و مجاز ایران نمیبیند.
مهمتر از آن، حضور آمریکا در کمیسیون مشترک ناظر بر اجرای توافق اتمی و همچنین معلق گذاشتن تکلیف پرداختن به اجرای «بند تی» است که در حال حاضر نیز به دلیل مخالفت جمهوری اسلامی با انجام بازرسی از مراکز مشکوک نظامی خود بدون پیگیری مانده است.
عدم پایبندی به شرایط بعد از لغو تحریمها نیز موضوعی است که در صورت خروج آمریکا از برجام، به دلیل اعمال مجازات خزانهداری آمریکا علیه شرکتها و بانکهای طرف معامله با ایران، پایبندی دیگر کشورهای عضو گروه 5+1 و هر کشور یا موسسه تجاری و سرمایهگذاری طرف معامله با ایران اگر نه ناممکن، در بهترین شرایط فوقالعاده دشوار میسازد.
موضع دولت ترامپ، بر خلاف اوباما که حتی قویتر از کشورهای اروپایی حامی توافق اتمی با ایران و در حقیقت معمار آن بود، در مخالفت با برجام و آمادگی ترک آن موضوع روشنی است.
مصالح راهبردی روسیه
برخلاف موضع روشن و مخالفت آشکار دولت آمریکا با توافق اتمی، مخالفت روسیه با برجام با چراغ خاموش صورت میگیرد.
روسیه با در نظر داشتن تلاش دولت تازه آمریکا برای زیر فشار قرار دادن آژانس به منظور انجام بازرسیهای تازه از مراکز مشکوک ایران، با اصل انجام بازرسیها مخالفت میورزد.
روسیه در لباس حامی و مدافع جمهوری اسلامی، انتظار دارد که رد خواسته آمریکا در مورد اجرای کامل «بند تی» توافق اتمی، به لغو توافق منجر شده و بعد از تجدید غیرقابل اجتناب تحریمها، جمهوری اسلامی را به طور کامل در آغوش کرملین قرار دهد.
روسیه مصالح راهبردی خود را در نزدیکی ایران با غرب و توسعه مناسبات خارجی تهران با همسایگان نمیبیند. با این پیش فرض، با وجود اعلام پشتیبانی قراردادی از توافق اتمی، اجرای این توافق در معادلات سیاسی کرملین عامل مثبت ارزیابی نمیشود.
طی نزدیک به چهل سال گذشته، روسیه تنها در وضعیتهای بحرانی و شرایط اضطراری ایران قادر به استفاده از اهرمهای نفوذ خود در تهران و گرفتن امتیازهای مستقیم و یا غیرمستقیم شده است.
روسیه (مانند هر قدرت منطقهای دیگری) هرگز از قدرت گرفتن ایران راضی نبوده و از هر فرصت برای تضعیف این کشور (حتی در شکل تجزیه جغرافیایی) استفاده کرده است.
تضعیف ایران به هر قیمت
با آگاهی بر این واقعیت که دو اهرم بزرگ پیشبرد سیاست خارجی و صیانت پایدار از امنیت ملی ایران استفاده از ذخایر نفت و گاز ایران است، روسیه از هر امکان برای محدود کردن ایران در تجارت جهانی نفت و گاز، بخصوص در حوزههای انحصاری روسیه، مانند بازار گاز اروپا، سوء استفاده کرده است.
تشویق دولت احمدی نژاد و سپاه برای اجرای طرح صدور روزانه تا 150 میلیون مترمکعب گاز طبیعی به پاکستان و هند و به هدر دادن سرمایهگذاری ۶ میلیارد دلاری برای کشیدن خط لوله انتقال گاز به مرز پاکستان، با این پیشفرض صورت گرفت که در صورت افزایش ظرفیت تولید گاز ایران از میدان پارس جنوبی، گاز صادراتی ایران به اروپا منتقل نشود.
بعد از دو دهه مذاکره، از جمله گفتگوهای سه جانبه اخیر پوتین، علیف و روحانی در تهران، روسیه هرگز گامی در جهت فعال ساختن کریدور جنوب- شمال از طریق آبهای دریای مازندران، و امضای تفاهمنامههای اجرایی برای اجرای طرح موسوم به «کریدور سبز» و ایجاد زیرساختهای اتصال محور شمال به جنوب بر نداشته است.
روسیه طی بیست سال گذشته در جهت تامین حقوق و تعیین حدود ملی ایران در تقسیم آبهای دریای مازندران کمترین اقدامی صورت نداده در حالی که با هر یک از سه کشور دیگر حوزه خزر قراردادهای جداگانهای در تقابل با منافع و انتظارات ایران امضاء کرده است.
با وجود بیش از 120 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در منابع نفت و گاز خزر، ایران کمترین سهمی از سرمایهگذاریهای خارجی در منطقه نبرده و با حمایت ساکت روسیه، بطور کامل از مسیر انتقال نفت و گاز خزر حذف شده، سهل است که بعد از اقدام اعتراضی ایران علیه حضور آذربایجان در آبهای مورد ادعای ایران در دریای مازندران طی سال 2002 میلادی، در حمایت از آذربایجان و تهدید ایران به برگزاری یک رزمایش دریایی 15 هزار نفره در آبهای این دریا اقدام نموده است.
نمایش قدرت روسیه با رسانهای کردن استفاده نظامی از پایگاه هوایی همدان و متعاقباً ،اعلام پرواز موشکهای کروز آن کشور از آسمان ایران به مقصد سوریه، توسط کرملین را، که به نوبه خود استقلال رای رهبران حکومت مذهبی ایران را زیر سئوال برد، میتوان فراتر از «نماد همکاریهای راهبردی دو کشور» و تنها در چارچوب طرح روسیه برای اثبات وابستگی و پیروی حکومت تهران از روسیه به عنوان یک «رژیم اقماری» (Satellite State) به سبک دوران اتحاد شوروی سابق توجیه کرد.
تفاهمنامههای سرمایهگذاری 30 میلیارد دلاری «روسنفت» برای توسعه ده میدان نفتی ایران و احتمالا جایگزینی شرکت «گازپروم» در اجرای طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی بعد از اعلام قطعی خروج توتال فرانسه نیز به منظور افزودن بُعد اقتصادی- تجاری به وابستگیهای دیگر ایران به روسیه و تثبیت نفوذ ماندگار مسکو در تهران و تبدیل حکومت به رژیم اقماری کرملین صورت میگیرد.
مخالفت آمریکا با توافق اتمی روشن است و موافقت سه قدرت اروپایی با آن مشروط، حال آنکه حمایت روسیه از «برجام» کلامی، غیر کاربردی و در تقابل کامل با نیات و مقاصد پنهان کرملین در ایران است؛ روسیه برای شکست «برجام» اشک تمساح میریزد و در باطن، برای وقوع آن لحظهشماری میکند.
24 آبان 1396
توضيح سايت جنبش سکولار دموکراسی ايران: «جنبش» همواره کوشيده است تا بين «ايران» و «حکومت اسلامی» تفاوت قائل شده و هر کجا که منظور نويسنده ای از بکار بردن نام ايران اشاره به حکومت اسلامی باشد اين اشتباه را تصحيح می کند؛ اما در مورد اين مقاله لازم است به اين ملاحظه اشاره شود که اتفاقاً هر کجا نويسنده به «ايران» اشاره می کند جدا کردن «حکومت اسلامی» از آن ناممکن است، چرا که در راستای احتجاجات اين مقاله، هر بلائی که بر سر ايران بيايد به دست نکبت آلودهء حکومت اسلامی انجام می گيرد و يا، بر عکس، هر بلائی که در اين مورد خاص (و در سطح بين المللی) نصيب حکومت اسلامی شود مآلاً گريبان گير ايران و ملت ايران خواهد شد، چرا که ملت ايران در وضعيت کنونی نمايندهء ديگری در سطح بين المللی جز همين جنايتکاران ندارد.