تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
رفتارشناسی مدیران حکومت در زلزلهء کرمانشاه
س. اقبال
نخستین واکنشها در قبال زمینلرزهی کرمانشاه با برگزاری نماز آیات آغاز گردید. چون سایتهای دولتی همگی یادآور میشدند که مبادا کسی از برگزاری نماز آیات غافل بماند. گفته میشد که نماز آیات بر همه واجب است و همگی وظیفه دارند که در خواندن آن از خود شتاب به خرج دهند. اما سازمان تبلیغات اسلامی وظیفهاش را سنگینتر از این میدانست. چون مدعی بود که برای تمامی درگذشتگان ضایعهی زلزله، به حتم باید نماز میت خواند. ولی مدیران روحانیِ سازمان تبلیغات اسلامی هرگز به این موضوع اعتنایی به عمل نمیآوردند که آیا خانوادههای مردگان دین دولتی آنان را باور دارند یا نه؟ پیداست که آنان احکام دین دولتی خودشان را جهانشمول و همگانی میپندارند. در نتیجه پیروی از آن را به همهی افراد حتا به اهل سنت نیز گسترش میدهند. چنانکه میخواهند کشتهشدگان اهل سنت را نیز با احکام نماز میت شیعیان به خاک بسپارند.
از سویی دیگر، سازمان تبلیغات اسلامی، به اتکای رسالهی مراجع دولتی چنان باور دارد که نماز میت “واجب کفایی” است و برای هر مردهای باید این نماز به طور مستقل خوانده شود. روحانیان شیعه میگویند واجب کفایی به این معنا است که این نماز تا زمانی که آن را نخواندهاند، بر همگی واجب است. ولی اگر کسی آن را به جا آورد، دیگر حکم شرعی خواندن آن از دیگران سلب خواهد شد. سازمان تبلیغات اسلامی به همین منظور روحانیان خودش را به مناطق زلزلهزده گسیل کرد تا پیش از خاکسپاری برای مردگان نماز میت برگزار گردد. با همین حقهی دولتی بود که اهل سنت همگی مجبور میشدند در خاکسپاری مردگانشان از سر جبر و زور به احکام شیعیان وفادار باقی بمانند.
رهبر جمهوری اسلامی در نخستین واکنشها به وقوع زمینزلزله دستور داد تا همگی در کمک رسانی به آسیب دیدگان تعجیل کنند. اما رهبر دستور ویژهای برای بنیادها و نهادهای زیر مجموعهی خویش صادر نکرد که در این خصوص توان خودشان را جهت یاری زلزلهزدگان به کار بگیرند. گویا کمیتهی امداد، بنیاد شهید، سپاه، بسیج، آستان قدس رضوی و دیگر آستانها برای رهبر وظیفهای مهمتر از کمکرسانی به زلزلهزدگان را به عهده دارند.
پس از زمینلرزه بازار پیامکهای گدایی از مردم به وسیلهی نهادهای دولتی رونق گرفت. برای نمونه هلال احمر به همراه کمیتهی امداد امام خمینی انواع و اقسام پیامک را برای شهروندان ایرانی در سرتاسر کشور ارسال میکرد. آنان از مردم میخواستند تا کمکهایشان را به حساب ویژهی ایشان بریزند. به همین منظور خیلی زود چادرهایی نیز در سطح شهرها و چهاراهها برپا شد تا کمک جنسی و پولی مردم را جمعآوری نمایند.
با این همه مردم به راهکارهای دولتی چندان اعتمادی ندارند. در نتیجه سیل کمک گروههای مستقل از دولت به سوی کرمانشاه روانه شد. در آغاز نیروهای بسیجی در جادهها مستقر شدند تا از این حرکتهای خودجوش و مستقل مردمی جلوگیری به عمل آورند. اما با فزونی گرفتن شمار کامیونهای کمک مردمی، خودشان را عاجزانه از این ماجرا کنار کشیدند. بیشترین کمکها نیز از استانهای کردستان و آذربایجان غربی صورت گرفت. کردها میخواستند در پرهیز از راهکارهای جمهوری اسلامی، اتحاد عمل خودشان را به همدیگر بباورانند. به واقع آسیبهای به جا مانده از زلزله بیش از پیش آنها را به هم نزدیک کرد.
در همین راستا گفتنی است که مسافرتهای تبلیغی وزیران کابینه به منطقه هرگز راه به جایی نبرد و نتوانست گرهی از کار فروبستهی مردم آسیب دیده بگشاید. جدای از این نیروهایی از ارتش هم به منطقه اعزام شدند که آموزشهای لازم را فرانگرفته بودند و حتا تجهیزات لازم در اختیار نداشتند. عکسها و ویدئوهای به جا مانده حکایت از آن دارد که این گروه از نظامیان همگی دست در جیبهایشان فرو کردهاند و دارند آدامس میجوند. همچنین نیروهای دولتی که به منطقه اعزام شدند، تنها به گرفتن عکسهای سلفی دل خوش کرده بودند. حتا نمایندگان مجلس نیز که به منطقه میآمدند گرفتن عکسهای سلفی را مغتنم میشمردند. مستندات ماجراهایی از این دست، دیدنی است و همچنان در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد.
حسن روحانی پس از دو روز وارد منطقه شد. در همان نزدیکی از قبل تریبونی برای حاجآقا فراهم شده بود تا منبر بروند و روضهی دولتی خودشان را رسانهای کنند. او که چندی است نماز سیاسیاش را پشت فرماندهان سپاه میخواند، اینجا نیز برای سپاه و بسیج سنگ تمام گذاشت. چون مدعی بود که سپاه و بسیج از همان آغاز در مکانهای آسیبدیده حضوری فعال داشتهاند و بیشترین کمکها را برای مردم ارمغان آوردهاند؛ موضوعی که خشم همگانی مردم را برانگیخت و آنان رییس جمهور حکومت را هو کردند.
گفتنی است که در این مدت سپاه و بسیج تنها به قدرتنمایی و عرض اندام بین مردم اشتغال داشتند. حتا در آغاز ماجرا همانند دفعات پیش جادهها را بستند تا از ارسال کمک نهادهای مستقل از حکومت به منطقه جلوگیری به عمل آوردند. با این همه رویکردهای پیشگیرانهی نظامی حکومت موجب شد تا بسیاری از فرماندهان سپاه از همان دقایق نخستین در منطق حضور به هم رسانند. چنانکه محسن رضایی، که در خصومت و دشمنی با کردها و اقوام دیگر ایرانی شهرت دارد، از همان آغاز حضورش را در مناطق مرزی سرپل ذهاب اعلام کرده بود.
ولی حسن روحانی که تاب ماندن در کرمانشاه را نداشت، خیلی زود به تهران بازگشت. در رسانهها چنان تبلیغ میشد که دولت برای ساماندهی و اسکان موقت زلزلهزدگان نشست فوقالعاده برگزار میکند. سرآخر نوبخت، سخنگوی دولت، جلوی خبرنگاران ظاهر شد که بگوید نوسازی و بازسازی تمامی مسجدهای تخریب شده را در منطقه به قرارگاه خاتمالانبیا واگذار کردهاند. به واقع دولت برآمده از سپاه و نیروهای امنیتی خیلی زود هم مزد همکاران شان را در قرارگاه خاتمالانبیا کف دست شان گذاشت. چون قرارگاه خاتمالانبیا قرار نیست که برای مردم خانه و سرپناه بسازد. آنان بنا دارند تا برای مردم مسجد بسازند و به طبع با همین راهکار دولتی پیشنمازهایی نیز از روحانیان دولتی برایشان خواهند گماشت. بدون تردید کار این پیشنمازان حکومتی چندسویه خواهد بود. چون برای همانهایی کار خواهند کرد که مزدشان را از آنان میگیرند.
نوبخت خبرهایی دیگری نیز برای زلزلهزدگان به همراه داشت. چون میگفت که هرکدام از خسارت دیدگان شهری چیزی حدود سی و پنج میلیون تومان وام احداث خانه دریافت خواهند کرد. او یادآور شد که سهم روستاییان از این وام، بیست و پنج میلیون تومان خواهد بود. یعنی مردم آسیبدیده، از سوی دولت مأموریت یافتند تا خودشان از نو خانهای برای خویش بسازند. البته با وامی که دولت به ایشان وعده داده است. تازه اگر چنین خواب و خیالی به واقعیت بپیوندد سرآخر بسیاری از مردم آسیب دیده وظیفه دارند تا هم وام منزل تخریب شدهی خودشان را به بانک بپردازند و هم این وامی را که دولت تدبیر و امید اینک به ایشان وعده میدهد!
دولت حسن روحانی نیز، همانند دولتهای پیشین جمهوری اسلامی، ضمن رویکردی عوامانه، پرداخت وام را دارویی همیشگی برای درمان تمامی آسیبهای طبیعی و اجتماعی میداند. گویا مدیران دولتی با همین تدبیر بوروکراتیک خواهند توانست از وظیفهی خود در قبال مردم بکاهند. با چنین تبلیغی بانکها باید پاسخگوی مردمی باشند که از بیخانمانی و آوارگی به تنگ آمدهاند؛ بانکهایی که دزدی و غارت باندهای دولتی، چیزی جز صندوقهای خالی برایشان باقی نگذاشته است. چنانکه نوبخت، سخنگوی دولت، هرگز نمیگوید که دولت چنین پولی را کی به بانکها میپردازد. همه چیز به آینده حواله میشود؛ آیندهای که هرگز از راه نمیرسد. آنان چنین تجربهای را چهار سال پیش از این در برف و توفان گیلان نیز به کار بستند. چون در گیلان هم قرار شد که بانکها پاسخگوی مردم باشند. اما بانکهای تهی از نقدینگی، هرگز نتوانستند به این گفتهی سخنگوی دولت عمل نمایند.
اکنون مستندات تصویری فراوانی از تخریب ساختمانهای منطقه در رسانههای دولتی و غیر دولتی انتشار یافته است. این تصویرها حکایت از آن دارد که بیشترین تخریبها را زلزله از ساختمانهای دولتی به خصوص بیمارستانها و مدارس بر جای نهاده است. به عبارتی روشنتر، بیشترین سهلانگاری در خصوص تخریب زمینلرزه، برای عملکرد ناصواب دولتهای جمهوری اسلامی رقم میخورد. چون این ساختمانها همگی ضمن مناقصههای دولتی به پیمانکاران حکومت واگذار شدهاند تا به دلخواه خود آلونکی را به نام بیمارستان و مدرسه به مردم تحویل بدهند. تازه اکثر همین ساختمانها را پس از افتتاح با هزینههایی مجدد، دوباره مقاوم سازی کردهاند.
گفتنی است که در حادثهی زمینلرزهی اخیر هفتاد مدرسه با بیش از چهارصد کلاس درس تخریب شدهاند. اما دولت تدبیر و امید حسن روحانی خودش را در این خصوص هرگز پاسخگوی مردم نمیبیند. همچنان که قوهی قضاییه نیز خیلی راحت از کنار ماجراهایی از این دست میگذرد. تازه برای مردمی که از مسکن مهر آپارتمان خریدهاند، خانهای تخریب شده بر جای نهادهاند که لابد تا دوازده سال همچنان باید وام همین خانهی تخریب شده را بپردازند.
پیداست که از این تاریخ به بعد فقط داستان دزدی حکومتیان پیرامون زمینلرزهی کرمانشاه رسانهای خواهد شد. چون دولت با همین دستوالعملهای پرداخت وام، کار خودش را تمامیافته میبیند. ولی طبیعی است که مردم از وامهایی که فقط سفرهای برای دزدی و فساد دولتی میگستراند، هرگز نخواهند توانست به سرپناه لازم دست یابند.
26 آبان 1396