تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

29 آبان ماه 1396 ـ  20 نوامبر 2017

سه رویداد بزرگ

فیروز نجومی

fmonjem@gmail.com

          در مدتی کوتاه تر از یک ماه، سه رویداد بزرگ در کشور ما بوقوع پیوسته است. این رویدادها هرچند که متفاوت با یکدیگراند با این وجود برخاسته و شکل گرفته در  جامعه ای هستند که نزدیک به 40 سال است دین، اسلام داوزده امامی برهبری ولی فقیه، بر آن حاکم است. یعنی که بر هر سه رویدادمهر نظام ولایت را می توان مشاهده نمود، حتی بر اسفناک ترین فاجعه ای ناشی از فعل و انفعالات طبیعی، مثل زلزلهء اخیر در سرپل ذهاب در استان کرمانشاه، بعنوان سومین رویداد بزرگ این ماه. چرا که بیدرنگ پس از وقوع، زلزله تبدیل شد به یک "آزمایش" الهی. فقیه پند و اندرز گوی سیما و صدای تلویزیون اسلامی، همچنانکه گونه هایش از پرخوری ترک برداشته بود، از زلزله زدگان می خواست که نگران زلزله در این جهان نباید باشند. باین زلزله ها باید با خوشبینی نگریست، چه فرصتی برای آزادی سازی روح از قفسه و جسم آدمی بوجود می آورند. که زندگی در این جهان زندگی در اسارت جسم است و به خروج روح از زندان این جهان باید خوشامد گفت. چرا بی جهت اشک می ریزی و گریه سر می دهی اگر برادر و خواهر و یا پدر و مادر عمو و خاله و دایی را با دست خود بخاک  می سپار؟ این آزمایشی بیش نیست که باید از آن پیروز سر بیرون آوری!

          مگر در سرزمین ولایت ممکن است رد پای ساختار قدرت در این فاجعهء برخاسته از خشم طبیعت بچشم نخورد؟ چرا که تخریب و ویرانی وارده را در سرپل ذهاب در روستاهای پیرامون و در شهر کرمانشاه را بسیاری برساختهء ارادهء دین و قدرت دانسته اند. چرا که تمامی ساخت و سازها در دورانی صورت گرفته است که می توان آن را دروان فریبکاری مضاعف و یا فریبکاری ولایت و ریاست، بنام "مسکن مهر" شناسائی نمود. یعنی که فروریزی ساخت و سازها بر می گردد بدورانی که ولی فقیه، قیم بزرگ، بملت "صغیر" ایران اطمینان داده بود که تا کنون تاریخ دولتی مثل دولت محمود احمدی نژاد، "دست پاک"، بخود ندیده است. ریزش دیوارهای مسکن مهر و کشتگانی بی شمار که بجا گذاشته است، نماد ریزش دین است و دستگاه فقاهت. تردید مدار که هر روز که از عمر این نظام می گذرد سرزمین ایران بویرانی کامل نزدیک تر می شود. اگر امام عج امروز که نایبان اش دست شان تا مرفق در جنایت و خیانت در تخریب و خونریزی فرو رفته است از غیبت خروج نمی یابد، پس در چه زمانی قرار است که ظاهر شود؟ آیا کافی نیست که معصومین، ملعون شوند و مومنین و روحانیون دزد و جنایتکار؟

 

          اما، اولین این رویداد ها، در روز هفتم آبان، روز صدور منشور کورش، بوقع پیوست و رویداد میانی، اربعین، چهلمین روز مقاتلهء امام سوم، امام حسین، بود که سه میلیون نفر از سراسر کشور ما با تحمل درد و رنج بسیار به 20 میلیون دیگر از نقاط مختلف جهان در نجف و کربلا پیوستند. این سه رویداد مثل تمام رویداهایی که در جامعهء اسلامی رخ می دهند، بازتابندهء نظامی ست که دیر زمانی ست در برزخ مقدس و موهن، ماورائی و زمینی، تقوا و فریبکاری، حجاب و روسپیگری، عدالت و نابرابری، آزادی و اسارت، استبداد مطلق و دمکراسی، نو و کهنه، سنت و مدرنیته، شرعیت و قانون، عقل اجتهادی و عقل محاسبه گر، روزگارانی سخت و رنج باری را گذرانده و می گذراند.

          واکنشی که نظام در برابر اقبال شدیدی که در سال های اخیر هموطنان نسبت به آثار بجا مانده از دوران باستان، بویژه آرامگاه کورش، از خود بروز داده اند، خبر از رسیدن تبار فقها و علما، موسسین و محافظان نهاد "فقاهت" مظهر اسلام دوازده امامی، به تازیانی می دهد که در 1400 پیش از این کشور ایران را بخاک و خون کشاندند. نهاد فقاهت، نماد بومیانی است که کیش تازیان را بآغوش کشیدند و خود را متولی آن خواندند. فقها و علما در پس ساختار قدرت، فرهنگ و راه روش زندگی و نظام ارزشی جامعه ایران را در تبعیت از شریعت اسلامی درآوردند. بی جهت نیست که آنها را باید «تازیان بومی» نامید. چرا که همچون هجوم تازیان بکشور ایران، روحانیت هم زمانی که در 1357 بر مسند قددت قرار ظهور یافت از تخریب و نابودی هرآنچه که از دوران باستان بر سرپا ایستاده بودند هیچ دریغ نداشتند. بر قراری هژمونی شریعت اسلامی بدست تازیان بومی، و برخورد خصومت آمیز با تاریخ باستانی کشور، سخت گیری و سرکوب مراسم باستانی، سبب شد که بخش عظیمی مردم در پی رهایی از منجلاب خفت و خواری، تحت سلطهء تازیان بومی، بدوران باستان، بویژه دوران کورش کبیر و منشور او، چنان توجه و علاقه ای نشان دهند که اگر بحال خود رها می شد، بزودی بازار دین فروشی تازیان بومی را بکساد می کشاند و منشور کورش را به یک آرمانی تبدیل می کردند که سر افرازی وغرور را بآنها باز می گرداند.

          هجوم عظیم مردم به پاسارگاد در سال گذشته، نظام را در برابر کار انجام شده قرار داد و سبب شد که نتواند با ابزار قهر و خشونت از ورود مردم به پاسارگاد جلوگیری کند. اما، در هفتم آبان ماه امسال، تازیان بومی پاسارگاد را به "حصر" در آوردند و تمام امکانات لوژیستیک و همچنین نیروهای عظیم انتظامی و امنیتی را تجهیز و بسیج نمودند و تمامی جاده های ماشین رو و جاده هایی که از درون بیابان ها و کوهها و تپه ها به پاسارگاد ختم می شد، مسدود کردند تا هرگز پای جنبنده ای بآرامگاه کورش نرسد. کنش سرکوبگرانهء نظام، در ارتباط با هرچه نشانی از دوران باستان دارد، یکبار دیگر چنين ثابت می کند که فشری که خود را روحانی می خواند، تغییر ماهیت داده و از درون تا بیرون تازیانی گشته اند تمام عیار که اصالت تازیان واقعی را بچالش می کشند. در نتیجه این قشر را باید بیگانگانی خواند که چیزی جز مصیبت و نکبت برای ایران و هرچه ایرانی هست نخواهد.

          روشن است که اگر نظام از ورود عظیم مردم به پاسارگاد در روز منشور کورش جلوگیری نمی کرد باید با آغاز پایان دورهء حکومت تازیان بومی، روبرو می گشت؛ سرنوشت محتومی که نظام دیر یا زود با آن روبرو خواهد گشت. چرا که ادامهء سرکوب و خشونت بطور روز افزونی گریز از دین را گسترش می دهد و آن را، بقول اندیشمند گرانمایه آقای حاج سید جوادی، به "میعادگاه تاریخ" نزدیک می سازد.

          اگر رویداد اول، گرامیداشت صدور منشور کورش کبیر، منشوری که پس از گذشت بیش از 2500 سال از آن بوی "آزادی" و "انسانیت" به مشام می رسد، با سرکوب و خشونت روبرو گردید، رویداد دوم، برپاداری مراسم "اربعین" و یا چهلمین روز مقاتله امام سوم، امام حسین در کربلا، مورد حمایت و پیشتیبانی همه جانبهء حکومت تازیان بومی برهبری ولایت فقیه و دستگاه عریض و طویل آن قرارگرفت. نظام توانست بیش از 3 میلیون نفر را از سراسر کشور جمع آوری نموده و میلیاردها میلیارد هزینهء خدمات لازم برای سفر مشتاقان مقبرهء امام سوم به نجف و کربلا را از جیب مردم بپردازد، خدمات از هر نوعی، از آب آشامیدنی گرفته تا ارائهء غذا در آشپزخانه های سیار و همچنین برپا داری بیمارستان های صحرایی مجهز به دکترهای و نرس های متخصص و آخرین تکنولوژی های مدرن پزشکی.

          تحلیل گران و کارشنان برآنند که اقدامات نظام اسلامی را در روز اربعین و هزینهء هنگفتی که برای براه اندازی آن تحمل کرده است، برخاسته از نیاز رژیم دین به نمایش گزاردن اقتدار نظام ولایت و همچنین "شیعیان" جهان در برابر دیدگان اسرائیل و شاهزاده های عربستان سعودی و پیروان آنان بدانند. اما، رابطهء معرکه گیری اربعین را نباید با سرکوب و سرپوش گذاردن بر پاسارگارد و مدفون ساختن آن در خاک فراموشی، نادیده گرفت. چرا که براه اندازی لشگر اربعین در خدمت تداوم، بقا و زنده نگاهداشتن "نیست گراییِ" نهفته در عدم سازش امام حسین با خلیفه یزید است. با بهره گیری سیاسی از این توهم دینی که هستی در نیستی است و در "جهاد" است و "شهادت" و در "جنگ جنگ تا پیروزی،" نظام ولایت، هژمونی خود را هر سال تجدید می سازد. روشن است شرایط فقر و عقب ماندگی، فساد و فحشا، خفت و خواری، بیگانگی با آزادی و سرشت انسانی، زمینهء باروری ست برای گسترش بینش نیست گرایی اسلامی. بگذریم که براه اندازی چنین لشگر عظیمی در اربعین می تواند همچون پتگی سنگین بر هر ایدئولوژی فرود آید.

          مسئله آن است که تا زمانی که عشق به رهایی و آزادی نتواند لشگری بعظمت لشگر اربعین فراهم آورد، بدشواری می توان به آینده خوشبین بود.

https://firoznodjomi.blogspot.com

rowshanai.org

بازگشت به خانه