تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
فرمان «راه قدس از کربلا» رمز سقوط رژیم است*
رضا وضعی
در زمان انتخابات اردیبهشت 96، اتاق های فکر رژیم با دو مهرهء انتصابی خود، یعنی حسن روحانی و رئیسی، مطلبی را اینطور در اذهان جا انداختند که با روی کار آمدن رئیسی طرح مقابله با غرب و مخالفان منطقه ای کلید خواهد خورد و، در طرف مقابل، رئیس جمهور شدن حسن روحانی به معنای ترجیح بقای دراز مدت نظام بر منافع کوتاه مدت سپاه و نیروهای همراه آن است و در ادامه شاهد امضای توافقات جدید در غالب برجام های دو و سه خواهیم بود. در نهایت حسن روحانی رئیس جمهور شد، اما هیچ یک از وعده های داخلی دوران انتخابات جامهء عمل بخود نپوشید. در زمینهء اقتصاد جذب سرمایهء چندانی نشد، او در مقابله با سپاه - که خود از آن به عنوان دولت با تفنگ نام برد - عقب نشینی کرد، در جواب تهدید های علی خامنه ای کوتاه آمد، و در نهایت با راهنمای به چپ زده به راست چرخید و حتی گفت تمام وزارای کابینه را علی خامنه ای انتصاب کند.
آنگاه نوبت به صحنهء خارجی رسید. ترامپ در 19 ژانویه قانون تحریم ایران را که قانونی 120 روزه بود و موعد آن 19 می 2017، یعنی 29 اردیبهشت ماه و روز انتخابات ریاست جمهوری بود، تعلیق کرد. چند روز قبل از انتخابات نیز دیدیم توافقنامه ای را جلوی رژیم برای امضا گذاشتند، تحت عنوان توافق 2030 یونسکو، که شامل هفده ماده در خصوص تعلیم، تربیت، آموزش و کاهش نابرابری های جنسی و حقوقی و... بود، که رهبری شانه رژیم را از بار امضای آن خالی کرد. در ادامه، به ماه اکتبر نزدیک شدیم و روزی که امریکا میبایست موضع خود را در قبال رژیم ایران مشخص می کرد. در این موضع گیری ایالات متحده امریکا و شخص رئیس جمهور، آقای دونالد ترامپ، حکومت اسلامی را متهم به ساخت موشک های بالستیک، حمایت از تروریسم در سطح بین المللی، مداخله در امور دیگر کشورها و... کرد، که این موضع گیری با متنی که کاخ سفید در تروریست شمردن سپاه پاسداران منتشر کرد، پایان یافت. در ادامه، آقای دونالد ترامپ وظيفهء تعيين سرنوشت برجام را بر عهدهء کنگره گذاشت تا این نهاد راهی برای اصلاح آن ارائه دهد یا آن را رد کند. در واقع میتوان گفت که رئیس جمهور امریکا فرصتی را تا 15 دسامبر به رژیم ایران داد تا خود را اصلاح و دست از مداخله در دیگر کشور ها، حمایت از تروریسم و موشک سازی برای گسترش نفوذ خود بردارد. اما اين همه با موضعگیری تند هر دو جناح رژیم ایران روبرو شد؛ بطوری که حسن روحانیِ زیر عبای رهبر به سکوت رفت تا خود بیت و فرماندهان سپاه شروع به تهدید کنند و آنها هم کاملاً مشخص کردند که بر سر موارد ذکر شده هیچ مذاکره ای را نخواهند پذیرفت، حتی میانجیگری اروپا؛ و بخصوص کوشش فرانسه برای کشیدن پای ایران به میز مذاکره بر سر برجام های دیگر بی نتیجه ماند؛ تا جایی که که جانشین فرمانده سپاه گفت: اگر اروپاییها وارد حریم موشکی شوند، بُرد موشکها را افزایش میدهیم.
موضع گیری های سفت و سخت هر روزهء فرماندهان سپاه در مقابل فشار های غرب ، همراه با امضای تغییر پایتخت اسرائیل به اورشلیم، نويد آیندهء خوشی را نشان نمی دهد. همانطور که در اخبار آمده، و به گفته فرمانده سپاه، رژیم ایران در منطقه شروع به ساخت هسته های مسلح کرده و ذکر کرده که «هر جنگ جدیدی به محو اسرائیل از جغرافیای سیاسی عالم منجر خواهد شد». سخنگوی ارشد نیروهای مسلح رژیم ایران هم مدعی شده که: جبهه بزرگ مقاومت تا نابودی و محو اسرائیل و اخراج آخرین سرباز آمریکایی از منطقه به تقویت خود ادامه میدهد؛ و رهبر حکومت اسلامی در ادامۀ سخنان نفرت برانگیزانه و غیر انسانیِ خود پیرامون اسرائیل، «کلید غلبه بر دشمنان اسلام»، را «مسئله فلسطین» خواند و مدعی شد: «جبهه کفر و استکبار و صهیونیسم، با غصب کشور اسلامی فلسطین، آن را به پایگاهی برای ایجاد اخلال در امنیت کشورهای منطقه تبدیل کردهاند و باید با غده سرطانی اسرائیل مقابله کرد.»
با توجه به مجموع سخنان بالا، در این دوره از تغییر و تحولات، می توان دو آینده را برای حکومت اسلامی متصور شد:
1- دامن زدن به جنگ های منطقه ای. به گفتهء جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران خطاب به ملت ایران: «مردم نگران نباشند؛ امروز آنقدر قدرتداریم که با اطمینان جلوی دشمنان بایستیم و یک الگوی جهان پسند ارائه کنیم که هم میجنگد، هم محاصره میشود، اما پیشرفت میکند. اگر دشمن فضای سوریه و عراق را به هم نریخته بود آیا میتوانستیم به این وضوح نقش ایفا کنیم و دشمنان را به حاشیه سیاستهای منطقهای برانیم؟»
اما واقعيت آن است که در این صورت اگر بار دیگر بخواهیم وارد جنگ نیابتی یا مستقیم شویم ایران و ایرانی نابود خواهد شد و در این دوره امکان کشیده شدن جنگ به درون مرز های ایران محتمل است. چرا که امروز سیاست خارجی کشور در منطقهء خاورمیانه توسط بیت رهبری، فرماندهان سپاه پاسداران و قاسم سلیمانی مهره چینی می شود و می توان گفت که در این بین محمد جواد ظریف نقش عروسک را دارد. سیاست و مسیر کلی امروز ایران در منطقه مقابله با امریکا و متحدان منطقه ای آن است. یعنی در حال حاضر نیازی به حسن روحانی برای دیپلماسی و پای میز مذاکره رفتن نیست و هنگام نشان دادن قدرت هجومی و سخت رژیم فرا رسيده است.
با توجه به صحبت های علی خامنه ای مبنی بر اینکه در هر جایی لازم باشد حضور خواهیم داشت و از جبههء مقاومت دفاع خواهیم کرد، و سپس سخنان تحریک امیز جعفری فرمانده کل سپاه مبنی بر حضور مستشاری در یمن و ساخت هسته های مسلح در منطقه، تهدید کردن اروپا به افزایش برد موشکی، و استفاده از کودکان در جبهه های جنگ، همه و همه نشان از تاکتیت تازه ای می دهند: رژیم بدنبال حضور گسترده تر نظامی - فرهنگی - اقتصادی در منطقه است تا از این طریق بتواند دستاوردهای چندین سالهء خود را حفظ و امتیاز های جدیدی را در دورهء پسا داعش و پسا جنگ بدست آورد.
این تصمیمات شیعه گرایانه و ایدئولوژیکِ رژیم ایران، که البته با تغییر پایتخت اسرائیل تشدید خواهد شد، می تواند آیندهء تاریکی برای مردم ایران و منطقه بوجود آورد. این اقدامات نظامی و زدن بر طبل جنگ کشور را به سمت کرده شمالی شدن و در پی آن محاصره شدید تر خواهد برد، که فشار آن بر گردن ما ایرانیان خواهد افتاد.
در زمان کنونی، رژیم می کوشد با بوجود آمدن هسته های مسلح و تهدید و جنگ های نیابتی، حداقل در میان مدت خود را حفظ کند. اما با زدن بر طبل جنگ سرنوشت نامعلومی می تواند در انتظار میلیون ها انسان از جمله کودکان باشد. به گزارش anfpersian صدا و سیمای حکومت اسلامی تصاویری از کودکی سپاهی در ابوکمال منتشر کرد که حاکی از بکارگیری کودکان در جنگهای نظامی توسط سپاه قدس است.
2- مورد دوم هم به تصمیم کنگرهء امریکا در مورد پروندهء برجام مربوط می شود. به نظر می رسد که رژیم ایران، چه دست به شیطنت های منطقه ای بزند و چه نه، بدلیل موارد ذکر شده، تحریم های پیش از برجام به احتمال زیاد باز خواهند گشت اما در غالب و نام های دیگر. اگر این تحریم ها بازگردند و حلقهء محاصرهء نظام تنگ تر شود، حکومت اسلامی آنگاه خود را در نزدیکی پرتگاه سقوط خواهد دید. چرا که رژیم ایران پولی در صندوق هائی ندارد که مدام توسط خودی ها غارت شده اند. این نظام دلش را به سرمایه های خارجی خوش کرده بود که آن هم پنبه شده است.
شرایط اقتصادی کشور بسیار وخیم است، بطوری که نمایندگانِ مجلس نشین اخیراً گزارشی را تهیه کرده اند که گویای ورشکستگی نظام بازنشستگی کشور است، نظام بازنشستگی کشور شامل 18 سازمان کوچک و بزرگ است که در مجموع 69% مردم ایران یعنی 55 میلیون نفر را تحت پوشش قرار میدهد. با بدهی 119 هزار میلیارد تومانی که دولت به سازمان تامین اجتماعی دارد و از آنجا که پولی هم در بساط اش نيست و هر آنچه که داشته خرج نیروهای مسلح خارج کشوری برای گسترش نفوذ خود در دیگر کشور ها کرده است، می توان متصور شد که با تحریم های بیشتر از سوی کنگره امریکا و ورشکستگی اقتصادی رژیم ایران؛ آمار 34 میلیون فقیر در ایران افزایش پیدا خواهد کرد و اين فقرا دست به اعتراضات گسترده ای در تمام کشور خواهند زد که که طليعهء آن را در اعتراضاتِ کارگران، مالباختگان، بازنشستگان و دانشجویان مشاهده کرد.
در صورت تحقق اتفاقی چنين گسترده می توان مهر سقوط رژیم را پایین پرونده اش کوبید، چرا که رژیم در این هنگام یا باید دست به سرکوب گسترده و خونین معترضین بزند و یا باید خرج اش در خارج از کشور را کم و حاصل آن را به داخل سرازیر کند.
ظاهراً، از آنجا که رژیم در مقاطع گوناگون نشان داده و صراحتاً گفته است که جبههء مقاومت اش از داخل اهمیت بیشتری دارد، دست به چنین کاری نخواهد زد. می توان گفت که در اين وضعيت رژیم از طريق ادامهء عمل کردن به شعار رهبر انقلاب اش "راه قدس از کربلا" سقوط خواهد کرد؛ چرا که در نهایت توان جوابگویی به معترضین داخل را نخواهد داشت و از آنجا که سیاست مماشات غرب با رژیم نيز پایان یافته و دولتمردان غرب بارها اعلام کرده اند که صدای مردم ایران را می شنوند؛ می توان ديد که رژیم ایران در نهایت محکوم به برکناری خواهد شد.
به تصور من، آیندهء رژیم خارج از دو مورد ذکر شده نخواهد بود. حال باید دید گه رژيم کدام گزينه را انتخاب خواهد کرد.
* اين مطلب کوتاه شدهء مقالهء بلندتری است که در قسمت اول خود به مسئلهء آميختن ديانت و سياست در اسلام می پردازد.