تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

15 دی ماه 1396 ـ  5 ژانويهء 2018

فرصت طلایی!

شهباز نخعی

Shahbaznakhai8@gmail.com

ديروز- پنجشنبه 4 ژانویه 2018- نخستین هفته از خیزش غیورانه و فراگیر مردم جان به لب رسیده ایران از فساد و بی کفایتی نظام ولایت مطلقه فقیه سپری شد. با این خیزش دلاورانه و فراگیر مردم ایران ققنوس وار از خاکستر بازی خوردگی، خرافه پرستی، ترس، ستم پذیری، فریب خوردگی مکرر و زبونی سال های اخیر سر برآوردند و چنان بی پروایی، رشادت و جسارتی از خود نشان دادند که شگفت زدگی و تحسین جهانیان را برانگیخت.

این شگفت زدگی و تحسین البته شدت و ضعف داشت.  نقطهء قوت آن واکنش ایالات متحده آمریکا بود که رییس جمهوری آن از همان روز نخست به پشتیبانی از مردم بپاخاسته و معترض ایران پرداخت و تقریباً هر روز بر این پشتیبانی تأکید کرد. در آخرین توییت حمایتی دونالد ترامپ که همین امروز منتشر شد، او وعده داد که: «مردم ایران در وقت مناسب حمایت بزرگی از سوی ایالات متحده دریافت می کنند» و افزود که: «برای مردم ایران که خواستار بازپس گیری حاکمیت خود از مقامات فاسد هستند احترام زیادی قائل ام».

فزون بر اعلام پشتیبانی های مکرر دونالد ترامپ، بسیاری از دیگر مقامات آمریکا نیز از خیزش فراگیر اعتراضی مردم ایران حمایت کرده اند. پل رایان، رییس مجلس نمایندگان، مایک پنس، معاون رییس جمهوری، جان مک کین، سناتور سرشناس جمهوری خواه و رییس کمیسیون نیروهای مسلح در مجلس سنا، لیندسی گراهام، سناتور پرنفوذ جمهوری خواه، و حتی نانسی پلوسی و چاک شومر، رهبران اقلیت دموکرات مجلس های نمایندگان و سنای آمریکا، نیز به صف حامیان مردم ایران پیوستند. فزون بر اینها، نیکی هیلی، نمایندهء آمریکا در سازمان ملل نیز خواستار برگزاری نشست فوق العاده شورای امنیت سازمان ملل متحد شده است تا در مورد سرکوب تظاهر کنندگان معترض توسط حکومت آخوندی موضع گیری کند. از سوی دیگر، گولد اشتاین، قائم مقام وزارت امور خارجه آمریکا، نیز گفت: «آمریکا متعهد است کنار نایستد و دست روی دست نگذارد».

اما، به رغم درخواست صریح و مؤکد دونالد ترامپ در مورد موضع گیری اروپایی ها، اینان یک هفته نخست را با سیاست «سکوت و انتظار» سپری کردند و تنها در روز هفتم بود که فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در بیانیه ای کشتن شهروندان معترض را «غیرقابل قبول» خواند! تنها دلیلی که برای این مماشات اروپاییان طماع و سوداگر می توان قائل شد قراردادهای چرب و نرمی است که پس از امضای «برجام» به دست آورده اند.

در مورد حمایت های آمریکا که تاکنون شفاهی و به قول عوام «باد هوا» بوده، یادآوری این نکته بجاست که اینها تنها بخش بسیار کوچکی از انبوه بدهکاری های کلانی است که آمریکا به مردم ایران دارد؛ بدهکاری هایی مانند مشارکت و عاملیت در کودتای 28 مرداد 1332 – که استبدادی 25 ساله را بر ایران  حاکم کرد -، کنفرانس گوادلوپ در 1357 – که زمینه ساز به قدرت رسیدن آیت الله خمینی و یاران اش شد- و پشت کردن و بی اعتنایی شرم آور باراک حسین اوباما در پاسخ به شعار «یا با اونا یا با ما»ی جوانان ایران در 1388.

این که اکنون آمریکا بخواهد در جهت تأمین منافع خود، با حمایت از خیزش فراگیر اعتراضی مردم ایران بخش کوچکی از این بدهکاری های کلان را بپردازد، درخور تقدیر است و بی گمان در پایان بخشیدن به بغض و کینه ای که مردم ایران نسبت به آمریکا داشته اند تأثیر گذار خواهد بود.

اما، مبادا که «معامله گری» تاجر مسلکانهء رییس جمهوری آمریکا سبب شود که پشتیبانی کنونی او از حد حرف و شعار فراتر نرود و یا، بدتر از آن، دستمایه یک «معامله» و بده- بستان با حکومت جنایتکار و فاسد آخوندی که اکنون در موضع ضعف است  و برای انجام هر معامله ای آمادگی دارد قرار گیرد.  و مبادا که یک بار دیگر آمریکا با نقاب دوستی پیش آید و دشمنانه از پشت به مردم ایران خنجر بزند.  مبادا که با پرداخت بخش کوچکی از بدهکاری های کلان خود، بخواهد بر مردم ایران منت بگذارد.  مبادا که این همسویی منافع مردم ایران و آمریکا در سرنگون سازی نظام تبهکار ولایت مطلقه فقیه سوء تعبیر شود و هدر رود.

این «همسویی منافع» فرصتی طلایی برای شستن و از بین بردن بغض و کینه های تاریخی است؛ زنهار که این فرصت طلایی از دست برود!

4 ژانویه 2018

بازگشت به خانه