تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

22 دی ماه 1396 ـ  12 ژانويهء 2018

اعتراضاتِ اجتماعی- فرهنگی، با چاشنیِ اقتصادی

رضا وضعی

اعتراضاتی که از هفتم دی ماه در مشهد آغاز و با یک چشم بهم زدن به بیش از 90 شهر و روستا کشیده شد، تحلیل هایی را با خود بهمراه آورده است. عده ای مخالف، به اشتباه و یا بدلیل نداشتن آگاهی نسبت به آنچه در چهل سال گذشته به جامعه ایران رفته است، اعتراضاتِ اخیر را به گرانی ها و تخم مرغ نسبت میدهند و گاهاً از اعتراضات به عنوانِ "انقلاب تخم مرغی" نام می برند. دیگر رسانه های جناح های اصولگرا و اصلاح طلب هر کدام به روش های نخ نما شده خود اشاره دارند. جناح اصولگرا اعتراضات را به بیگانگان نسبت میدهد و اصلاح طلبان حرکات را به جناح مقابل برای هدف قرار دادن دولت و بی اعتبار کردن آن می دانند.

اما باید در نظر داشت که، اعتراضاتِ اخیر بدلیل گرانیِ تخم مرغ نبوده است و دلیل این کنشگری ها عمیق تر از آن چیزی است که عده ای معتقد هستند؛ آن هم عمقی به ارتفاع  چهار دهه. اگر به ساختار تشکیل دهندهء اعتراضات در این چند روز نگاهی کنیم، معترضان افرادی از قشر و طبقه های اجتماعی هستند که در این چهل سال نه دیده و نه شنیده شده اند؛ و با انتشار بودجه سال 1397 که به گروه و نهادهای خاصِ بی مصرف تعلق گرفت، و نيز لیست گرانی کالاها در مقابل بودجهء سال 1397، بهانه ای شد برای یک انفجار اجتماعی به گستردگی کل ایران. شعار های پر واضح این پیام را می دهند که، از طرفی، جامعه خستگیِ فرو خورده نسبت به وضع موجود را به نمایش گذاشته و، از طرف دیگر، نگرانی ها نسبت به مسائل اقتصادی -اجتماعی -فرهنگی خود را نشان داده اند.

بحرانِ حاضر بسیار عمیق است؛ بحرانی ناشی از اهمیت ندادن به نقش جامعه در پیشرفت و توسعهء یک کشور، فقدان هرگونه مشارکت افراد جامعه در ادارهء امور کشور، عدم توجه در  تصمیم گیری های کلان توجهی به افراد جامعه، عملی نشدن خواسته ها و حرف مردم در ادارهء کشور، بی پناهی نیروهای کار و ايةنکه در جواب خواسته های بحق اين نيروها از کارفرمایان، رژیم طرف آنها نمی ایستد و بالعکس طرف کارفرمایان را گرفته و صدای اعتراض آنها را نمی شنود.

يعنی، مادامی که رژیم سعی در کنترل افراد جامعه کرده و در خصوصی ترین روابط جوانان دخالت می کند و در جواب خواسته های بر حق آنان گوشی برای شنیدن ندارد؛ وضعیت به این درجه از انفجار می رسد و خنثی ترین قشر جامعه را به صفوف مبارزان می کشاند. و نتیجه اعتراضاتی می شود که اکنون به اوج خود رسیده است.

در این چهل سال جامعه ایران بی کفايتی، قانون گريزی، بی تفاوتی، پارتی بازی و دروغ بافی دیده و شنیده است. هر چند عوامل بحران در کشور بي شمار است، اما از همه مهم تر بی عدالتی به طور عام، بدترين عامل نارضایتی های امروز مردم ایران است. چرا که این جامعه اختلاف طبقاتی و زندگی آقازاده ها و عزیز دردانه های سردمداران را لمس نموده و با سطح زندگی خود قیاس می کند و با ذهن پرسشگر خود دلیل ارسال بیش از 400 میلیون دلار برای حزب الله لبنان را می پرسد؛ و از خود می پرسد که چرا دختر ایرانی در مشهد و قم باید به صیغه مردان اجنبی درآید؟ از خود می پرسد چرا دختران ایران به ترکیه، کشور های حوزه خلیج فارس و... صادر می شوند. از خود می پرسد چرا بیش از ۵ هزار زن کارتن خواب باید در کشوری با این منابع سرشار وجود داشته باشد؛ و هزاران سوال دیگر در باب وضع نابسامان موجود.

کافی است شما مسیرتان به اداره های دولتی خورده باشد؛ کافی است برای رسیدگی به امور تحصیلی فرزند خود به مدارس یا آموزش و پرورش مراجعه کرده باشید؛ و یا کافی است بخواهید یک زندگی شهروندی داشته باشید و با خانواده وقت بگذرانید؛ آنگاه متوجه خواهید شد دچار یک ناشنوایی عمیق از سوی حاکمیت هستيد. زمانی که مسئولی در ادارات دولتی جوابگوی شما نیست، برنامه تلویزیونی مردم پسندی از رسانه ها پخش نمی شود، مکانی برای تفریح خانواده موجود نیست. ودر این شکل از مواجه شدن فرد با بدنهء سیستم، فرد مغلوب سیستم شده و این سیستم همیشه آن فردی را مقصر می داند که از بی تفاوتی نسبت به شرایط اش به ستوه آمده است.

اما علل بروز بحران و بی تفاوتی نسبت به شرایط زندگی مردم در چند مورد خاص خلاصه نمی شود و این بحران امری عمومی و کلی است. آنجایی که صدای اعتراض مردم برای بهبود وضعیت اعم از محیط زیست کشور، بیکاری، گرانی، زنان و... شنیده نمی شود و، در عين حال، همين مردم بودجهء سال 1397 را در مقابل خود دارند که در آن به بنیاد آقای مکارم شیرازی 305 میلیارد بودجه اختصاص داده می شود، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 47 میلیارد و 722 میلیون تومان، جامعه المصطفی با بیش از 50 هزار دانش پژوه از 122 ملیت با 303 و نیم میلیارد تومان، شورای سیاستگذاری حوزه‌های علمیه زنان با 258 میلیارد تومان و..، يعنی پولی که تنها به ترویج خرافات مذهبی اختصاص می يابد. و همین لیست بودجه ها بغض خفه شده چهار دهه جامعه را به فریادی به بلندای کل ایران تبدیل می کند.

اگر در جنبش سبز شعارها عمدتاً رنگ و بوی سیاسی داشتند و عمدتاً تبعیض حاکم بر سیستم انتخاباتی حکومت اسلامی را هدف قرار داده بودند، شعارهای جنبش اعتراضی اخیر تبعیض حاکم بر کلیت جامعهء ایران، از تبعیضات اقتصادی تا اجتماعی و فرهنگی را در هدف خود قرار داده‌اند.

جنبش اخیر کاملاً با جنبش سال 1388 متفاوت است. این جنبش از دلِ اعتراضات و اعتصابات علیه بیکاری، گرانی، حقوق های معوقه، حقوق زنان، دانشجویان، محیط زیست و... و با پیشزمینه های اجتماعی-  فرهنگی بیرون آمده است، آن هم در حکومتی که نقد  و حق خواهی جایی ندارد و حق خواهی جز سرکوب، زندان، باتوم، اعدام و... جواب دیگری دریافت نمی کند، این جامعه به حالت بغض خفه شده در می آید و روزی به مانند امروز یقهء رژیم را می گيرد.

اما بحران عمیق امروز ایران اتفاقاً اقتصادی نیست، بحران در بخش اجتماعی است و امروز مردم صدای "حق من کو" و "زندگی من کو"  سر داده اند. مطرح کردن اعتراضات اخیر تحت عنوان "انقلاب تخم مرغی" جز ترفند عوامل وابسته به حکومت برای به بیراهه کشاندن و تهی کردن اعتراضات از ماهیت خویش چیز دیگری را دنبال نمی کند. یادمان نرود که طرح مقابله با خشونت علیه زنان و حضور آنان در ورزشگاه ها در دولت تدبیر و امید آقای حسن روحانی بسته شد. فضای مجازی با دستور مستقیم آقای روحانی و دولت ایشان فیلتر شد و بیش از صد شاغلِ فضای مجازی کارشان را از دست دادند.

آنچه که امروز میتوان به صراحت از اعتراضات سراسری مردم ایران برداشت کرد، سرخوردگی و بی اعتمادی بخش اعظم جامعه نسبت به حکومت مذهبی و جامعهء روحانیت است. آنجا که مردم شعار می دهند که «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» اين امر پیامد مستقیم یک دندگی حکومت اسلامی است که در این چهار دهه تن به خواسته های ابتدایی مردم نداده و نخواسته است تا صدای مردم را بشنود. شعار هایی که در این چند روزه سر داده شد، نشاندهندهء به پایان رسیدن سیاست های رژیم اسلامی ایران است. این شعارها پیامد بحران هایی است که زمانی معضل و مشکل بوده اند و، بدلیل دیده نشدن، امروز تبدیل به بحران حل نشدنی در زمینه های  اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیط زیست و... شده اند.  

این اعتراضات خواهان برکناری رژیم اسلامی ایران و جایگزینی یک حکومت دموکرات است. دست سرکوب رژیم هم در مقابل این اعتراضات بدلیل حمایت کشورهای غربی از اعتراضات بسته شده است. در نهایت وظیفهء ما به عنوان اپوزیسیون این است که در مرحلهء اول تکلیف خود را روشن کرده و خود را و در حمایت تمام قد از اعتراضات مردم ایران خود را نشان دهیم. امروز زمان آن رسیده که بعد از چهاردهه اپوزیسیون وظایف اصلی خود را انجام دهد؛ و یکی از اين وظایف افشا کردن اپوزیسیون دست ساز رژیم است که می توان گفت بیش از دو دهه خط و سوی مردم و اپوزیسیونِ راستین را به بیراهه کشانده و کاری جز بازی در زمین رژیم انجام نداده؛ و امروز اعتراضات سراسری مردم ایران را انقلاب تخم مرغی می نامد.

مردمی که در اعتراضات شرکت کرده اند، همانند انقلاب‌های دیگر کشور ها، در درجهء اول خواستار حقوق برابر و عدالت در تقسیم امکانات هستند، خواسته ای که قبل از هر چيز از طریق سیستمی قانونمند تحقق پیدا می کند. دموکراسی و آزادی‌های سیاسی در واقع نتیجه تحقق این خواسته ها بوده و تضمینی برای تداوم عدالت و حقوق برابر برای تمام طبقات و اقشار جامعه محسوب می شوند. از این نظر است که ما تازه پس از چهار دهه می‌خواهیم پا در راهی صحیح بگذاریم و مطالبات پایدار و ماندنی را فریاد بزنیم.

پس: مبارزه ادامه دارد...

 

* در آخر توجه شما را به ویدئو زیر جلب میکنم.  ویدئو توسط حزب ایرانِ آباد تحت عنوان " کارنامه 40 سال حکومت آخوند ها بر ایران" تهیه شده است.

https://www.youtube.com/watch?v=lHccqP8Pmq0

بازگشت به خانه