تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

25 دی ماه 1396 ـ  15 ژانويهء 2018

نامه ای از ايران

جناب آقای اسماعیل نوری علا

          درود ما بر شما مبارز خستگی ناپذیر. نامه ای که به پیوست تقدیم حضور می شود حاصل انقلاب دی ماه 96 و صدای آن بخش از مردم ایران است که چهل سال در گوشه های تاریک نظام ولایت فقیه، در متن جامعه زندگی کرده و به هیچ جریان یا گروه سیاسی داخلی و خارجی وابستگی ندارد؛ مردمی که در تحلیل های بی پایان و معادلات سیاسی مفسران به حساب نیامده و دیده نمی شوند؛ مردمی که در میان سیل صداها، زاویه دیدگاه و افکار مستقل خود را دارند. نویسنده این نامه، که به مخاطرات کارش آگاه است، باکی از جان خود ندارد اما نسبت به امنیت خانواده و فرزندان و دوستان بیمناک است. بنابراین از درج نامش چشم می پوشد. پس افشای هویت نویسنده بی ادعا که سودای شهرت و مقام نداشته و هدفی جز آزادی ایران ندارد، اگر هرگز نه، شاید وقتی دیگر. در واقع اصالت این نامه که بی واسطه از بطن مردم برآمده و در کف خیابان آزادی تهران نوشته شده چنان از محتوا و ادبیاتش پیداست که هیچ گروه و دسته سیاسی چه در داخل چه در خارج نخواهد توانست نامه را به خود منتسب کند.

          کار نوشتن مشق انقلابی چهل سطری که دربرگیرنده اندیشه ها و دردهای چهل ساله ما تاریک نشینان باشد، با اولین حرکت های مردمی در روز پنج شنبه 96/10/14 شروع شد و تدوین و نگارش و ویرایش آن یک هفته زمان برد تا 96/10/21 که اتمام یافت. بر شما پوشیده نیست برای ما که داخل کشور هستیم انجام فعالیت برای پخش چنین نامه ای در فضای واقعی و حتی مجازی چقدر خطرناک و در نتیجه ناممکن است.

 

آقای نوری علای گرامی،

          تقاضامندیم ما را نادیده نگیرید و از خودتان بدانید و در رساندن متن این نامه به همه هم میهنان یاری مان کنید. عاجزانه از شما خواهش می کنیم این نامه چهل خطی که سند انقلاب دی ماه 96 است را اگر برازنده یافتید، ظرف این چند روز تا هنوز در دی ماه فراموش ناشدنی 96 هستیم، برای ثبت در تاریخ در وب سایت خود و دیگر شبکه های اجتماعی پیش روی دنیا قرار دهید. از این که جسارت می کنیم و چنین درخواستی از محضرتان داریم پوزش ما را بپذیریذ. عجیب روزگاریست که برای سخن گفتن با ساکنان خانه همسایه باید دست کمک به آن سوی جهان دراز کنیم.

 

آقای نوری علا،

          این نامه به اشخاص بسیار محدودی به منظور یاری خواستن جهت انتشار این ارسال شده است. بی نهایت سپاس گذار خواهیم بود اگر تصمیم یا هر نظر خود را به همین آدرس پست الکترونیکی به ما بازگویید. اگر جان ما اهمیتی دارد خواهش می کنیم پاسخ خود را طریق آدرسی بفرستید که خطر کمتری متوجه ما باشد. بی صبرانه در انتظار پاسخ شما هستیم.

          ببخشید سخن به درازا رفت. احترام عمیق ما به شما به اندازه درس های بسیاری است که از شما آموخته ایم. امیدواریم روزی در خاک ایران با شما دیده بوسی کنیم و دست شما را بفشاریم.

          ارادتمند شما

          تهران شنبه 96/10/23

 

ننگ بر، مرگ بر

نزدیک به چهار دهه می گذرد که نظام سفاک جمهوری اسلامی با تاراج ثروت ملی و مکیدن خون مردم شریف ایران به حیات ننگین خود ادامه می دهد. نظامی که دستاوردی جز عقب ماندگی، فقر گسترده مردم، نابودی منابع طبیعی و آینده فرزندان میهن نداشته است، حتی پیش از تأسیس خود با دروغ و نیرنگ، چنگال های کثیف خود را در پیکر ملت پاک فرو برده و مشغول چپاول است. سردم داران رژیم خودکامه و وابستگان شان که خود را صاحبان دین انگاشته اند، با تزریق فرهنگ مسموم به جامعه سعی در تسلیم و فرمان برداری مردم نجیب دارند و با زور استبداد، ظلم و ستم، تبعیض و تحقیر و دیگر اعمال ضدانسانی، حق آزادی را سلب و مردم آزادی خواه ایران را به شدیدترین و بی سابقه ترین شکل سرکوب می کنند. در کنار مزدوران خود فروخته رژیم غیرقانونی که با چماق و سرنیزه و گلوله، رو در روی مردم عدالت خواه ایران صف آرایی کرده اند، دستگاه تبلیغات رژیم منفور، ضد فرهنگ پر سر و صدا و بد بوی خود را چون آوار بر سر مردم ایران می ریزد و با تهاجم و تمسخر عقل و خرد مردم، پرده جهل و سیاهی را پهن تر می کند. رسانه های مواجب بگیر رژیم فاسد، روزمره بر طبل توخالی اقتدار پوشالی حاکمیت زورگو می کوبند و می کوشند با تقدس نمایی، بر جنایات و دزدی های حاکمان ناپاک سرپوش گذاشته و با ترویج ابتذال، افکار عمومی را از مسایل اصلی ایران و جهان منحرف کنند. مظهر برجسته فرهنگ منحط حاکمان فرومایه همان شعار مرگ بر ... است. چهل است زمام داران ستم پیشه جمهوری سیاه اسلامی با شعار مرگ به زمین و زمان می تازند و خواهان نابودی هر صدای مخالف هستند. مرگ بر آن کشور یا دولت. مرگ بر این کس. مرگ بر آن غیرخودی. مرگ بر ما. مایی که ضد ولایت فقیه هستیم. در این سال ها دژخیمان حکومت نهایت سوءاستفاده از این شعار را کرده اند. دستگیری و زندان و شکنجه، اعدام و قتل بی گناهان به هر بهانه و پاشیدن بذر مرگ و نیستی، فقط گوشه ای از آن است. تأثیر این شعار در ابعاد بزرگ تر، تقسیم جامعه به خودی و غیرخودی، حذف مردم شایسته و کاردان و سوار کردن عناصر مفت خور و بی کفایت و مال اندوز بر دوش ملت و تأمین هزینه های گزاف سوءمدیریت و سوداگری از طریق خالی کردن جیب مردم بیچاره است.

اکنون که غرش سهمگین طوفان زمستان 96 باد در بساط مقدس نمایان و دین فروشان انداخته است، ما، آن دسته از به حاشیه رانده شده ترین لایه های جامعه که از خدمت به ملت و کشور برکنار و از زندگی و هستی ساقط شده ایم، مایی که شناسنامه سفید داریم و هیچ وقت دور باطل میان به اصطلاح اصلاح طلبان و اصول گرایان در چارچوب قواعد ولی فقیه بی اعتبار را نپذیرفتیم، ما نحیف اندامانی که همواره به هیچ گرفته شده و صدا و چهره نداریم، شانه به شانه خواهران و برادران دردمندمان به خیابان آمده و خواهان برچیدن نظام تبعیض آمیز جمهوری اسلامی هستیم. آواز دلنواز انقلاب که از جای جای مام میهن برخاسته، لرزه بر اندام تنومند اصول گرایان زشت روی با قیافه های همیشه حق به جانب که خود و منتسبان شان را ارباب ملت می پندارند انداخته و نقاب لبخند خائنان اصلاح طلب که مردم تشنه را در هزارتوی تاریک و مخوف عمارت دهشتناک ولایت فقیه به امید قطره عدالتی سرگردان می کنند، کنار رفته است. مردم به جان آمده دیگر گول اصلاح طلبانی را نمی خورند که در جنگ قدرت با اصول گرایان، با شعارهای گمراه کننده، قیام 88 را در نطفه فاسد کردند و فریاد اعتراض مردم را به جنبش سبز کاهش داده و رهبرانی معرفی کردند که وعده بازگشت به عصر کشتار و تباهی خمینی دیو سیرت می دادند. آنان مردم را به بی راهه کشانده و زمینه ساز خاموشی جنبش شدند و با تداوم خفقان، شرایط را برای ظهور نوکیسگان عوام فریب پس از خود فراهم کردند. آخر تا چند سال می توان تناورترین کاخ ستم دوران را که پایه های کج آن در بستری از خون بنا شده، با شعار اصلاح ساختار از سرنگونی نجات داد و سرپا نگه داشت؟

صدای بلند شکست دیوارهای ضخیم کاخ بیداد از زلزله خیزش مردم ستم دیده در دی ماه به گوش می رسد. استبداد سیاه با تمام قوای سرکوب داخلی و پشتیبانی حامیان قدرتمند خارجی که به بهای حراج استقلال کشور دست و پا کرده، قصد خاموشی دوباره فریاد مردم را دارد. رژیم خون آشام برای حفظ بقای مصیبت بارش، مردم صلح جوی ایران را به آتش جنگ و تبدیل ایران به سوریه دیگر تهدید می کند. اما عزم راسخ مردم وطن پرست دیگر خاموشی نمی گیرد. رژیم کریه هر چه بخواهد ما را بفریبد، کتک بزند و زندان کند یا بکشد، مردم آگاه راه راستین رهایی از زنجیرهای زندان ظلمات جمهوری اسلامی را یافته اند. آنها با شعار کوبنده؛ اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا، رژیم مزور تا دندان مسلح را خلع سلاح کردند، با شعارصریح؛  مردم گدایی می کند، آقا خدایی می کند، ولایت فقیه را بی حیثیت ساختند و با شعار؛ استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی، آینده روشن کشور را تضمین کردند. ما بی چارگان بی چهره نیز دوشادوش هم وطنان دلیرمان در صف اول مبارزه هستیم و همراه با خروش مردم زجردیده، فریاد داد می کشیم. اما ما هرگز شعار مرگ نمی دهیم. ما این نظام بی آبرو را لایق ننگ می دانیم و خواهان مرگ و نابودی کسی نیستیم. ملت خردمند ایران پس از سرنگونی رژیم پلید، بر بستر خلل ناپذیر فرهنگ مردم فرهیخته و دانای این سرزمین، پایه های راست حکومتی بی همتا در جهان را پی گذاری خواهد کرد که قوانین انسانی و مترقی آن ضامن آزادی، عدالت و برابری باشد. فریب خوردگان و حقوق بگیران چماق به دست که از سر ناچاری خود را ارزان به مزدوری فروختند، به آغوش مهربان مردم بزرگوار ایران باز خواهند گشت. جانیان و خائنان و متجاوزان و دزدان، هر جای دنیا که پنهان شده باشند، در پیشگاه ملت محکوم اند و حقوق و ثروت به یغما رفته از حلقوم شان بیرون کشیده شده و به مردم برگردانده خواهد شد. آنان در زباله دان تاریخ، با داغ رسوایی بر پیشانی، بار گران ننگ را تا ابد به دوش خواهند کشید.

آری، ننگ بر هر چه مرگ بر! ما از ته جان فریاد می زنیم ننگ بر دیکتاتور. ننگ بر اصل ولایت فقیه. ننگ بر خامنه ای. چه زیباست بر دیوار روستاها و شهرهای ایران ما شعارهایی چون این نوشته باشد: خامنه ای، خامنه ای، ننگت باد. یاران، در مبارزه با جور جلادان ولایت، راهی طولانی و بس دشوار پیش روی ماست ولی روزی هست که در هوای پاکیزه و عطرآگین دشت های آلاله گون ایران زمین، دست در دست هم سرود صلح و آزادی بخوانیم.

 

نامه بی چهرگان -  از قلب تاریکی -

به آدرس هم وطنان رنج کشیده.

برسد به دست همه زنان و مردانی که راهی به روشنایی می گشایند.

ایران، دی ماه 1396.

بازگشت به خانه