تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

2 بهمن ماه 1396 ـ  22 ژانويهء 2018

سکولار دموکراسی و مسئلهء مغزشوئی

حميدرضا مصيبی

          بحث آقای نوری علا در برنامهء پرگار با آقای خلجی را با دقت دنبال کردم. سناریو و فرض آقای خلجی، مبنی بر رأی اکثریت بر مخالفت با آزادی حجاب و پوشش در یک حکومت سکولار، یک اشکال وحود دارد. بگذارید از زاویه دیگر به موضوع نگاه کنیم. آن هم چگونگی ایجاد و پایداری  حکومت استبدادی (چه مذهبی و چه ایدئولوژیک) است.

          حکومت استبدادی با مغزشویی و آموزش و پرورش کودکان، از مهد کودک ها و مدارس، سربازان خود را تربیت می کند. از ابتدا به بهانهء مذهب برتر (شیعه) یا نژاد برتر (آریایی) در مغز کودکان و نوجوانان توهم برتر بودن و حقانیت اسلام و شیعه و نژاد آریایی (مثل هیتلر)  را فرو می کند. سپس، با استفاده از تمام امکانات خود، از جمله تلویزیون و سینما و تئاتر و موسیقی و شعر و مداحی و کتاب و خلاصه با هر وسیله ای، این توهم را تقویت کرده و در ذهن این رای دهندگان آینده تقویت می کند. از طرف ديگر، با گذراندن انواع و اقسام قوانین از مجلسی، که قبلاً اعضای آن توسط شورای نگهبان دستچین شده است، جریان آزاد اطلاعات (ماهواره، شبکه های اجتماعی و سانسور همه جانبه) را ممنوع می کند. در تمام مدت با پروژهء دشمن سازی راه هرگونه اندیشه و تفکر جز آنچه که خود حکومت می گوید را می بندد و این باعث می‌شود که هر تفکر انتقادی نسبت به تفکر و اندیشهء رسمی حکومت را کار دشمن بداند.

          این سربازان بمحض رسیدن به هیجده سالگی سربازان رأی دهنده به استبداد هستند. چرا که از کودکی برای این نوع رأی دادن تربیت می شوند. اکنون نمایش انتخابات هم می شود برگزار کرد و پز دمکراسی داد. مطمئناً از صندوق های رأی، با رأی اکثریت، استبداد تایید می شود. نمایندگان مجلس هم همگی از همین نسل انتخاب می شوند و طبیعی است که تصویب قوانین هم به پایداری این حکومت کمک می کند.

          ما اما در ایران حکومتی میخواهیم که در قانون اساسی آن این روند متوقف شود. یعنی قانون و حکومت اجازه ندهد در مهد کودک ها و مدارس چنین فرآیندی دنبال شود. حکومت اجازه ندهد جریان آزاد اطلاعات ممنوع شود. سانسور و تلویزیون حکومتی برچیده شود. ماهواره و اینترنت آزاد باشد. آنگاه نسلی تربیت می شود که خود می فهمد که مذهب امری شخصی است و حکومت نباید تنها به یک مذهب و اندیشه اجازهء ظهور و گسترش و استبداد بدهد.

          معنی اصلی دمکراسی همین است. یعنی اجازه نداشته باشند کودکان ایران را از ابتدا مغزشویی کنند و سربازان استبداد تربیت شود.

          دو ديگر اينکه آقای خلجی می گفت «دمکراسی همیشه قابلیت مستبد شدن دارد و شرکت بیمه نیست». ایشان البته بی ربط می گوید. دمکراسی اصلاً نقطهء مقابل استبداد است و هرگز حکومت دمکرات، در تحت قانون اساسی دمکرات، قابلیت استبدادی شدن ندارد. یعنی نهادهای قانونی مصرح در قانون اساسی، و نيز نسل دمکرات تربیت شده در مدارس آزاد و مستقل از هر اندیشهء قالبی، اجازه نمی دهند مستبد به قدرت برسد. درست مثل کشور های دمکرات کنونی. به نهادهای قانونی آمریکا هم بنگرید همین مساله تأیید می شود. هیچ رییس جمهوری، با هر تعداد رأی اجازه پیدا نمی کند که بر خلاف قانون اساسی دمکراسی تبدیل به مستبد بشود.

          نکتهء آخر: هیتلر، با توهم آریایی بودن مردم آلمان، توهم برتر بودن و دشمن داشتن را به مغز ملت اش چپاند و میلیون ها سرباز متعصب تربیت کرد. حکومت ایران هم با شیعه گستری و مذهب شیعه، و در واقع تقریباً تمام سخنان آقای خلجی بی ربط اند اما در بسته ای زیبا و با کلمات قلمبه سلمبهء فلسفی بيان می شوند.

          در حکومت سکولار دمکراتيک به سرباز سازی و مغزشویی و ممنوعیت جریان آزاد اطلاعات و سانسور اجازه داده نمی شود. اجازهء تحمیق کودکان و بزرگسالان برای استفاده از حق رأی آنها در فرایند نمایش دمکراسی داده نمی شود.

          زنده باد آزادی. پاینده ایران و ایرانی.

بازگشت به خانه