تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
سرنوشت مشترک «پرولتاریا» و «مستضعفان»
نگاه کيهان لندن
هیچ رژیمی به اندازهی نظامهای ایدئولوژیک، اعم از زمینی و آسمانی، به آن گروههایی که مدعی دفاع از منافع آنان هستند ضربه نمیزند.
در اتحاد شوروی و بلوک شرق که داعیهی به قدرت رسیدن «پرولتاریا» و زحمتکشان را داشتند، یک گروه حزبی به قدرت رسید که در طول هفتاد سال بزرگترین هنرش تقسیم عادلانهی فقر و تنگدستی بر بستر میلیونها کشته در اردوگاههای سیبری و زندانهای مخوف بود. اقتصاد بیمایه و بیبنیهی دولتی سرانجام «اتحاد» کشور «شوراها» را در هم کوبید و «سوسیالیسم عملاً موجود» و «اقتصاد برنامهریزی شدهی دولتی» را به تاریخ سپرد.
هنر بزرگ حزب ناسیونال سوسیالیست هیتلری این بود که کشور متحد آلمان را بر بستر میلیونها کشته در اردوگاههای کار و جنگ جهانی به دو نیمه تقسیم کرد و «ملیگرایی» را برای دهههای طولانی در این کشور به «تابو» تبدیل نمود. فروپاشی حکومت «پرولتاریا» در بلوک شرق توانست دستهگل تاریخی حکومت «نژاد برتر» هیتلری را نیز جبران کرده و دو آلمان را یکی کند.
حکومت اسلامی علاوه بر تفکر اسلام سیاسی و شیعه، ملغمهای است از اقتصاد و سیاست و سرکوب دو رژیم استالینی و هیتلری؛ همین ویژگی آن به مثابه یک حکومت دینی که از ایدئولوژیهای زمینی نیز سود برده، ویرانیهای بیشتری برای ایران به بار آورده است.
از انقلاب 57 تا کنون دو نسل بر نسل جوان آن دوران افزوده شده است، حکومتگران اما همانها هستند که فقط مرگ طبیعی و یا ترور و دسیسههای درون رژیم آنها را از میدان سیاست به در میکند. فسیلهای خبرگان و نگهبان و رهبری ممکن است افراد جوانتر را در نهادهای مختلف به عنوان فرمانبران خود به کار بگیرند، اما فاصلهء عمیقی که بین تفکر قرون وسطایی آنها و همچنین پیشرفتهای جهانی در همهء زمینهها با جامعهء جوان ایران به وجود آمده، آنها را با مشکلی تاریخی روبرو کرده است. همان مشکلی که همهی رژیمهای ایدئولوژیک و سرکوبگر سرانجام در برابر آن قرار میگیرند: ناتوانی مزمن و مفرط در پاسخگویی به مطالبات اقتصادی و اجتماعی «پرولتاریا» یا «مستضعفان» یا «ملت»!
در تظاهرات سراسری دیماه همه، از جمله مسئولان رژیم ایران، دیدند و اعتراف کردند که این لشکر بیکاران و تنگدستان از جمله در شهرهای دور دست هستند که به خیابانها میآیند؛ لشکری که از این رژیم، برعکس طبقهء متوسط عافیتطلب، نه سود، بلکه حتی امرار معاش روزانه هم به آنها نمیرسد. اعترافی گویاتر از سخنان جعفری دولتآبادی دادستان تهران نیست که «اکثر متهمان دستگیر شده 18 تا 35 ساله و از طبقات پایین اجتماع بودند» چرا که بر سر «مستضعفان» ایران در طول چهل سال گذشته همان آمده که بر سر «پرولتاریا»ی بلوک شرق و «وطنپرستان» آلمان! همگی پلکانی شدند برای به قدرت رسیدن یک گروه عقیدتی و ایدئولوژیک که کشورهای خود را به سوی تجزیه و نابودی «رهبری» کردند. آنها چارهای جز عبور از این نظامها ندارند.
30 دی 1396
برگرفته از کیهان لندن - شمارهء 145