تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
اصلاح طلبان حکومتی قافیه را باخته اند
نیکروز اولاد اعلمی
در اولين دورهء انتخاباتى حسن روحانى، خاتمى در يك سخنرانى در ميان دانشجويان گفت: "سياست بايست به خدمت اخلاق و دين باشد". اما فضاى آن دوره، كه به فضاى دوره پيش از خود در پيوست بود، به دليل فضاى توأم با شور انتخاباتى و همچنين باورمندى به آزادى و دموكراسى از قِبل كارزار انتخاباتى اين جمهور دينى، كسى بفكر نقد اين سخنِ با منظور خاتمى نبود و نقد مرا به اين سخن خاتمى جايز ندانستند و برخى ديگر، براى اينكه از بار نقد به اين سخن خاتمى شانه خالى كنند، بررسى نقادانه مرا فاقد موضوع مربوط به سياست دانستند.
در روزهاى اعتراضات سراسرى در ايران هم خاتمی از "دموكراسى سازگار با دين" سخن گفت. اما او همين محتواى سخن را سال ها پيش در جملهأ "سياست بايست به خدمت اخلاق و دين باشد"، بيان داشته بود.
بنظر من، پيوستن تنى چند به نقد سخنان اخير خاتمى حاوى دو امرِ مهمِ مربوط بهم است؛ يكم، فراهم شدن فضاى جديد پس از اعتراضات سراسرى، و دوم تلنگر ذهن ايرانى در شكستن تابوها، و به موازى آن، درك ضرورت نقد و نقادى كه در فرهنگ ما اساسى نداشته. تابو ها، هاله مقدسِ عالمِ ربوبى هستند كه در ذهن انسان مؤمن ساخته و در آن حك شده و آنها برايش نقد ناپذير جلوه مى كنند. اصلاح طلبى خاتمى به همان اندازه مى تواند براى ذهن باورمند بشكل تابو در آيد كه نااصلاح طلبى خامنه اى براى باورمندان اش. واقعيت اين بود كه خاتمى هيچگاه از سوى سياسى كارهاى ما نقد نمى شد. حتى اگر اصلاح طلبى وى را درست و منطبق با اميال ايرانيان بدانيم اما مگر مى شود مطلقن بى عيب و نقص باشد و به شمول نقد در نيايد؟ حالا اصلاح طلبى دينى اش كه جاى خود دارد.
دموكراسى مورد نظر خاتمى
خاتمى در ديدار با اعضاى انجمن مدرسين دانشگاها گفت: "دموکراسی سازگار با دین. این معنای سازگاری، دوسویه است و اگر می گوییم دموکراسی سازگار با دین، دین را هم باید به گونه ای درک کنیم که با معیارهای دموکراتیک سازگار باشد."
دموكراسى الگوى سياسى در قلمرو آزادى ست كه در مأوا و مأمن نگرش آدمى به موضوعات خويش و جامعه، در غرب متحقق گشت. بعبارت ديگر پشتوانه الگوى سياسى دموكراسى و پويايى اش منوط است به تحول دائمى فكر آدمى كه با دين بعنوان متعيناتِ اصولِ سرمدى ناهمگون و نامتجانس است. تحول دائمى فكر يعنى زايش مكرر و پى در پى ارزشهاى فكرى بر حسب زمان و مكان. و دين اصول تعيين شده است كه در بهترين حالت مى تواند جهت تطبيق يا همراهى خود با روند انديشه ها و نظام سياسى رو به تكوين (همچون مدرنيته غرب) حاكم بر جامعه، در بستر زمان تأويل و تفسير شود. بنابراين تفاوت ميان دين و تفكر آزاد، تفاوت "ميان ماه من تا ماه گردون" است. ما ايرانيان در رويدادهاى فرهنگى مان همواره تلاش كرديم لقمه را از پشت سر در دهان نهيم. دموكراسى يك تجربه موفقِ الگوى سياسى غربيست و پشتيبان آن، زايش و تحول انديشه هاى نوين در جامعه كه آن را به فاز جديد از شيوه زندگى مدنى و سياسى سوق مى دهد. دين نيز در فرايند زاد و ولد انديشه و انديشه هاى سياسى با موقعيت هاى متفاوت و معين همراه شد اما پس از رنسانس و نوزايى تا بسط نظام مدرنيته هيچگاه قادر نبود و نيست تا جايگزين تفكر در باره تفكر شود. تداوم دموكراسى غربى به تداوم زايش انديشه هاى نوين و بقول آنتونى گيدنز به هر چه بيشتر دموكراتيك كردن آن بسته است در حاليكه خاتمى به دنبال آن نوعى از دموكراسى است كه در خدمت دين باشد درست به همانگونه كه ايرانيان از قرن دوم به بعد خواستگاه فلسفى شان در خدمت اسلام بوده و فلسفه يونانى را در اسلام بى مايه كردند. وقتى دموكراسى با دين سازگار شود معنايش اينست تفكرِ آزاد و متنوع كه پشتوانه دموكراسى هست، هم بايست در چهارچوب دين معنا يابد. و اين يعنى بى يال و دم و اشكم كردن تفكر آزاد و يكه تازى دين در سياست و دولت.
اصلاح طلبان دينى قافيه را باختند
آخرين سخن و موضعگيرى خاتمى كه در ديدار اعضاى انجمن مدرسين دانشگاه ها، پس از "اغتشاشگر" خواندن معترضينى كه در ده روز در 100 شهر ايران حتى يك شعار بنفع جناح اصلاح طلب ندادند و انعكاس شعارهاى سياسى حاكى از ناباورى به تداوم نظام دينى بعنوان نسخه پيچيده شده در زر ورق "اسلام رحمانى" بوده، حاوى نكاتى است كه نشان مى دهد اصلاح طلبان موقعيت و فرصت را از دست داده و قافيه را باختند.
خاتمى كه در جلسه مجمع روحانيون مبارز، معترضين را "اغتشاشگر" لقب داده بود در ديدار با اعضاى انجمن مدرسين دانشگاه ها گفت "جوانانى كه شعار تند و ساختارشكن داده بودند بر انداز نبودند، و در سخن ديگر آنها را احساساتى ناميد. احساسات آدمى در روبرو شدن با منشأ حقيقى يك پديده يا يك رويداد بر مى خيزند و همينطور خود به خود و بى ارتباط به چيزى سرريز نمى شوند. احساسات مردم و جوانان در 100 شهر ايران حاصل تجربه حقيقى از چهل سال از حكومتمدارى اسلامى و همچنين بيش از دو دهه از ورشكستگى سياسى اصلاح طلبى دينى بوده كه در مطالبات سياسى انعكاس يافت و بيان گذر از معانى و ارزشهاى دينى بر نظام سياسى به مثابه نيروى بازدارنده تحرك اجتماعى و سياسى بوده كه در پى ساختن عرصه جديدى از الگوى سياسى و آزادى در ساخت قدرتى متكثر و متنوع مى باشد.
وقتى مى گويد جوانان احساساتى، منظور اينست كه معترضين نسبت به انتخاب نوع شعارهاى سياسى و مطالباتى، منطقى و عقلى رفتار نكردند. بر حسب بينش اسلامى خاتمى اعتراض در چهارجوب ساختار دينى نظام سياسى (ساختارى كه پاسخگو و راه حلى براى معضلات و مطالبات مردم نيست) كه بر ملا كننده نالايقى نظام نباشد منطقى است اما وقتى از چهارجوب ساختار فرسوده و بى كفايت آن عبور كرد غير منطقى و احساساتى مى شود. و اين خود نشان ديگريست از ماهيت حكومت و اصلاح طلبان دينى اش كه نيروى سياسىِ غير خودى را تحمل نمى كنند. در فضايى كه همه خودى باشند و غير خودى را در آن جايى نباشد، نهال آزادى در آن فضا نخواهد روييد. بينش اصلاح طلبى دينى كه معطوف است به استمرار نظام دينى نمى تواند در برگيرنده شعاعى باشد كه غير خودىِ سكولار مخالف و منتقد حكومت دينى در آن جاى داشته باشد و اگر غير از اين باشد، آن ديگر اصلاح طلبى دينى نيست چونكه اصلاح طلبى دينى يعنى قرائتى از دين استوار بر نظام سياس و يعنى همان نظام دينى كه بتبع نافى حضور مخالف است.
قابل توجه ست بخشى از سخنان خاتمى كه اختصاص داشت به دلجويى از معترضين سراسرى در ايران، باز هم مورد اعتراض بيش از ده ها هزار نفر از طريق "هشتك براندازم" روبرو شد. و اين نشان مى دهد صحنه و آرايش سياسى ايران پس از اعتراضات سراسرى به سرعت بر ضد اصلاح طلبى دينى در حال چرخش بوده و در حال عبور از سياست "بد و بدتر" است.
و بالاخره دو پرسش متناظر به وضعيت اكنون مان را براى در گير شدن ذهن جامعه ايرانيان مطرح مى كنم؛ يكم، آيا تحقق آزادى و دموكراسى در ايران از راه اصلاح حكومت دينى مى گذرد يا برچيدن دين از نظام سياسى ايران؟ دوم، آيا اصلاح طلبى دينى راه درست است يا راهى ست باب طبع ما كه مى خواهيم درست باشد؟ تأمل و تعمق كردن در اين دو پرسش مى تواند رويه جديدى از سياست گذارى را مطرح نموده و نتايج مثبت ببار آورد.