تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
نقد «اصلاح طلبانِ شاکی» به «استمرار طلبان»
گزارش کيهان لندن
هاشم آقاجری، فعال سیاسی و عضو پیشین حزب منحل شدهء «مجاهدین انقلاب اسلامی»، در گفتگو با ماهنامه صدای پارسی به انتقاد از هم طیفی های خود در جناح اصلاح طلب پرداخته و گفته است که مردم فهمیده اند این «سیستم اصلاح نشده» است.
آقاجری، که سخنرانی معروف او در دانشگاه همدان سال 1381 حکم اعدام را برای او در پی داشت و بعدها در دادگاه تجدید نظر این رأی شکسته شد، پرسیده «اصلاحطلبان تا چه زمانی میتوانند جامعه را از ترس سوریه شدن و امید به بهبود پشت سرخود نگهدارند؟»
وی با اشاره به اینکه «مردم مستاصل احتمالاً بین خودکشی و شورش دومی را برمیگزینند شاید نجات یابند» تاکید کرده «اصلاحات 20 سال است تنها پیشنهاد سلبی به مردم میدهد: انتخاب بین بد و بدتر. جمعبندی دو دهه به مردم آموخته این سیستم اصلاح نشده است بلکه اصلاحطلبان محافظهکارتر شدند.»
آقاجری تنها اصلاح طلبی نیست که پس از اعتراضات سراسری اخیر درباره تمام شدن صبر مردم صحبت کرده است. ابوالفضل قدیانی، از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، پس از انتشار نامهء شدیدالحن مهدی کروبی خطاب به علی خامنهای، تاکید کرده که اصلاحطلبان باید با پیروی از کروبی «باب نقد صریح کارنامهء شخص مستبد [علی خامنهای] را بگشایند» و هشدار داده که «زمان به سرعت میگذرد و سیل بنیانکنی میآید؛ سیل مردم سرکوب شده و ستم کشیدهای که دیگر تاب این جور و فساد را نمیآورند.»
قدیانی همچنین گفته «صلاح اصلاح طلبان و خیر مملکت آن است که سیاسیون اش بیش از این با استبداد ولایت فقیه بر سر حقوق ملت مصالحه نکنند و لااقل، با تأسی به جناب آقای کروبی، باب نقد صریح کارنامهء شخص مستبد را بگشایند.»
دربارهء استیصال و واخوردگی جناح اصلاح طلب در برابر اعتراضات سراسری دیماه، که همچنان ادامه دارد و با سرکوب و ارعاب هم متوقف نشده و به شکلهای مختلف صدای خود را به گوش حاکمان میرساند، تحلیلها و موضعگیریها مختلف همچنان ادامه دارد و کم نیستند در این میان افرادی که، به ویژه در خارج از کشور، همچنان حاضر به دیدن واقعیت نیستند و بهجای اعتراف به ناکامی «پروژهء اصلاحات» در یک رژیم اصلاح ناپذیر، به جای مورد حمله قرار دادن کومت اسلامی، همچنان مردم و اعتراضاتشان و حتی شعارها و نافرمانیهای مدنی جامعه را به پرسش میکشند و شخصیتهای سیاسی از جمله رضا پهلوی را که خاندان اش مورد اقبال معترضان قرار گرفته، مورد حمله قرار میدهند!
اصلاحطلبان مفاهیم شریف سیاسی از معنا تهی کردند
حامد آئینهوند، یکی از فعالان سیاسی، نیز در یادداشتی در وبسایت ملیون، با عنوان «نابودی فضای حیاتی استمرار طلبان»، مینویسد: چه آنها که معترضان را «آشغال» خواندند چه آنها که از لفظ «موجهای بیریشه» استفاده کردند و چه آنهایی که رندانه بیم میدهند سوئیسی در کار نیست، سوریه میشویم، از ادامهء وضعیت موجود منتفع میشوند.»
به اعتقاد او «استمرار طلبان، که همهء مفاهیم شریف سیاسی را از معنا تهی کرده اند، احساس شکست بیشتری میکنند چون هیچ شعاری در جریان جنبش اعتراضی اخیر فراگیر در ایران نیست که خودشان را به آن سنجاق کنند.»
وی به نامهء اخیر کروبی اشاره کرده و ادامه داده ک ه«مهمترین خروجی آن دور کردن استمرار طلبان از سفرهء انقلاب است، […] حداقل دستاورد "نامه" این است که اصلاح طلبها را پس از سکوتشان در برابر انتشار فیلم جلسهء خبرگان رهبری بیشتر الک میکند. آنهایی که امروز با مردم همراهی میکنند در آینده نیز فراموش نمیشوند» وی در انتها نوشته «استمرار بر ماندن بر سفرهء انقلاب جرم نابخشودنی است، نه سابقه نشستن بر سفره انقلاب.»
اصلاً به راه اصلاحات شک نداشته باشید!
از آن طرف، حمیدرضا جلاییپور، عضو جبهه مشارکت، دوشنبه، 16 بهمن، در گفتگو با روزنامهء اعتماد، در حالی که انگار در این کشور زندگی نمیکند و اعتراضات و شعارهای مردم را نمیبیند و نمیشنود، در ادامهی استمرار طلبی، مدعی شده که «عبور از اصلاحات یک افسانه است. یک رویا است که نه برای تندروهای وطنی از 84 تا حالا تعبیر شده و نه برای سرنگونی طلبان تعبیر میشود.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب، در پاسخ به این پرسش که «اگر گمان کنیم اصلاح طلبی در ایران دیگر پاسخگو نیست چه چیزی پسِ این فکر وجود دارد؟»، گفته «شما اصلاً به راه اصلاحات شک نداشته باشید. زیرا برای حل ابرچالشهای ایران چند راه بیشتر متصور نیست: یکی انقلاب کلاسیک دیگر، یا انقلاب آرام، یا فروپاشی ناشی از ناکارآمدی حاکمیت، یا تقاضای دخالت خارجی و بالاخره راه اصلاحات. کمهزینهترین و ممکنترین راه همان راه اصلاحات است که بیست سال است این مسیر را کثیری از اقشار جامعهء ایران انتخاب کردهاند. بقیه راهها ایران را وارد دورهای از ناامنی میکند»!
پاسخ جلاییپور را محمدرضا تاجیک، مشاور پیشین محمد خاتمی، در مصاحبه با روزنامه «وقایع اتفاقیه» داده است. این استاد دانشگاه از آلوده شدن جریان اصلاح طلبی به «قدرت» اشاره کرده و گفته «بازی سیاسی، بازی قدرت و بازی گفتمانی اصلاح طلبی یک بازی بود درون بازی بزرگتر؛ جریان اصلاح طلبی در صیقلدادن و تلطیف و تسطیح منطق بازی بزرگتر موفق نبود و نتوانست قواعد و قوانین آن بازی بزرگتر را به رنگ قواعد و قوانین خود درآورد اما، چون میخواست در این بازی حضور داشته باشد، بهطور فزایندهای به رنگ آن سیاست و قدرت درآمد و […] از تمامی تاکتیکها و استراتژیهایی که خود نافی آنها بود به اقتضا بهره برد.»
تاجیک همچنین در این مصاحبه گفته که دستهای از اصلاح طلبان «ژنرالهای خودتعریف کرده» هستند و هیچ هزینهای ندادهاند و دستهای نیز مومیایی و فسیل شدهاند که دیری است نمیجوشند و به تاریخ پیوستهاند و مجسمهء خود را در موزهء اصلاح طلبی در گوشهای نهاده و خود به مناسبات قدرت پیوستهاند و امیدی به آنها نیست.
وی همچنین به احزاب اصلاح طلب اشاره کرده که «در آستانهء انتخابات دفعتاً یافت میشوند و عرصهء سیاست را با حضور پررنگ خودشان پر میکنند و در فردای انتخابات به پستوهای خودشان میخزند و جز نشستهای محفلی و بیسرانجام در کارنامه ندارند؛ هیچ حرکت استراتژیک عمیق و مداومی که بهعنوان حزب انجام دهند در آنها مشاهده نمیشود.»
پس از تظاهرات سراسری دیماه و شعارهای مردم که همه را شگفتزده کرد، انتقادهای درون جناحی بین اصلاح طلبان در هفتههای گذشته روند رو به رشدی گرفته است. برخی شعارها مانند ستایش از سازندگیهای خاندان پهلوی که در تاریخ معاصر ایران نماد رشد اقتصادی و تجدد و تأمین حقوق اجتماعی به ویژه در عرصهی زنان و ادیان است، و شعار پرمعنای «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا»، اصلاح طلبان را بیش از اصول گرایان دچار ضربه و انشقاق کرده است. اصول گرایان همیشه جبهه شان معلوم بوده و هرگز پنهان نکردهاند که دنبالهروی ولی فقیه بوده و با آزادی و حقوق مردم مخالف هستند. از همین رو اصلاح طلبان، به عنوان بخشی از حکومت، هر بار برای نجات نظام، از جمله در ایام انتخابات غیردمکراتیک برای ترجیح «بد» بر «بدتر»، به میدان آورده میشدند. اینک در کنار ادامهی تظاهرات پراکنده که مردم از هر فرصتی برای آمدن به خیابانها استفاده میکنند و همچنین با افزایش اعتراضات و تجمعات کارگری و کارمندی، اصلاحطلبان که مردم مُهر «استمرارطلبی» را بر پیشانی آنها حک کردهاند، خود را بیش از پیش به قدرت نزدیک میکنند و از هوادارانشان دور میشوند.