تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

7 اسفند ماه 1396 ـ  26 فوريهء 2018

دختران خیابان انقلاب، نماد ایستادگی مدنی

سخنرانی سهیلا ستاری

در کنفرانس اخير شهر کلن

خانم ها، آقايان، دوستان گرامی،

بنام دختران و زنان آگاه و بیدار و دلاور میهنمان ایران که در مبارزه با تبعیض جنسیتی، ستم و استبداد مذهبی و حکومت زن ستیز اسلامی، از آغاز، دلیرانه ایستاده اند و با پی گیری به نافرمانی مدنی و دفاع از حقوق خود ادامه می دهند، نشست امروزمان را آغاز می کنیم.

اجازه می خواهم از سوی خود و شما در آغاز نشست مان، بهترین آفرین ها را نثار حرکت نمادین دختران خیابان انقلاب و زنان آگاه میهنمان نمایم.

سخن آغازین این نشست، که حول بررسی جنبش سراسری و شعار ملی ایرانیان در خیزش عمومی اخیر، یعنی استقلال، آزادی، جمهوری ایران، و بررسی گذار از دولت دینی، و راهیابی به دموکراسی، امروز در شهر کلن برگزار می گردد را، با گزارشی پیرامون حرکت نمادین به چوب آویختن و به باد سپردن روسری و حجاب اجباری از سوی زنان و دختران ایرانی همراه می کنم.

به شما خوش آمد می گویم و نشستی پربار و پرتفاهم برایمان آرزو می کنم.

براستی که نیمی از جمعیت ایران، همانا زنان میهنمان، در گشودن گره سخت و کور چهل سالهء استبداد دینی رژیم فقها در جامعهء ما نقشی سترگ ایفا کرده و خواهند کرد. بنام الله، با شمشیر ولایت به دست جاهلانی ستمگر، زن ستیز و آزارگر جان آدمی و با طوماری از مجعولات و روایات و احادیث ولایت فقیه پسندانه شان، مشحون از انسان ستیزی و زن آزاری در مرز و بوم سیمرغ و آناهیتا و گرد آفرید و فرانک و در سرزمین طاهره، فروغ و سیمین، زنان را به بند کشیدند، به تازیانه نواختند و به جان و تن و روحشان آسیب ها روا داشتند.

درست قبل از چرخش سیاسی سال 1357 حدود 38 درصد دانشجویان دانشگاه‌های ایران زنان بودند، 1500 زن در مقام های ارشد مدیریتی در سطح کشور، 22 زن در مجلس شورای ملی و 5 زن بعنوان شهردار مشغول بکار بودند. 33% کل مشاغل آموزش عالی ایران بر عهدهء زنان بود و دو زن نیز به مقام وزارت اشتغال داشتند. زنان با داشتن سطح معینی از رشد و آگاهی اجتماعی، در عرصه های تولید، خدمات و تحصیل و دانش نقش ایفا می کردند و بویژه در پیشبرد حرکت های آزادیخواهانه و علیه استبداد سیاسی حاکم حضور مؤثر داشتند. زنان برای نخستین بار اجازهء شرکت در انتخابات و نامزد شدن برای انتخابات را در سال 1341 خورشیدی برابر با 1962 میلادی یافتند. با این توضیح که اعطای حق رأی به زنان ایرانی یکی از سه مورد اعتراضی آقای خمینی در تلگراف وی به شاه وقت ایران در سال 1341 خورشیدی بود.

 چرخهء سنت و مذهب که از دیرباز زن ایرانی را از حقوق انسانی خود محروم می نمود، در زمان اقتدار حکومت اسلامی از بهمن 1357، با در دست گرفتن قدرت قانونگزاری و اجرایی از سوی عنصر مذهب و جاری نمودن قوانین فقه اسلامی در زندگی روزمرهء زنان، دیگر به جنگ رو در رو با آنان پرداخت. اما ایستادگی زنان در برابر قوانین جزائی و مدنی و سیاست ها و مقررات اداری گوناگون مملو از اجحافات و ناقض حقوق زنان و دفاع آنان از برابر حقوقی و مقابله شان با حکام جهت زدایش تبعیض، از همان آغاز بنیاد گذاری حکومت اسلامی در میهنمان آغاز شد. زنان که خود از پیشگامان حرکت اجتماعی ضد دیکتاتوری و راهگشای تغییر قدرت سیاسی در بهمن 1357 بودند، بی خبر از مقاصد اهریمنان و بیگانه از آیات و سوره‌ها و روایات زن ستیزانهء حکام اسلامی جدید، برای دستیابی به حقوق سیاسی و مدنی خود در میدان مبارزه حضور داشتند، اما با یورش های لمپن ها و اوباش ها از همان اسفند سال 1357 مواجه شدند. بدین سان زنان از اولین قشرهای اجتماعی بودند که به چهرهء ضدانسانی، مخوف، فریب‌کار و خدعه اندیش بنیانگذار رژیم اسلامی پی بردند.

از اولین اقدامات آقای خمینی، و فقط دو هفته پس از کسب قدرت در سال 57، لغو قانون حمایت خانوادهء مصوبهء سال 1353 بود که منجر به کاهش سن ازدواج دختران از 18 سالگی به 9 سالگی گردید. در اثر مقاومت های زنان و کل جامعه، سن ازدواج دختران سپس به 15 سال افزایش یافت. همچنین  آقای خمینی یک روز پیش از برگزاری مراسم بزرگداشت روز جهانی زن در 7 مارس 1979 برابر با 16 اسفند 1357 دستور اجباری بودن حجاب اسلامی برای زنان شاغل در ادارات و وزارتخانه ها را صادر نمود. روز بعد زنان کارمند علی‌رغم به تن داشتن اونیفرم محل کار خود، تحت عنوان «نیمه لخت بودن» اجازهٔ ورود به محل کارشان را نیافتند. تعداد زیادی از زنان کارمند خود از رفتن به سر کار بعنوان اعتراض سرباز زدند. حدود 5000 تا 8000 زن، متشکل از زنان هواپیمایی ملی ایران، اداره مخابرات، پرستاران و پزشکان بیمارستان ها، برخی کارمندان و کارکنان دولت، تعداد زیادی از دانش آموزان دبیرستان های دخترانه هدف، آذر، خوارزمی، ژاندارک، مرجان، کوروش و ولی الله نصر و غیره در 17 اسفند 1357 و پنج روز پس از آن در دانشگاه تهران تجمع کرده و شعار علیه حجاب اجباری سردادند. همچنین در همان 17 اسفند بیش از 15000 (پانزده هزار زن) زن تا کاخ نخست وزیری راهپیمایی کرده و خانم مهرانگیز منوچهریان به نمایندگی از سوی راهپیمایان، شکوائیه ای را به سخنگوی دولت وقت، آقای امیر انتظام، جهت ارسال به آقای خمینی، تحویل داد. در طول راه، حزب الله و مأموران کمیته بارها، و حتی با توسل به تیراندازی، سعی در متوقف کردن این راهپیمایان و یا ممانعت از ورود نمایندگانشان به درون کاخ نخست وزیری نمودند.

در حالی که رضا شاه با قصد پیشبرد مدرنیزاسیون از بالا، دستور کشف حجاب زنان ایرانی را در دیماه 1314 خورشیدی صادر نموده بود و حتی متخلفین از این دستور را مستحق پیگیری قانونی دانسته بود، حکومت اسلامی از سال 1357 رویهء دیگر سکه را به نمایش گذارد و اطاعت از حجاب اجباری را در دستور زندگی تمام زنان ایرانی، اعم از سنتی یا مدرن و یا موافق و یا مخالف با این شیوه پوشش، قرار داد و برای متخلفین از این دستور، مجازاتی به مراتب سنگین تر از مجازات زمان رضا شاه قائل گردید. همان گونه که کشف حجاب در سال 1314 با امر حکومتی، بدون گسترش آگاهی اجتماعی زنان و بدون دادن حق انتخاب آزادانه به آنان، برای از سر برداشتن یا برنداشتن حجاب به پیش رانده شده بود، حجاب اجباری سال 1357 نیز بعنوان امری حکومتی و بدون دادن حق انتخاب به زنان برای قبول یا عدم قبول آن، لازم الاجرا گردید. با این تفاوت که مرحلهء دوم، بمراتب با سطح رشد عمومی زن ایرانی در آن مقطع تاریخی ناخواناتر بود و مهمتر از آن بمنظور استقرار حکومتی تئوکراتیک و دین سالار، آن هم در نیمهء دوم قرن بیستم در دستور کار قرار گرفت.

در تمامی 40 سال گذشته با اجرای قانون مجازات اسلامی و تعزیرات، و به کمک قوای انتظامی بسیج و گشت های گوناگون ارشاد و ثارالله و گردان های نهی از منکر و غیره، میلیون ها بار حقوق زنان نقض گردیده است. اما با نگاهی به چکیده ای از گزارش ها و آمار منتشر شده از سوی نیروهای انتظامی و قضائی همین جکومت اسلامی، بین سال های 1382 تا 1392 می توان به ابعاد گسترده ایستادگی و مبارزه و مقاومت زنان در مقابل تمامی این قوا و قوانین پی برد. بر اساس این آمار در طی این ده سال، تنها به دلیل سرپیچی از پوشش اجباری، حداقل 30000 هزار (سی هزار) زن بازداشت، 500000 (پانصد هزار) زن توبیخ و ّبیش از 7000 (هفت هزار) زن وادار به دادن تعهد برای رعایت حجاب اسلامی گردیده اند. همچنین بر طبق آمار معاون اجتماعی نیروی انتظامی رژیم اسلامی در اول خرداد 1392 در طی سال های پس از انقلاب 225134 (دویست و بیست و پنج هزار و صد و سی و چهار) مورد تعهد گرفتن از زنان و اعزام آنان به مراجع قضائی وجود داشته‌است و یا در سال 1392 حدود 2091798 (دومیلیون و نودویک هزار و هفتصد و نود و هشت) زن مورد تذکر و ارشاد شفاهی از سوی پست های نیروی انتظامی قرار گرفته‌اند. جانشین فرمانده انتظامی تهران بزرگ در خرداد 1386 اعلام کرد که روزانه به دلیل بدحجابی 150 (صد و پنجاه) زن بازداشت و  1500 (هزار و پانصد) زن مورد تذکر قرار می گیرند. آمار دیگری از سوی شورای فرهنگ عمومی در سال 1391 حاکی از آن است که 71% از زنان شهرنشین معیارهای حجاب را رعایت نمی ‌کنند و از نظر رژیم به اصطلاح در وضعیت «آسیب دار» بسر می برند. البته این آمار حدود چهار سال پیش اعلام شده‌اند. در سال های اخیر کنترل رژیم بر زنان بمراتب برایش پرهزینه تر و مقاومت و فشار زنان بر نیروهای انتظامی و قضائی بمراتب بیشتر شده اند. این آمار مقاومت و مبارزه و ناتوانی حکومت اسلامی در به سکوت کشاندن زنان، به نوبهء خود نشانگر آن است که پایه گذاری و میلاد نامیمون حکومت زن ستیز ارتحاعی و قرون وسطائی اسلامی در ایران از آغاز ناخوانا با شرایط ایران و از موعد گذشته بوده است

در درازای چهار دههء گذشته حکومت اسلامی با بهره گیری از سنن و یا قوانین عقب ‌مانده پیشین و نیز با جاری کردن فقه اسلامی در دستگاه قضائی ایران هر چه بیشتر و بیشتر حقوق رنان را در زمینه‌های ارث، قانون خانواده، پوشش، آموزش، موسیقی و هنر، عقد قراردادهای تجاری و مسافرت آزادانه به خارج از کشور بدون اجازه همسر را مورد دست درازی و تضییق قرار داده است. قانون مدنی تدوین شده در سال‌های 1309 تا 1313، میزان ارث فرزندان دختر را نصف فرزندان پسر تعیین نموده است. این قانون تا کنون قدرت اجرایی خود را حفظ کرده است. علاوه بر آن گرفتن حق آزادی پوشش از زنان، منع تحصیل آنان در برخی رشته‌های آموزشی، محدودیت در عرصهء اشتغال زنان و وجود بیکاری گسترده در میان آنان و حتی در میان زنان دارای مدارک عالی آموزشی، گرفتن حق حضانت فرزندان از مادران به دستان بیرحم قاضی القضات ها، کنار گذاشته شدن از مراکز قدرت و تصمیم گیری سیاسی و اقتصادی، منع آواز خواندن تکی زنان، قانونی کردن ازدواج کودکان، وادار کردن زنان به فرار دستجمعی از کشور، رواج فحشاء، تحت عنوان صیغه و چندزنی، سنگسار کردن زنان و رواج فروش دختران ایرانی و غیره و غیره از جمله دستاوردهای حکومت اسلامی در ایران برای زنان بوده است. حقوق زنان را حتی نه به نیمی از آنچه که هست و ادعا می کنند، بلکه تماماً، در بسیاری از عرصه های اجتماعی و سیاسی از آن‌ها سلب نمودند. بر اساس «گزارش جهانی فاصله جنسیتی (Gender Gap Report ) در سال 2017» منتشره در 2 نوامبر 2017، ایران اکنون به لحاظ تأمین برابری حقوقی زنان در مجموع، در ردهء صد و چهلم از 144 کشور جهان که مورد این بررسی قرار گرقته اند، می باشد.

زنان ایران در طی 40 سال پیشین در بسیاری زمینه‌ها به مقاومت و ایستادگی مدنی درمقابل حکومت اسلامی پرداخته اند. تنها در عرصه آموزش، زن ایرانی اکنون سهمی بیش از 66% دانش پژوهان دانشگاه های ایران را دارد. زنان آگاه ایرانی دفاع از منافع خود و حضور سیاسی شان را با شرکت در سازمان های مدنی و مردم نهاد و یا در سازمان های سیاسی مخالف حکومت نشان داده اند. آنان همچنین با مقاومت دلیرانه شان در زندان های قرون وسطائی رژیم اسلامی نقش خود را بر سپهر سیاسی ایران حک کرده اند. شعارهای «نه روسری، نه تو سری، استقلال و آزادی» و یا «می جنگیم، می جنگیم، برای آزادی» که از همان روز 17 اسفند سال 1357 از سوی ده‌ها هزار زن سر داده شده است، پیکرهء حکومت اسلامی را مدام لرزانده و از موعد گذشتگی حاکمان اسلامی را به آنان از آغاز اعلام داشته است.

 چهرهء زن ایرانی در قاب آئینهء زنگاربسته و خیره چشم حکومت اسلامی قابل گنجیدن و گنجاندن نیست. زنان ایران برغم همهء این سرکوب ها در تمامی زمینه های اجتماعی از علم و دانش و پژوهش گرفته تا زمینه‌های خدمات، صنعت و کشاورزی هماره حضور داشته و حضورشان را قوی تر و موثرتر نموده اند. صدها هزار تن از زنان ایرانی در کشورهای گوناگون دنیا نیز چهرهء پیشرفته و مدرن و خلاق زن ایرانی را به جهانیان نشان داده اند؛ از آن جمله اند زنده یاد مریم میرزا خانی، اولین زن برندهء جایزهء نوبل ریاضیات در جهان و یا بسیاری زنان دیگر فعال در نهاد زنان سازمان ملل و دیگر نهادهای مدنی بین‌المللی و یا زنان بسیار موفق ایرانی در عرصهء تولید و خدمات و شاغل در مراکز آموزشی در کشورهای گوناگون دنیا ایستادگی مدنی و مبارزه و کنش خلاق و گسترده زنان ایرانی در این چهار دهه با ابتکار نوین و نمادین دختران خیابان انقلاب تکانی هولناک به حکام اسلامی وارد نموده است. آنان که با تمام قوا کوشیدند تا روسری بر سر زنان کنند، اکنون که شاهد به باد سپردن روسری ها هستند، ناتوان از حفظ عمامه هایشان گردیده‌اند و ناچارند که بویژه خود را از جلو و تیررس جنبش گستردهء زن ایرانی پنهان دارند.

مقابله با فرودست نگه داشتن زن ایرانی با پیام پرتوان دختران خیابان انقلاب نیرو و فرازی تازه یافت. این مبارزه تا برپایی ایرانی سکولار، دموکراتیک، آزاد و آباد و تا پایان یافتن ستم و بیداد و نابرابری، از سوی تک تک زنان میهنمان ایران پی گرفته خواهد شد.

آری در این گلیم

ما رشد کرده‌ایم

ما قد کشیده ایم

ما ریشه برده ایم به خاک سیاه و سخت

این بخت جامه بر تن ما کوته آمدست

اینک شما کسان

خیزید چاره را!

 

پیروز باشید.

کلن، 17 فوریه 2018

____________________________________________

* مدرس حوزه زنان در دانشگاه کلن

 

منابع

https://de.wikipedia.org/wiki/Frauenrechte_im_Iran

 https://fa.wikipedia.org/wiki/ زنان در ایران

https://fa.wikipedia.org/wiki/ تظاهرات زنان در ایران

https://fa.wikipedia.org/wiki/ قانون حمایت از خانواده

مبارزه زنان از جنبش بدحجابی به جنبش علیه حجاب اجباری، آزاده ارفع

شش روز خیزش زنان در اسفند ۱۳۵۷، ناصر مهاجر

شعر پایانی: بخشی از شعر رشد از مجموعه خانگی، سروده سیاوش کسرائی

بازگشت به خانه