تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
رمزگشائی از «گذار با کمترین هزینه»
شهاب برهان
“تا آدمها یاد نگیرند که در پس هر یک از عبارات، اظهارات و وعدههای اخلاقی، سیاسی، دینی و اجتماعی، منافع طبقات مختلف را جستجو کنند، در سیاست، همواره قربانی سفیه فریب و خودفریبی خواهند بود.“- لنین
دارو دستههای مختلف اپوزیسیون بورژوائی حکومت اسلامی به جُنب و جوش افتاده اند: فراخوان رفراندم صادر میکنند، طومار امضا میکنند، کنفرانس و مجمع تشکیل میدهند، مقاله و تحلیل مینویسند، مصاحبه ترتیب میدهند و هر کار دیگر، تا نان خود در تنوری که جنبش دی ماه داغ کرده است بپزند. آنها با وجود سایه روشنهای محسوسی که با یکدیگر دارند اما همگی شعارهای «دی ماهیان»: “اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” و ” حکومت اسلامی نمیخوایم، نمیخوایم” را حرف دل خود یافته و تصدیق میکنند، اما همگی بر «گذار با کمترین هزینه»، همچون پایه ایترین اصل مشترک میان خود تاکید میکنند. آنان ترجیح مطلق دارند که رژیم بر سر پا بماند اما این اصل زیر پا نهاده نشود.
این شعار، شعاری است منطقاً مجاب کننده. چه کسی طرفدار پرداخت بالاترین هزینه است؟! اما راستی منظور از “گذار”، گذارِ که از چه به چیست؟ و منظور از” هزینه” چیست و هزینه بالا و پائین چگونه تعیین میشود؟!
بگو چگونه به حکومت میرسی تا بگویم چگونه حکومت خواهی کرد!
“گذار از چه به چه”؟
البته که گفته میشود گذار از حکومت اسلامی، اما هنگامی که این گذار را به پرهیز از انقلاب مشروط میکنند، مضمون دیگری از ” گذار” هم از لفافه بیرون میافتد: همین راهکار رفراندم (چه عملی باشد و چه نباشد) جایگزین کردن اقدام مستقیم تودهای با انگشت رأی است. به بیان روشن تر، گذار از اراده و اقدام و ابتکارات مستقل تودهای به فقط رأی دادن، چیزی که در منطق انتخاباتی حکومت اسلامی هم اکیداً رعایت شده است: تو فقط رأی بده، بقیه اش با من! اینها میخواهند از جکومت اسلامی گذار کنند، اما با گذار از هزینه هائی که عمل مستقیم تودهای میتواند به بار بیاورد. اپوزیسیون بورژوا شعارهای «جنبش دی ماه» را با «گذار از جنبش دی ماه» میخواهد.
اما خطاست اگر تصور کنیم که این مشی «گذار از جنبش دی ماه به رفراندم»، صرفاً یک موضوع مربوط به شکل مبارزه یا شکل گذار است، آنچنان که میکوشند به ما القاء کنند. در این معرکه، تنها مسئلهی گذار از حکومت اسلامی مطرح نیست، بلکه یک نبرد تمام عیار میان همهء طبقات و اقشار بر سر منافع در فردای حکومت اسلامی در جریان است. اگر مسامحتاً از اقشار و لایه بندیهای درون طبقات و منافع مختلف شان فاکتور بگیریم، باید این معادله دو مجهولی را (که در جزئیات، هزار مجهولی است) پاسخ دهیم که “مردم” میخواهند از چهها گذار کنند یا نکنند و بورژوازی اپوزیسیون از چه ها؟ مثلاً برای بورژوازی، مرز میان حکومت اسلامی و نظام جایگزین اش چیست و گذار از حکومت اسلامی یعنی گذار از چهها و حفظ چه ها؟
در فیلم « معجزه در میلان » (ویتوریو دسیکا – ۱۹۵۱)، « توتو» جوان یتیم ساده لوح و خوشقلبی که به فرشتهء نجات زاغه نشینان مفلوک تبدیل شده، قدرت اعجاز پیدا میکند و در سرمای سخت از هرکس میخواهد بزرگترین آرزویش را بگوید تا او برآورده کند. یکی صاحب چرخ خیاطی میشود، یکی رادیو، دیگری پالتوی خز، زوجی یک چهلچراغ کریستال، چند تن در رقابت با یکدیگر مزایده پول میلیون میلیون میگذارند، یکی میخواهد سفید پوست شود و یکی هم برای جلب معشوق سیاهپوست، میخواهد سیاهپوست شود… و در این میان مردی یک جفت کفش آرزو میکند. هرچه ” توتو” میخواهد او را سر عقل بیاورد که بابا! شانس زندگی ات است، بالاترین آرزویت را بگو! او دو پایش را میکند توی یک کفش که : یک جفت کفش! ” توتو” نمیفهمید که او آرزوئی بالاتر از داشتن کفش در زندگی اش نداشته است.
رضا پهلوی میخواهد ایران را ” پس بگیرد”، یعنی همهء آنچه را که انقلاب بهمن از خاندان سلطنت و کل بورژوازی و بورکراسی وابسته به دربار گرفت پس بگیرد؛ “کلیه فروش” هم میخواهد کلیه اش را پس بگیرد؛ و در بین این دو هم طیف وسیعی از اقشار و لایههای طبقات مختلف، هر کدام به دنبال مطالبات و منافع خود اند. این منافع در جاهائی منطبق، در جاهائی همسو، و در جاهائی در تضاد آشتی ناپذیراند. بی هیچ تردیدی همه اینها میخواهند با کمترین هزینه به آنچه از فردای حکومت اسلامی می خواهند، برسند. اما معنی ” هزینه” را درست از دل همین تضاد منافع طبقاتی میتوان دریافت.
منظور از ” کمترین هزینه ” چیست؟
چنین جا انداختهاند که منظور، پرداختن کمترین خون است. این آن معنای اومانیستی ای است که بورژوازی میخواهد القاء کند. نتیجهء اخلاقی اش این میشود که حاضر نیستند به بهای خون مردم به قدرت چنگ بیاندازند و میگویند پس، بجای انقلاب (که گویا واژه دیگری برای خشونت و خونریزی و برادرکشی است) بیائید در یک رفراندم متمدنانه رأی بدهید تا ما به قدرت برسیم. حتماً در بین امضا کنندگان فراخوان به رفراندم، یا دیگر موعظه کنندگان ” گذار با کمترین هزینه”، افرادی هستند که با دیدن خون غش میکنند و یا افرادی که حقیقتاً مخالف هر گونه خشونتی هستند؛ اما بحث من در مقیاس یک طبقه است. آنها که ریاکارانه دم از ضرورت پرداخت کمترین هزینه برای گذار از حکومت اسلامی میزنند، اگر مطمئن باشند که با ریخته شدن دریای خون یک میلیون مردم، خودشان بالاخره بر مسند قدرت و صولت تکیه خواهند زد، ثانیهای در پرداختن این هزینه از کیسهء مردم تردیدی به خود راه نمیدهند؛ همچنان که برایشان اصلاً مطرح نبوده و نیست که این مردم به بهانهی پرهیز از خشونت، چه بهای گزافی برای تحمل چهار دهه خشونت و نکبت حکومت اسلامی پرداخته اند! ترس آنها از هزینهای نیست که مردم باید برای ” گذار” آنها از حکومت اسلامی بدهند، آنها هزینه را طور دیگری حساب میکنند.
بورژوازی اپوزیسیون بیرون از قدرت وقتی دم از لائیسیته میزند (و تکرار میکنم نه تک تک امضا کنندگان این و آن فراخوان یا این و آن فعال سیاسی و مدنی، بحث من بر سر طبقات و اقشار اجتماعی است که گرایشات و نظرات این افراد و فراخوانها منافع آنان را منعکس و بیان میکنند، حتا اگر این افراد بر آن آگاه نباشند) در درجهء اول میخواهد از محدودیتها و ممنوعیت هائی که فیلتر تعلقات و تعهدات مذهبی حکومت اسلامی برای سهیم شدن آنها در قدرت اقتصادی و سیاسی ایجاد کرده است ” گذر” کند و همهء جوانب دیگر جدائی دین از دولت برایش کاه از قِبَلِ گندم و حاشیهای است. اما این “گذر” باید هم از نظر اقتصادی و هم سیاسی با کمترین هزینه، یعنی به صرفه باشد. یعنی این که چه در مسیر عروج به قدرت و چه بعد از آن، تودههای تهیدست و محروم امروزی، ادعای شراکت و سهم خواهی در امتیازات و قدرت نکنند.
برای بورژوازی ”گذر” از حجاب اجباری هزینهای ندارد، فوق اش تاجرهای روسری و چادر و مفتعه سرمایه هایشان به مزونهای مُد و یا کابارهها و سالنهای ماساژ تایلندی منتقل میکنند. اما هزینهء برچیدن قراردادهای موقت میلیونها کارگر چقدر میشود؟ هزینهء برابری دستمزد زنان با مردان چقدر میشود؟ اشغال ساختمانهای خالی به دست کارتن خوابان و گورپناهان چقدر هزینه برمی دارد؟ ملی شدن زمین و اشغال و مدیریت کارگری کارخانهها و مصادرهء اموال حاکمان اسلامی و بنیادها و نهادهای مذهبی به دست سازمانهای مردمی چقدر هزینه به بار میآورد؟ شکل گرفتن شوراهای کارگران و بیکاران و محلات و غیره، سهم خواهی شان در قدرت سیاسی چقدر هزینه برمی دارد؟ درخواست تأمین اقتصادی برای کودکان کار و زنان تن فروش و برچیدن اعتیاد؛ تأمین بهداشت و درمان ارزان و تحصیل رایگان برای کم درآمدها چقدر هزینه به بار میآورد؟ توزیع عادلانهی قدرت سیاسی و ”ثروت” در میان ملتهای ساکن ایران و قبول حق تعیین سرنوشت شان چه هزینهای به بار میآورد؟ نجات دریاچهها و رودخانهها از خشکی و شهرها از آلودگی و ریزگرهای کشنده برای سرمایه داران و دلالان و زمینخواران و بورس بازان چقدر هزینه برمی دارد؟ و…
مبارزه علیه استبداد، یک مبارزهء ”فراطبقاتی” قلمداد میشود که همه باید علیه دشمن مشترک و هدف مشترک متحد شوند. اما در متن این مبارزهء همگانی علیه رژیم استبدادی، یک مبارزهء طبقاتی چند جانبهء مرکب میان همهء شرکت کنندگان نیز در جریان است. اقشار و لایههای مختلف بورژوازی عليه یکدیگر، و همه شان متحداً علیه طبقات کارگر و زحمتکش، و طبقات کارگر و زحمتکش علیه طبقات استثمارگر، آزادیخواهان علیه همهء آنانی که میخواهند جای دیکتاتورها و شکل دیکتاتوری را عوض کنند. برابری خواهان علیه همهء تبعیض گران و ستمکاران. آنانی که هشیاری سیاسی دارند و بر منافع طبقاتی شان در این نبرد عمومی آگاه اند، حسابگر هم هستند. حساب میکنند که چه از دست میدهند تا چه به دست بیاورند و صرفه شان در چیست.
به این ترتیب، وقتی غشاء نازک مسالمت جوئی و مخالفت با خشونت را از شعار ”گذار از حکومت اسلامی با کمترین هزینه” کنار میزنیم، میبینیم چیزی که در این زرورق پیچانده شده است، “گذار” از جنبش توده ای، از دخالتگری مستقیم مردم، از ابتکارات و اقتدارات سازنده شان، ” گذار” از رادیکالیسم مردمانی که قربانیِ نه فقط رژیم اسلامی، بلکه قربانی نظام سرمایه داری نیز بودهاند و غالباً چیزی برای از دست دادن ندارند، ” گذار” از امکان خودیابی و سازمانیابی آنان است؛ “گذار” به یک انگشت جوهری پای صندوق رأی.
رفراندمیها وقتی در تقابل با حکومت اسلامی از تشکل و اقتدار و مداخله مستقل و مستقیم تودهها میهراسند، در حکومت خودشان سهمی بیشتر از انگشت جوهرین برای مردم قائل نخواهند بود. (دموکراسی پارلمانی. حالا اسلامی اش نه، لائیک اش). راه آن که گذارشان از حکومت اسلامی و تصاحب قدرت سیاسی و اقتصادی هرچه “کم هزینه تر” باشد، این است که از همین ابتدای مسیر اجازه ندهند کارگران و محرومان و، در یک کلام، «دی ماهیان» مُهر خود را بر روند ”گذار” بکوبند و با سهم خواهی از قدرت و ثروت، هزینهء ”گذار ” را برای بورژوازی چنان بالا ببرند که بقای همین رژیم را ترجیح دهد!
با خشونت یا بی خشونت، موضوع اصلی بر سر نقش تودهها در تسخیر قدرت سیاسی است.
اپوزیسیون بورژوازی بیرون از قدرت، از ملی- مذهبی و سلطنت طلب و مجاهد، همه در پی کسب قدرت از بالای سر مردم اما با استفاده از مردم بعنوان عقبه و سیاهی لشکر، یا در بهترین حالت، انگشت رأیاند. آنها تکیه بر مداخلات دولتها و سازمانهای بورژوائی خارجی را (هریک به شکلی و درجه ای) همیشه به تکیه بر دخالتگری و ابتکارات مردم و سازمانها و تشکلهای مستقل تودهای ترجیح دادهاند.
بگو چگونه به حکومت میرسی تا بگویم چگونه حکومت خواهی کرد!
دوم اسفند 1396 – 21 فوریه 2018