تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
سال نو را چگونه میبینم؟
عباس عبدی
چشمانداز سیاست و جامعه در سال آینده چگونه است؟
این پرسشی است که در پایان سال از خود میپرسیم. پس از گذشت حدود دو هفته تعطیلات که طبعاً موجب فروکش شدن کنش و واکنشهای سیاسی و حتی اجتماعی میشود، سال نو را چگونه آغاز خواهیم کرد؟ متأسفانه باید گفت که سال 1397 منطقاً چیزی جز ادامه وضعیت 6 ماه دوم سال 1396 نخواهد بود. هرچند ممکن است به علت مقارن شدن با ماه رمضان و سپس جام جهانی 4 ماه اول سال را شاهد تشدید تنشهای اجتماعی نباشیم. با این حال مواجههء دوباره با زمان تصمیم ترامپ در موضوع ادامهء حضور یا خروج از برجام میتواند چالشهای اقتصادی و سیاست خارجی را تشدید کند. همچنین نبودن انتخابات در این سال، به عنوان ظرفیتی که امیدبخش باشد و تغییری را نوید دهد، یک منبع امید و آرامبخش احتمالی را نیز خشک میکند. در مجموع معتقدم که سال 1397 با اوجگیری تنشهای سیاسی و اجتماعی مواجه خواهیم بود و بعید است که گامی عملی از سوی صاحبان و بازیگران قدرت و سیاست برای پیدا کردن راهی در جهت برونرفت از این وضع پیدا شود.
در حوزهء اقتصادی بعید است که هیچ تحول ملموسی مشاهده شود. به طور کلی در هیچ مقطعی نمیتوان تحولی که حس کردنی باشد را در یک سال شاهد بود ولی دو نکته منفی بر وضعیت اقتصادی میتواند اثرگذار باشد. اول از همه، شکلگیری مشکلات سیاسی و اجتماعی است که در حکومتهایی چون ایران برای رفع مشکلات سیاسی و اجتماعی و آرام کردن جامعه، فوری به سیاستهای تزریق پول در امور غیرمولد پناه میبرند و این سیاستها در اصل بحران را با شدت بیشتری به تاخیر میاندازد و مشکلات اقتصادی را ژرفتر میکند. نمونهاش سیاستهای مربوط به قیمت بنزین و ارز است.
دوم نیز خروج احتمالی ترامپ از برجام و تندتر شدن مواضع او علیه ایران است. خروج او از برجام فقط یک احتمال است، زیرا برخی از کارشناسان معتقدند که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. ولی مشکل اینجاست که ادامهء بازی گذشته نیز میتواند برای اقتصاد ایران هزینهدار باشد.
برای مقابله با ترامپ و سیاستهای تخربی او دو راه کلی وجود دارد:
اول برنامهریزی برای ورود به ترتیبات امنیتی منطقهای است که حدی از آرامش را در منطقه ایجاد کند؛ آرامشی که در نهایت به نفع بیشتر کشورهای منطقه و فرامنطقهای باشد. اینکه بگوییم آمریکا و اروپا در منطقه چه میکنند، برای آنان قابل پذیرش نیست، چرا که همزمان از حضور روسها هم حمایت میکنیم و مهمتر اینکه خودمان هم هستیم. به همان دلایلی که هر کشور منطقهای در این چالشها حضور دارد دیگران هم هستند. بنابراین باید طرحی نو درانداخت. هرچند کسی نمیتواند، تصور کند که جزییات چنین طرحی چیست؟ باید ارادهء لازم را برای رسیدن به چنین ترتیباتی نشان داد.
راه دوم، مهمتر و البته سختتر است، و آن در دستور کار قرار دادن گفتگوی ملی در جهت کاهش تنشهای سیاسی و افزایش سطح مشارکت رسمی اقشار و گروههای بیشتر اجتماعی و سیاسی است. این راه نه تنها در سیاست خارجی کمککار همه خواهد بود، بلکه راهحل سایر مشکلات نیز هست.
برخی میپرسند، یعنی چه باید کرد؟ پاسخ مختصر این است که ادامهأ وضع گذشته، همین شده که الآن شاهد آن هستیم. پس اصرار بر روند گذشته، مفید نیست و باید تغییر مسیر داد. نکته دیگر اینکه این تغییر مسیر باید برآیند یک تفاهم کلی باشد و این طور نیست که یک نفر یا یک گروه آن را رقم بزنند. و بالاخره اینکه برای این تغییر مسیر باید هزینههایی را در نظر گرفت. برای حفظ برخی چیزها، باید چیزهای دیگر را فدا کرد. این طور نیست که هم سودها نصیب یک طرف و همه زیانها متوجه دیگری شود. واقعیتهای اجتماعی را باید پذیرفت، نمیتوان ارادهء خود را بر هر چیزی تحمیل کرد. رسیدن به این سه اصل مقدمه لازم برای قرار گرفتن در یک تحول پایدار است.
در حوزه اجتماع تنشها و مطالبات روز به روز بیشتر خواهد شد. علت نیز روشن است. آزادی رسانهای و ضمناً غیررسمی کاملاً محقق شده است و این آزادی اثرات بسیار گستردهای را در رفتار و اذهان مردم دارد. از سوی دیگر ابزارهای کنترلی رسمی در موضوعاتی که موافق خواست جامعه یا بیشتر مردم نیست، به شدت ضعیف و ناکارآمد شده است. نظارتهای پلیسی، قضایی و رسانهای رسمی در این موارد، عملاً ناکارآمد شدهاند و اعتبار ذهنی و حتی عینی آنها زایل شده است. تراکم مطالبات سالهای گذشته و عدم پاسخگویی به آنها، درخواستهای اجتماعی را در سال 97 حتی به صورت فورانی افزایش خواهد داد و یکی از جاهایی است که نظام رسمی را به چالش جدی میکشد و تشدید مقابله با این درخواستها نیز به بدتر شدن آن میانجامد.
در حوزه سیاست، احتمال شکلگیری نطفه جریانهای جدید فراتر از جناحهای شناخته شده وجود دارد. ظرفیت چنین اتفاقی هست. افزایش بیاعتمادی مردم و نیز رشد تنشهای سیاسی در سطح ساخت رسمی جامعه یکی از منابع تشدید تنشها خواهد بود. اگرچه جریان احمدینژاد به لحاظ واقعی بسیار ضعیف است و برخورد با آن سخت نیست ولی به این علت که وی عملاً دو دوره رییس جمهور بوده و کلِ حکومت برای بقای او هزینه کرده، و حتی اکنون نیز در برخی نهادهای رسمی حضور دارند، به یک غده بدخیم برای ساختار رسمی تبدیل شدهاند که چون خار در چشم گیر کردهاند. در نتیجه هر برخوردی با آنها میتواند منشأ تنشهای جدید باشد. آنها نیز به دلایلی از این تنشها استقبال میکنند. اقدامات اخیر آنها راه را غیرقابل بازگشت کرده و یک سطح جدید از تنش را در ساختار رسمی و در افکار عمومی دامن خواهد زد.
شاید با رفع حصر بتوان اندکی از این مشکل را کاهش داد ولی رقابتیتر شدن نیروهای منتقد موجب میگردد که برای حفظ جایگاه خود مواضع تندتری اتخاذ کنند؛ و این خطری فرآیندی است که میتواند رابطه نیروهای منتقد را با نهادهای رسمی دچار واگرایی کند. بویژه که برخی نیروهای تندروی درون ساختار در برابر تن دادن به اصلاحات، راهحلهای حذفی و مقابلهجویانه را پیشنهاد میکنند.
ا در مجموع اگرچه خیلی سخت و شاید غیرممکن است که آینده را پیشبینی کنیم، ولی به گمانم سال 1397، نسبت به سال 96 چالشها و تنشها بیشتر خواهد شد و ظرفیت پایداری و انسجام اجتماعی کمتر میشود. ولی همچنان امید به اینکه به راهحلی برای برونرفت برسیم وجود خواهد داشت.ه
منتشر شده در شماره 26 اسفند «سازندگی»