تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

8 فروردين ماه 1396 ـ  28 مارس 2018

رو به میهن، پشت به دشمن

مزدک لیماکشی

پنج درس سال 96 برای سال 97

          سال 96 از بسیاری جهات با همه سال‌های چهار دهه گذشته متفاوت بوده است و مکتبی خوبی است برای درس ‌آموزی که اگر بتوانیم برخی درس‌ها را از آن بیرون بکشیم برای سال 97 به کار خواهد آمد. من دراین یادداشت پنج درسی را که از سال 96 گرفته‌ام با شما در میان می‌گذارم: مسئولیت ‌پذیری جامعه مدنی، انتخابات زرد، تغییر و تحول در آرایش نیروهای سیاسی در پی جنبش دی، سیاست خارجی رو به میهن، اتحاد بر سر حداقل‌ها، برای نجات میهن...

 

درس اول: مسئولیت‌پذیری جامعه مدنی

          زلزله کرمانشاه و ایلام نشان داد که حکومت توانائی حل بحران‌های بزرگ را ندارد و ملت نیز به این امر آگاه ست و به همین سبب سازمان‌ها و تشکل‌های مدنی و به طور کلی جامعه مدنی و تشکل‌ها و شبکه‌های مردمی باید شکل بگیرد که در شرایط بحرانی بتوانیم به یک دیگر کمک نمائیم. در این حرکت هر دوجناح حکومت منفعل برخورد کرده و مردم سریع جنبیدند و نشان دادند که جامعه مدنی ایران مسئولیت‌پذیر است. مسئولیت‌پذیری در شرایطی که حکومت نه تنها با مردم نیست بلکه در مقابل آن‌هاست به یک امر مرکزی تبدیل شده است. زلزله غرب کشور نشان داد که جامعه مدنی ایران یک قدرت مستقل است و توانائی مدیریت مدنی را دارد. قبل از آن که دولت بجنبد شبکه‌های مردمی با جمع‌آوری لوازم مورد احتیاج از سراسر کشور به کمک زلزله‌زدگان شتافتند. شخصیت‌های فرهنگی، دانشگاهی، ورزشی، هنری، سازمان‌های مدنی، مذهبی و شبکه‌های اجتمائی مدرن به سرعت وارد میدان شدند. جناح‌های حکومتی که دیر جنبیده بودند، به یکباره یک رقیب جدید و جدی را در جلوی چشمان خود دیدند.

 

درس دوم: انتخابات زرد

          هر چند شرکت در انتخابات زرد توانست مانع به قدرت رسیدن ارتجاعی‌ترین جناح حکومت شود اما جناح اعتدال‌گرا با آن که با حمایت اصلاح‌طلبان به قدرت رسید حتی یک اصلاح‌طلب و یا یک زن را در ترکیب کابینه نگنجاند و تمامی کابینه را با صلاح‌دید خامنه‌ای برگزید. روحانی به وعده‌های انتخاباتی خود عمل نکرد و مردم را در ارزیابی‌های خود نادیده گرفت. مردمی که به روحانی برای ایجاد تغییرات رای داده بودند تحمل خود را از دست دادند. جنبش دی ماه ۹۶ حاصل مجموعه شرایط و از جمله خیانت به رای مردم بوده است. این انتخابات نشان داد که دیگر انتخاب بین بد و بدتر جناح‌های حکومتی کمکی برای ایجاد تغییرات در شرایط موجود کشور نمی‌کند و باید چاره‌ای دیگر اندیشید. به گمان من شعار ما باید انتخابات آزاد بدون نظارت شورای نگهبان باشد و اگر شرایط برای حضور احزاب ملی و دموکراتیک هموار نباشد نباید در انتخابات شرکت کرد.

 

درس سوم: تغییر و تحول در آرایش نیروهای سیاسی در پی جنبش دی

          جنبش دی محاسبات همه را به هم ریخت و آرایش نیروهای سیاسی را دچار تغییرات جدی نموده و خواهد نمود. حکومت که پساجنبش سبز خود را پیروز می‌دید و اما از نفرت عمومی مردم به خود آگاه بود کمی عقب‌نشینی نموده و پذیرای نیروهای اعتدالی شد بود خصوصا پس از انتخابات ۹۶ خود را در موقعیت مناسبی می‌دید. هر چند نماینده خامنه‌ای و سپاه، رئیسی شکست خورد اما خامنه‌ای در چیدمان دولت نقش مرکزی ایفا نمود و روحانی به وعده‌هایش در انتخابات عمل ننمود. مردمی که امیدشان در عمل به نا امیدی گرائیده بود در اثر جرقه‌ای در مشهد در ۸۰ شهر ایران وارد میدان شدند و کلیت حکومت را مورد پرسش قرار دادند. اصلاح‌طلبان که سکوت پیشه کرده بودند و حتی این جنبش را در ابتدا انحرافی قلمداد نموده بودن، دچار بحران سختی شدند.

          دولت روحانی برای پاسخگوئی به خواست ملت با توجه به نقش منفی دستگاه اداری ولی فقیه و دخالت نیروهای سپاهی و نظامی ضعیف‌تر می‌شود. دستگاه اداری ولی فقیه صدای انقلاب مردم را نشنیده است و به همان راه گذشته به بگیر و ببند مشغول است. اصلاح‌طلبان دچار بحران جدی شده‌اند. سلطنت‌طلبان و مجاهدین که تصور کرده بودند انقلابی در راه است، خود را بیشتر نشان دادند و بیشتر و علنی‌تر برای جلب حمایت ترامپ، بن سلمان و نتانیاهو دست به کار شدند. در این میان نیروهای ملی دمکراتیک، چپ دمکراتیک و جمهوری خواهان به یکدیگر نزدیک‌تر شده و در سیمای یک نیروی مستقل بیش از گذشته وارد میدان شدند. صحنه سیاسی ایران بیشتر و بیشتر به سمت روشنی بیشتر در حرکت است و انتخاب افراد و گروه‌ها به یکی از این سه قطب در جریان است.

          در این میان باید دید که اصلاح طلبان کارشان به کجا خواهد انجامبد. آن‌ها بر اساس داده‌های دو ماه اخیر در حال تبدل شدن به دو جناح تحول‌طلبان و اصلاح طلبان هستند. تحول طلبان نقش دستگاه اداری ولی فقیه را مورد پرسش قرار می‌دهند و اصلاح طلبان به نیروی استمرار وضع موجود به کار خود ادامه می‌دهند و از رانت‌های حکومتی نیز بهره مند هسند. اصلاح‌طلبانی که نخواهند و نتوانند از موجودیت نیروهای دمکراتیک و سکولار دفاع کنند دیگر جایی جدی در جنبش سیاسی ایران نخواهند داشت. مسلما بحث و گفتگوی نیروهای اصلاح‌طلب و اصولگرا برای بدتر نشدن وضع کشور و پذیرش خواست‌های ملت امر مفیدی است و این که این نیروها بپذیرند اوضاع کشور به شکل کنونی امکان پذیر نیست و باید حاکمیت عقب نشینی‌های جدی بکند به نفع کشور است.

          همچنان می‌توان گفت که نیروهای افراطی و مستبد شاید فکر می‌کنند که اگر سرکوب را افزایش دهند و یا دست به کودتا بزنند اوضاع به نفع شان تغییر خواهد کرد دچار یک اشتباه بزرگ هستند. اکثریت مردم ناراضی هستند، اوضاع منطقه خراب است کشورهای دیگر حاضر به مداخله در کشور ما هستند و همه این‌ها نشان می‌دهد که استبداد و دیکتاتوری چاره‌ای از آن‌ها دوا نخواهد کرد. شعار دهقانان اصفهانی «رو به میهن پشت به دشمن» ترجمه‌اش از نظر من، کنار گذاشتن ایدیولوژی از حکومت و پیدا کردن راه حل‌های میهنی برای مشکلات کشور است.

 

درس چهارم: سیاست خارجی رو به میهن

          در عرصه سیاست خارجی با توجه به مجموعه تغییراتی که در سطح جهانی ایجاد شده باید تحلیل‌های جدیدی را سازمان بدهیم و نتایج آن را در استراتژی‌ها خود وارد نمائیم. بقول دهقانان اصفهانی «رو به میهن پشت به دشمن» را خوب دریابیم. اپوزیسیون و حاکمیت می‌بایست با درس آموزی از آن چه که در سوریه رخ داده و آخرین نمونه آن حمله جنایت کارانه ترکیه به عفرین و سکوت روسیه و آمریکا بیاموزند، که اعتماد به قدرت‌های بزرگ برای یک پارچگی کشور ما خطرناک است. ملت خصوصا باید رضا پهلوی، مریم رجوی و حکومت را زیر فشار قرار دهند که به قدرت‌های بزرگ جهانی چون روسیه و آمریکا اعتماد نکنند. این کشورها به هیچ عنوان در محاسباتشان منافع ملی کشور ما را در نظر نمی‌گیرند و به راحتی می‌توانند حقوق کشور ما را در مقاطع حساس زیر پا بگذارند. در واقع امر سیاست خارجی باید رو به میهن و بر اساس منافع ملی مردم ایران سازمان داده شود و برای پرهیز از مداخله‌گری به دخالت‌ها در دیگر کشورها پایان داده شود.

 

درس پنجم: اتحاد بر سر حداقل‌ها، برای نجات میهن

          اوضاع پیچده جهان، اوضاع اسفبار خاورمیانه و برنامه‌هایی که نیروهای مداخله‌گر خارجی برای کشور ما دارند و نقشی منفی که دستگاه اداری ولی فقیه در سیاست داخلی و منطقه‌ای دارد از نیروهای ملی و دمکراتیک طلب می‌کند که اختلافات خود را به نوعی به کناری نهاده و برای تبدیل شدن به یک نیروی موثر در تحولات سیاسی ایران بر سر چند خواستی که مورد تائید همه این گروه‌ها باشد ائتلاف کنند.

          برای آزادی اجتماعات و آزادی احزاب، برای آزادی زندانیان سیاسی، برای یک انتخابات آزاد و بدون نظارت استصوابی، برای پایان دادن به مداخلات حکومت در خاورمیانه، برای آزادی و عدالت اجتمائی، برای پایان دادن مداخلات دستگاه‌های نظامی در امور سیاسی و اقتصادی و برای پایان دادن به مداخلات دستگاه اداری ولی فقیه در امور کشور می‌شود ائتلاف بزرگی از جمهوری خواهان را تشکیل داد. در شرایطی که این نیروها بتوانند مستقلا در سیاست ایران وارد شوند، اوضاع رو به تغییر و بهبودی پیش خواهد رفت.

          این خواست‌ها شاید برای بخشی از نیروها حداقلی نباشد و همچنین برای بخش دیگر شاید این خواست‌ها چندان انقلابی نباشد اما باید توجه داشته باشیم که همه نیروهای جمهوری‌خواه برای اتحاد می‌بایست از برخی از خواست‌های خود برای ایجاد همکاری و ائتلاف بگذرند و در میانه میدان همدیگر را پیدا نمایند.

 

نتیجه‌گیری

          این پنج درس من از سال 96 بوده است و مسلما دیگر دوستان درس‌های دیگری را برای خود فرموله کرده‌اند که با بحث و گفتگو می‌توانیم بر سر بخشی از مسائل که مورد قبول همگانی است به یک دیگر نزدیک تر شویم.

22 مارس 2018

بازگشت به خانه