تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

27 فروردين ماه 1397 ـ  16 آوريل 2018

اصولگرایان بر سر دو راهی:

دیکتاتوری نظامی یا فروپاشی؟

میترا شجاعی

          زمزمه‌هایی در میان اصول‌گرایان شنیده می‌شود مبنی بر احتمال اعلام نامزدی یک نظامی برای ریاست جمهوری. استدلال هم نجات ایران از فروپاشی است. چقدر این موضوع جدی است و چقدر قابلیت عملی شدن دارد؟

          خبر تازه‌ای نیست؛ از اسفندماه موج جدیدی در میان اصول‌گرایان راه افتاده که از خوبی‌ های رئیس‌ جمهور شدن یک نظامی می‌گویند: «تجربه حکومت نظامیان می‌تواند تجربه‌ای برای دیگر کشورها نیز باشد. کشورهایی که نه قدرت برقراری دموکراسی به لطف جامعه مدنی قدرتمند را دارند و نه می‌خواهند به سرنوشت یمن و سوریه و لیبی گرفتار شوند. در چنین کشورهایی، نیروهای نظامی که در دوره استبدادی، قدرت گرفته و به ثروت و سلاح به طور توامان دست یافته‌اند، تنها منجی برقراری ثبات هستند.»

          این بخشی از یادداشتی است که هفته گذشته به قلم شخصی به نام مصطفی انتظاری هروی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی، در برخی سایت‌ها منتشر شد. نمونه مورد مثال این نویسنده کشور مصر بود. او نوشته بود: «شاید اگر نظامیان در مصر به قدرت نمی‌رسیدند و اخوانی‌ها می‌خواستند سیاست‌های خود علیه ایران و عربستان – به طور همزمان – را پیگیری کنند، نتیجه، آشفتگی سیاسی در کشوری بود که یکی از مهمترین کشورهای جهان اسلام به شمار می‌رود.»

          منصور حقیقت‌پور، مشاور علی لاریجانی و نماینده سابق مجلس، گفته است که مردم اگر یک نظامی را رئیس‌جمهور نکنند چوبش را می‌خورند.

          ابراهیم فیاض‌، تحلیلگر اصولگرا نوشته: « آینده، یا فروپاشی ایران و تبدیل شدن به لیبی است یا دیکتاتوری. مردم کدام را انتخاب می‌کنند؟ دیکتاتوری را انتخاب می‌کنند.»

          محمدعلی پورمختار، نماینده مجلس که سابقه نظامی دارد هم گفته: « اگر یک نظامی رییس‌جمهور شود حتما می‌تواند کشور را از مشکلات نجات بدهد.»

          پیش از همه اینها اما حسین الله‌کرم، رئیس شورای هماهنگی حزب‌الله بود که در مصاحبه‌ای گفت: «با توجه به شرایط منطقه ایران تصمیم جدی دارد که وظیفه منطقه‌ای خود را اجرا کند چون می‌داند اگر اجرا نکند تجزیه می‌شود. در یک چنین وضعیتی به نظر من مردم به این سمت گرایش پیدا می‌کنند که فردی با تخصص لازم در این جایگاه قرار بگیرد.»

          اشاره او به نقش منطقه‌ای سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس است و این دقیقا همان چیزی است که عباس عبدی درباره‌‌اش نظری کاملاً متفاوت دارد.

          عبدی به دویچه‌وله می‌گوید: «انتخابات مسائل خاص خودش را دارد، نظامیان به محض اینکه وارد سازوکار انتخابات شوند کم می‌آورند و نمی‌توانند در این عرصه بازی کنند. آقای سلیمانی به محض اینکه وارد سیاست شود کل سیاست ایران در سوریه برایش زیر سوال می‌رود بنابراین یا باید تن به سیاست جدید بدهد و سیاست قبلی‌اش را زیر سوال ببرد یا همان را ادامه دهد.»

 

“سپاه می‌تواند بازی دیگران را خراب کند اما بازیکن خوبی نیست“

          محمد مهاجری، تحلیلگر اصولگرا، به روزنامه “اعتماد” گفته است که “مصداق رئیس‌جمهور نظامی قاسم سلیمانی است”. او استدلال کرده که چون قاسم سلیمانی در میان مردم محبوبیت دارد اصلاح‌طلبان نمی‌توانند با نامزدی او مخالفت کنند.

          عباس عبدی اما معتقد است تنها محبوبیت برای رئیس‌جمهور شدن کافی نیست: «علی دایی هم محبوب است اما در عرصه ورزش، معلوم نیست که در عرصه سیاست هم محبوب باشد.»

به نظر این فعال سیاسی، اصولا نظامیان در ایران در مقام و موقعیتی نیستند که بتوانند وارد عرصه سیاست شوند. او می‌گوید: «قدرت نظامی و سازماندهی و تشکیلات نظامی ایران از در پادگان‌ها نمی‌تواند بیرون بیاید چون استقلال ندارد. بخش عمده فرماندهان سپاه تبعیت ایدئولوژیک می‌کنند، به محض اینکه این تابعیت ایدئولوژیک وجود نداشته باشد دیگر این کار را نمی‌کنند. سیستم هم اصلا دنبال چنین چیزی نیست.»

          عباس عبدی می‌گوید: «سپاه ممکن است قدرت سلبی داشته باشد اما قدرت ایجابی ندارد مثل بازیکنی که می‌تواند بازی دیگران را خراب کند اما خودش نمی‌تواند بازی کند.»

بر خلاف کسانی که معتقدند به دلیل ضعف جامعه مدنی در ایران امکان برقراری دموکراسی در این کشور ضعیف است، عباس عبدی معتقد است نهاد مدنی در ایران اصلا ضعیف نیست بلکه تنها به صورت بالقوه است و باید بالفعل شود.

          عبدی به وجود اپوزیسیون قوی در حصر و خارج حصر و به تعدد روزنامه‌ها و رسانه‌های منتقدی که بی‌پروا عملکرد حکومت را نقد می‌کنند اشاره می‌کند و معتقد است این جامعه مدنی قوی است و به محض بالفعل شدن می‌تواند تغییر ایجاد کند بنابراین نیازی به برقراری حکومتی نظامی نیست.

 

“ژنرال‌ها هم از سیاسیون فرمان می‌برند“

          “جنگ مهمتر از آن است که مدیریتش تنها دست ژنرال‌ها باشد”. قاسم شعله‌سعدی، حقوقدان که خود نامزد ریاست جمهوری هم بوده، از این جمله معروف نتیجه می‌گیرد که حتی ژنرال‌ها هم تابع سیاسیون هستند و بنابراین سپردن عرصه سیاست به نظامیان در دنیای کنونی نه خردمندانه است و نه ممکن.

او می‌گوید هیچ جای دنیا سابقه نداشته که نظامیان حاکم شوند و دموکراسی برقرار شود. به گفته او نظامیان به واسطه در دست داشتن اسلحه قابل کنترل نیستند و قدرت بدون کنترل قطعا به دموکراسی منجر نخواهد شد.

          شعله‌سعدی معتقد است اگر قرار به فروپاشی باشد سپاه که هم پول دارد و هم ثروت می‌تواند جلوی این فروپاشی را بگیرد چه نیازی است که حتما رئیس‌جمهور سپاهی باشد.

          او به انتقاداتی که همین الان از حضور سپاه در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی وجود دارد اشاره می‌کند و نتیجه می‌گیرد که مردم نمی‌توانند حضور نظامیان در عرصه سیاسی را بپذیرند.

          شعله‌سعدی می‌گوید: «در ایران نه ظرفیت و زمینه رئیس‌جمهور شدن یک نظامی وجود دارد و نه اصلا چنین چیزی برای ایران مفید است. قرار نبوده که بعد از 40 سال که انقلاب شد تا مردم به آزادی و دموکراسی برسند حالا بگوییم نظامیان بیایند و مشکل مملکت را حل کنند.»

          تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری سه سال دیگر باقی است. باید منتظر ماند و دید صحنه سیاسی ایران به چه گونه‌ای می‌چرخد و آیا قاسم سلیمانی در سال هزار و چهار صد اونیفورم نظامی را از تن در آورده و مانند قالیباف و محسن رضایی ردای ریاست جمهوری بر تن می‌کند؟ و آیا در این صورت و در مقام یک رئیس‌جمهور حاضر است همچنان از حضور ایران در سوریه و عراق و لبنان دفاع کند؟

از: دویچه وله

بازگشت به خانه