تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
29 فروردين ماه 1397 ـ 18 آوريل 2018 |
|
خودمان را باید برای آینده ای چند احتمالی آماده کنیم!
رضا علیجانی
در ایران «مردمان» داریم تا «مردم». بنا به نظر سنجی ایسپا در بهمن ماه 96، بالای 70 درصد مردم اعتراضات را مشروع می دانسته اند (طبق گزارش وزارت کشور نیز 75 درصد علیرغم آنکه در اعتراضات نبوده اند ولی با آن همدلی داشته اند). قریب 75 درصد مردم از وضعیت موجود ناراضی بوده اند. 63 درصد معتقد به اصلاحات تدریجی، 26 درصد معتقد به براندازی حکومت و 11 درصد طرفدار حفظ آن بوده اند.
«عدم شرکت» اما «همدلی»، حالتی متعارض دارد. آیا طبقهء متوسط فرهنگی به علت هراس امنیتی در اعتراضات شرکت نکرده و یا خشونت نهفته در برخی اعتراضات و یا هراس از ناامن شدن کشور؟
نیروهای طرفدار سرنگونی، با طرح دو قطبی اصلاح طلبی- سرنگونی طلبی، «تحول خواهی» را عمداً یا سهواً نادیده می گیرند. آنان نگاهی «شوک – تلنگری» دارند. حکومت آن قدر ضعیف است که با تلنگری فرو خواهد ریخت و جامعه آنچنان در آستانه انقلاب است که با یک شوک بغضش خواهد ترکید. در هردو نوعی اغراق دیده می شود.
غالب مردم ایران در جستجوی راهی برای تغییر وضعیت زندگی روزمره خود برخلاف فعالان سیاسی، عمدتاً از عقل عملی (نه صرفاً عقل نظری) پیروی می کنند. از این منظر چهار ابزار تغییر عبارتند از: یک- صندوق رای و تلاش برای بهبود نسبی فضای سیاسی یا رفاه اقتصادی، دو- مطالبه گری صنفی و جنسی و قومی و... از طریق سندیکاها و تشکل های مدنی، سه- اعتراضات خیابانی و چهار- اعتصاب؛ ابزاری که تا کنون به صورت سراسری استفاده نشده است.
بسیاری از مردم مطالبه محورانه سیاست «زندگی» و سیاست «رهایی» را به طور موازی پیش می برند. هنر تحول خواهی ایجاد توازن بین این دو نوع سیاست ورزی است .
به رویکردهای اصلاح طلبی، سرنگونی طلبی و تحول خواهی باید از دو منظر «هدف» و «روش» نگریست. رویکرد تحول خواهانه به علت عدم باور به ولایت فقیه، اعتقاد به جدایی دین و حکومت، موقت و پاسخگو بودن همه مقامات و ...؛ ترجیحات فکری و سیاسی متفاوتی از حکومت ج.ا دارد و در تحلیل نهایی خواهان تغییر آن است. در حوزه «روش» نیز استفاده از هر چهار ابزار یاد شده برای ایجاد تغییرات تدریجی (از جمله صندوق رای) را می پذیرد و ضمن رویکرد عمدتا جامعه محورش اما هیچیک را نفی نمی کند. تحول خواهی همچون دو رویکرد دیگر یک بار برای همیشه تحلیل خویش را در باره قدرت مستقر؛ نهایی و ثابت فرض نمی کند.
چشم انداز آینده از منظر شرایط موجود در ساخت قدرت، منطقه و جهان و نیز شرایط حاکم بر اقشار مختلف مردم، چند احتمالی است. ترسیم آینده «تک» احتمالی (اصلاح حکومت یا قیام مردم و ...)، نوعی ساده سازی و نادیده گرفتن احتمالات دیگر است. تحول خواهی گشوده عمل می کند بنابراین می تواند برای احتمالات مختلف موضع متناسب داشته باشد.
گشوده بودن تحول خواهی نسبت به احتمالات مختلف مغایرتی با داشتن گزینه «ترجیحی» ندارد. یک تحول خواه ترجیح می دهد توان جامعه مدنی با بهره گیری از هر چهار ابزار یاد شده در حدی بالا برود که خود را برحکومت تحمیل کند تا قدرت مستقر در برابر آن عقب نشینی کند و استحاله گردد. تا کجا عقب بنشیند؟ ترجیح نهایی نبود هیچ مقام مادام العمر غیرپاسخگو، جدایی دین و حکومت و رفع تبعیض همه جانبه است.
تحول خواهی مبتنی بر «دموکراسی خواهی ملی» هیچگاه با نیروهای غیردموکراتیک و یا متکی بر بیگانگان همسویی و اتحادی نخواهد داشت.
هم قدرت مستقر از نقطه چین سرکوب ها تجربه اندوخته و هم در جامعه دهان ها بازتر شده است. اینک در فضای رسمی و غیر رسمی هر چهار رویکرد (اصول گرا، اصلاح طلب، تحول خواه و سرنگونی طلب) حضور دارند. برخی بدبینانه تصور می کنند براثر این اعتراضات انرژی متراکم شده جامعه تخلیه شده و مدتی طول خواهد کشید تا دوباره آبی پشت این سد جمع شود. برخی به عکس فکر می کنند اقشار مختلف جامعه تازه راه خود را پیدا کرده اند. در آینده باید دید کدامیک از این دو صف نیروی بیشتری به صحنه خواهند آورد. مردمی با چهار ابزار یا حکومتی با اهرم سرکوب فراوان و گشایش هایی اندک؟ شرایط منطقه ای و خارجی اما این بار شاید هر دو عنصر داخلی را تحت الشعاع قرار دهد. خودمان را باید برای روزهای سخت و سنگینی آماده کنیم.