تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
29 فروردين ماه 1397 ـ 18 آوريل 2018 |
|
«جزیره ایران»؛ دلیل مهاجرتها و خروج سرمایهها
جعفر محمدی
روزنامه جوان به نقل از نایب رئیس اتاق ایران و چین نوشته است: هماکنون بیش از 100 هزار نفر در صف اخذ ویزای سرمایهگذاری هستند و چندی پیش نیز اعلام شده بود که بیش از 5.1 میلیون نفر درخواست مهاجرت به استرالیا و کانادا را دادهاند. شرایط و تبلیغات به گونهای عمل شده که حتی مردم عادی و متوسط هم به فکر خروج از کشور از طریق خرید خانه و ویلا شدهاند و باید فکری به حال این موضوع کرد.
با جمله آخر این نوشتار بسیار موافقم؛ بله! باید فکری به حال این موضوع کرد، مثلاً میتوان قانونی تصویب و مهاجرت ایرانیان به خارج را ممنوع کرد یا به وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه مأموریت داد تا اسامی کسانی که در خارج از ایران سرمایه گذاری کرده یا خانه خریدهاند را در اختیار سازمان امور مالیاتی قراد دهد تا این سازمان، چنان مالیاتهایی از آنها بگیرد که درس عبرتی باشد برای دیگران که از این به بعد هوس سرمایه گذاری در خارج از ایران به سرشان نزند. دهها کار دیگر هم میشود انجام داد اما ماجرا پیچیدهتر از این ساده اندیشی هاست.
آمار کسانی که در صدد خروج از ایران هستند، به همین دو عدد صدر مطلب خلاصه نمیشود. بخش بزرگی از ایرانیان، به ویژه جوانان و تحصیل کردگان و نیز صاحبان سرمایه و خلاقیت، برای خروج از ایران و رفتن به کانادا، استرالیا، اروپا و حتی آمریکا اقدام و برنامه ریزی کردهاند، تعداد بیشتری در اندیشه مهاجرتاند و بسیار بیش از اینها نیز آرزوی رفتن از ایران را در گوشهای از رؤیاهای خود میپرورند حتی اگر هیچگاه نتوانند به آنجامه عمل بپوشانند.
اولین فکری که باید کرد این است که «چرا این گونه است؟» چرا باید رفتن از ایران برنامه، دغدغه یا دستکم آرزوی میلیونها نفر از افراد یک ملت باشد؟ آن هم ملتی مانند ایران با آن همه پشتوانه تاریخی و تمدنی و فرهنگی و با این همه ثروت!
اگر یک ایرانی بخواهد به یک کشور اروپایی سفر کند، دادن ویزا به او منوط به این است که بتواند تمکن مالیاش را ثابت کند و تضامینی بدهد که مطمئن شوند او به ایران بارخواهد گشت و در اروپا ماندگار نمیشود. چرا؟ چون به تجربه ثابت شده است که بسیاری از ایرانیها بعد از رسیدن به اروپا، به امید گرفتن اقامت و پناهندگی در آنجا میمانند.
اما چرا این موضوع درباره عربستان صدق نمیکند و چرا شهروندان سعودی به راحتی به اروپا و آمریکا میروند و بر میگردند؟ چرا برخلاف دانشجویان ایرانی که اغلبشان بعد از تحصیل در غرب، به کشور بر نمیگردند، دانشجویان سعودی در بهترین دانشگاههای آمریکایی هم که درس بخوانند، به کشورشان بر میگردند؟
آیا سعودیها از ایرانیها میهن دوست ترند یا آنها از آمریکا و اروپا بیزارند؟!
واقعاً علت این همه رغبت برای خروج از وطن و حتی فرار از آن چیست؟!
عدهای میگویند چون در ایران آزادیهای اجتماعی محدود است، برخی برای دستیابی به آزادیهای فردی بیشتر تمایل دارند در خارج از کشور زندگی کنند.
دلیل دیگر میتواند این باشد که سرمایه در ایران امنیت لازم را ندارد و اقتصاد خوب نمیچرخد؛ پس چرا باید سرمایه دار ریسک کند و سرمایهاش را در این بلبشوی اقتصادی به خطر بیندازد؟
درباره دانشجویان و نخبگان هم کمبود زیرساختهای علمی و فنی و نیز فقدان حمایتهای مالی از آنها، علت خروج صاحبان اندیشه و فن ذکر میشود.
همه اینها میتواند در جای خود درست باشد و برای هر کدامشان نیز میتوان راهکارهایی را تعریف کرد؛ مثلاً برای نخبگان خانه و خودرو و حقوق عالی در نظر گرفت یا قوانین سرمایه گذاری را اصلاح کرد یا حوزه آزادیهای اجتماعی را گسترش داد و....
قطعاً هر کدام از این راهکار میتواند انگیزههای مهاجرت از ایران و خروج سرمایه را کاهش دهد ولی ماجرا ریشه دارتر از این است. مگر در همه کشورهایی که این همه مهاجرت ندارند، آزادیها و حمایت از سرمایه گذاران و نخبگان در حد اعلاست؟!
پس کجای کار میلنگد که میل به خروج از ایران، این همه بالاست؟
به باور من، «وضعیت خاص ایران در جهان»، علت اصلی این پدیده فراگیر است؛ فقدان ارتباط متعارف بین ایران و جهان این حس ناامنی را به بسیاری از افرادی که بینش روز دارند میدهد که گویا سرزمینشان جزیرهای دور افتاده از سرزمین اصلی دنیا شده است؛ جزیرهای در محاصره انواع مخاطرات. هر که این حس را داشته باشد، حتی با وجود انواع امکانات و آزادیها، میکوشد خود را از «جزیره دور مانده از سایر نقاط جهان»، برهاند و به دنیا ملحق شود.
بسیاری از ملل دیگر و از جمله همین شهروندان عربستانی که به عنوان مثال آوردم، چنین حسی ندارند چون میدانند که حرکت آزادانه آنها در جهان تضمین شده است حتی اگر در طول عمرشان حتی یک سفر خارجی هم نروند.
همین ماجراهای اخیر ارزی را در نظر بگیرید؛ صرافیها از فروش همه نوع ارز حتی در حد اندک هم منع شدهاند و این یعنی مانعی داخلی برای سفر آزادانه به خارج از ایران. ساکنان جزیره ایران، مدام این قبیل اتفاقات و ترسها را تجربه میکنند و احساس ناامنی و جدا افتادگی از جهان بیرون در آنها تقویت میشود. چنین ملتی، حق دارد برای کاستن از نگرانی امروز خود و نگرانیهای آینده فرزندانش جلای وطن کند و در دیار غربت سکنی گزیند.
اگر قرار است فکری اساسی برای کاستن از مهاجرت ایرانیها به خارج و خروج سرمایهها از کشور بشود، باید تصمیمی شجاعانه و ملی گرفت برای «تقویت روابط بین المللی ایران و اتصال ایران به جهان» و گرنه ایران، حتی از کشورهای درگیر جنگ نظامی هم مهاجر فرستتر خواهد بود.
برگرفته از سايت عصر ایران