تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

14 ارديبهشت ماه 1397 ـ  4 ماه مه 2018

آقای جعفر پناهی، فرموديد «سینمای مستقل ج.ا.»؟

بصیر نصیبی

آقای جعفر پناهی

          یادداشت اخیر شما در نشریه ای با نام «سینما، سینما» (ی حکومتی) و، به نقل از آن، در نشریهء خبری ایران پرس نیوز، محتوایی دارد که نیاز دارد ما هم بدان توصیحی بیافزائیم. هر چند انگیزهء اصلی شما از نگاشتن این یاداشت تائید موقعیت هایی است که کن و دیگر فستیوال ها برای سینمای صادراتی فراهم آورده اند؛ به خصوص در شرایط بعد از قیام دیماه و تلاش دوبارهء جشنواره کن برای حفظ آبروی کاذب ديگری برای سینمای صادراتی ج.ا. که، بعد از قیام دیماه سال گذشته و عبور مردم عادی و گرفتار از کلیت نظام داعشی، حتا بین سبز الهی ها هم از اعتبار افتاده است، پس ضروری دانسته اید و دانسته اند که قبل از آغاز کن به میدان بیائید و شرایط را برای تصاحب یک نخل دیگر فراهم کنید. اما شما با این میزان شهرت چرا انقدر شهامت ندارید که با سند اعلام کنید چه کسانی جلوی پای شما سنگ می اندازند؟ حال آنکه چرا در مصاحبهء مطبوعاتی بعد از نمایش «افساید» در برلیناله خیلی شجاع بودید و با نام کامل و به نادرستی مرا معترضی معرفی کردید که در فستیوال برلین حاضر شدم اما ناکام ماندم؛ همان سالی که من اصلاً برلین نبودم.

          من، با اتکا به همین تجربهء شخصی است که، می گویم :

          به نادرستی، و حسابگرانهء تصویری، رادیو تلویزیون های فارسی زبان دول غربی، و با تأثیر از آنان بخشی از رسانه ها، از شما ساخته اند که در شجاعت و صراحت و ایستادگی در مقابل استبداد و ارتجاع نظیر ندارید، (عجب! یک بار دیگر ستایش خودتان و دیگر دوم خردادی ها از رهبر فرزانه تان را مرور کنید سند ضمیمه است).

          و بعد، به میزان امضاء هایی که همان روز ها به حمایت از شما جمع آوری و تکثیر شده توجه کنید، کمتر تهیه کننده، کارگردان، بازیگر، طراح صحنه در استودیو های بزرگ و کوچک یافت می شود که از امضای متن حمایت از شما دریغ کرده باشد. کسانی که فیلمی هم از شما ندیده بودند و حتا نام شما را قبل از شهرت باد آورده تان نشنیده بودند، در امضاء های گروهی مشارکت کردند. سر در اتحادیهء اروپا برای نخستین بار به تصاویر شما و همرزم تان، نسرین ستوده، مزین شد. اکثر سران کشور ها و مدیران جشنواره ها نگران شما بودند؛ هیچ فستیوالی نبود که یک صندلی خالی به نشانه اعتراض به بخش بد رژیم - که از خامنه ای تبعیت می کرد - برای شما در نظر نگرفته باشد. اما سال هاست قوهء غذائیه (اشتباه تایپی نیست) شما را که هم انقلاب اسلامی را پذبرا شده اید هم از یکی از بال های نظام (معروف به اصلاح طلب ها) حمایت می کنید، خامنه ای را رهبر فرزانه دانسته اید به نوعی محدود کرده است اما شما در مواقعی که نیاز هست رفتار خودتان را با خواست نظام هماهنک می کنید (حمایت از بازی های تهوع آور اتمی ج.ا. و مشارکت در انواع و اقسام پروژه ها زیر عنوان انتخابات حکومتی، رفراندوم و...) با همهء این کوتاه آمدن ها و سازش ها قوهء خیلی مستقل غذائیه ! در بلاتکلیفی نگاه تان داشت. زمانی هم که دیگر زندانی (البته رفتار با شما در زندان با زندانیان غیر دوم خردادی خیلی تفاوت دارد در ج.ا. زندان هم خودی و غیر خودی دارد) نبودید. اعلامیه و اطلاعیه ها برای رهایی تان با شدت ادامه داشت، تا آن حد که عباس کیارستمی، که استادتان بود صدای اعتراض اش برخواست که وقتی دیگر جعفر زندانی نیست چرا اطلاعیه هایی که خواستار آزادی او هستند قطع نمی شود؟ بعد از نهیب استاد، بخشی از معترضین که اکثراً حامیان کروبی و موسوی بودند فتیلهء اعتراض شان را پائین کشیدند.

          من برای این که جواب ادعا های شما را بدهم (در زيرنويس) برخی از قسمت های یادداشت شما را، به خصوص آنجا که از سینمای مستقل در نظام مقدس صحبت می کنید، برجسته می کنم؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل*

          بیضایی در مصاحبهء مفصل چندین سال پیش که خود سندی قابل اتکا است در «ایران نامه» (سال چهاردهم، شمارهء 3 - تابستان 1375) از موقعیت سینمای ج.ا. تصویر گویایی ترسیم می کند و می نویسد:

          «این نظارت که رفته رفته می شود القاء سبک دنباله دارد: کی بازی کند و کی نکند، کی صدا برداری کند کی فیلمیرداری نکند، و کی کارگردانی کند، و کی بدجنس بازی کند و کی خوش جنس، خوب ها نباید سیگار بکشند، و در مورد شخصیت بدجنس با ذکر موارد البته کسب مجوز می کنند؛ کی و چگونه چهره آرایی شود که جلب توجه نکند و کی تصویر درشت نداشته باشد. کی اسم اش اول نوشته شود و کی نوشته نشود. به کی دوربین داده شود و به کی داده نشود. به کی وام بدهند و به کی ندهند. و بکی بلاعوض بدهند. به کی اصلاً جواب ندهند، به یکی مواد خام بدهند و به کی ندهند که مشکل خودش است. حجاب؟ جدی که نگفتید چطور می شود به این واقعیت اجتماعی مهم امروز چشم بست که حتا جهان هم با حجاب آشتی کرده است. این القای سبک و اندیشه قدم به قدم پیش می آید، نه فقط به آنچه روی پرده می گذرد پنجه می اندازد بلکه با این کار دارد که بازیگر فیلم در خانهء خودش خندیده است یا به میهمانی رفته است (البته بستگی دارد که فیلم مال چه کسی است) و دست آخر هم که فیلم، با همهء خودخوری ها، از این بلایا جست تازه آغاز بازبینی هاست. نه یک بار، نه دو بار و در هر مرحله - البته نه برای همه. و این که کی حمایت بشود کی نشود، کی فیلم اش بفروشد کی نفروشد و کی بسوزد و کی نسوزد؛ کدام فیلم به خارج برود و کدام نرود و تازه اين پایان همهء بازبینی ها نیست. هر کس هر کجا که می تواند یک گروه موتور سوار راه می اندازد، و فیلم بعد از رعایت همهء مقررات... برای همیشه توقیف می شود».

          خوب، ملاحظه فرمودید این حرف را ما ضد انقلاب های تبعیدی نمی گوئیم که فوری انگ بهمان بچسبانید که حسودی می کنیم و موفقیت های ج.ا. آزارمان می دهد، این حرف ها را بهرام بیضایی می گوید که در همان کشور بلازده زندگی کرده و فیلم ساخته و ده سال ممنوع الشغل اعلام نشده بوده است؛ البته ممنوع الشغلی اش با شما که در حین ممنوع الشغلی مجوز اعلام نشده دارید که فیلم بسازید و خرس و شیر و پلنگ و نخل فستیوال ها را هم تصاحب کنید تفاوت داشته است (در نظام شما ممنوع الشغل بودن هم خودی وغیر خودی دارد).

          آیا فیلمسازی که برای تصویب فیلمنامه اش این مراحل را طی می کند می تواند مستقل باشد؟ و آیا مهر استقلال بر پیشانی سینمای ج.ا. مهر باطله نیست؟ شما در دنیای امروز (ج.ا. به کنار) کشور دیگری را سراغ دارید که فیلمساز مقدمات شروع کارش با آنچه بیضایی در مورد شرایط فیلم سازی در ج.ا. می گوید مطابقت داشته باشد؟

          شما که قاعدتاً فیلم سازان خاتمی چی و روحانی چی را باید مستقل ارزیابی کنید، شما که پشتوانهء هزاران امضاء مقامات و رؤسای جمهور و اتحادیه اروپا را دارید، باید انقدر شهامت داشته باشید که نام چند فیلمساز مستقل اگر وجود واقعی دارند را قید کنید تا ما هم برایشان دست بزنیم. آیا مهرجویی از دید شما فیلمساز مستقل است؟ او که خود با صراحت اعلام کرد که 90 در صد هزینهء همهء فیلم ها را دولت فخیمه تقبل می کند. فرهادی هم که کتمان نکرده بانگ پاسارگارد وابسته به سپاه و شیوخ عرب همکاسه با تفکر ج.ا. به او بودجه می دهند. خوب همین نمونه ها از میان صدها نمونهء مشابه کافی نیست که ثابت کند ادعای حضور سینما و سینماگران مستقل در ج. داعشی اگر حسابگرایانه هم نباشد توهمی بیش نیست.

          بله، فیلمسازان جوان مستقل در ایران هم در حد محدودی با تحمل رنج و زحمت و پذیرش خطر و اکثراً زیر زمینی، به دلایل قابل فهم، بطور نامنظم کار می کنند اما نه فستیوال های گروه A توجهی بدان ها دارند، نه آنها خود میخواهد برده ی فستیوال ها باشند. لطفا دیگر دم از سینمای مستقل جمهوری داعشی اسلامی نزنید. ضد انقلاب متواری برایتان حرف در می آورد. شما می گوئید بسیاری از کشورها حسرت داشته اند که فیلم در (کن) (ونیز) و (برلین) داشته باشند اما قادر نشده اند. خوب، یعنی خلاقیت فقط در فیلمساران آن هم اکثراً دوم خردادی های کشوری رشد می کند که سانسور فیلم در آن، سانسور نیست قصابی ست.

          باز هم بقول بیضایی، ما باید از سانسورچیان سپاسگذار باشیم که با اعمال سانسور تا آن حد خلاقیت را پرورش داده اند که بیش از 2000 جایزه از کن و سلوقون، برلین و ونیز و... ربوده اند (نقل به مفهوم)، آن هم در کشوری که به مفهوم واقعی اصلاً سالن سینما وجود ندارد (200 سینمای اکثراً نیمه مخروبه مربوط به نظام طاغوت برای 80 ملیون جمعیت چیزی در حد هیچ است). اگر خود شما که سنگ دوم خردادی ها را به سینه می زنید و در دوران بیا - برو یِ آنها در محافل با شال سبز حضور می یافتید و امضاء کننده بیانهء حمایت از خاتمی هم هستید* چرا باید برای ارائهء کارتان به فستیوال ها انقدر نقشه بکشید، طرح بریزید، به انواع و اقسام ترفند ها متوسل شوید؟

          اگرچه سناریوی کارهای اخیرتان از ضعف ساختمان رنج می برد (نمونه: فیلم تاکسی) اما صحنه سازی تان برای جلب نظر و فریب داوران حرف ندارد. دیدیم چطور حتا دولت خانم مرکل، نایب رئیس مجلس اش را وارد ماجرا کرد. در روز روشن و جلوی چشم مأمورینی که مو را از ماست می کشند، لابد به کمک امداد غیبی، «فیلم علنی ی مخفی!» ساختید که خانم کلودیا روت ماموریت یافت تا به دیتر کسلیک، مدیر برلینالهء برساند و به خواهر زاده هم چند ساعته ویزا دادند تا در مراسمی که جای شما را با صندلی خالی تزئین کرده بودند حضور یابد. حضور دختر بچه روی صحنه حاضران را تحت تاثیر قرار دهد و کسی سئوال نکند که فیلمی که نه ریتم دارد و نه ساختمان و نه بازی و دیا لوگ ها درست و به جا، و نه تداوم دارد و نه... و در مجموع یک کار ضعیف بی سر و ته است، چطور مستحق دریافت یکی از جوائز اصلی برلیناله شد؟

          شما در یادداشت تان روی جنبه های انسانی خودتان و کارتان خیلی تأکید داشته اید ولی این روز های خیلی از عوامل نظام هم ماسک مردمی به چهره زده اند .احمدی نژاد هم شده است اپوزیسیون و برای رهبرش شاخ و شانه می کشد؛ شما که روزی به سبز پوش بودن خود افتخار می کردید امروز می خواهید در لباس مستقل از باند های حکومتی ظاهر شوید. (اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا) بخشی از تلاش شما می تواند با چراغ سبز خود نظام و برای کسب موقعیت فستیوالی برای ج.ا. هماهنگ شده باشد.

          در برلیناله، وقتی که سرفیلمسازان حکومتی به سنگ خورد، حالا روی فستیوال کن زوم شده است. سر دلال هنری ج.ا. در پاریس، چنگیز حقیقت (که برای زد و بند با ج.ا. اسم کوچک اش را گذاشته محمد) در زد و بندها سهم دارد هم در دویچه وله اظهار وجود کرده است.

          بله، فقط خامنه ای و باندش از قیام تیر ماه نهراسیده اند، بحش دوم خردادی ها هم که در جنایت ها نقش داشتند اما برای خودشان موقعیت ساخته بودند، همینطور دلال ها و کار چاقکن هم ترسیده اند. و وحشت حامیان دوم خرداد از سقوط نظام شان کمتر از باند رقیب نیست. شما هم که نمی دانستید ممکن است ورق برگردد خیلی برای خاتمی و دیگر اصلاح طلبان مایه گذاشتيد. اما وقتی ج.ا. برود سهم اصلاح طلبان هم در بقای نطام مطرح خواهد شد. در تظاهرات اخیر مردم کازرون جمعی وسیع  فریاد می زدند (وای بروزی که مسلح شویم ) در این جو که محاسبه اش نکرده بودید ترس و وحشت شما قابل درک است. اما اگر به این تصور هستید که در شرایطی که نظام در حال سقوط است اگر دو تا نخل دیگر بگیرید مشکل شما و رژیم و دیگر دوم خردادی ها حل می شود تصور غلطی است همانگونه که 2000 جایزه هم نتوانست در حرکت پابرهنه ها اثر بگذارد و حتا یک شعار که رنگ و بوی مذهبی داشته باشد یا امتیازی برای باند دوم خرداد قائل شود در قیام دی ماه دیده و شنیده نشد.

          حالا وزارت ارشادتان با صراحت توأم با وقاحت اعلام می کند که «واواک» در طراحی و اجرای همهء برنامه های به اصطلاح فرهنگی ج.ا. دخالت دارد. این کار همیشگی آنها ست که ما هم آن را بارها مطرح کرده بودیم. آنها که به موفقیت های فیلم های صادراتی در این گونه رویدادها افتخار می کردند اگر نمی دانستند بدانند که در واقعیت امر به پروژه های دستگاه امنیتی ج. ا افتخار می کرده اند. آقای پناهی، امسال، با مشارکت دویچه وله و دیگر بلندگوهای دول اروپایی، برای شرکت شما در جشنواره کن تلاش گسترده ای آغاز شده، حتا می توان حدس زد که اصلاً تفاهم حاصل شده و حالا دارند بازار گرمی می کنند. شما اولین زندانی ج.ا. سلامی بودید که در حین ممنوع الشقل بودن 4 تا فیلم ساختید، اولین سینماگر دوم خردادی هم باشید که هم ممنوع الخروج هستید اما دارای مجوز ویژه برای حضور در جشنوارهء کن و عبور از روی فرش قرمز هم هستيد.

________________________________

* «در شرایطی که شبخون فرهنگ غرب و غرب زدگان این پرچم بر افراشته را آماج حملات سهمیگین قرار داده و رهبر فرزانه و معظم انقلاب مقابله با این شبیخون را در صدر حرکت های عاجل ضروری انقلاب اسلامی دانسته اند حضور خاتمی می تواند درخشش فرهنگ تابناک اسلامی را به سلامت و بر افراشته عبور دهد». امضاء کنندگان، علاوه بر جعفر پناهی: رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، ابوالفضل جلیلی، نیکو خردمند، نوشابه امیری، حمید سمندریان، مهتاج نجومی، و....

 

بازگشت به خانه