تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
17 ارديبهشت ماه 1397 ـ 7 ماه مه 2018 |
|
«شرايط حفظ برجام و منافع ملى مردم ايران»
بيانيهء اتحاد جمهوری خواهان ایران،
سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
همبستگی جمهوری خواهان ایران
بالا گرفتن تنش های جهانی و منطقه ای و اصرار جمهوری اسلامی بر تداوم سیاست خارجی ستیزه جو، نگرانی ها نسبت به رشد آسیب پذیری کشور و گسترش ریسک های محاسبه نشده را افزایش داده است. در این میان اظهارات تهدید آمیز رئیس جمهور آمریکا مبنی بر خروج از برنامۀ جامع اقدام مشترک هسته ای ایران و گروه ۱+۵ موسوم به برجام، وضعیت خاصی را رقم زده و دوباره مدار روابط خارجی را در مسیر تشدید تنش ها قرار داده است .
تهاجمی ترشدن ترامپ و تقویت موضع جناح بازها در دولت آمریکا و بویژه حضور چهره افراطی چون جان بولتون همراه با افزایش اختلافات بر سر سیاست های منطقه ای و برنامه موشکی بین ایران واروپا نگرانی ها نسبت به وضعیت آیندۀ کشور و بخصوص خطر رویارویی نظامی در سطح محدود و یا گسترده را تشدید کرده است.
برجام در شرایط کنونی با توجه به روندی که طی کرده و جمهوری اسلامی به تعهدات فنی یا تکنیکی خود تا مقطع فعلی پایبند بوده و ماجراجویی هسته ای را متوقف ساخته است، تاثیر مثبتی در کاهش بی ثباتی ها و نگرانی های امنیتی در خاور میانه به طور نسبی داشته است. از این رو، به هم خوردن توافق جامع هسته ای چشم انداز تیره تری را در مقایسه با بازگشت به دوران قبل از برجام برای امنیت منطقه ترسیم کرده و ریسک برخورد های نظامی مستقیم و یا غیر مستقیم بین دولت های ایران و آمریکا و یا تبدیل رویارویی بلوک های همسوی ایران و عربستان سعودی، از جنگ های نیابتی به منازعه مستقیم را افزایش می دهد. اما پیامد مخرب تر مرگ برجام، بر روی اقتصاد و زیرساخت های توسعهای ایران است. بازگشت تحریم های کمر شکن و حتی بازسازی بخشی از آنها اقتصاد رنجور از بحران ساختاری و مزمن ایران را با تنگناهای شدیدتری مواجه ساخته، معضلات بیکاری، رکود و فرار سرمایه را تشدید کرده و ابرچالش های چندگانۀ امنیتی، اقتصادی و زیست محیطی در ایران را تعمیق می بخشد.
اگرچه سیاست های مخرب دولت ترامپ و فشارهای حکومت های عربستان و اسرائیل بقاء برجام را با تهدید مواجه ساخته، خواست آنها در تغییر مفاد توافقی که توسط طرف های مذاکره بعد از روندی طولانی و نفس گیر بر روی آن موافقت شده و حکومت ایران به تعهدات خودش در کل عمل کرده، غیر منطقی و ناموجه است و پیامد های منفی برای رویکرد های دیپلماتیک و حقوقی در دنیا دارد، اما در عین حال نمیتوان نقش تصمیمات غلط نهاد ولایت فقیه و ضعف دولت روحانی در تبدیل برجام به یک تغییر پایدار در سیاستگذاری خارجی نظام را که منجر به شکننده شدن برجام و کاهش کارایی و اثرات مثبت آن شده است، نادیده گرفت.
خامنه ای و نیروهای همسو، بویژه در سپاه پاسداران، در فردای شکل گیری برجام کوشیدند این توافق را به یک اتفاق موردی تقلیل داده و مانع تغییرات معنادار در سیاست خارجی شوند. در طول دو سال گذشته علی خامنه ای و نیرو های مستقر در نهاد ولایت فقیه با تاکید بر راهبرد سیاست خارجی دشمن محور به تقابل با آمریکا و اتخاذ سیاست توسعه طلبانۀ منطقه ای ادامه داده و در نتیجه، نظام عملا مسیری معکوس با منطق برجام را که مبتنی بر تنش زدایی و اتخاذ راهکار برد- برد در مناقشه های خارجی بود، پیموده است. دولت روحانی و اصلاح طلبان نیز با فرصت سوزی و برخورد منفعلانه در برابر رویکرد تهاجمی رهبری و اصول گرایان افراطی در خنثی سازی ظرفیت های برجام، برای بهبود سیاست خارجی و تعقیب منافع ملی نه تنها نتوانستند برجام های بعدی را در کل حوزه های اختلاف با آمریکا و رویارویی های منطقه ای تحقق بخشند، حتی به تدریج در سیاست های منطقه ای نظام حل و هضم شدند.
در واقع ارادۀ روحانی در آشتی با دنیا تنها در قبل از برجام و در بستری که پیشاپیش با تصمیم نظام به عقب نشینی هسته ای در پوشش "نرمش قهرمانانه" هموار شده بود، به شکل موردی مجال عمل یافت و بعد از آن دولت اعتدال فقط در حد حرف تبدیل برجام به الگو را تا مدتی طرح کرده و سپس در چرخشی آشکار عقب نشینی کرد.
سیاست مسلط کنونی نظام که دشمنی با غرب را وجه راهبردی خود تعریف کرده، دیپلماسی کشور را گروگان رشد "بیداری اسلامی" نموده، با توجیه "عمق استراتژیک" بر روی نابودی اسرائیل سرمایه گذاری نموده، به نام دفاع از اماکن مقدس شیعه و مهار تهدید در بیرون از مرز ها در تباه سازی زندگی مردمان منطقه مشارکت کرده و در نزدیکی و اتحاد راهبردی با روسیه تا جایی پیش رفته که از این همسایه شمالی برای ورود به خلیج فارس دعوت می کند و پایگاه های نظامی کشور را در اختیار آن قرار می دهد، در میان مدت و درازمدت ،موقعیت منطقه ای و جهانی ایران را با لطمه زدن به استقلال کشور و منافع ملی، با آسیب های بزرگ و چه بسا جبران ناپذیر مواجه ساخته است. هزینه شکست توسعه طلبی خارجی ولی فقیه تاحدی زیاد هست که نه تنها امتیازات ناپایدار کنونی را بر باد می دهد، بلکه تهدیدی بزرگ را متوجه حفظ تمامیت ارضی و از دست رفتن منافع ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی ایران می کند.
کسانی که در داخل حکومت ایران بر طبل نزاع کوبیده و مشابه اول انقلاب، ارزیابی های غلطی از اوضاع دارند و چه بسا درگیری جنگ را باز" موهبت" به شمار می آورند، هستی ایران و ایرانی را در قماری خطرناک به بازی گرفته و خواب آشفته ای برای میهن دیده اند. در نقطۀ مقابل، آن دسته از نیروهای اپوزسیون که بر روی تشدید تنش در روابط خارجی ایران سرمایه گذاری کرده و مستقیم و یا غیرمستقیم مشوق و مروج ایده رهاییبخشی از طریق اشغال نظامی و یا برخورد میلیتاریستی آمریکا با جمهوری اسلامی هستند و دست کمک به سمت ترامپ دراز کرده اند نیز، بیراهۀ تباهی آوری را پیشروی مردم ایران قرار داده اند.
در این راستا، ما مدافعان گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی به جمهوری عرفی، با تاکید بر مولقه هایی چون "رعایت منافع ملی و امنیت ملی به عنوان راهبرد موثر در سیاست خارجی"، " نفی سیاست خارجی دشمن محور و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی" و" ضرورت درس آموزی از روندی که منجر به جنگ هشت ساله با عراق شد و هزینه های سنگینی را بر کشور تحمیل نمود "، گسترش منازعه های خارجی با غرب و بلوک همسو با عربستان سعودی در منطقه را، برای ایران و ایرانی خطرناک ارزیابی می کنیم. پایداری موفقیت های نظامی مقطعی کنونی معلوم نیست و در درازمدت تهدیدات بزرگ و جدی را متوجه امنیت ملی ایران خواهد کرد. ما بر این باوریم آنچه صلح، استقلال و همزیستی مسالمت آمیز با دنیا را در ایران در شکل مناسب پایدار می سازد. استقرار دمکراسی سکولار از طریق مبارزات خشونت پرهیز مردم ایران است.
متوقف ساختن مداخله مخرب در سوریه، لبنان و عراق بهخصوص حمایت از حضور بشار اسد در قدرت و همراهی با تشکیل دولت انتقالی از نیرو های میانه هر دو طرف جنگ داخلی سوریه و در عین حال دفاع از موقعیت و منافع مشروع ایران در خاور میانه راه خروج کشور از مشکلات منطقه ای است.
در این چارچوب ،دستیابی به منافع ملی مستلزم تغییراساسی در سیاست منطقه ای، پایان دادن به صدور انقلاب اسلامی، توقف فعالیت های تقابلی سپاه قدس در خاورمیانه و اجتناب از هر فعالیتی است که مستقیم یا غیر مستقیم به تحریک نیروهای مترصد برخورد نظامی با ایران بپردازد.
کشور ایران به هیچ عنوان تاب گسترش جنگ های نیابتی کنونی به رویارویی نظامی مستقیم و شکل گیری جنگی دیگر در منطقۀ آشوب زدۀ خاور میانه را ندارد. بدینترتیب تاکید می کنیم کماکان کاربست الگوی تنش زدایی با غرب، تحکیم روابط دوستانه با دنیا و اتخاذ روابط متوازن با دو بلوک قدرت جهانی، مسیر عبور سالم کشور از بحران های بالقوه و بالفعل است.
در فضای واقعی سیاست دنیا، بهخصوص ماهیت دولت های خاورمیانه و مولفه های مختلف قدرت، تقویت نیروی دفاعی در قالبی غیر تهاجمی برای ایران رویکردی موجه است اما برخورداری از این حق به خاطر ماجراجویی های جمهوری اسلامی و مداخله غیر سازنده در کشور های منطقه و بهخصوص سلطه جویی در چارچوب گسترش قدرت ولی فقیه شیعه در جهان اسلام و تبلیغ بر سر نابودی کشور اسرائیل منازعات منطقه ای را تشدید کرده است. از اینرو جمهوری اسلامی لازم است بر سر برنامۀ موشکی و سیاست های منطقه ای با اتحادیۀ اروپا وارد مذاکره شود. راهکار برد- برد در اینجا هم می تواند کارساز واقع شود. هدف گفتگو ها باید خاور میانۀ امن و مهار رقابت تسلیحاتی باشد تا توافق و چارچوب سیاسی و حقوقی کارامدی برای مهار همۀ منابع بی ثباتی، اعم از بلند پروازی های حکومت های ایران و عربستان سعودی و همچنین توسعه طلبی ترکیه تدوین شود.
همچنین، سیاست دوگانۀ کشورهای غربی که از یک طرف برای ایران محدودیت قائل می شوند و از طرف دیگر به تقویت گستردۀ قوای نظامی عربستان سعودی و کشور های همسو می پردازند، نه تنها ازعوامل بی ثباتی است، بلکه عدم توازنی که بهوجود آورده، با توجه به اختلافات تاریخی و مرز های تثبیت نشدۀ خاور میانه، مشوق جنگ و رویارویی های نظامی است.
در عین حال باید توجه داشت که در جهان امروز، بهویژه برای کشوری مثل ایران، قدرت نرم از جمله جایگاه مناسب در تقسیم کار بین المللی، توان اقتصادی بالا، برخورداری از مزیت های علمی و فنی، دوری از انزوا و در هم تنیدگی با شبکه جهانی اقتصاد، اهمیتی بیشتر از قدرت نظامی دارد.
در پایان، بار دیگر تاکید می کنیم صلاح ایران و ایرانی در حضور فعال در جامعۀ جهانی و دور شدن ابرهای سیاه جنگ و تحریم های مضر به حال مردم و زیرساخت های توسعه ای کشور است. از مردم ایران و همه نیرو های آزادی خواه و دلسوز میهن دعوت می کنیم تا با فعالیت های هدفمند و مستمر خود اجازه ندهند در این مقطع حساس بلوک قدرت کشور را به سمت تشدید راهبرد تقابلی در سیاست خارجی سوق دهد.