تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولار های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
17 ارديبهشت ماه 1397 ـ 7 ماه مه 2018 |
|
نهادهای شیعی در ایران: پرهزینه، پر مخاطره و پرمدعا
مجید محمدی
تصور کنید که خط تلفن زمینی شما بدون خدمات جانبی مثل نشان دادن شماره تلفن زنگزننده، ارائهی خدمات در اینترنت، امکان انتقال مکالمه به خدمات دیگر ارتباطی (مثل اسکایپ یا هنگ آوت) و امکان زدن پیامک و در عین زحمات بسیار مثل قطع و وصلهای مکرر یا کیفیت پایین صدا ماهانه 30 دلار هزینه بر گردن شما می گذارد در حالی که میتوانید یک خط تلفن همراه را با ده دلار با خدمات بهتر دریافت کنید یا اصولا از سایتهای اینترنتی مثل گوگل وویس یا اسکایپ برای مکالمات خود استفاده کنید. در این حال به سرعت خط تلفن زمینی خود را قطع می کنید. تفاوتی هم نمیکند که گرایش سیاسی یا دین یا جنسیت و هویت و سن و ملیت شما چه باشد.
امروز حکایت بازار دین (به عنوان یک مجموعه نهاد اجتماعی که خدماتی خاص را ارائه میکند یا انتظار میرود ارائه کند و هزینهبر است) در ایران به همین شکل است. رهبران حکومت دینی دارند برای خدماتی که بسیار اندک و دردسرساز است صورتحسابهای بزرگ برای مردم میفرستند. البته دینداران حق دارند از ثروت و درآمد شخصی خود هرچه میخواهند در امور دینی هزینه کنند اما هنگامی که به منابع عمومی میرسیم اینها به تک تک شهروندان تعلق دارند و حکومت حق ندارد منابعی را که به یهودیان و زرتشتیان و بهاییان و بیدینان و سنیان هم تعلق دارد در امور دینی شیعه صرف کند. حتی برخی شیعیان ممکن است در مورد نوع هزینه کردن موافق نباشند.
دین شیعه به عنوان مجموعهای از نهادها و سازمانها (که با باور و ایمان فردی تفاوت دارد) هزینههای بسیاری بر منابع عمومی مردم ایران تحمیل کرده در عین آنکه کارایی لازم را (در دین بودن) ندارد؛ هم مملو از عدم شفافیت و فساد است، و هم تصمیمات و اقدامات آن بسیار مخاطرهانگیز شده است. این مجموعهی خدماترسانی دینی در کنار انحصاراتی که ایجاد کرده (با سرکوب رقبا) به شکل هیولاواری از حیث نیروی انسانی و تاسیسات و برنامهها رشد کرده است. در مقابل، رقبای نحیف و سرکوب شدهی آن در بازار دین هزینهها و لذا قیمت بسیار پایینتری دارند (مثل اهل سنت) یا هیچ هزینهای را بر فرد و جامعه تحمیل نمیکنند (مثل کلیساهای زیرزمینی یا گروههای عرفانی و درویشان و زرتشتیان و یهودیان). همچنین بیدینی از همه کم هزینهتر است چون بر روی هزینههای دین برای فرد و جامعه قلم میگیرد. باورمندان و دینمداران اگر رهیافتی خردگرایانه در پیش گیرند چه برخوردی با نهادها و سازمانهای شیعی خواهند کرد؟ پیش از آن باید هزینهها، مخاطرات و ادعاهای نهادهای دینی را لحاظ کنند.
پر هزینه
در این نوشته نخست گران بودن دین شیعی در ایران امروز را تبیین میکنم:
ا دستگاه رهبری. دستگاه رهبری در ایران امروز یک نهاد دینی است که با تقلب به عنوان یک نهاد دولتی به مردم فروخته شده و هزینههای کمرشکنی بر دوش آنها گذاشته است. امروز اگر این نهاد حذف شود نه تنها در هیچ یک از کارکردهای دولت خللی وارد نمیشود بلکه هزینهها کاهش مییابد. این دستگاه دینی صدها میلیارد دلار از ثروت عمومی را به خود اختصاص داده (بخشی از آن ۷۰۰ هزار میلیارد تومان معادل ۲۰۰ میلیارد دلار که در نامهی احمدینژاد به خامنهای در ۲۲ اسفند ۱۳۹۶ آمده است) و سالانه دهها میلیارد دلار خرج دارد بدون آنکه به اندازهی یک ارزن برای جامعه مفید باشد. این نهاد غیر از ضرر و مخاطره برای جامعه هیچ نتیجهای نداشته است. مراسم دینیای که در این نهاد برگزار میشود به گروهی از خواص درگاه اختصاص دارد. درآمد سالانهی آن بدون هیچ شفافیتی در خود این نهاد یا دیگر نهادهای دینی خرج میشود. رهبر جمهوری اسلامی فقط یک سپاه ۱۵هزار نفری برای حفاظت از جان خود و خانواده دارد (سپاه ولی امر). بدین ترتیب هزینهی چند شب مراسم مداحی یا برگزاری چند نماز جماعت و چند جلسهی شعرخوانی برای مفرح کردن رهبر جمهوری اسلامی سالانه حدود دهها میلیارد دلار است. مجموعهی اوقاف کشور که ثروتی عظیم دارند در اختیار این دستگاه است.ه
نهاد های دینی. حوزههای علمیه، مساجد، حسینیهها و زینبیهها، مقابر ائمه و امامزادهها، دستگاههای تبلیغاتی روحانیت شیعه (مثل سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطان، جامعهالمصطفی، نهاد ائمه جمعه، انواع ستادهای اجرای احکام دینی، موسسات ترویج قرآن) امروز همه با بودجههای دولتی و عمومی اداره میشوند. حکومت دینی صدها مجرا برای سرازیر کردن منابع دولتی به نهادهای دینی تعبیه کرده است: از آب و برق مجانی برای مساجد تا پرداخت نقدی شهرداریها به هیئتهای مذهبی و مراسم اربعین، از استخدام روحانیون در همهی نهادهای دولتی برای تبلیغ و اقامهی نماز تا خرید انبوهی از کتابهای مذهبی توسط کتابخانههای عمومی. یک نمونهی سادهی آن مجانی بودن اتوبوس برای نمازگزاران است که سالانه میلیاردها تومان روی دست شهرداری تهران میگذارد (نجفی شهردار تهران در سال 1396 با لحاظ 52 هزار میلیارد تومان قرض شهرداری در پی آن بود که این هزینه را بر روی دوش ستاد نماز جمعه بگذارد اما با فشارهای نهادهای نظامی و امنیتی استعفا داد.)
هزینههای نهادهای دینی از چهار طریق بودجهی مصوب دولت، کمکهای دستگاه رهبری و اموال مصادره شدهی عمومی، تخفیفها (در واگذاری زمین یا ساختن حسینه به عنوان عاملی جهت کاهش عوارض شهرداری)، و رانتها و امتیازات ویژه (انحصارات وارداتی و صادراتی) تامین میشود. غیراز مقامات بالای کشور بعید است حتی برخی اعضای مجلس یا وزرا از مجموعهی این هزینهها مطلع باشند. میزان بودجهی مصوب مجلس برای این نهادها سالانه سر به هزاران میلیارد تومان میزند.
ا ساختن مقابر ائمه شیعه در عراق و سوریه سالانه صدها میلیون دلار برای کشور هزینه دارد. ستاد دولتی بازسازی عتبات در یک دههی اخیر مشغول نوسازی، بازسازی، توسعه و ساخت موسسات وابسته و خدماتی در عراق و سوریه بوده است. مقامات چنین وانمود مینمایند که این هزینهها از سوی مردم تامین میشود اما هم دولتی بودن سازمانهایی که این کارها را انجام میدهند، هم پرهزینه بودن این پروژهها و هم سرعت انجام آنها نشان میدهد که این پروژهها دولتی و حکومتی هستند. تنها برای گنبد مقبرهی امام سوم شیعیان ۱۳ هزار خشت طلا به کار برده شده که با حساب هر خشت ۲۳ گرم (هر گرم ۲۱۰ هزار تومان) (به گزارش جانشین ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان، تسنیم ۳ دی ۱۳۹۶) هزینهی آن میشود حدود ۶۳ میلیارد تومان. این تنها هزینهی طلاکاری روی گنبد است. همین کار با دیگر گنبدها نیز انجام شده و میشود. آینهکاریها، خاتم کاریها، تغییر مقبرهها و ساخت شبستانهای تازه هر کدام و در هر شهر و مورد دهها میلیارد تومان هزینه دارد. کدام ایرانی بدون اتصال به رانت و امتیازات دولتی میتواند بخشی کوچک از این رقمها و صدها رقم دیگر مانند اینها را بپردازد؟
نهادهای ظاهرا عرفی. غیر از چهار مورد فوق مبلغان دینی امروز در همهی نهادهای کشور به ویژه نهادهای آموزشی و تحقیقاتی مثل آموزش و پرورش، دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی علوم انسانی جای داده شدهاند تا با تزریق بودجههای عمومی به تبلیغ و حقنه کردن دین بپردازند. تنها هزینهی ۲۰ هزار روحانی را که در مدارس نماز برگزار میکنند یا دهها هزار روحانی دیگر را که ادارات نماز جماعت میخواهند در نظر بگیرید. حتی شهرداریها و سپاه در حوزهی دین هزینه میکنند مثل مسجدسازی و راهاندازی مراسم دینی.
امروز دو عامل بیشترین هزینه را بر کشور تحمیل میکنند بدون اینکه حتی یک ریال سرمایهگذاری برای کشور باشند:
۱) فربهترین نهادهای دینی در عالم با هزینهی سالانه صدها میلیون دلار
۲) برنامهی گسترشطلبی نهاد ولایت فقیه در عالم که آن هم سالانه دهها میلیارد دلار هزینه و صدها میلیارد دلار درآمد از دست رفته برای کشور ایجاد می کند.
حتی واتیکان و الازهر دارای 50 هزار دانشجوی علوم دینی خارجی نیستند، وضعیتی که جامعهی مصطفی در ایران دارد. تعداد کل دانشجویان الازهر 45 هزار نفر بوده است. تعداد کل دانشجویان مدارس علمیه کاتولیک در ایالات متحده حدود 3500 نفر بوده است (ان پی آر، 23 سپتامبر 2015).
ا این تعداد در حوزههای علمیهی شیعی حدود ۲۲۰ هزار نفر است (۵۰ هزار خارجی و ۱۷۰ هزار ایرانی: ۷۰ هزار زن و ۱۰۰ هزار مرد: ایسنا ۷ مهر ۱۳۹۵؛ ایرنا، ۲۲ تیر ۱۳۹۰) حوزههای علمیهی شیعی در ایران با اتکا به بودجههای دولتی مانند قارچ رشد کردهاند.ه
پرمخاطره
در نتیجهی سیاستها و تصمیات رهبران شیعی در ایران امروز کشور بیش از همیشه در فلاکت و بیکاری و جرائم غرق شده و در آستانهی فروپاشی اجتماعی و سیاسی است. مقامات جمهوری اسلامی همه قوانین، سیاستها و تصمیمات خود را دینی میدانند و به همین دلیل همهی شکستها و مشکلات کشور را میتوان به باورها و سیاستهایی که شیعیان مبلغ و مشوق آنها هستند نسبت داد. در نتیجهی مداخلات نظامی خارجی با توجیه «دفاع از حرم مورد احترام شیعه» (مدافعان حرم) تهدیدات نسبت به امنیت کشور نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش یافته است. ایران در میان همسایگانش حتی یک دولت و ملت متحد و دوست ندارد. ایران تنها با دادن امکان شیردوشی به روسیه و چین آنها را در مواردی با خود همراه میکند و تنها با خرج میلیاردها دلار برای گروههای تروریستی وفاداری آنها را جلب میکند. همین گروهها نیز در موارد متعدد از پشتیبان خود فاصله می گیرند (مثل حماس در موضوع سوریه). در داخل کشور نیز همهی شاخصها نشان میدهند که کشور در مسیر نادرست قرار دارد و جامعه از حیث پیوندها و بنیانها رو به فروپاشی است.
پرمدعا
ادیان سه کارکرد اصلی دارند: انگیختن معنویت با تحریک حس ارتباط با یک منبع قدسی، التیامبخشی در شرایط دشوار مثل از دست دادن عزیز یا بلایای طبیعی، و ایجاد حس تعلق به یک گروه (جمع شده بر اساس نگرشهای دینی). شیعه در ایران امروز هیچ یک از کارکردهای فوق را به درستی ارائه نمیکند اما در حوزهی به سعادت رساندن بشر در دنیا و آخرت بسیار پرمدعاست. آلوده شدن دین به قدرت مطلقه، فساد و امتیازات ناشی از آن توجه به معنویت را به حاشیه برده است. روحانیون شیعه در شرایط بلایای طبیعی به جای التیامبخشی به ملامت و سرزنش افراد به خاطر ارتکاب به گناه (و آن را عامل بلایای طبیعی دانستن) میپردازند. در حوزهی حس تعلق نیز، تعلقات مذهبی را ابزار بسیج سیاسی قرار دادن و تبدیل مساجد و هیئتهای مذهبی به جایی برای تربیت نیروی سرکوبگر و بازداشتگاه در شرایط اعتراضات سیاسی در کنار تبلیغ نفرت و خشونت، نه تنها نهادهای شیعی را از حیز انتفاع ساقط کرده بلکه آنها را به نهادهایی مخاطرهانگیز و مضر تبدیل کرده است.
رهبران دینی در ایران ادعا میکنند که در تامین استقلال کشور، عدالت گستری، و مردم سالاری هیچ دولتی در تاریخ ایران و جهان به پای آنها نمیرسد. هیچ نظرسنجی علمی و هیچ تحقیق تاریخی علمی و مستقلی مدعای آنها را تایید نمیکند بلکه همهی شواهد خلاف آن را نشان میدهد. آنها همچنین دین را دوای همهی دردها، آلام و جرائم کشور معرفی میکنند در حالی که بعد از ۴۰ سال حکومت آنها و در اختیار گرفتن همه منابع کشور رنجهای ایرانیان افزایش داشته و نه کاهش. ایرانیانی که خود را با دیگر کشورهای نزدیک به شرایط خود (کرهی جنوبی، ترکیه، امارات) مقایسه می کنند چیزی غیر از اتلاف و عقبماندگی و فلاکت مشاهده نمیکنند.
دوشنبه 10 اردیبهشت 1397 برابر با 30 آپریل 2018