تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

31 ارديبهشت ماه 1397 ـ  21 ماه مه 2018

ما و حکومت اسلامی*

جلال ایجادی**

          خروج آمریکا از قرارداد اتمی برجام بمعنای پایان عملی این قرار داد است. اروپا می خواهد آن را نجات دهد ولی مناسبات اقتصادی آمریکا و اروپا بسیار سنگین تر از روابط مالی اروپا و ایران می باشد. تبادل بازرگانی اروپا با ایران 21 میلیارد یورو ارزیابی می شود حال آنکه تبادل بازرگانی اروپا و آمریکا 632 میلیارد یورو محاسبه می گردد. ماشین محاصرهء اقتصادی آمریکا علیه ایران بکار افتاده و دولت آمریکا در پی نجات جمهوری اسلامی نیست. قصد کنونی ترامپ خفه کردن حکومت تهران است زیرا سقوط فروش نفت در بازار و منزوی ساختن اقتصادی ایران و نیز محاصرهء اقتصادی سپاه بالاخره کارساز خواهد بود. رژیم استبدادی مقاومت خواهد کرد، ولی بدون بودجهء نفتی جز تورم و فروریزی کامل نظام پولی و مالی و بحران حکومتی حاصل دیگری نخواهد بود. حکومت در بن بست کامل است. با تحریم ها دارایی های بلوکه شده ایران به 150 میلیارد دلار می رسید و هرگز دولت در بارهء  پول هایی که با پیمان برجام بدست آورده توضیحی نداده است. بر پایهء گزارش های غیر دولتی، حجم عظیمی از این پول برای سوریه و حزب الله و یمن و حساب های مخفیانهء سپاه و بیت امام، تقسیم شد. گفته می شود سالانه ایران مبلغ 6 تا 15 میلیارد دلار به رژیم اسد کمک مالی نموده است (دویجه وله). با استفاده از این منابع ذخیره هنوز برای مافیای قدرت اندک فرصتی باقی است، ولی رژیم فشارهای تورمی و مالیاتی سنگین تری به مردم وارد خواهد ساخت. چهل سال ما با درگیری های درون حکومتی مواجه بوده ایم و این بار هم تضادهای مافیایی جناحی تشدید خواهد شد و شرایط مناسبی نیز برای واژگونی دولت روحانی توسط سپاه فراهم خواهد شد.

 

مقصر اصلی حکومت اسلامی

          قرارداد برجام 2015 رژیم را به عقب نشینی وادار ساخت، فعالیت اتمی را زیر کنترل بین المللی قرار داد و بطور موقت آهنگ فعالیت غنی سازی را کند کرد. در طول این عقب نشینی تمام پولی که رژیم بدست آورد نابود شد، فعالیت اقتصادی کشوری از آن سودی نبرد، ولی پایگاه سازی در سوریه و توسعهء فعالیت موشکی و مداخله در یمن ادامه یافت. حکومت ایران مجبور شد تا برجام را امضا کند ولی تمام برنامهء نظامی منطقه ای خود را با تمام قدرت ادامه داد. توسعهء فعالیت نظامی در سوریه برای حفظ اسد و تهدید اسرائیل بود. بدنبال خروج آمریکا از پیمان اتمی، عربستان و اسرائیل تبلیغات خود را علیه جمهوری اسلامی گسترش دادند و اسرائیل موقعیت را مناسب دید تا سپاه قدس مستقر در سوریه را مورد حملهء نظامی قرار بدهد. موشک های اسرائیل بخش مهمی از پایگاه های سپاه در بخش غربی سوریه را ویران نمودند. اسرائیل نزدیکی قوای نظامی اسلامی در کنار مرزهای خود را نمی تواند بپذیرد و بنابراین در لحظهء کنونی موقعیت استراتژیک مناسبی برای ضربه به حضور نظامی ایران است. بدین ترتیب راه برای آتش افروزی جنگی جدید در منطقه باز شده است و در ادامهء خود احتمال نزدیک شدن این آتش به مرزهای ایران دور از تصور نیست.

          مقصر اصلی این شرایط حکومت اسلامی است زیرا برای سلطه گری خود، ثروت ملت را برای پایگاه سازی و فشار به اسرائیل بکار گرفته است. روشن است که دولت ترامپ و جناح دست راستی نتانیاهو از این موقعیت بهره گرفته و اهداف خود را موجه جلوه میدهند. درست است که دونالد ترامپ یک قرارداد بین المللی را نادیده انگاشته و سیاست دولت اسرائیل نسبت به فلسطینی ها در منطقه بحران زاست. ولی میان منافع ملی ملت ایران با اسرائیل تناقضی نیست. جنگ طلبی حکومت اسلامی ریشه دینی و سیاسی برای حاکمان داشته و در تناقض با منافع ایران است. سیاست حکومت شیعه یک سیاست استعماری و ضد مناسبات همزیستی بین کشورهاست. در دیدگاه ملت ما حکومت اسلامی مسئول کل سیاست اتمی فاجعه آور، موشک های دوربرد تهدید کننده و بحران خطرناک کنونی است. یک کشور حق دارد که سیستم دفاعی داشته باشد و از مرزهای خود دفاع کند ولی فعالیت اتمی رژیم زیان بار بوده و هدف نظامی منطقه ای داشته است. ما آگاه هستیم که دولت اسرائیل در برابر کشورهای عرب، خود را مجهز به بیش از دویست بمب اتم نموده است ولی ایران نفعی در توسعهء اتمی ندارد. تمام سیاست بین المللی جمهوری اسلامی نادرست و بحران آفرین است و در منطقه این سیاست نه در راستای علم و صنعت و محیط زیست و فرهنگ، بلکه فقط در جهت توطئه و تروریسم و اهداف نظامی و رقابت جویی است.

          برای ایران، این حکومت ولایت فقیهی فقط فلاکت و سرافکندگی ببار آورده است. اسلام باعث بدبختی ما بوده است و رژیم دینی استبدادی جز زیان و خطر نتیجه دیگری ندارد. در منطقه ایجاد جنگ و جدال و در درون کشور سرکوب و فساد و تخریب محیط زیست و تحمیل شیعه گری و خرافات، این است حاصل این حکومت. رژیم وانمود می کند که سقوط او مساوی پاره گی ایران است. رژیم و تمام اصلاح طلبان حامی اش ما را می ترسانند. وجود چنین خطرات احتمالی نتیجهء سیاست تبعیض آمیز حکومت اسلامی بوده است. هوشیاری همهء ایرانیان برای حفظ سرزمین شان تضمین استمرار ملی ماست. آرامش و صلح و دمکراسی برای جامعه، فقط با ارادهء مردمان آگاه و نخبگان دمکراتیک آن میسر است. آرزوی ما، حکومتی سکولار، اقتصادی اکولوژیستی و متکی به بازار، آزادی کامل اندیشه و شهروند، پس زدن اسلام از تمامی مراکز قدرت، همزیستی با دیگران و زیستنی شرافتمندانه و با افتخار در این جهان است.

 

سهم و نقش ما

          خاورمیانه اولین بار در 500000 سال پیش انسان خردمند (هوموساپینس) را مهمان خود نمود و انسان مدرن که اجدادش در آفریقا بودند زندگی خود را آغاز کرد. در همین منطقه بود که اولین ملاقات ها و آمیزش ها میان «هوموساپینس» و «نئاندرتال» صورت گرفت. انسان «نئاندرتال» بطور کل در تاریخ منهدم شد و امروز فقط 3 درصد از ژن های «نئاندرتال» در بدن ما باقی است. در این منطقه تمدن های تاریخی مانند سومری ها، اکدی ها، آشوریان، بابلی ها آمدند و رفتند. دین های کهن ماند آئین مهر، میترا و زرتشت و نیز ادیان ابراهیمی، مانند یهودیت و مسیحیت و اسلام، بوجود آمدند. تمدن های بزرگی چون ایلامی ها و مادها و هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان درخشیدند. فرهنگ ها و مردمان درهم آمیختند. بخشی از این تمدن ها نابود شدند، بخشی زیر خاک هستند و بخشی باقی مانده اند. بحث بر سر ماندن در تاریخ نیست بلکه مطلب دیدن تاریخ و دیدن امروز است.

          در این مسیر طولانی تاریخی، جنگ ها و خلاقیت انسان ها و آدمکشی استبدادها، بموازات ادامه یافتند و امروز در این منطقه تمام تضادهای جهانی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و دینی تمرکز یافته اند. محل تولد تمدن های کهن زیر بار جهالت و مداخله های استعماری و هژمونی طلبی منطقه ای و جنگ شیعه و سنی و استبداد، در آتش است. آمریکا قدرت جهانی خود را از دست می دهد ولی فشار دیپلوماتیک را افزایش می دهد و پس از خروج از پیمان پاریس مربوط به جلوگیری از افزایش گرمایش زمین، از قرارداد اتمی با ایران خارج شد و بحران دائمی خاورمیانه باز هم تقویت خواهد شد. افزون بر آن، سیاست استعماری و تحریک آمیز حکومت اسلامی در منطقه، سیاست رقابت آمیز عربستان در مقابل ایران، تحریکات اسرائیل، جاه طلبی های روسیه، در فضایی از جنگ و تروریسم به آشفتگی ها دامن زده اند. مداخلهء آمریکا از زمان صدام در عراق تا امروز و وجود جریانات اسلامی مانند داعش و سیاست چهل ساله اسلامیست های ایران عوامل مهمی هستند که آرامش منطقه را نابود کرده اند. مشکل این منطقه فقط فشارهای قدرت های بین المللی نیست. این منطقه محصول تاریخ و حکومت گران خود نیز می باشد. رژیم های عرب با استبداد و بی خردی و دین گرایی خود فرصت های بی شماری را نابود ساختند و نخبگان این کشورها هوشیار و توانا و سکولار نبوده اند.

          سهم ما در دوران اخیر در این منطقه چه بوده است؟ حکومت اسلامی در طی چهل سال، تباهی و بحران تولید کرده است. بخاطر این حکومت، کشور ما نقش مثبتی در منطقه ایفا ننموده است. جامعهء ما رژیمی را بر سر کار آورده که جز بدبختی و بحران سازی کار دیگری نمی توانست بکند. نبودن افکار دمکراسی خواهانه و سلطهء ایدئولوژی اسلامی در جامعه و در ذهن نخبگان دینی و چپ و ملی و روشنفکر، کشور ما را به مسیر تباه کننده ای سوق داد. استبداد و توطئه گری و آزادی کشی و ویرانگری زیست محیطی و پول رانتی نفت، ما را به فلاکت کشانده است. این عوامل در بستر دین مخرب اسلام و خودکامگی های گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و ذهنیت خرافی توده، هرگونه امکان نوسازی اجتماعی و ترقی و آزادی را گرفته اند. مردمان امروز نمی توانند از میراث گذشته بهره بگیرند تا دنیای بهتری بسازند. اگر تجاوز کاری اسلام از همان ابتدا قطع شده بود، اگر هوشیاری و آگاهی مردمان، اقبال و خوشبینی ملت ها و درایت نخبگان برجسته در این جغرافیا، مهیا و حاضر بود وضع دیگری می داشتیم. امروز به عقب بر نمی گردیم ولی عامل تاریخی انحطاط را باید دید. عوامل تاریخی در شرایط حاضر عمل می کنند.

          هم اکنون ما نیازمند نخبگان راستین و سکولار و با دانش می باشیم. ما نیازمند فرهنگ دمکراسی خواهی و آزادی مطلق هستیم، ما نیازمند ارادهء یگانه و گفتمان شفاف هستیم. افراد دو دوزه باز و حسابگر و غیر شفاف در سیاسیون اپوزیسیون و روشنفکران بسیارند. این امر ما را در برابر قدرت سیاسی حاکم ناتوان می سازد. حکومت قوی بنظر می آید زیرا اپوزیسیون نیرومند دمکرات و لائیک و شفاف در میدان نیست. به حکومت الهی کنونی هیچگونه امیدی نباید بست، طبقهء آخوند، با توجه به سرشت ایدئولوژیک خود، قدرت طلب و فاسد باقی خواهد ماند. این حکومت فاقد مشروعیت (حقانيت) بوده و بخش بسیار وسیع جامعه به آن بی اعتماد است. زیر پای رژیم خالی شده است ولی پول و سرکوب و حمایت اصلاح طلبان و فرصت طلب ها، در خدمت آن است.

          در نشانه گیری خود اشتباه نکنیم. نقش ما، نفی حکومت دینی کنونی باید باشد. حکومت ولایت فقیهی باید برچیده شود، اسلام باید از قدرت رانده شود، اپوزیسیون دمکرات برای کسب قدرت باید گرد آید، روحیهء آزادی خواهی و نقد آزاد باید مورد توجه ما باشد. این رژیم در بحران کنونی یا مجبور به عقب نشینی بیشتر خواهد شد و یا مقابله جوئی و سیاست اتمی را ادامه خواهد داد، در هر دو حالت هدف جامعه باید انزوای رژیم و برچیدن آن باشد. تا زمانی که «حکومت اسلامی» حاکم است ما آسایش و صلح را نخواهیم دید.

_____________________________________

* عنوان اصلی اين مقاله چنين است: «حکومت اسلامی، مسئول اصلی بحران اتمی و منطقه ای»

** جامعه شناس دانشگاه فرانسه

https://rangin-kaman.net/?p=118387

بازگشت به خانه