تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

4 خرداد ماه 1397 ـ  25 ماه مه 2018

فروپاشی ونزوئلای سعودی

ديويد پالين*

مترجم: سپیده قیاسوند

          در روزها کنونی صحنه های تکان دهنده ای از فروپاشی سوسیالیسم ونزوئلایی حکایت دارند: بسیاری از اهالی فقیر ونزوئلا در زباله ها به دنبال غذا می گردند. ساکنین دیگر این کشور نفت خیز هم همگی از کشوری که با آن همه نفت به فقر اقتصادی رسیده دست شسته اند. تعداد بی شماری از آنها، به ردیف پناهندگانی می پیوندند که در زیر آفتاب سوزان، راهی کشور همسایه، یعنی کلمبیا، می شوند. طبق گفتهء مقامات کلمبیا، در حال حاضر ماهانه حدود صد هزار نفر به طور قانونی و غیر قانونی وارد کلمبیا می شوند. حدود نیم میلیون نفر از آنها در کلمبیا می مانند و بقیه به کشورهای دیگری مثل برزیل، پاناما، اکوادور و شیلی پناه می برند؛ کشورهایی که در آنها گاهی مهاجران فقیر ونزوئلا با رفتارهای ضد مهاجر روبرو می شوند. اینگونه واکنش های منفی با این احساس همراه است که ونزوئلا – که روزی ثروتمندترین کشور منطقه و به "ونزوئلای سعودی" معروف بود - اکنون دارد تقاص پس می دهد. در پاناما، یک آهنگ محبوب رپ، از زنی ونزوئلایی می گوید که «در کشور خود شهرت خوبی داشته، اما اینجا مشغول کار دیگری ست» که ظاهراً منظور همان فحشا ست.

          فاجعهء سوسیالیستی ونزوئلا داستانی غم انگیز دارد که بزرگترین بخش آن مربوط به اکثریت فقیر ونزوئلا است؛ مردم فقیری که از هوگو چاوز برای خود بت ساخته بودند و گمان می کردند که چپ گرایان رادیکال، استانداردهای زندگی شان را با پرداخت سهم منصفانه ای از سرمایهء نفت ونزوئلا به آنها بهبود خواهند بخشید. آنها چاوز را سیاستمداری پر جذبه می دیدند که مثل آنها در فقر بزرگ شده، مانند آنها حرف می زند و پوست تیره و موهای فرفری سیاه و سفیدش همانند خود آنها است.

          اين داستان غم انگیز انشان می دهد که ونزوئلایی های فقیر بیش از همه از سوسیالیسم به سبک ونزوئلا متضرر شده اند. بزرگترین حماقت های رژیم، از اقتصاد همراه با فرماندهی و کنترل گرفته تا ملی کردن، و کنترل سختگیرانه قیمت ها، موجبات تورم شدید، فساد و کمبود کالاهای اساسی همچون غذا، دارو و حتی کاغذ توالت شده است. با افزایش تکان دهندهء کشتار فقرا در خیابان های بی قانون و پرجمعیت محله های فقیر نشین در سرتاسر کاراکاس، پایتخت این کشور، امنیت عمومی نیز در این منطقه رو به وخامت گذاشته. از بیست سال پیش که چاوز انتخاب شد، تا کنون، آمار قتل در ونزوئلا چهار برابر شده است.

          آنچه اتفاق افتاده است را رهبران سیاسی منطقه، گروه های حقوق بشر و مقامات سازمان ملل "بحران انسانی" می نامند اما هیچ یک از آنها جرأت نکرده اند که سوسیالیسم را، به عنوان عامل اصلی فلاکت ونزوئلا، بر زبان آورند.

          چاوز، در طول دورهء اولین انتخاب شدن خود در سال 1998، به طور ضمنی متعهد شده بود تا استانداردهای رو به زوال زندگی را احیا کند و فساد فراگیر را بهبود بخشد. ونزوئلایی ها هم، به سهم خود، آمادهء پذیرش یک نیروی سیاسی کم تجربه بودند. آنها آرزوی سال های کهنهء «ونزوئلای سعودی» را در سر می پروراندند؛ یعنی همان دوران از آبادانی کشور که از اواسط دههء 1970 تا اوایل دهه 80 به طول انجامیده بود؛ دورانی که در آن قیمت نفت تا حدی افزایش یافت که می گفتند «حتی خدمتکاران هم برای خرید، توان سفر به میامی را دارند!» در آن زمان ونزوئلا ثروتمند ترین کشور منطقه بود و دموکراسی حاکم بر آن همچون نوری بود که مهاجرین را از کشورهای فقیر همسایه به سمت خود می کشاند.

          چاوز، چترباز سابق ارتش که در سال 1992 کودتایی نافرجام را رهبری کرده بود، در اولین دورهء ریاست جمهوری خود از «راه سومی» بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم تندرو سخن می گفت. اما اندکی پس از پیروزی قاطع در انتخابات، که در آن اتمام طبقات اجتماعی به او رأی دادند، چاوز به تمثیل اعلام کرد که ونزوئلا به همراه کوبای کمونیستی به سوی دریای خوشبختی مشترکی شنا خواهد کرد. او سرانجام به قول خود عمل کرد و اعلام نمد که ونزوئلا سوسیالیسم قرن بیست و یکم را بر پا خواهد داشت. او دم از تشکیل اتحاد در مقابله با هژمونی ایالات متحده می زد؛ ایالات متحده ای که، به گفتهء او، تهدیدی برای دنیا محسوب می شد. و بزرگترین اتحاد او با کوبا بود.

          اما این دروغی بیش نبود: نه سوسیالیسم و نه ضديت با آمریکا، هرگز بخشی از کمپین سیاسی دورهء اول ریاست جمهوری او نبودند. جمعیت غالباً فقیر ونزوئلا نيز در یک انتخابات به چاوز، و در انتخاباتی دیگر، به رفراندوم او رأی دادند. آنها نسبت به دولت پدرسالار و ملی کردن گستردهء صنایع و نیز گسترش بی ملاحظهء صنایع ناکارآمد دولتی، برخورد دوگانه ای نشان دادند.

          بدتر از همه اینکه آنها برنامه ها و خیریه های اجتماعی دلخوش کنندهء چاوز را که مسکن های مجانی و یارانه ای غیر خوش ساخت، سوپر مارکت های دولتی (با خطوط تولید طولانی و اقلام محدود) و خیلی چیزهای دیگر را شامل می شد، با آغوش باز پذیرفتند و، به قول رائول گالگوس، در کتاب  «ملت خام: نفت خیزها چگونه ونزوئلا را به ویرانی کشاندند»، گویا مهم نبود که خیلی از دریافت کنندگان این خدمات، اصلاً فقیر نبودند.

          لوئیس پدرو اسپانا، کارشناس فقر اقتصادی اهل ونزوئلا، در تحقیقات آماری خود می نویسد: «نزدیک به نیمی از اهالی ونزوئلا که از برنامه های اجتماعی چاوز برخوردار شدند، پیش از دریافت آن خدمات، دچار فقر نبودند. جالب اینکه، نیمی از کسانی که از سوپر مارکت های دولتی، مواد غذایی خریداری می کردند، مستحق چنین یارانه هایی نبودند و از هر ده نفری که آپارتمان های یارانه ای دریافت می کردند، نه نفر آنها فقیر محسوب نمی شدند». گالگوس همچنین می افزاید که به نظر می رسد از هر ده نفری که ادعا می کردند از امور خیریه بی بهره مانده اند، چهار نفرشان به دلیل عدم حمایت از برنامه های های سیاسی چاوز، مورد تبعيض قرار گرفته اند.

          به طور خلاصه می توان گفت که افزایش قیمت نفت، چاوز را از زیان های ناشی از ناکارآمدی اش نجات می داد. قیمت نفت از بشکه ای 12 دلار، در زمان انتخاب چاوز در سال 1998 به بشکه ای 105 دلار در سال 2013 رسید. در آن زمان با وجود آن همه فساد و اهمال در مدیریت، این منابع نفتی بودند که آبادانی کشور را تضمين می کردند.

 

مدفوع شیطان

اما بايد دانست که همهء تقصيرها از جانب چاوز سر نمی زد و این امر را بيشتر بايد حاصل وجود یک «فرهنگ نفتی» دانست. در دولت ونزوئلا، سرمایهء نفتی و فساد مالی دست به دست یکدیگر داده اند. این خود اما آفرينندهء تضادی میان سرمایهء نفتی و قدرت در ونزوئلا محسوب می شود. در واقع «نفت» تنوع اقتصادی را در این کشور از کار انداخته است.

می توان پرسيد که وقتی پرداخت همهء هزينه ها از محل سرمایهء نفتی صورت می گيرد، چرا چنین وضعيتی پيش آمده است؟ واقعيت آن است که ونزوئلا بخش اندکی از سرمايهء نفتی خود را وارد چرخهء تولید خود می کند و 80 درصد از نفت خود را صادر می نماید. با شکل گیری موسسات کم جان و ضعیف، و کمبود توازن و کنترل در سیستم های آماری، خودبخود فساد مالی در این کشور جانی دوباره می گیرد. و در اين ميان می توان گفت که ويران ساز ترين پیامد فساد، پيدايش فرهنگ متکی بر درآمد نفت در ميان مردم عادی ست. برای مثال، 48 درصد از مردم ونزوئلا باور دارند که دولت می تواند تمامی مشکلات جامعه را رفع نماید. مطابق نظرسنجی های انجام شده توسط نظرسنجان آمریکای لاتین در سال 2011، 81 درصد از مردم باور دارند که دولت قادر است بیشتر مشکلات را حل نماید. طبق گفتهء گالیگوس، این تقریباً دو برابر میانگین نتایج مشابه در ساير کشورهای آمریکای لاتین بوده است.

پايان دورهء دوم «ونزوئلا ی سعودی»، با سقوط قیمت های نفتی در سال 2015 مصادف بود. در طی اين دوران، چاوز در اثر سرطان درگذشت و، نیکولاس مادورو، که پیشتر یک رانندهء اتوبوس بوده و اخيراً سیاسی شده بود، جانشین چاوز شد، آن ه در زمانه ای که ديگر پول حاصل از فروش نفت کفاف پرداخت هزينه ها را نمی داد. و عکس العمل مادورو چه بود؟ او با آغاز فضاحت بار ترین بحران در تاریخ ونزویلا، خط مشی مخاطره آمیز چاوز را با قدرتی دوچندان در پیش گرفت. مادورو با وجود دشمنی تعداد زیادی از مردم فقیر ونزوئلا، همچنان چاوز را همانند سابق، تقدیس می نمود.

ویرانی عظیم اقتصادی، و همچنین از بین رفتن PDVSA - شرکت بزرگ نفتی ونزوئلا - به اقتصاد این کشور صدمه بسیاری زد. شرکت PDVSA، پیش از این نیز، در دولت چاوز، به دلیل مدیریت ضعیف و فساد مالی، دچار بحران شده بود. زیربنای بازار سرمایه گذاری نیز به بازتاب هایی چون کاهش انرژی و کمبود آب دچار شده بود.

به طور حتم بحران ناشی از فقدان نوع دوستی تمامی افراد بشر را به يکسان تحت الشعاع خود قرار نمی دهد. سرمایه داران ونزوئلایی، در سالهای قبل، به خانه های دوم خود در ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان اول گریخته اند؛ سرمایه دارانی که، چه قبل و چه بعد از چاوز، از طریق فساد مالی و کسب درآمدهای غیرقانونی در کاپیتالیسم بی امان ونزوئلا به ثروت های هنگفت رسیده اند. در منطقه ی میامی، برخی خانه ها و مدرسه ها، مملو از ونزوئلایی ها است. کسی چه میداند؟ شاید آنها دموکرات های آیندهء امريکا باشند. مردم تهیدست اما هرگز چنین فرصتی را به دست نمی آورند. آنها فقط می توانند پناهنده شوند و، مانند سایر پناهندگان برخاسته از کشورهای سوسیالیستی، به کوبا و آلمان شرقی و چین و روسیه فرار کنند. به طور کلی، بین دو تا چهار میلیون نفر ونزوئلایی، (7 تا 13 درصد از جمعیت اين کشور) به خارج از ونزوئلا مهاجرت کرده اند. این تعداد پناهنده با تعداد پناهندگان سوری در اروپا برابری می کند. در واقع می توان گفت که، پس از سال 2014، تعداد وسیعی از مردم این کشور، از کشور فرار کرده اند.

پابلو پرز الفونسو، دیپلمات ونزوئلایی، که اوپک را بنیان گذاری کرد، پیشگویی می کند که بحران سرمایهء نفتی، به شدت باعث ویرانی ونزوئلا خواهد شد. او می گويد: «من نفت خام را مدفوع شیطان می نامم.» و نيز می نویسد: «توجه به این زباله< محلی و فاسد، موجب دردسر است و باعث می شود که خدمات عمومی ما به هم بریزید. و ما را برای سال های سال دچار قرض و بدهی نماید.»

این بحران به « نفرین منافع» معروف است؛ نفرينی که گریبان کشورهای در حال توسعه با منابع طبیعی بسیار اما موسسات اداری ضعیف و جمعیت بی سواد را می گیرد. در ونزوئلا، نفرین منابع، به طوفانی عظیم بدل گردیده است. آیا مردمان بیچارهء ونزوئلا می دانند که چه بر سرشان آمده است؟ گالگوس در کتاب «ملت خام» داستان مرد جوانی، با نام مستعاری خوزه لوئیس گونزالس، را که با خانوادهء پنج نفرهء خود در یک محلهء فقیر نشین زندگی می کند، نوشته است؛ مردی که سخت حامی لفاظی های چاوز در مورد تقسیم مجدد اموال اقتصادی بوده است. چر که چاوز، در ابتدا، با توسعهء بازار نفت ونزوئلا که عمر کوتاهی هم داشت، انتظارات او را برآورده می ساخت.

گالگوس اما ننوشته است که گونزالس امروز دربارهء سوسیالیسم ونزوئلایی چگونه فکر می کند؟ اما او هم شاید همانند میلیونها ونزوئلایی بیچارهء دیگر، در درک اینکه چه پیش آمده، درمانده باشد. برای مثال، گالگوس در جایی اشاره می کند: «گونزالس به اندازهء کافی باسواد نیست که مفاهیمی همچون دموکراسی، سوسیالیسم، تورم، یا کاهش نرخ ارز را به طور کامل درک نماید. داتانالیسیس (یک شرکت سرشماری در ونزویلا) برآورد کرده است که تقریباً از هر ده ونزوئلایی، شش نفر آنها از سواد کافی برای برخورداری از تفکر انتزاعی بی بهره اند. بیشتر مردمان ونزویلا، دارای عواطف آسیب پذیر و فاقد افکار منطقی نسبت به مسایل سیاسی هستند.»  او از زبان لوییس ویسنت لیون، رییس شرکت داتانالیسیس، چنین می گوید: «البته شرکت سرشماری لیون، در سال 2010 آغاز به کار نمود؛ یعنی زمانی که ونزوئلایی ها از سوسیالیسم قرن بیست و یکم چاوز حمایت کردند.» او همچنین می گوید: «همیاری دولت، چیزی ست که آنها دوست دارند و مشتاق آن هستند، و همانند نسل های قبلی، آنها از هر کسی که وعده ی بخش عظیم تری از ثروت نفت را بدهد، حمایت می کنند.»

بدينسان می توان ثروت نفتی ونزوئلا و گسترش فرهنگ انتظار کمک از جانب دولت، یعنی همان «مدفوع شیطان»، را در این کشور زمینه ساز اصلی مشکلات دانست.

____________________

 *David Paulin

https://www.frontpagemag.com/fpm/269848/collapse-saudi-venezuela-david-paulin

بازگشت به خانه