!با چتر نجات از بانکوک
يادداشت های اسکندر دلدم
یک تبعهء بریتانیا در بالاترین مقام رسمی کشور!
متاسفانه بعضی نمایندگان مجلس شلم شوربا که حقوق و مزایای نجومی و تنخواه گردان میلیاردی و زمین و خانه و ویلا و دو اتومبیل و دو دفتر کار و موافقت اصولی و امتیاز روزنامه و یارانه کاغذ و ارز مسافرتی و ماموریتی و املاک اهدایی شهرداری و هزاران نوع امتیاز و رانت برای خود خودشان و اعوان و انصارشان می گیرند، یادشان می رود که تا همین چند وقت پیش و قبل از رساندن خود به تهران و چپیدن در مجلس گوسفند به چرا می بردند و جالیز آبیاری می کردند و در حالی که دورهمی مجلس دقیقه ای سیصد میلیون تومان هزینه روی دست بیت المال می گذارد بجای آنکه مثل سایر همکارانشان در مجلس بخوابند و خور و پف کنند دست به آبرو ریزی زده و به اصطلاح در زمین دشمن بازی می کنند!
اخیرا یکی از نمایندگان مجلس که جزو تیم تحقیق در مورد ملیت و تابعیت و سر سپردگی مقامات عالیه و مدیران مملکت به اجانب می باشد بی احتیاطی کرده و گفته است که مقامی بالاتر از وزیر و بسیار بسیار دراز پایه که در گلاسکوی اسکاتلند از توابع بریتانیای کبیر دوره آموزش سوارکاری دیده و حالیه در حکومت اسلامی سوار کار است (سوار رعایا است!) تبعه بریتانیای کبیر و باتلر ملکه انگلیس است!!
حالا این مقام دراز پایه کیست الله اعلم به حقایق الامور! اما نشانه ها به فردی بر می گردد که اول اسمش آشیخ حسن است!
متاسفانه عده ای هم این اظهارات نسنجیده را بهانه قرار داده و رئیس جمهور مملکت را انگلیسی و تبعه بریتانیا معرفی کردند! حتی بعضی ها گفتند و نوشتند که با انگلیسی درآمدن تابعیت عده ای از درازپایگان حالا بعد از چهل سال معلوم می شود که چرا علیرغم نقش اصلی بریتیش پترولیوم و دولت انگلستان در کودتای 28 مرداد 1332 و سرنگونی مرحوم مصدق فحش اش را آمریکا می خورد و چهل سال است کسی مرگ بر انگلیس نمی گوید! در حالی که به دلایل زیادی این اتهام از پایه و اساس غلط و مردود است! و اگر آشیخ حسن تبعه انگلیس بود بجای دادن دریای خزر به روس ها، آن را به انگلیسی ها می داد!
در ضمن اگر تحقیق شود معلوم خواهد شد آشیخ مورد نظر به علت مشاغل متعدد و پر مسئولیتی که در چهل سال گذشته روی گرده اش بوده وقت رفتن سر کلاس درس گلاسکو را نداشته و مدارج تحصیلی وی نیابتا توسط دکتر سید حسن امین طی شده و وکالتا برای او یک فقره دکترا گرفته اند تا رزومه اش تکمیل گردد!
ضمنا یک نفر می خواهد ویزای توریستی یک هفته ای از سفارت انگلیس بگیرد باید با کنسول ملاقات و به زبان انگلیسی جواب سئوالات کنسول را بدهد! این چطور تبعه ای انگلیس است که زبان انگلیسی حتی در حد اوس محمود احمدی نژاد هم نمی داند و بلاک بورد را با سین می نویسد!
توصیه ما وکلای مجلس شلم شوربا این است که در این شرایط حساس که آمریکا تحریم ها را بازگردانده و دولت محترم هم برای ناراضی تراشی بیشتر و به خیابان کشاندن مردم ارزش پول ملی را با پشگل گوسفند یکی کرده و دست مردم را از نان و گوشت و ارزاق عمومی کوتاه ساخته است پرونده سجلی مدیران و بویژه درازپایگان کشور را باز نکنند و ستار العیوب باشند، والا اگر این روند ادامه یابد پس فردا فاش می شود بعضی افراد که شدید تر از دیگران مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا می گویند تبعه اسرائیل و آمریکا هستند و در جهت گول مالیدن سر رعیت این شعارها را سر داده و می دهند!
باری، همهء دلسوزان نظام مقدس الهی امیدوار بودند که این اظهارات تکان دهنده در شرایط حساس کنونی و بازگشت پیروزمندانه تحریم ها و ونزوئلائیزه شدن اقتصاد کشور، که موجب باعث وهن نظام و بروز شایعات زننده علیه رئیس جمهور محبوب شده، تکذیب گردد که تاکنون نه تنها تکذیب نشده، بلکه به صورت های دیگری تائید ضمنی گردیده است!
از جمله گفته شده تابعیت مقام بالاتر از وزیر اجباری و به خاطر تحصیل ایشان در دانشگاه علمی - کاربردی شهرستان گلاسکوی بالا بوده و دولت بریتانیا برای اینکه اوقات با ارزش این دانشجوی عشق تحصیل برای رفت و آمد به بریتانیا در صف گرفتن ویزا VISA تلف نشود به زور به او تابعیت داده است!
خوشبختانه در حکومت اسلامی فیلترهای امنیتی و تحقیقاتی کارآمدی برای بررسی سوابق کاندیداهای ریاست حکومت وجود دارد و علاوه بر آن شورای نگهبان هم حواسش شش دانگ جمع است که اتباع دیگر کشورها کاندیدای ریاست حکومت نشوند و زمام امور کشور را در چار دست و پای خود نگیرند. بنابراین شائبه تابعیت بریتانیایی حاج حسن روحانی مردود است و امکان نداشته که وی با تابعیت ملکه الیزابت از سد شورای نگهبان گذشته باشد.
در دور اول انتخابات ریاست حکومت هم یک افغانی به نام جلال الدین فارسی از طرف حزب حکومت اسلامی کاندیدای شرکت در انتخابات ریاست حکومت شده بود که با مشخص شدن افغانی بودن اش از رقابت ها کنار گذاشته شد و در سال 1371 هنگام شکار در روستایی واقع در طالقان ضمن درگیری با یکی از اهالی محل (مرحوم رضاخانی) نامبرده را به گلوله بست و کشت.
با توجه به این تجربهء تاریخی هم که در بساط انتخابات از گذشته موجود بوده است به نظر می رسد استکبار جهانی با جعل تابعیت برای این مقام ارشد نظام خواسته است نامبرده را ضایع کند و جا دارد رعایا گوش به این شایعات زننده نکنند و دعاگوی این تبعه انگلیس که در عرض چند هفته کشور را همردیف کشوری آمریکایی (ونزوئلا!) قرار داده است باشند!
مگر نه اینکه رعایا همیشه آرزو داشتند کشورشان به پای کشورهای آمریکایی برسد؟ اکنون رسیده و با کمی فاصله از آمریکای شمالی و کانادا، با تورم 200% در ردیف ونزوئلا قرار دارد!
انگلیسی بودن این بابا از یک زاویهء دیگر هم مورد شک و تردید است و ناظران بی طرف می گویند اگر این «مقام بالاتر از وزیر» انگلیسی بود قیمت پوند انگلیس را در عرض یکی دو هفته چند برابر می کرد نه اینکه بهای دلار آمریکا را چهار برابر افزایش دهد!
تولید دلار در داخل کشور در سال حمایت از تولید ملی!
دونالد ترامپ رئیس الرعایای آمریکا قصد کرده فروش نفت ایران را به زیر صفر برساند تا ایران دستش به دلار نرسد و مملکت دچار قحطی و خشکسالی دلار شود.
در حال حاضر هم دولت بازگشت تحریم ها را بهانه کرده و اظهارات ترامپ را بل گرفته و برای جمع کردن نقدینگی سرگردان و هزاران تریلیون اسکناس و چک پول بدون پشتوانه که در سال های ماضی چاپ شده اند قیمت پایهء دلار را به حدود یازده هزار تومان رسانده و سرگرم کاسبی شده است!
ایجاد تب دلار و سکه در بازار که توسط دولت صورت گرفته سبب شده است دلار و سکه جزو سبد کالای خانواده ها شود و رعایا اگر بدون آب و نان بمانند ممکن است تحمل کنند اما زندگی بدون دلار غیر قابل تصور است!
اگرچه دولت برای زدن مشت محکمی به بواسیر دونالد ترامپ اعلام کرده که منبعد با پول های ملی چین و اکوادور و ونزوئلا و ترکیه و بورکینافاسو معامله خواهد کرد و دست به پول ترامپ نخواهد زد اما به نظر می رسد دولت محترم، همانطور که موفق به انجام مهندسی معکوس و کپی کردن اتومبیل پراید از روی گاری مشدی ممدلی شده است، جا دارد دلار آمریکا را هم ساخت داخل کرده و در سال حمایت از تولید ملی به چاپ دلار ملی بپردازد.
جسارتاً طرح دلار ساخت داخل را هم ما تقدیم می کنیم و می توان صد دلاری فیک چاپ داخل را بخاطر فیک درآمدن وعده ها و قول ها و دکترای آشیخ روحانی با عکس جورج حسن (که اخیرا سند تابعیت انگلیسی اش هم کشف شده!) و یک دلاری را (چون اسحاق یک دلار بیشتر مشتری ندارد!) با تمثال اسحق جهانکیری منتشر کرد!
توطئه همچنانی استکبار جهانی
ظاهرا استکبار جهانی به بازگرداندن تحریم ها و جلوگیری از فروش نفت ایران و قطع مناسبات بانکی و مالی ایران با سایر کشورها قانع نیست و توطئه های جدیدی طراحی کرده است تا رعایا که در همه حال عاشق مدیران و مسئولان مملکت و خانواده آنها هستند نسبت به مقامات عالیه مملکت بدبین شده و پشتیبانی خود را از پشت آنها و فرزندانشان (معروف به آقازاده) بردارند!
در تازه ترین توطئه استکبار جهانی عکس های یک جوان معلوم الحال و پدر و خواهرش را در فضای مجازی پخش و مقداری فحش نسبت به رعیت حکومت اسلامی در دهان او گذاشته اند که برای مردم فلاکت زده غرق در بیکاری و بدبختی و گرانی آرزوی مرگ می کند و می گوید: "مردم اگر پول ندارند بروند بمیرند!" در فضای مجازی عکس فردی را هم به نام اوس "احمد سبحانی" جعل کرده و به عنوان سفیر اسبق حکومت اسلامی در ونزوئلا جا انداخته اند که گویا پدر ساشا سبحانی فرد فحاش می باشد! غافل از اینکه رعیت همیشه در صحنه که بیست و چهارساعته پشت مقامات و خانواده آنها است گول استکبار و صهیونیزم را به دلایل زیر نمی خورد و این حرف ها را قبول ندارد:
- گفته شده است فرد فحاش فرزند سفیر اسبق حکومت اسلامی در دوران باشکوه زمامداری اوس محمود احمدی نژاد در ونزوئلا می باشد! تا آنجا که ما می دانیم در دوره احمدی نژاد، همانطور که از عکس های صور قبیحه اوس محمود در آغوش خواهر مادر هوگو چاورز دیده می شود، روابط حکومت اسلامی و ونزوئلا تختخوابی بوده و نیازی به روابط دیپلماتیک و داشتن سفارت حس نمی شده است!
- همچنین کارشناسان در انتصاب عکس منتشر شده به سفیر اسبق حکومت اسلامی در ونزوئلا شک کرده و پس از تحقیقات مفصل معلوم شده عکس از یکی از کارگران مهاجر زیر پل سیدخندان گرفته شده است!
- از همه مهم تر اینکه ماموریت اصلی سفرای حکومت اسلامی در خارج تبلیغ اسلام و به راه آوردن مردم بی تربیت خارجی و امر به معروف و نهی از منکر و هدایت امت همیشه گمراه خارجی به بهشت است تا به تاسی از موفقیت های شگرف اجتماعی و اخلاقی چهار دهه اخیر در ایران آنها هم آدم شوند! بنابراین چطور می شود یک سفیری که رفته ونزوئلا مردم را آدم کند و روانه بهشت نماید بچه خودش را نتواند آدم کند و گوساله بار بیاورد؟!
همچنین در حاشیه بعضی عکس های منتشر شده از فرد معلوم الحال بطری نجسی (زبانم لال ویسکی، شراب، ودکا) دیده می شود که دلیل محکمی بر عدم وابستگی این فرد به خاندان های حکومتگر حکومت اسلامی می باشد و در واقع استکبار و صهیونیزم حواسش نبوده که در حکومت اسلامی مدیران مومن و آقازاده های آنها با توجه به حرام بودن نجسی، مشروبات الکلی به بدن نمی زنند و عموما دودی هستند! و جا داشت بجای بطری مشروب منقل و وافور و نگاری در کنار دست آقازاده می گذاشتند تا رعایا باور کنند یارو آقازاده و عملی است!
البته تلاش استکبار جهانی برای تخریب وجهه آقازاده ها نزد رعایای همیشه در بدبختی بی فایده است و مردم این عکس ها و این مطالب را قبول نمی کنند و با توجه به راستگویی مقامات کشور که از اول انقلاب شکوهمند تا کنون طی این چهل سال جز حقیقت دروغی به مردم نگفته اند (!) فقط حرف مقامات مومن و متدین و نماز خوان را قبول دارند که آنها هم در پاسخ به «هشتک فرزندت کجاست؟» دسته جمعی قسم حضرت عباس خورده اند که فرزندان شان به چوپانی و زباله گردی و دستفروشی در حاشیه پیاده روها مشغول و یا اکثرا بیکار هستند و به علت نداشتن شغل و مسکن و ناامیدی از آینده افسرده و عملی شده اند!
به نوشته ساندی تایمز و هرالدتریبون (!) نرخ بیکاری در میان فرزندان مقامات و مدیران کشور از متوسط نرخ بیکاری در کشور بالاتر است!
و الان به ذهنم رسید که استکبار جهانی و صهیونیزم بین المللی برای بستن این شاذگول به یک مقام مومن کشور و انتشار عکس چند دخمل بی پروا و بی آبرو کردن این قبیل مدیران و مسئولان نزد رعایای کشور راه را اشتباه رفته است زیرا با افشای دزدی ها و اختلاس های سوپر کلان مقامات از بیت المال و اظهارات نمایندگان مجلس اسلامی در مورد اقامت بیش از سه هزار راس آقازاده در دیار کفر و استکبارجهانی و پرسه زدن در کلاب های شبانه و دیسکوها و بارها و قمارخانه ها و لاوهتل ها و فرار خود مقاماتی نظیر خاوری با سه هزار میلیارد پول دزدی و و و اصولا برای والدین این نژاد و توله هایشان آبرویی نمانده که بخواهند بریزند!
توجه کنيد که وقتی به رعیت رو بدی همین میشه که چندی است در فضای مجازی به راه افتاده و مدیران و مسئولان پاک دست و کم درآمد و ایثارگر مملکت را وادار به پاسخگویی و رو کردن دست فرزندان (آقازاده ها) آنها توسط والدین شان کرده است!
همانطور که می دانید چندی پیش دونالد ترامپ، برای ریختن آبروی مدیران و مسئولان تشنه خدمت (نه شیفتگان قدرت!) رژیم مقدس، به استناد گزارشات خزانه داری آمریکا و سازمان اطلاعاتی «سیا» اعلام کرد که سه هزار ثوب آقازاده حکومت اسلامی در حساب های بانکی خود در آمریکا بیشتر از ذخیره ارزی بانک مرکزی حکومت اسلامی دلار دارند!
اگرچه از ترامپ بعيد نبوده است که بخواهد آبروی رژیم مقدس را بریزد و دست آقازاده ها را رو کند و وانمود نماید که سی چهل میلیارد دلار از بیت المال را کف رفته و در بانک های آمریکا ذخیره سازی کرده اند(!) اما یک نماینده معمم مجلس شورای اسلامی هم، که باید به توصیه های مؤکد دینی در مورد عدم تجسس در احوال شخصیه آقازاده ها و پدران آنها و حفظ آبروی مومن عمل کند، چند بار در مورد حضور آقازاده هایی که پدران شان در صحن علنی مجلس پرچم آمریکا را آتش می زنند در آمریکا افشاگری کرد و از وجود هزاران فقره آقازاده در خاک شیطان بزرگ انتقاد نمود!
مجموعه این افشاگری ها اندکی از اعتماد عمومی نسبت به تشنگان خدمت (و نه شیفتگان قدرت!) کم کرد و عده ای در فضای مجازی هشتگ و کمپینی تحت عنوان: "هشتک فرزندت کجاست؟" راه انداختند تا معلوم شود فرزندان مدیران و مسئولان مملکت، که به قول شهید بهشتی: "تشنگان خدمت و نه شیفتگان قدرت!" تشریف دارند، الان کجا می چرند؟!
متاسفانه پاسخ مدیران و مسئولان از وزیر و وکیل بسیار ناراحت کننده بود و اشک رعایای بدبخت را که خودشان بر اثر اقدامات خارق العاده اقتصادی دولت بی تدبیر و در پیت به گدایی افتاده اند درآورد!
با پاسخ های داده شده معلوم شد شایعات دست داشتن فرزند فلان مقام در واردات خودروی قاچاق به کشور، دست و پا داشتن فرزند دیگر مقام دست پاک و مومن نماز خوان خداترس در واردات و احتکار داروی تاریخ مصرف گذشته، دخالت فرزند فلان مسئول در هاپولی کردن ارز دولتی، دخالت فلان آقازاده در رشوه خواری و گرفتن املاک شهرداری، لخت شدن فلان آقازاده در ساحل دانوب و... کلاً دروغ و ساخته و پرداخته استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل بوده و آقازاده ها وضعیت رقت انگیزی دارد و خیلی بجاست که رعایا گل ریزان کرده و برای این مستمندان کمک مالی جمع کنند!
یکی از وکلای مجلس گفته بچه هایش به چوپانی در صحرا مشغول هستند و صبح آفتاب نزده گوسفندان ارباب را به چرا می برند و غروب بر می گردانند و خودشان هم به علت نداشتن مسکن مناسب در آغل و لای دست و پای گوسفندان می خوابند!
دیگری گفته فرزندان اش زباله گرد هستند و پلاستیک و کاغذ باطله از سطل های زباله سطح شهر جمع می کنتد و به مراکز بازیافت می فروشند، و چند بارهم توسط ماموران شهرداری تا سر حد مرگ کتک خورده اند!
دیگری گفته فرزندان اش از فرط بیکاری و افسردگی معتاد متجاهر شده و در پارک هرندی کارتن خواب هستند!
یکی هم گفته که هر هفت پسر و دخترش، که در یک زایمان و بصورت سریالی، یکی پس از دیگری با فاصله چند دقیقه به دنیا آمده اند، به علت نداشتن هزینه زایمان همسرش توسط زایشگاه گروگان گرفته شده اند!
مسئول دیگری گفته که فرزندانش در واحد نظافت معابر شهرداری جاروکشی می کنند و دیگری گفته فرزندانش پیک موتوری هستند!
با پاسخ های مدیران و مسئولان و بلند پایگان مملکت رعایا بدبختی خودشان را فراموش کرده و از وضعیت فقر و ناداری و بزکشی مسئولان و آقازاده هایشان دچار تالم و بحران روحی و غم و افسردگی شده اند!
با توجه به اینکه دروغ جزو گناهان کبیره است و جز برای پنهان کردن حقیقت نباید دروغ گفت(!) و مدیران و مسئولان و بلندپایگان از بالا به پائین متدین و مقید به دستورات دین مبین هستند و دروغ نمی گویند معلوم می شود زباله جمع کن ها و کارتن خواب ها و رفتگران و معتادان متجاهر و فروشندگان کلیه و کبد و بواسیر همانا آقازاده ها هستند و این شش هزار نفر مقیم انگلستان و آن سه هزار نفر مقیم آمریکا فرزندان یک مشت کارگر کم درآمد شش ماه حقوق نگرفته و یک عده بازنشسته می باشند که برای بدنام کردن "تشنگان خدمت نه شیفتگان قدرت" در جریان مذاکرات برجام از حاج حسین آقا اوباما تابعیت گرفته و با برداشتن ذخایر ارزی به غرب جنایتکار و آغوش استکبار جهانی خزیده اند!
مراتب ایثار و از خودگذشتگی حاج دکتر همولایتی!
خبر آورده اند که، به دلیل کمبود نیروی انسانی در کشور، دکتر همولایتی قبول زحمت کرده و با ایثار و از خودگذشتگی 37 شغل را به تنهایی بر عهده گرفته است!
بايد صميمانه و ته دل به ايشان گفت: خسته نباشی دلاور!
عزت در دو رژيم!
در حالی که سینمای فعلی حکومت اسلامی کپی برداری از فیلمفارسی های قبل از انقلاب است و کمترین عزتی از نظر فرهنگی و سینمایی ندارد و نتوانسته است حتی در سطح فیلم های ترکیه ای و هندی بازاری در جهان بیابد و اوج شاهکارش کپی سازی شده هایی نظیر دشمن زن است درگذشت عزتالله انتظامی حاج عزت الله انتظامی هنرپیشه دو رژیم را به رفتن عزت از سینمای ایران تشبیه کرده اند!
البته نباید از حق گذشت که بازیگر نقش گاو مش حسن در اثر ماندگاری که بر اساس داستان مرحوم ساعدی ساخته شد هنرمند همه فن حریفی بود.
از نظر بازی و فیزیک بدنی بتواند "گاو مش حسن" بشود این در و آن در می زد و از بازیگران مختلف تست می گرفت و سرانجام مرحوم انتظامی را به خاطر چشمان درشت تقریبا از حدقه بیرون زده پسندید و الحق مرحوم انتظامی در او درخشید و به شهرت رسید. گاو با آنکه فیلم متفاوتی در مقایسه با فیلم های آبگوشتی آن روزگار بود مورد توجه خاص و عام قرار گرفت و با انکه یکی دو سبنما بیشتر حاضر به نمایش ان نشدند بسیار مورد توجه قرار گرفت و انتظامی که با گاو وارد سینما شده بود به شهرت رسید اما هرگز به یک سوپر استار تبدیل نشد. به هر حال بازیگر پر توانی بود که توانست با بازی هنرمندانه خود توجه همه جناح های سیاسی را جلب کند و بعد از پیروزی انقلاب مقدس هم مورد توجه باشد و مثل سایر بازیگران ممنوع الکار نشود.
ضمناً او با گاو فرض کردن همه جناح ها هم به قالیباف شهرخوار سابق بلدیه طهران ارادت قلبی داشت و خانه مسکونی خود را به علاوه بر فروختن به میراث فرهنگی به شهرداری هم فروخت (!) و از شهرخوار تهران هم امکانات قابل توجهی گرفت، هم از میر حسین حصری (موسوی بخت برگشته!) به نیکی یاد میکرد و هم با اوس محمود احمدینژاد و رحیم پرتقال فروش (مشایی - پدر عروس احمدی نژاد معروف به رحیم جن گیر!) در ستاد انتخابات وزارت کش ور حاضر میشد!
حاج عزت الله انتظامی از جمله بازیگرانی بود که در رژیم گذشته بخاطر بازی هنرمندانه مورد توجه فرح پهلوی قرار گرفت و پس از پیروزی انقلاب مقدس هم در حالی که همکارانش نظیر بهروز وثوقی به خاطر ملاقات با اشرف ممنوع الکار شدند وی همچنان در عرصه سینمای بعد از انقلاب درخشید و نشان داد هنرمند واقعی مربوط به یک دوره زمانی خاص نیست و می تواند در هر رژیمی کار کند و بدرخشد!
البته حاج عزت الله دشمنانی هم داشت که با یادآوری ممنوع الکار شدن مرحوم فردین، ناصر ملک مطیعی، رضا بیک ایمانوردی، ایرج قادری، منوچهر وثوق و بسیاری از دیگر بازیگران برجسته سینمای قبل از انقلاب و مصادره اموال و دارایی های آنها، مثل گرفتن تنها خانه مسکونی مرحومه فروزان، شبهاتی در مورد ادامه فعالیت آن بزرگوار ایجاد می کردند و با انتشار عکس های زننده سکسی و چند فیلم جنسی و شهوانی نظیر "قیامت عشق" که مرحوم انتظامی در آن هنرمندانه دست روی باسن لخت و بدون شورت فرشته جنابی گذاشته است عدالت امور سینمایی وزارت ارشاد را زیر سئوال می بردند و می گفتند چطور است که دیگر بازیگران برجسته که حتی چنین بازی هایی نداشته اند باید ممنوع الکار شوند و از سینما کنار گذاشته شوند ولی امثال عزت سینمای ایران (!) و یا فرامرز قریبیان که در یکی از فیلم هایش علیرغم سن زیاد از سینه لیلا فروهر شیر می خورد و یا فلان هنرپیشه بی شخصیت که در رادیو صدای آمریکا به حکومت اسلامی فحش می داد برگردد و مشعول کار شود!
به هر حال این حرف ها و شایعات پیرامون استاد بر سر زبان ها بود و گویندگان این مطالب بی توجه بودند که به قول معروف: "عزت دست خداست!"
حاج عزت الله انتطامی در طول حیات پر برکت خود به خاطر درگیری با سیاست حواشی زیادی را پیرامون خود ایجاد کرد. انتظامی پیش از انتخابات۸۸ در اظهار نظری کوتاه، حمایتی جانانه را از محمدباقر قالیباف انجام داد و شهرخوار سابق طهران را فردی دانست که معتقد به تعالی فرهنگ و هنر در جامعه دانست!
همانطور که گفته اند هنرمند واقعی فقط محدود به یک قشر و طبقه از جامعه نیست استاد انتظامی هم در کنار ابراز علاقه و ارادت به قالیباف، میرحسین موسوی حصرآبادی دیگر کاندیدای انتخابات 88 را گزینهای شایسته برای ریاست حکومت دانسته بود!
حاج عزت الله انتظامی اردیبهشت 92 و در آستانهء انتخابات ریاست حکومت به همراه اوس محمود (تحفه آرادان) و اسفندیار رامسری (رحیم پرتقال فروش) پدر عروس و رئیس دکان دونبش احمدی نزاد برای ثبت نام در وزارت کشور حاضر شد و این حضورش هیاهوی بسیاری برایش ایجاد کرد.
در نتیجه انعکاس منفی و زشت همگام شدن حاج عزت الله انتظامی با این دو بازیگر منفی در سینمای سیاسی حکومت اسلامی بود که حاج عزت مجبور به برائت از این حضور شده و مدعی شد آن حضور به بهانه ثبت قانونی بنیاد انتظامی بوده است!
مرحوم انتظامی (ره) آخرین بار در تابستان 96 با فیلم سالها در محاق مانده «زادبوم» روی پرده ها رفت که فیلم نتوانست توفیقی در جلب مخاطب داشته باشد.
از آخرین رویدادهای منفی زندگی این هنرپیشه راحل پریدن جمشید مشایخی به وی در مراسم تجلیل انتظامی در یکی از محافل سینمایی بود که خوبیت ندارد اکنون که آن زنده یاد در میان ما نیست مجددا داستان ان را زنده کنیم.
احترام و عزت مرحوم حاج عزت الله بقدری بود که پس از درگذشت جانسوزش حاج حسن روحانی که به علت بازگشت مجدد تحریم های آمریکا خود و کابینه اش تمام قد سوگوار هستند دچار مصیبت عظمی درگذشت حاج عزت انتظامی گردیده و از ته قلب خود را مصیبت زده نامید و پیام تسلیت سوزناکی از خود صادر کرد.
سلفی کاران کشور هم که به علت فوت ناگهانی مرحوم حاج عزت الله و نیفتادن وی روی تخت بیمارستان موفق به گرفتن سلفی برای اینستاگرام خود نشده بودند با گذاشتن پست در فضای مجازی و جعل خاطرات و حضور زیر تابوت هنرپیشه فوتی اخیر به مطرح کردن خود پرداختند.
راهش پر رهرو باد!
اما حالا که کار «به اينجا» کشيد بد نيست اوضيح بيشتری هم در مورد فيلم «قيامت عشق» خدمت منورتان بدهم:
مرحوم هوشنگ حسامی منتقد سینمائی و ژورنالیست تحصیل کرده و با سوادی بود از دوستان مطبوعاتی ما، خدا خودش و همسر روزنامه نگارش مرحومه ثریا صدر دانش را بیامرزد. او موقعی که می خواست فیلم جسارت آمیز "قیامت عشق" را بر اساس داستان و سناریوی خودش بسازد هنرپیشه های مطرح و به اصطلاح پولساز آن زمان نظیر مرحوم فردین و ناصر ملک مطیعی و ایرج قادری حاضر به بازی در صحنه های ساختارشکن فیلم نشدند و پیشنهاد هوشنگ را رد کردند. حتی زنانی که به بی پروایی و لخت شدن جلوی دوربین مشهور بودند حاضر به لخت شدن کامل در صحنه های این فیلم نبودند.
سرانجام هوشنگ حسامی با اینکه می دانست عزت الله انتظامی هنرپیشه ماهر و کار بلدی است اما گیشه ای نیست و محبوبیت سوپر استارهای آن زمان را ندارد از وی که پیشنهاد حسامی را قبول کرده بود، در کنار فرشته جنابی که حاضر بود ساختار شکنی کند و کاملاً جلوی دوربین لخت شود، استفاده کرد.
این فیلم با معیارهای سینمایی در واقع اولین پورنوگرافی سینمای ایران بود ولی بر خلاف انتظار تهیه کننده (منوچهر صادقپور) و کارگردان (هوشنگ حسامی) خانواده ها به دلیل وجود صحنه های عریان و جنسی از آن استقبال نکردند و متدینین نسبت به وجود پلاکاردها و پوسترهای سکسی فیلم بر سر در سینماها لب به اعتراض و تهدید گشودند و رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی هم از رشد آمار تصادفات رانندگی در برابر سینماهایی که این پوسترها را نصب کرده اند انتقاد کرد.
فیلم بر عکس انتظار شکست تجاری خورد و در همان هفته اول نمایش از پرده سینماها برداشته شد. حتی بسیاری از سینمادارها از ترس به آتش کشیده شدن سینماهای خود چند ساعت بعد از اکران فیلم را پائین کشیدند!
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند فرشته جنابی به خاطر شرکت در این فیلم بی پروا متهم به اشاعه فحشاء شد و در دادگاه انقلاب محکوم گردید و با داشتن دو فرزند در معرض اعدام بود که از خطر اعدام نجات یافت اما در فقر و ناداری درگذشت. اما عزت الله انتظامی، بازیگر نقش مقابل او بعد از انقلاب، با غیبت بازیگران مشهور و خالی ماندن عرصه سینما از بازیگران نام آور، ارج و قرب بیشتری یافت و مورد تقدیر و تکریم و تجلیل قرار گرفت و کار به جایی رسید که چهره های سیاسی برای کسب شهرت و محبوبیت به عکس انداختن با وی تمسک می جستند!
بابا طاهر عریان، که از حیث عریانی به ستاره زن این فیلم شباهتی اگرچه اسمی(!) دارد اما به دلیل معاصر نبودن با هنرپیشه مرد فیلم دست کسی به او نخورده است، در مورد سرنوشت متفاوت هنرپیشه زن این فیلم با هنرپیشه مرد آن می گوید:
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از آن پرسم که آن چون است و این چون
یکی را می دهی صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آغشته در خون!