تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولار های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

27 مهر ماه 1397 ـ  19 اکتبر 2018

انتظارات من از يک دولت سکولار دموکرات

پگاه امینی

من پگاه امینی هنرمند و فعال در زمینه حقوق زنان مهاجر در آلمان هستم و  راه بسیار طولانی و درازی را رفته ام تا شاید بتوانم روزی صدا و تصویر فقط بخشی از زنان و دخترانی باشم که هم اکنون در ایران و زیر فشار تبعیض و ناعدالتی ها رنج می کشند و آنگاه که در اين مورد صدایی بلند می شود از تریبون هایی است که نمی شود از صحت و سقم سخنان آن اطمینان حاصل کرد.؛ چرا که آنها همیشه دو صدایی هستند، و از پشت صدای ظاهرشان، صدای جریاناتی از حکومت اسلامی و عواملش نیز شنیده می شود.

در عين حال، نسل گذشته اس نیز که به آمریکا و اروپا گریخته است، و اوپوزیسیون شریف ما را تشکيل می دهد، نمی تواند برای ادعاهای خود سند بیاورد، چرا که در این نظام خونخوار و جنایتکار زندگی نکرده است. از این روی می توان گفت حضور نسل من، که در مدارس حکومت اسلامی تحصیل کرده و اکنون در تبعید بشر می برد نيز لازم هستند.

در مدت نسبتا کوتاهی که در پروژهء حمایت از زنان مهجر فعال هستم با تاریخچه فعالیت های زنان در آلمان نیز آشنا شده ام. ما امسال افتخار برگزاری جشن های صدمین سال برخورداری از حق رای در آلمان را داشتیم. برخورداری از حق برابر با مردان و حق مشارکت سیاسی ارمغان فعالیت های خستگی ناپذیر زنان بوده و هست و دهه ها طول کشیده تا قدم های بعدی برداشته شوند و هنوز هم مشارکت زنان به میزان مطلوب، یعنی 50 درصد، نرسیده است و، مثلاً، در این لحظه آمار حضور زنان در پارلمان تنها به 30 درصد می رسد. همچنین، با همهء تلاش ها و دموکراتیک بودن قوانین موجود، هنوز زنان در همهء عرصه ها با مشکلاتی دو چندان روبرو هستند و از این رو حضور چشمگیری در فضای سیاسی ندارند. بهر حل همينقدر هم نتیجه تلاش فراوان سیاستمداران در کشوری است که با تمام امکانات موجود می خواهند شکاف میان زنان و مردان را به حداقل برساند و نه کشوری که در آن از هیچ فرصتی دریغ نمی کنند تا زن را به درجه ذلت و کلفتی برای مردان تقلیل دهند. 

  در چهل سال گذشته زنان ایرانی مجبور بوده اند که برای رسیدن به کوچکترین رویاهای خود چندین برابر تلاش کنند و یا برای مصالح خانواده تماما از خودشان بگذرند و اگر من اکنون می خواهم، برخلاف میل باطنی ام، صدائی از ميان زنان و دختران ایرانی باشم به این خاطر نیست که زنان را برتر از مردان می پندارم بلکه به این دلیل که درصد بسیار ناچیزی از زنان می توانند در عرصهء زندگی اجتماعی و سیاست حضور يابند.

اما این دریافت ها شخصی نيستند و من، بر اساس برخوردهای ناشی از کار هر روزه با زنان ایرانی که از کشور گریخته اند، بیش از هر زمانی متوجه شده ام که، برخلاف همه انتظارات، بخش بزرگی از زنان ایرانی در انجام کلیه تکالیف خود در می مانند و نمی توانند آنطور که شایسته است در جامعه غرب فعال باشند و، حتی با تمام امکانات موجود در غرب، مستقل و خوشبخت زندگی خود را برپا سازند. و اين همه تنها و تنها به دلیل سهل انگاری های دولت وقت و قوانین غیر علمی و دست و پا گیر خانواده هایشان است که، هیچ یک از آنها خصوصیات لازم برای مشارکت در جامعه ی امروزی را ندارند و مانند کودکی می مانند که صرفا قد کشیده و رخت بزرگسالان را پوشیده اند.

در این هنگامه، با دیدن آنچه که هر روزه در اطرافم رخ می دهد و با دیدن آنچه که از دی ماه سال 96 در ایران روی داده است، و طی آن دختران خیابان انقلاب با شجاعتی وصف ناپذیر حجاب ها را از سر گرفته اند، بیش از هر زمانی سنگینی این وظیفه را روی دوشم حس می کنم تا صدای این زنان رنج دیده، در کنگره سکولار دموکرات ها باشم. چرا که از صمیم قلب شرایط آنها را درک می کنم و می خواهم امروز برای حمایت از جنبش دلیرانهء آنها، خاموش نباشم و انتظارات کاملا روشن و حمایت و پشتیبانی هر چه بیشتری را از دولت سکولار دموکرات فردایی خواستار شوم.

اگرچه برای جبران ظلم و تعدی و تبعیض ساختاری که در تمام نهاد ها و سازمان ها به طور پیاپی به مدت 40 سال بر زنان ایرانی روا داشته شده است در اسناد سه گانهء مهستان سکولار دموکرات ها به روشنی و از طريق برداشتن موانع موجود برای پیشرفت زنان سخن رفته است ولی من هم می خواهم بر حمایت و پشتبانی هر چه بیشتر از زنان در ایران فردا تاکید کنم.

از دولت سکولار دموکرات آينده می خواهم تا نسخه ای برای سرفرازی،  حمایت و رشد زنان بپیچند و به طور اخص از آنها  می خواهم که تصمیمات کاملا روشنی را از ابتدای تشکیل دولت موقت و یا نوشتن قانون اساسی در مورد حجاب یا پوشش اسلامی اتخاذ کنند.

بيائيم و تنها نگوییم که پوشش «اختیاری» است. این اختیار و قدرت تصمیم گیری زمانی از طرف خانواده به شما اهدا می شود که امکان داشته باشید تا هر دو نوع زندگی را تجربه کنید. اگر در خانواده سنتی و با ارزش های اسلامی متولد شده باشید، هرگز شانسی برای تجربه ء تصمیم گیری بر اساس علایق شخصی و حق تعیین سرنوشت خود به طور آزادانه را نمی یابید. در اين نگاه هم «انسان تجسد وظیفه است»؛ يعنی «موظف» است تا تکالیف اسلامی خود را از سنین 8 یا 9 سالگی و به روش اجدادش انجام دهد تا رضایت خدا را جلب کند.

اینگونه که آمارها در آلمان نشان می دهند، در فضاهای آموزشی تعداد کودکانی که با حجاب سر کلاس های درس حاضر می شوند رو به افزایش و سن کودکان رو به کاهش است. 20 سال پیش هیچ کودکی حجاب نداشت ولی امروز کودکانی در مهد کودک و آمادگی محجبه هستند!

می دانيم که شکل گیری «شخصیت مستقل» در گروی تجربه های آزادانه و فردی در کودکی است. برابری زن و مرد از همان دوران آغازین به صورت یک اصل پایه ای باید به کودک منتقل و درونی شود. از آنجا که امکان برقراری چنین شرایط مطلوبی برای همهءکودکان ایرانی موجود نیست تنها امکان موجود چيزی نيست جز حذف سمبل های ضد برابری زن و مرد و غیر سکولار از فضاهای عمومی شهری.           ممکن است بگوییم اینجا دموکراسی را فدای سکولاریزم می کنیم. ولی اگر به سکولاریزم در فضای آموزشی که پایه ترین مکان شکل گیری شخصیت شهروندان جامعه می باشد، اهمیت بیشتری بدهیم و حجاب را به مدت هر چند کوتاه (به عنوان مثال تا پایان دوران کودکی یا نوجوانی) در فضای آموزشی ممنوع اعلام کنیم در جایی دیگر پایه های دموکراسی را محکم تر ساخته ایم. البته  این قانون زمانی می تواند ضمانت اجرایی داشته باشد که بجای حجاب تحصیل اجباری شود، به طوری که اگر کسی از کسب علم سرپیچی کند از قانون سرپیچی کرده باشد. در این صورت ما راهی را برای مردم باز کرده ایم که انسان بودن و انسان شدن را اجباری می داند تا بتوان دحکومتی داشت که قوانین را برای قد و قوارهء انسان وضع می کند.

شهروندان چنین جامعه ای منطق پشت قوانین حکومت انسان محور را می فهمند. آنگاه می توان تضمین کرد که به سوی ایجاد یک جامعه نوین و مطابق با قوانین جهان معاصر قدمی برداشته ایم و شهروندانی داریم که نه تنها به اجرای این قوانین تن می دهند بلکه به آن قوانین ارج می نهند.

و تنها در این صورت است که  می توان قدمی به سوی داشتن جامعه ای متشکل از مردان و زنان قوی و متکی به خود برداشت که هر یک واقعا به وظایف و حقوق خود در این جامعه آگاه هستند و سهم بزرگی در گسنترش آن ایفا می نمایند.

بازگشت به خانه