تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

14 آبان ماه 1397 ـ  5 نوامبر 2018

تنهایی مدنی کنشگران جامعهء مدنی ایران

و نقش «سلبریتی»‌های مجاز

سپیده پورآقایی*

روز پنج آبان موج بزرگی در توییتر به راه افتاد تا در اعتراض به سخت کشی مخالفان و منتقدان در ایران افکار عمومی داخلی و خارجی را از این موضوع آگاه کند؛ در توییتر هشتگ تروریسم دولتی داغ شد و تقریبا اکثر پرونده های فراموش شده سخت کشی از قتل های زنجیره ای گرفته، اعدام های فعالین اقوام، محیط زیست و معترضان وقایع خیابانی، درگذشتگان زیر شکنجه، مثله شدگان، و سوخته شدگان در آتش از ابتدای انقلاب تا کنون دوباره مطرح شدند. اهمیت این موضوع این است که از نظر سیاسی باید رژیم سیاسی حاکم بر ایران به عنوان یک رژیم غیرفانونی شناسایی شود. این مهم به خصوص از آن روی مهم است که «تغییر رفتار حاکمیت» نمی تواند این رژیم را به یک رژیم قانونی تبدیل کند بلکه ساختار حذف این رژیم باقی می ماند و تنها از آن در مواقع پنهان استفاده می شود اما ماشین حذف را در زیرزمین می گذارند. دومین اهمیت داغ شدن هشتگ تروریسم دولتی در ایران متوجه این است که نسل جدید ایران ضمن آگاهی از تاریخ مبارزه سیاسی و نوع مواجهه با افراد در گذشته، نخواهند گذاشت تنهایی مدنی کنشگران جامعه مدنی در این فصل سرد حذف تداوم یابد.

به عنوان گزارشی کوتاه از آنچه در شب گذشته روی داد باید اشاره کنم با هشتک تروریسم دولتی جمهوری اسلامی حدود نوزده هزار توئیت و ری توئیت انجام شد که آن را به ترند اول تویتر فارسی تبدیل کرد. محتوای این تو ئیت ها در چند مقوله بود؛ «اشاره به سابقه حذف دهشت افکنانه چهره»، «اشاره به انواع سخت کشی منتقدان سیاسی»، «ضرورت حمایت از بازماندگان قربانیان» «ضرورت جلوگیری از رفتار حذفی حکومت». تویئت ها به دو زبان انگلیسی و فارسی بود. تقریبا تمامی گروه های اپوزیسیونی به دعوت برای توفان تویتری پاسخ مثبت دادند و از گروه و نهادهای مختلفی می توان نمونه ای تویئت ها را آورد؛ شیرین عبادی به ضرورت تنبیه سپاه پاسداران اشاره کرد، منصور اصانلو به برنامه ریزی شده بودن حذف هکی، حسن شریعتمداری به ضرورت از کارانداختن ماشین حذف جمهوری اسلامی و باقی بر ضرورت شفاف شدن موضوع قتل هکی. ائتلاف جمهوری خواهان کارنامه سیاه حاکمیت و مدیریت رادیو فردا به موضوع قتل هکی ارجاع داد و به این ترتیب حجم وسیعی از مشارکت مدنی برای حمایت از شهروندان ایرانی شکل گرفت.

اما آنچه در این بین جالب توجه بود مشغولیت سلبریتی های درون ایران بود؛ سلبریتی هایی که با فالورهای متعدد اینترنتی با سکوت در برابر حذف فرشید هکی در روزهای گذشته، لبیک گویان خاموش نهادهای امنیتی ایران بودند. عجیب است که یک روزنامه نگار سیاسی، یک فعال محیط زیستی، یک مترجم درست در شبی که به یاد درگذشتگان سیاسی تویتر شلوغ و پر از سر مستند نگاری است مشغول توئیت کردن درباره حمایت از حیوانات، نامه یزدی به شبیرزنجانی، و ورود یک شهروند به ورزشگاه است. مثلاً، آقای مدنی که تا کنون واکنشی به سخت کُشی یک وکیل محیط زیستی نداشته در آخرین توئیت خود از حیوان آزاری شکایت دارد. يا زهرا کشوری، بهمن دار الشفایی، بهمن کلباسی، مصطفی تاج‌زاده و سایر فعالین توئیتری، که تحت ایدهء اصلاح طلبی به مسائل می نگرند، نامهء یزدی به شبیر زنجانی را این قدر مهم می دانند که می تواند مرگ تمام روشنفکران را تحت الشعاع قرار دهد. ژیلا بنی یعقوب، امین بزرگیان، حسن حمدیه و ضیاء نبوی نیز به نحوی این موضوع را خارج از موضوعات قابل بحث دیدند و دعوت به توفان توئیتری برای حمایت یک قربانی سیاسی را بی مورد دیدند.

سخن بر سر این نیست که کسی نمی تواند عقیده و یا بحث متفاوتی را بازنمایی کند. بحث بر سر این است که مسئولیت مدنی کسی که خود را موظف به موضع گیری دربارهء حذف سیاسی نمی داند، چگونه نزد او صورت بندی شده است؟ بسیاری از افرادی که دیشب را به روزه سکوت گذراندند در ایران هم نیستند و خطری متوجه آنها نیست، موضوع حذف هم تنها دامن یک طیف کنشگران را هم نگرفته است پس چرا برخی سکوت می کنند؟

حرکت مجازی پنج آبان نشان داد که اولویت های ایده اصلاح طلبی نوعی عافیت طلبی سیاسی است که در آن اتفاقات درون هزار فامیل مهم می شود؛ مرگ ما مرگ ماست، اما سرما خوردگی حسن خمینی از قتل جنایت بار یک روشنفکر یا فعال سیاسی مهمتراست. برای کاوه مدنی دوچرخه سوار شدن نوه آیت الله مدنی یک پیشرفت محیط زیستی است اما سخت کشی فرشید هکی ضایعه نیست. این ها هیچ کدام مهم نیست اما بیطرفی در مقابل ظالم یعنی مشارکت در سرکوب، آنگاه که این سرکوب شامل بازماندگان هم می شود مسئولیت خطیرتر هم می شود.

در پایان می خواهم به این نکته اشاره کنم که تحلیل های رسانه ای ما از کل این فرایند نشان داد که سایت های فارسی زبان داخل ایران بر اساس یک دستور مشخص امنیتی در حال مدیریت روایت رسانه ای از مرگ فرشید هکی هستند و به عنوان مثال در تمام این سایت ها رسانه ای شدن خبر مرگ به تیم احمدی

نژاد نسبت داده شده است. با وجود این که توفان توئیتری چند روز پیش با هشتک خاشقچی ایران در عمومی شدن این خبر موثر بود تمام رسانه ها از اشاره به این اشتهار در خصوص سابقه خبر منع شده اند. تمام رسانه های امنیتی در حال تشکیک بر این موضوع هستند که هکی فرد مهمی نبود و در نهایت هم با چشم پوشی از رفتار منابع امنیتی و عدم شفافیت مقامات در این خصوص همه این پروژه را به یک بازی و شیطنت رسانه ای فروکاست می کنند در حالی که هکی یک انسان بود که به شکل کامل شناخته شده ای از دنیا رفته است، اگر نمی خواهید قضاوت کنید، نکنید اما می توانید که حداقل مطالبه شفافیت کنید، تا آنجا که به ما خبر داده اند به همسر هکی گفته شده در صورت ارتباط با رسانه ها قتل هکی را خانوادگی جلوه خواهد داد بیاید در مبارزمان تمرین انسانیت کنیم وگرنه قطعا فردا را جمهوری اسلامی خواهیم باخت.

 

* مدیر اجرایی شهروندیار

بازگشت به خانه