تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
برای استقرار دمکراسی در ایران، حکومت را سرنگون می کنیم
نظر نمایندگان حزب دمکرات کردستان ایران، کومله و اتحاد فدائیان
در گفتگو با علی مختاری در سايت اخبار روز
پرسش 1:
شما اخیرا به همراه
9
حزب و سازمان دیگر سندی با عنوان همکاری مشترک منتشر کردیده اید و به سایر نیروهای
جمهوریخواه فراخوان داده اید در چارچوب طرح
14
ماده ای که در این سند آمده است با شما وارد گفتگو و همکاری شوند. سند پیشنهادی شما
چه تفاوتی با فراخوان هایی که تا به حال منتشر شده است دارد و چرا انتظار دارید
مخالفان حکومت از آن استقبال کنند؟
حسن شرفی: این تفاهمنامه
14
ماده ای تفاوتهای بارزی با دیگر فراخوانهایی که تاکنون انتشار یافته اند دارد، از
جمله:
الف - در این سند برخلاف دیگر فراخوانهایی که ایران را یک ملت و یک زبان می
پندارند، بر ایران چند ملیتی به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر تأکید شده است.
ب – این سند حول محور هیچ شخص یا حزب یا سازمانی تدوین نشده است.
ج – در این سند بر خلاف برخی از فراخوانها که اشتراک احزاب و سازمانها را مسدود و
فقط به مشارکت افراد تأکید دارند، این سند در این زمینه محدودیتی قایل نشده است.
د – در فراخوانهای تاکنونی باورمندی تنها به آن بخش از ویژگیهای دمکراسی و حقوق بشر
ابراز شده که نویسندگان آنها در جهت منافع خود در صورت آلترناتیوشدن باور دارند نه
همه آنچه را که در حقوق بشر و دمکراسی به معنای واقعی آن مندرج است. این سند به
اعتبار محتوای آن از دیگر پلاتفرمها دمکراتیک تر است.
هـ
– انتظار از مخالفان جمهوری اسلامی ایران جهت پیوستن به این سند در تدوین
واقعبینانه این سند و حقایق مربوط به ایران و تضمین حقوق ایرانیان و دوری جستن از
تبعیضاتی است که اینک وجود دارند.
رئوف کعبی:
فعالیت سیاسی مشترک عمده نیروها با هم، قدمت رابطه و اعتماد فی مابین آنها، زبان
سیاسی کم و بیش مشترک، ارزیابی مشابه از وضعیت موجود و ارائه راه حل های نزدیک به
هم برای برون رفت از آن، مواردی هستند که در مقایسه با همه تلاشهائی که در زمینه
اتحاد و همکاری میان نیروهای مختلف سیاسی تاکنون صورت گرفته و یا می گیرند، تفاوت
موردنظر در سئوال شما را می توانند بیان کنند.
در این میان، عاملی که در این مجموعه، بستر مناسبی برای رسیدن به این توافق ساخت و
مهیا نمود، نحوه تدارک و ارزیابی از روند دستیابی به همکاری و ائتلاف در میان غالب
نیروهای شرکت کننده بود. بدین معنی که نخست با بهره گیری از تجارب گذشته و با توجه
به وضعیت ویژه کنونی ایران، ما به این باور و جمعبندی رسیده ایم که در شرایط کنونی،
هر گونه ائتلاف، همکاری و همگامی پایدار نیروها با هم، در هر طیف که باشند، مستلزم
حداقل تفاهم و توافق بر سر دو موضعگیری، نخست در قبال حاکمیت جمهوری اسلامی و سپس
در مورد موضوع ملیتها یا به عبارت دیگر خلقهای تشکیل دهنده ایران است. بدون توافق
در این دو زمینه، امکان همکاری طولانی حتی در میان نیروهائی که دارای وجوه نظری و
پایه فکری مشابهی هم باشند، اگر نگویم ناممکن اما بسیار مشکل است.
روند گفتگوها و دستیابی به این "تفاهم نامه"، صحت این ارزیابی را نشان داد. تا آنجا
هم که به شیوه سازماندهی گفتگوها و ادامه آن، و سپس علنی کردن توافق برمی گردد شاید
اولین بار باشد که قبل از اعلام یک توافق عمومی و یا یک نیت و قصد برای حصول بدان،
نخست، عمده ترین وجوه و مفاد یک تفاهم نامه سیاسی، مورد صحبت و سپس توافق قرار گرفت
و آنگاه توافق اعلام شد. گرچه این روش، زمان معینی را طلب کرد اما نتیجه آن شد که
طرح کم و بیش کاملی که به عمده ترین معضلات کنونی جامعه ما پاسخ دهد، ارائه داده
شود و گامهای بعدی بر پایه محکم و قابل اتکائی، برای همکاری و گسترش، برداشته شود،
چرا که تازه این آغاز راه است.
اما اینکه چرا انتظار داریم دیگران استقبال کنند نخست باید اذعان داشت که این تفاهم
نامه نمی تواند ادعا کند که تمامی مخالفان را گرد هم بیآورد و چنین قصدی هم ندارد.
اما از آنجا که مختصات و محورهای اصلی این تفاهم نامه، با خواست و هدف و آرمانهای
بسیاری از جریانات درون جنبش سیاسی جمهوریخواه و دمکرات همسوئی و هماهنگی دارد،
انتظار داریم و فکر می کنیم مسئولیت در قبال وضعیت موجود حکم می کند، که این تفاهم
نامه در کلیت خود و در اجزای چهارده گانه آن، ارزیابی شده و محدود به این یا آن
مورد نشود. تاکنون خوشبختانه پیامهای مناسبی در این مورد، به طور مستقیم و یا
غیرمستقیم دریافت کرده ایم که مایه دلگرمی است. ما به نوبه خود از همه این همسوئی
ها استقبال می کنیم.
محمد مصری:
گرچه در این تفاهمنامه و فراخوان هنوز شکل و میزان و نحوهی همکاری معلوم نیست و
نمایندگان مشغول پرداختن به این امورند، اما تا همینجا هم می توان تفاوت آشکاری را
از سه جهت مشاهده نمود.
نخست به لحاظ محتوای امورات و مسائل مورد بحث، اهمیت و جایگاه و مقبولیت اجتماعی
آنها درحل معضلات و مشکلات موجود،
مثلا" مردم دراکثریت قریب به اتفاق اعتراضات و جنبشهای دوره اخیرشان آشکارا خواستار
برچیدن کلیت جمهوری اسلامی شدهاند که سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی یکی از مبانی
مورد توافق تفاهمنامه می باشد.
ایران کشور اقلیت
هاست. می توان گفت این و یا آن ملت یا اتنیک از آن یکی بیشتر و یا کمتر است اما
هیچکدام از ملیتها نه تنها اکثریت قاطع بلکه اکثریت ضعیف هم نیستند. حالا دیگر همه
می دانند که بدون یافتن راه چاره ای برای حل مسالهی ملی وحدت آیندهی ایران با
مخاطرات جدی روبرو خواهد شد، این تفاهم نامه تنوع مردمان ایران، ستم راوا داشته بر
آنان و حقـشان را برای حق تعیین سرنوشت
شان و برای برخورداری از ادارهی امورات مناطق در یک ایران یکپارچه به رسمیت می
شناسد و بر فدرالیسم تاُکید می نماید.
تاکید بر دموکراسی، جدائی دین و دولت، برابر حقوقی زنان و مردان، آزادیهای دمکراتیک
و حقوق بشر، ممنوعیت شکجه و لغو اعدام و بسیاری از خواستهای دیگر از جملهی مواردی
می باشد که تفاهمنامه بر آنها پای می فشارد
- دوم به لحاظ کمیت احزاب و جریانهای امضا کننده و استقبال جریانات دمکرات و
جمهوریخواه؛
در طول حاکمیت جمهوری اسلامی و قبل از آنهم این نخستین باراست که چنین اجماعی بر سر
اساسیترین موضوعات مربوط به تغییرات درمبانی اصلی قانون اساسی، قدرت سیاسی و
آیندهی ایران، از سوی احزاب باسابقه و دارای پایگاه اجتماعی قابل توجه درمیان
مردمان مناطق و مرکز ایران بوجود آمده است. این نخستین بار است که چنین استقبالی،
علیرغم حملات هیستریک پارهای از منتقدین منتهیالیه راست، از سوی جریانهای دموکرات
و جمهوریخواه، از یک ائتلاف به عمل میآید.
تفاوت سوم در زمان و شرایط معین امضا و انتشار تفاهمنامه است.
جمهوری اسلامی در ضعیفترین وضعیت در طول عمر چهار دهه ی خود قرار دارد. به لحاظ
داخلی از یکسو با انبوهی از مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و نتایج تحریمهای
کمرشکن روبروست و در عین حال فساد مالی و اداری، اختلافات جناحی و توطئههآی جناحها
و مقامات علیه یکدیگر، ریزش فزاینده، توان حاکمیت رژیم را به شدت کاهش داده است و
از سوی دیگر وجود جنبشهای نیرومند در مناطق ملی، نافرمانیهای مدنی، افزایش اعتراضات
مداوم کارگران، معلمان، کامیونداران، بازنشستگان، مالباختگان، بازاریان و نفرت و
انزجار تودههای مردم از رژیم و حکوت مذهبی، توازن قدرت را به نفع مردم و اپوزیسیون
تغییر داده است.
به لحاظ بین المللی نیز همانطور که خودتان می دانید، غرب نمی خواهد ایران بیش از
این موی دماغش باشد، نمی تواند شاهد خاموش دستاندازیهای جمهوری اسلامی در منطقه
باشد، می خواهند دستش را از منطقه کوتاه کنند، گوشمالیش دهند، تنبیه اش کنند. یکی
از کمخرجترین شیوههای تنبیه از نظر آنان تحریمهای اقتصادیست. فشار تحریمها
مسلما" زندگی مردم را مشکلتر خواهد کرد اما جمهوری اسلامی را یا بزانو در خواهد
آورد و یا از پای در خواهد آورد.
مسائل و موضوعاتی که بدان
ها اشاره نمودم در مجموع هم جریان
های سیاسی و پیشروان و هم توده های مردم را تحت تاثیر قرار داده و آنان رابه فکر و
چاره جویی وادار خواهد کرد. ما به مثبت بودن این تاثیرات خوشبین هستیم.
پرسش 2:
آیا در جریان تدوین سند و یا پیش از انتشار آن، به سایر احزاب و سازمان های چپ و
جمهوریخواه برای پیوستن به این فراخوان مراجعه کردید؟ به کدام جریانات مراجعه
کردید؟ استدلال آنان که به هر بیانی با شما همراهی نکردند چه بود؟
حسن شرفی: روند تدوین این سند به بیش از دو سال پیش بر می گردد، چند جریان
سیاسی دیگر که اینک در قبول تفاهمنامه مشارکت ندارند در بحثها مشارکت داشتند در
همان حال شماری از این ده جریان سیاسی نیز از ابتدا شرکت نداشتند در جریان بحثها و
تدوین سند به آن پیوستند. اگر نخواهیم نام ببرم تنها می گویم که یک جریان سیاسی به
سبب خودداری از شعار سرنگونی و دیگری به خاطر عدم باورمندی به هویت و حقوق ملیتها،
در جریان مباحث از مشارکت در قبول تفاهمنامه عقب کشیدند.
رئوف کعبی: به تجربه دیده ایم که تلاش برای تجمع همه با هم با شکست مواجه
شده است. چرا که بر این باور بوده و هستیم، که برای ائتلافی وسیع و فراگیر، در درجه
نخست گرایشها و طیفهای مختلف سیاسی، که در عمده ترین خطوط مبارزاتی و فعالیت سیاسی
با هم در یک راستا قرار دارند، می توانند نیروهای خود را گردهم بیاورند. آنگاه،
همکاری، دیالوگ و چه بسا ائتلافهای وسیع تر میان آنان و دیگران عملی و میسر می
گردد. تا جائی که به سازمان ما، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، برمی گردد، این
مقوله سابقه ای طولانی دارد. در پیگیری سیاستهای ائتلافی سازمان، ما برحسب شرایط و
مقتضیات زمانی و علاقه مندی جریانات دیگر، طرحهای مختلفی را درزمینه ائتلاف و اتحاد
نیروهای چپ و دموکرات جمهوری خواه دنبال کرده ایم. برای همین، ما از حلقه معینی
شروع نمودیم و از همه جریاناتی که خود را در این حلقه تعریف می نمودند، دعوت به عمل
آوردیم. دلیل صریح یک جریان که از آغاز برای گفتگوها دعوت داشته و مشارکت داشت، ولی
در این راه از جمع بازماند، عدم توافق با موضعگیری در مورد کلیت حاکمیت جمهوری
اسلامی بود، مورد دیگری طبق آنچه که رسما اطلاع داده شد، نبود زمینه مناسب در بین
نیروهای خودشان برای ادامه حضور در گفتگوها، یا ایرادی چون حضور این یا آن جریان
بود، که از نظر دیگر جریانات مشارکت کننده قابل پذیرش نبود. اما در مقابل، با
مراجعه به نیروهای دیگر، جمع اولیه افزایش یافت و در نهایت، این تعداد که قابل توجه
هم هست، با هم به تفاهم رسیدند و خوشبختانه "تفاهم نامه" ای با مشارکت ده جریان
حاصل آمد که اعلام و انتشار یافته است.
محمد مصری: قبل از هر چیز بگذارید به این واقعیت تلخ اشاره کنم که اپوزیسیون
جمهوری اسلامی بطور کلی و بخش دموکرات و جمهوری خواه آن متاسفانه سالهای مدیدی است
که در پراکندهگی بیمارگونهای دست و پا میزند. پر واضح است که نمی توان دهها جریان
مختلف را از همان ابتدای کار به دور میز جمع نمود. علاوه برآن ما به تجربه
دریافتهایم که چنین تلاشی به ثمر نخواهد رسید. جریانهایی که با هم جمع می شوند
باید دارای حداقلی از اشتراکات سیاسی بوده و نباید به همدیگر بیاعتماد باشند.
اتفاقا" برای تهیهی پلاتفرمها نباید تعداد چنان زیاد باشد که فرصت اظهارنظر و
رسیدن به توافقات ظریف سیاسی را از آنان سلب نماید.
در مورد بخش دیگر سوالتان شما خودتان هم می دانید که تلاش برای گردآوری گروه های
مختلف اپوزیسیون دموکرات جمهوری اسلامی زیر یک چتر واحد تلاش تازهای نیست و تاریخی
حداقل بیست ساله دارد. بارها و بارها با هم نشستیم، پیشنهادات مشخص آوردیم و بحث
کردیم ولی موفقیت چندانی بدست نیاوردیم؛ باهم مشاجره کردیم، عصبانی شدیم و سر
همدیگر داد زدیم اما خسته نشدیم و دوباره دست به کار شدیم. تفاهم نامهی موجود در
واقع نتیجه تمامی این تلاشهاست. اما تلاش مجددی که منجر به تصویب و امضای این
تفاهمنامه شد با همت و دعوت سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و شرکت هشت حزب و
سازمان دیگر نزدیک به سه سال پیش آغاز شد. در جریان تلاشها یکی از سازمانها که با
طرح مساله ی ملی مخالف بود کنارهگیری کرد. یکی دیگر از سازمان های شرکت کننده که
بنا به مصوبات کنگرهی خود با عبارت "سرنگونی جمهوری اسلامی" مشکل داشت خواستار
تغییر این عبارت شد اما این پیشنهاد و پیشنهاد ما برای جایگزینی عبارت مذکور با
عبارت "تغییر کلیت نظام جمهوری اسلامی" رد شد. همچنین تقاضای جریان یاد شده مبنی
برشرکت آنان به عنوان ناظر نیز مورد قبول واقع نشد. تقریبا" یکسال بعد، متن آماده
شده ی تفاهمنامه، مورد قبول هفت جریان باقیمانده قرار گرفت و با توافق همهی آنان
از چهار جریان دیگر، که با مصوبات بسیار نزدیک بودند، دعوت بعمل آمد که تفاهمنامه
را بررسی نمایند و در صورت توافق قبل از انتشارآن را با هم امضاء نمائیم. یکی از
این جریانها، به دلیل مشکلات داخلی، بدون اظهارنظر در مورد محتوا عذرخواهی کرد و سه
جریان دیگر همزمان با ما آن را امضاء کردند.
بعداز انتشار فراخوان نیز تعدادی از جریانهای موجود برای همکاری و ارتباط، با
ماتماس گرفتهاند.
پرسش 3:
مردم ایران سیاست مبارزان حقوق ملی (کرد، بلوچ، ترکمن، عرب، فارس، ترک،...) در
ایران را درچارچوب این سخن زنده یاد قاسملو می شناسند که می گفت: «دمکراسی برای
ایران، خودمختاری برای کردستان». آیا فدرالیسم مورد نظر در طرح
14
ماده ای با سیاست رهبر فقید حزب دمکرات کردستان ایران تفاوت دارد؟ چه تفاوتی؟
حسن شرفی:
فدرالیسم با ایده دکتر قاسملو که در بسیاری مصاحبه ها و نوشته ها و حتی تدوین اسناد
حزبی که به آن پرداخته است بعنوان شیوه ی مناسب در جهت احقاق حقوق ملیتها تأکید می
نماید مغایرتی ندارد. لیکن آنزمان دیگر ملیتها همچون کردها از وجود احزاب یا مراجعی
که نمایندگی افکار حق طلبانه آنها باشد محروم بودند.
به همین جهت دکتر قاسملو آنموقع دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان را
مورد تأکید قرار می داد لیکن اکنون دیگر ملیتها نیز مبارزه جهت تحقق حقوق ملی و
سیاسی خود را ادامه می دهند و دارای احزاب متعلق بخود هستند که نمایندگی خواستهای
ملیتهای خود را دارند و این همان امری است که دکتر قاسملو، در چنین شرایطی فدرالیسم
را سیستمی مناسبتر می دانست.
رئوف کعبی: این شعار پس از انقلاب بهمن در سرلوحه فعالیتهای جنبش مقاومت خلق
کرد در ایران قرار گرفت و بازتاب درک معینی از حقوق ملی در آن شرایط بود. اما چون
از جمله شعار حزب دمکرات کردستان ایران بود، به طور طبیعی در درجه نخست به خود این
حزب برمی گردد که در مورد تغییر این شعار صحبت کند. اما تا آنجا که به شناختی که از
این جنبش دارم برمی گردد، در مورد تکامل این شعار می توان این بحث را طرح نمود که
در کنه خود تغییر اساسی روی نداده است. چرا که تفسیر و برداشت و خوانش این شعار این
بود که دمکراسی در ایران، ضامن تامین حقوق ملی مردم کرد و خودمختاری آن است. آنچه
که بدان پرداخته نمی شد و یا کمتر بدان پرداخته می شد، نحوه برخورد مناطق دیگر بود
که چنین خواست
هائی را در بطن خود داشتند و همچنین ارزیابی و نگاه نسبت به حاکمیت سراسری بود. در
هرحال شرایط امروزه با آن سالها تفاوت زیادی پیدا نموده است. می توان گفت که در
ایران دمکراتیک آینده، فدرالیسم می تواند حق اداره امور محلی و تقسیم قدرت مرکزی را
نه تنها برای یک منطقه بلکه در سراسر ایران تامین کند و بدینگونه، رابطه منطقی و
لازم میان حاکمیت مرکزی و تقسیم دمکراتیک آن تامین و تضمین شود.
محمد مصری: خیر تفاوت دارند.
1
ـ شعار خودمختاری برای کردستان و دمکراسی برای ایران شعار دوره ای از مبارزات مردم
2ـ
این شعار مختص جنبش کردستان بود نه مناطق دیگر. من هیچگاه و هیچجا باموردی مواجه
نشده ام که حاکی از مطرح شدن شعار خودمختاری در یکی از مناطق دیگر ایران باشد.
منطقی هم نیست که رهبران، احزاب و یا ملت کرد، خواست مردم مناطق دیگر از حاکمیت
موجود را برایشان تعیین نمایند.
3ـ
اساسا" خودمختاری سیستم کشوری نیست، حق ویژه ایست که حاکمیت موجود در شرایطی برای
مردم بخش معینی به رسمیت می شناسد. این حق برای مردمان مناطق دیگر وجود ندارد.
حاکمیت موجود تامالاختیار است و هر لحظه می تواند این حق ویژه را باز پس گیرد.
اما فدرالیسم یک تقسیم قدرت سیاسی و اقتصادیست، یک سیستم اداره ی کل کشور است. در
این سیستم همه ی مناطق به رسمیت شناخته شده و دارای حقوق برابرند، حکومت مرکزی
اعطای حق نمی کند، تنها حق اداره و پیشبرد امور سراسری مندرج در قانون اساسی به آن
تفویض شده است و توان بازپسگیری حقوق مردمان مناطق را نخواهد داشت.
پرسش 4:
آیا سند همکاری تصمیم درباره ی تعیین نوع فدرالیسم را به نمایندگان مجلس موسسان آتی
واگذار کرده و یا این که امضاکنندگان سند روی نوع مشخصی از فدرالیسم: جغرافیایی و
یا تقسیم بندی ملی- زبانی توافق کرده اند؟
حسن شرفی: در سند همکاری بر وجود و حقوق ملیتها تاکید شده است و نوع
فدرالیسم مورد قبول نیز در جهت احقاق حقوق همین ملیتها است و امضا کننده گان
تفاهمنامه باورمندی خود را به این امر مهم ابراز داشته اند، طبیعی است در هر مرجعی
مورد بحث قرار بگیرد از دفاع و پشتیبانی برخوردار خواهد بود. ضمنا این امری
کارشناسانه و دقیق است که نیاز به بررسی کارشناسانه دارد که یقینأ چنین امری صورت
خواهد پذیرفت.
رئوف کعبی: توافق امضاکنندگان در این باره، همانست که در "تفاهم نامه" آمده
و مبنای مشخصی را در این زمینه ارائه کرده است. اینکه هرجریان تفسیر و تعبیر خود را
از اشکال و انواع فدرالیسم داشته باشد منتفی نیست و امری طبیعی است. گستردگی
جغرافیائی ایران، تنوع و رنگارنگی جامعه ایران و وجود گرایشهای گوناگون در مناطق
مختلف، ایجاب می کند که کار گسترده و عمیقی برای دست یافتن به نوع مناسب فدرالیسم
صورت گیرد. این امر مستلزم دیالوگ و همفکری گسترده و طولانی طیفهای درگیر است. آنچه
که می بایست مورد توجه قرار گیرد این است که شکل و نوع فدرالیسم هر چه باشد، باید
دربرگیرنده دیگر وجوه اساسی ساختار موردنظر، یعنی جمهوری، جدائی دین و دولت، عدالت
اجتماعی و دیگر مفادی که در "تفاهم نامه" به صراحت از آن یاد شده است، باشد. باید
اذعان داشت که فدرالیسم گرچه مقوله سیاسی شناخته شده ای است و از قدمت زیادی هم
برخوردار است و بسیاری از کشورهای جهان، حاکمیتی فدرال با اشکال متفاوت آن دارند،
اما در جامعه ایران ما، بحث آن به طور نسبی، جدید و ناشناخته است.
با اشاره به فدرالیسم، که هرچند مهم اما یکی از مختصات "تفاهم نامه" است، برخی سعی
دارند تمام این تفاهم نامه را به مسئله ملیتها یا اقوام و خلقها محدود نموده و
تقلیل دهند و سپس اینگونه قضاوت کنند که به جای اتحاد و یکپارچگی، جدائی خواهی
تبلیغ می شود و از این منظر، "نگران" آینده ایران هستند. نخست باید گفت که "تفاهم
نامه" حاوی
14
بند است و در کلیت خود معنی دارد، اما از این گذشته، موضوع حقوق دمکراتیک ملیتهای
تشکیل دهنده ایران، صرف نظراز اینکه از چه واژه ای برای بیان آن استفاده می شود،
یکی از پایه های مهم تحولات در ایران است و اتفاقا عدم پرداختن صحیح و دمکراتیک به
آن است که "نگرانی" موردنظر، به بهانه حفظ یکپارچگی ایران، به واقعیت تبدیل خواهد
شد. به جای نفی و نادیده انگاشتن حقوق دمکراتیک همه مجموعه های تشکیل دهنده جامعه
ایرانی و هراس آفرینی در میان مردم، برسمیت شناختن حقوق طبیعی و برابر حقوقی همه
این اجزاست که می تواند آینده روشنی را ترسیم کند. همانگونه که در ادامه بند دوم
"تفاهم نامه" آمده است:
«...
برای اتحاد پایدار و باهم ماندن مردمان ایران ضروری است:
اولا هویت و حقوق ملی - دموکراتیک این مردمان پذیرفته و حق تعیین سرنوشتشان به
رسمیت شناخته شود.
ثانیا تمرکز قدرت و مرکزگرائی تاکنونی، جای خود را به عدم تمرکز و تقسیم قدرت در
ساختار سیاسی ایران بدهد.
ما خواهان اتحاد آزادانه مردمان ایران در یک سیستم سیاسی و اداری فدرال هستیم.»
فدرالیسم می تواند به جای رقابت و تنش و افراطی گری، یکپارچگی و وحدت را تضمین
نماید برای این کار، هر ایرانی با هر تعلقی که داشته باشد، می بایست ایران را از
خود بداند و این "ایران را از خود دانستن"، مستلزم رعایت و تضمین حق طبیعی و
دمکراتیک وی است. چه به صورت فردی و چه آنگونه که یک جمع خود را تعریف می کند.
جنبشهای درون ملیتهای ایرانی، امری واقع و جاری است و یکی از پایه های تحولات
دمکراتیک در جامعه است، نادیده گرفتن آن و یا از خود راندن آن با نگاه و سیاستهای
تاکنونی، نتیجه ای جز دامن زدن به شکاف میان مردمان ایران و از آنطریق به واقعیت
پیوستن "نگرانی" اشاره شده، نخواهد داشت.
محمد مصری:خیر، ما دراین مورد تصمیمی اتخاذ نکرده ایم. این تصمیم به
نمایندگان مردم در مجلس موسسان واگذار شده است.
پرسش 5:
در مقدمه سند شما آمده است: «ما بر مبارزه مدنی، و دموکراتیک و مسالمت آمیز، که
خصلت نمای جنبش اعتراضی است، تاکید داریم»، بر این مبنا، درگیری های مسلحانه ای که
طی دو سال اخیر در کردستان، اهواز و بلوچستان بین برخی از امضا کنندگان سند همکاری
و نیروهای جمهوری اسلامی رخ داده چگونه توضیح می دهید؟
حسن شرفی: اصل بر مبارزه مدنی دمکراتیک و مسالت آمیز است و این در رژیمی
امکانپذیر است که دمکراتیک باشد و به خواست مردم و در برابر مردم پاسخگو باشد،
جمهوری اسلامی رژیمی دمکراتیک نیست هر خواستی را با زور و سرکوب و اعدام پاسخ میدهد
و منشأ تبعیض و ترور است در چنین رژیمی دفاع از خود و مردم خود در چارچوب دفاع
مشروع معنی پیدا میکند، ثانیأ مساله وجود پیشمرگ با فرهنگ ملیت کرد عجین شده است و
نقش پیشمرگ در مبارزات ملت کرد ریشه تاریخی و ارزش کنونی دارد و با یک یا چند مورد
اقدام مسلحانه کاملأ متفاوت است.
رئوف کعبی: نخست باید بگویم که در سه منطقه ای که نام برده اید، سوابق و
شرایط هر کدام از آنها با یکدیگر فرق بسیار دارد. در دو منطقه بلوچستان و اهواز،
مسئولیت فعالیتهائی که موردنظر شماست، طبق اطلاعات تاکنونی به هیچکدام از نیروهای
امضاکننده این "تفاهم نامه" برنمی گردد. در ثانی هر
جریان، خود در درجه اول، مسئول و پاسخگوی اقدامات خویش است. اما تا آنجا که به
کردستان برمی گردد، فکر نمی کنم یک ایرانی آزاده وجود داشته باشد، که نسبت به
جایگاه جنبش مقاومت خلق کرد و نماد مردمی آن یعنی "پیشمرگ"، در مقابل تعرضات و
تجاوزات یک رژیم به مردم خود، تردید داشته باشد. اما در همین کردستان، دیدیم چگونه
احزاب سیاسی، پس از موشک باران دفاتر و پایگاههای اپوزیسیون و اعدام سه تن از
جوانان کرد، اعتصاب عمومی را فرا خواندند و مردم کردستان با استقبال کم نظیر نشان
دادند که از پیشگامان جنبش مدنی و سیاسی هستند. در هرصورت، تفسیر و تعبیر ما هرچه
باشد، توافق ما همان است که در بند چهاردهم به صراحت عنوان شده و ضمن پافشاری بر
خصلت مسالمت آمیز و مدنی مبارزه، اما برخورداری از حق دفاع در برابر اعمال قهر
حکومت را نیز حق طبیعی مردم می دانیم.
ضمن رعایت بند مورد توافق که بدان اشاره کردم و پایبندی بدان، بسیار طبیعی است که
در صورت تشکیل ساختار منطبق بر سطح همکاری میان ما، که در حال تدارک آن هستیم،
جریانات ده گانه و چه بسا بیشتر، گفتگو و همفکری بیشتری در این زمینه با هم داشته
باشند.
محمد مصری:تا جایی که به ائتلاف ده جریان برمیگردد اقدامات سالهای گذشته
احزاب در کردستان، اهواز و بلوچستان، هیچ ربطی به این ائتلاف ندارد. این ائتلاف
جدید است و قبلا" وجود نداشت و نمی توان اقدامات درست یا نادرست احزاب را به آن
نسبت داد.
اما این تفاهمنامه ضمن اشاره به مبارزهی مدنی و دفاع از جنبشهای تودهای به عنوان
روش مبارزه ما و همچنین رد تروریسم، دفاع از خود را در مقابله با سرکوب و خشونتهای
حکومتی، به رسمیت شناخته و حق مسلم توده های معترض اعلام نموده است.
اما در رابطه با اقدامات احزاب در مناطق، مردم و احزاب موجود در کردستان بارها
اثبات نمودهاند که خواهان حل مسائل کردستان از طریق سیاسی و بر سر میز مذاکره
هستند. نمونههای بسیار برجستهای برای اثبات این ادعا وجود دارد.
کوچ تاریخی مردم مریوان و راهپیمایی عظیم دهها هزار نفری مردم از تمام شهرهای
کردستان برای پشتیبانی از آنان بسوی مریوان؛
مسافرت شیخ عزالدین حسینی به منظور مذاکره با خمینی در مورد مسائل کردستان. این
مسافرت با توافق احزاب کردستان وبا مشایعت بیش از صد هزار نفر آغاز شد اما خمینی به
جای حل مسالمتآمیز مسائل و معضلات؛ در
28
مرداد علیه مردم کردستان اعلام جهاد نمود.
آمادگی هیأت نمایندگی خلق کرد برای مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی پس از شکست
نیروهای رژیم و تقاضای خمینی برای مذاکره و سپس ترک میز مذاکره و قطع گفتگو و
امتناع از ادامه ی آن.
خوابیدن هزاران نفر از مردم کامیاران برروی جاده کامیاران برای جلوگیری مسالمتآمیز
از لشکرکشی مجدد رژیم به کردستان در عوض بمباران و توپ باران شهر سنندج و خلق جنگ
بیست و چهار روزه سنندج.
براستی چه کسانی کردستان را به خون و خشونت کشاندند؟ احزاب کردستان یا جمهوری
اسلامی؟
کومله همیشه بر مبارزهی مدنی، مسالمتآمیز و سیاسی تٱکید نموده است، سالهاست
علیرغم حضور مسلحانه همیشگی در کردستان از شکل عملیات نظامی پیشمرگانه استفاده
نکرده است و تلاش خود را بیشتر مبذول سازماندهی، تقویت و ارتقاء مبارزات تودهای و
جنبشهای اجتماعی نموده است اما هرگز این شکل از مبارزه را رد نکرده و همواره آن را
یکی از اشکال تاریخی دفاع از خود مردم کردستان دانسته است.
پرسش 6:
با توجه به این که در سند همکاری مشترک ده جریان بر اصلاح ناپذیری کلیت رژیم جمهوری
اسلامی تاکید شده است، در برنامه عمل شما مبارزه ی اقشار مختلف مردم و فعالان حقوق
صنفی برای دستیابی به مطالبات دمکراتیک چه جایگاهی دارد؟
حسن شرفی: در این سند به درستی بر اصلاح ناپذیری رژیم جمهوری اسلامی ایران
تأکید شده است و این امر تناقضی با حرکتهای اعتراضی اخیر یا آتی ندارد. خواست
اعتراض کنندگان از اقشار مختلف مردم ایران بعضأ در مطالبات صنفی و احقاق حقوقشان که
حق مسلم و حتی حسب قوانین جمهوری اسلامی قانونی هستند امری است که باید تأمین شوند.
علاوه بر این در همین حرکتهای اعتراضی سال گذشته و امسال همین تأکید بر برخی
مطالبات صنفی، شعارهای زیادی علیه رژیم جمهوری اسلامی در تمامیت آن سر داده شد.
مطالبات صنفی این بخش از اقشار مردم چه در شرایط کنونی تحقق پذیر باشند که بعید
بنظر می رسد چه بی پاسخ بمانند در سند
10
جریان سیاسی و در آینده ایران از جایگاه ویژه برخوردار خواهد بود.
رئوف کعبی: به طور کلی، جنبش
های اجتماعی گوناگون، و سازمانهای سیاسی، هرکدام کارکرد خاص خودشان را دارند و نه
احزاب سیاسی می توانند و یا باید، جنبشهای اجتماعی را تحت هدایت و کنترل خود
درآورند و نه جنبشهای اجتماعی می توانند جایگزین سازمانهای سیاسی شوند و نقش آنها
را ایفا کنند. شکل گیری، گسترش و پایداری جنبشهای اجتماعی گوناگون، به مجموعه
شرایطی بستگی دارد که در هر دوره می تواند متفاوت باشد اما یک حزب و سازمان سیاسی
حامل پروژه و چشم اندازی عمومی و کلی است و راستای تحول در جامعه را در درجه نخست
ترسیم می کند. گرچه در شرایطی ویژه، و از جمله در وضعیتی که جامعه در معرض یا در
مسیر تحولات بنیادی و انقلابی قرار می گیرد، نوعی پیوند و تلاقی بین جنبشهای
اجتماعی و جریانات سیاسی به وقوع می پیوندد که می تواند آن تحولات را امکان پذیر
سازد.
در شرایط کنونی، بدیهی است که حمایت از مبارزات کارگران، زحمتکشان، معلمان، زنان،
... و نیز جلب پشتیبانی افکار عمومی بین المللی نسبت به آنها، از جمله وظایف اصلی
نیروهای این تفاهم نامه است و تا حال نیز انجام شده است و بعد از تشکیل اتحاد یا
ائتلاف، این وظیفه مبرم تر خواهد شد.
محمد مصری: البته ما تلاش خواهیم کرد که بیشترین نیروی انسانی ممکن در امر
سرنگونی و برچیدن نظام جمهوری اسلامی شرکت فعال داشته باشند، اما برچیدن جمهوری
اسلامی یعنی چه؟ آیا تنها یک قیام مسلحانه می تواند به حیات یک نظام توتالیتر و
دیکتاتور خاتمه دهد یا جنبشهای اجتماعی نیز، مانند تونس و مصر، می توانند حاکمیتی
را سرنگون کنند؟ کومله مبارزه ی مردم را درتمامی عرصه های سیاسێ، اقتصادی و صنفی حق
مسلم مردم و بخشی از مبارزه در جهت خاتمه دادن به حیات رژیم ارزیابی می کند.
پرسش 7:
به نظر می رسد هیچ پروژه ی سیاسی بدون درنظرگرفتن سیاستی متکی بر عدالت اجتماعی که
به خواست های کارگران و طبقات فرودست جامعه ایران توجه داشته باشد، نمی تواند به یک
سیاست ملی فرا بروید. این روزها ما شاهد اوج گیری مبارزات کارگران و معلمین در
ایران با خواست های مشخص عدالت طلبانه هستیم. برنامه ی شما در این زمینه چیست؟
چگونه و تا چه حد از خواست های مشخص کارگران و معلمان در ایران حمایت می کنید؟
حسن شرفی: سند
10
جریان سیاسی و تفاهمنامه منتشره بر مبنای عدالت اجتماعی و توجه به خواست و حق اقشار
جامعه تدوین شده است هیچ پلاتفورمی نمی تواند دمکراتیک و عدالت خواهانه باشد اگر به
این امر مهم کاملأ باورمند و با برنامه نباشد.
رئوف کعبی: ما به عنوان یک سازمان چپ، پشتیبانی از مبارزات کارگران و
زحمتکشان و تامین حقوق و خواستهای آنها را از جمله وظایف اولیه خود می دانیم. ما با
نفی نظام سرمایه داری، استقرار سوسیالیزم را هدف نهائی خود می دانیم و برای آن از
همین امروز مبارزه می کنیم. به عنوان نیروئی با این هدف، درک ضرورت کامل مشارکت در
ائتلاف و همکاری دمکراتیک در این مقطع برای تغییر توازن قوا به نفع مردم و به ضرر
رژیم اسلامی در رویارویی سرنوشت ساز جاری بین آنها، را از جمله وظایف خود می دانیم.
بدون تامین حداقل حقوق اجتماعی و معیشتی، صحبت از دمکراسی، جدی نخواهد بود. در
مقدمه "تفاهم نامه" به صراحت، مسئله عدالت اجتماعی طرح و در بند
10
آن، توضیح داده شده است. پیوند جنبشهای اجتماعی دمکراتیک با جنبشهای کارگران،
تهیدستان و زحمتکشان، بیان این وضعیت است به همین منظور نه تقابل این مطالبات با
یکدیگر، بلکه همانگونه که در اعتراضات اخیر شاهد بودیم، همبستگی و پشتیبانی این
جنبشهاست که می تواند افق روشنی را برای آینده جامعه ما ترسیم کند. جنبش زنان،
ملیتها، جوانان و هنرمندان و روشنفکران و بالاخره جنبشهای کارگران، زحمتکشان،
معلمان، پرستاران و ... که هر روز ابعاد وسیعی تری به خود می گیرد، در پیوند با هم
و در همبستگی با همدیگر است که می توانند ادامه یافته و قوام یابند. نقش ما چه به
عنوان نیروهای چپ و دمکرات و یا احزاب فعال در جنبش ملیتها، در همخوانی کامل با
همدیگر، پشتیبانی، همگرائی و تقویت این چهار ستون اصلی مبارزه در جامعه است و از
این منظر، تلاش در این عرصه، یکی از چالشهای "تفاهم نامه" و نیروهای تاکنونی آن، به
شمار می آید.
محمد مصری: ما که طرفدار برپائی جنبشهای عظیم اجتماعی برای برچیدن نظام
دیکتاتوری دینی هستیم، از مبارزات آنان حمایت جدی می کنیم، از قانون کار عادلانه،
از حقوق و دستمزد بیشتر آنان و از رفاه و بیمه و معیشت بهتر و بالاترشان پشتیبانی
می کنیم.
پرسش 8:
در باره ی تحولات آتی در ایران چه نظری دارید، فکر می کنید پیش از این که اپوزیسیون
به اتحاد عمل برسد حکومت بر اثر اوج گیری اعتراضات داخلی و فشار خارجی متلاشی خواهد
شد؟
حسن شرفی: اتحاد عمل اپوزیسیون در شکل گیری نظام آتی ایران کاملأ ضروری است.
در غیره این صورت تجربه سال
1357
تکرار خواهد شد که می دانستند چه را نمیخواهند اما تصویر روشنی از حاکمیت اتی ایران
نداشتند و حول برنامه مشترکی اتفاقی بین اپوزیسیون حاصل نشده بود. بنابراین بعید به
نظر می رسد بدون رهبری و برنامه ریزی و هماهنگی اپوزیسیون و مردم تغییراتی دمکراتیک
به معنای واقعی آن صورت پذیرد.
رئوف کعبی: به نظر می رسد که در شرایط جاری، مسابقه ای اعلام نشده، بین مردم
ایران و آمریکا و متحدان منطقه ای آن، در جریان است: در یک سو، اکثریت مردم ایران
هستند که آنگونه که در بند نخست تفاهم نامه آمده است، رای آنها یگانه منشاء قدرت و
مشروعیت حاکمیت است و برای رهائی از چنگ هیولای استبداد مذهبی می کوشند و در سوی
دیگر، دولت آمریکا که به دنبال تغییر وضعیت، در چهارچوب مقاصد سلطه جویانه خویش
است. سناریوهای مختلفی قابل پیش بینی هستند برخی از آنها از جمله حالتی که شما
اشاره می کنید احتمال فروپاشی رژیم براثر گسترش و رشد مبارزات توده ها و اعتصاب
عمومی در سراسر ایران می باشد. خطر جنگ و درگیریهای نظامی را نیز نمی توان نادیده
گرفت و یا اتفاقی می تواند رخ دهد که غیرقابل پیش بینی بوده باشد. ضمن تجزیه و
تحلیل همه اوضاع، و علاوه بر عزیمت از بند یازده تفاهم نامه که دخالت نیروهای خارجی
و آلترناتیو سازی توسط آنها را صراحتا رد می کند، آنچه که مهم است، پرداختن به
وظیفه اصلی که همانا تلاش برای وحدت هر چه بیشتر صفوف اپوزیسیون برمبنای خواستها و
ضرورتهای جامعه است که از نطر ما به خوبی در
14
بند تفاهم نامه مستتر است. بدیهی است درفقدان تلاش و عدم دستیابی به این امر، یا
دیگرانی برای ما تعیین تکلیف خواهند کرد یا با وضعیت بسیار پیچیده و بغرنجی مواجه
خواهیم شد که در هر دو حالت، منافع عمومی مردم تامین نشده و چه بسا زیان و ضررهای
بیشتری هم در پی داشته باشد.
برای همین هم هست که جا دارد نیروهای مسئول جمهوری خواه دمکرات، به طور جدی به این
موصوع فکر کنند و حتی اگر نمی توانند با هم یکی شوند لااقل به گفتمانهای مشترک در
کلی ترین عرصه ها دست یابند و بدینگونه در پایه ریزی فضائی تکثرگرا و مبتنی بر
احترام متقابل و همزیستی سیاسی و در عین حال، تقویت صفوف نیروهای آزادیخواه و
دموکرات علیه تمامیت رژیم استبداد مذهبی حاکم، سهم ادا کنند.
محمد مصری: حقیقتا پاسخ گفتن به این سوال، حداقل برای من، بسیار مشکل است.
انچه من می توانم بگویم این است که سرعت حوادث و اتفاقات بسیارسریع است. ما به
عنوان کومله هم در ائتلاف ده جریان، هم در شورای دموکراسی خواهان، هم در کنگره ی
ملتهای ایران فدرال و هم در مرکز همکاری احزاب کردستان، به شدت برای وحدت مبارزاتی
اپوزیسیون دموکرات جمهوری اسلامی تلاش می کنیم. موفقیت این تلاشها آرزوی ماست زیرا
که جریانهای سیاسی دمکرات و عدالتخواه لازم است مُهرخود را نه تنها بر مبارزات
کنونی برای سرنگونی جمهوری اسلامی، بلکه حرکات آینده بسوی استقرار یک نظام فدرال
مبتنی بر دمکراسی، جمهوریت و جدائی دین از دولت، بکوبند.
پرسش 9:
وقتی از مخالفان حکومت صحبت می شود، احزاب و سازمان های آن مشخص است. آیا این جمع
با ائتلاف های چپ و دمکراتیک دیگری که تاکنون با انتشار طرح و منشور اعلام موجودیت
کرده اند وارد گفتگو برای همکاری می شود؟ با سازمان مجاهدین خلق ایران و سلطنت
طلبان چطور؟
حسن شرفی: از دید حزب دمکرات کردستان ایران دیالوگ در جهت درک و آشنایی با
نظرات دیگران بلامانع است لیکن ایجاد اتحاد یا دستیابی به پلاتفرم مشترک با هر جهتی
بستگی دارد به این که تا چه حد و با کدام جریان سیاسی در مورد رژیم آتی ایران
اعتقاد به دمکراسی به معنای واقعی و پذیرش آن و اتفاق نظر یا نظرات نزدیک به هم
وجود خواهد داشت.
رئوف کعبی: با توجه به مقدمه و متن "تفاهم نامه" که بر ضرورت اتحاد وسیع
جمهوری خواهان دمکرات، و به ویژه بر استقرار نظامی دمکراتیک در شکل جمهوری آنگونه
که در بند نخست تاکید می کند، موارد عنوان شده در سئوال شما موضوعیت ندارد. اما
همکاری و رابطه با نیروها و ائتلافهای چپ و دمکراتیک، موضوعی است که مورد توجه ویژه
این جمع قرار دارد.
دیالوگ و گفتگو میان نیروهای سیاسی مختلف لازم و مفید است. نتیجه گفتگوهاست که سطح
همکاری را تعیین می کند. در حال حاضر می توانیم بگوئیم که این امر پس از تعیین
ساختار متناسب با اتحاد در دستور قرار خواهد داشت. گرچه از هم اکنون هم برای اضافه
شدن به جمع با توافق "تفاهم نامه" و نظر مساعد هر ده جریان، زمینه آماده است و هم
می توان دیالوگ و گفتگوها را با طیف های همسو آغاز نمود.
سازمان ما هم، به سهم خود، در چارچوب این فراخوان عمومی، همه افراد، شخصیتها و همه
نیروهای چپ و دموکرات را که برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و استقرار یک جمهوری
دمکراتیک مبتنی بر اراده مردم و اصل جدائی دین و دولت، تلاش و پیکار می کنند، به
مشارکت در پی ریزی این ائتلاف وسیع دموکراتیک دعوت می کند.
محمد مصری: سوال شما طیف های مختلفی از اپوزیسیون را مدنظر دارد بنا براین نمی توان برخورد یکسانی به همه ی آنها داشته باشیم. ما هم اکنون با نیروهائی که شما ائتلاف های چپ و دموکراتیک می خوانید برای همکاری وارد گفتگو می شویم و فراتر از آن ما آنان را به پیوستن به ائتلاف موجود فراخوانده ایم. اما در مورد نیروهای دیگر هنوز در ائتلاف دهگانه صحبتی نکرده ایم. اما ما فکر می کنیم باید واقعبین باشیم، نقش همه ی نیروها را ببینیم و بررسی کنیم و اگر لازم بود همکاریهای معینی باهم داشته باشیم.
چهارشنبه 14 آذر 1397 - 5 دسامبر 2018